عمر بن خطاب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
عمر در [[۲۶ ذیالحجه]] سال [[سال ۲۳ هجری|۲۳ هجری]] به دست فردی به نام [[ابولؤلؤ]] مجروح شد.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج۷، ص۱۳۷؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۳۶۳ش، ج۳۱، ص۱۱۳.</ref> به گفته طقوش، ابولؤلؤ اصالتا [[ایرانی]] و خدمتکار [[مغیرة بن شعبه]] بود که برای شکایت از سنگین بودن [[خراج]] خود نزد خلیفه رفته بود.<ref>طقوش، تاریخ الخلفاء الراشدین، ۱۴۲۴ق، ص۳۵۸-۳۵۹.</ref> در روایات [[اهل سنت]] آمده است که [[کعب الاحبار]] به عمر گفت: من در [[تورات]] دیدهام که تو کشته خواهی شد. پس از آن بود که عمر به قتل رسید.<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۷۶.</ref> | عمر در [[۲۶ ذیالحجه]] سال [[سال ۲۳ هجری|۲۳ هجری]] به دست فردی به نام [[ابولؤلؤ]] مجروح شد.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج۷، ص۱۳۷؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۳۶۳ش، ج۳۱، ص۱۱۳.</ref> به گفته طقوش، ابولؤلؤ اصالتا [[ایرانی]] و خدمتکار [[مغیرة بن شعبه]] بود که برای شکایت از سنگین بودن [[خراج]] خود نزد خلیفه رفته بود.<ref>طقوش، تاریخ الخلفاء الراشدین، ۱۴۲۴ق، ص۳۵۸-۳۵۹.</ref> در روایات [[اهل سنت]] آمده است که [[کعب الاحبار]] به عمر گفت: من در [[تورات]] دیدهام که تو کشته خواهی شد. پس از آن بود که عمر به قتل رسید.<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۷۶.</ref> | ||
عمر سه روز بعد از مجروح شدن، در سن ۵۵ سالگی از دنیا رفت و کنار قبر ابوبکر دفن شد.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج۷، ص۱۳۸.</ref>{{یادداشت|درباره سن عمر در هنگام مرگ، اقوال دیگری نیز ذکر شده است.(سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۱ق، ص۱۳۶.)}} از | عمر سه روز بعد از مجروح شدن، در سن ۵۵ سالگی از دنیا رفت و کنار قبر ابوبکر دفن شد.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج۷، ص۱۳۸.</ref>{{یادداشت|درباره سن عمر در هنگام مرگ، اقوال دیگری نیز ذکر شده است.(سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۱ق، ص۱۳۶.)}} در [[ایران]] و [[عراق]]، روز [[نهم ربیعالاول]] نیز روز مرگ عمر دانسته میشود که پیشینه آن به دوره [[آل بویه]] بازمیگردد.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص۱۰۳۷-۱۰۳۹؛ صادقی کاشانی، «نهم ربیع، روز امامت و مهدویت»، ص۴۳.</ref> | ||
از عمر نقل شده که در روزهای پایانی عمرش میگفت: کاش مادرم مرا نزائیده بود؛ کاش هیچ نبودم؛ کاش به فراموشی سپرده شده بودم.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبرى، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۲۷۴.</ref> | |||
عمر قبل از مرگ خود [[شورای شش نفره|شورایی شش نفره]] تشکیل داد تا از میان خود، یک نفر را به عنوان خلیفه بعدی برگزینند. اعضای این شورا عبات بودند از: [[امام علی(ع)]]، [[عثمان]]، [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[عبدالرحمان بن عوف]]، [[سعد بن ابیوقاص]].<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۱ق، ص۱۳۴.</ref> بنابر نقل ابن قتیبه، تاریخنگار قرن سوم، عمر آرزو میکرد کاش کسانی همچون [[ابوعبیده بن جراح]] و [[معاذ بن جبل]] زنده بودند تا [[خلافت]] را به یکی از آنان واگذار میکرد.<ref>[http://lib.eshia.ir/22001/1/42 ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۲.]</ref> | عمر قبل از مرگ خود [[شورای شش نفره|شورایی شش نفره]] تشکیل داد تا از میان خود، یک نفر را به عنوان خلیفه بعدی برگزینند. اعضای این شورا عبات بودند از: [[امام علی(ع)]]، [[عثمان]]، [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[عبدالرحمان بن عوف]]، [[سعد بن ابیوقاص]].<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۱ق، ص۱۳۴.</ref> بنابر نقل ابن قتیبه، تاریخنگار قرن سوم، عمر آرزو میکرد کاش کسانی همچون [[ابوعبیده بن جراح]] و [[معاذ بن جبل]] زنده بودند تا [[خلافت]] را به یکی از آنان واگذار میکرد.<ref>[http://lib.eshia.ir/22001/1/42 ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۲.]</ref> | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۲: | ||
به گفته ابن کثیر، عمر بن خطاب نخستین کسی بود که [[امیرالمومنین]] خوانده شد و نخستین کسی بود که برای تادیب مردم شلاق به دست گرفت. او سپاهیان را تجهیز و خراج وضع کرد و برای افراد، مقرّری تعیین نمود.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج۷، ص۱۳۳.</ref> بنابر نقل طبری، عمر مقرری افراد را بر اساس سابقه آنها تعیین کرد و برای [[جنگ بدر|اهل بدر]] پنج هزار [[درهم]] و برای کسانی که بعد از بدر تا [[صلح حدیبیه]] سابقه داشتند چهار هزار درهم تعیین کرد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۶۱۳-۶۱۴.</ref> به گفته [[ابن ابیالحدید]]، [[امام علی(ع)]] وقتی به خلافت رسید اعلام کرد بیتالمال را بدون در نظر گرفتن سابقه، به طور مساوی میان مسلمانان تقسیم خواهد کرد.<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/7/37 ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، مکتبة آیة الله المرعشی، ج۷، ص۳۷.]</ref> | به گفته ابن کثیر، عمر بن خطاب نخستین کسی بود که [[امیرالمومنین]] خوانده شد و نخستین کسی بود که برای تادیب مردم شلاق به دست گرفت. او سپاهیان را تجهیز و خراج وضع کرد و برای افراد، مقرّری تعیین نمود.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج۷، ص۱۳۳.</ref> بنابر نقل طبری، عمر مقرری افراد را بر اساس سابقه آنها تعیین کرد و برای [[جنگ بدر|اهل بدر]] پنج هزار [[درهم]] و برای کسانی که بعد از بدر تا [[صلح حدیبیه]] سابقه داشتند چهار هزار درهم تعیین کرد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۶۱۳-۶۱۴.</ref> به گفته [[ابن ابیالحدید]]، [[امام علی(ع)]] وقتی به خلافت رسید اعلام کرد بیتالمال را بدون در نظر گرفتن سابقه، به طور مساوی میان مسلمانان تقسیم خواهد کرد.<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/7/37 ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، مکتبة آیة الله المرعشی، ج۷، ص۳۷.]</ref> | ||
عمر در سال [[سال ۲۰ هجری|۲۰ هجری]]، [[یهود|یهودیان]] [[خیبر]] و [[نجران]] را از دیارشان بیرون راند.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۱ق، ص۱۳۲.</ref> | عمر در سال [[سال ۲۰ هجری|۲۰ هجری]]، [[یهود|یهودیان]] [[خیبر]] و [[نجران]] را از دیارشان بیرون راند.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۱ق، ص۱۳۲.</ref> | ||
در زمان او [[کوفه|شهر کوفه]] ساخته شد و [[مسجد نبوی]] در سال [[سال ۱۸ هجری|۱۸ هجری]] توسعه یافت.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۱ق، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref> | |||
===مشورت با امام علی و اصحاب=== | ===مشورت با امام علی و اصحاب=== | ||
عمر در دوره خلافت خود، با [[اصحاب]] مشورت میکرد ولی خود را ملزم به اجرای نظرات آنان نمیدید.<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۱۲۹.</ref> او در چندین موضوع، نظر [[امام علی(ع)]] را ترجیح داد از جمله در امور [[قضاوت|قضایی]]، تکلیف زمینهای فتح شده [[عراق]]<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۸۷.</ref> و تعیین [[هجرت پیامبر]] به عنوان مبدأ تاریخ اسلامی.<ref>[http://lib.eshia.ir/10382/2/140 یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۴۵.]</ref> ابن عبدالبر نقل کرده است که عمر بن خطاب امام علی را در امر [[قضاوت]] برتر از همه میدانست. <ref>[http://lib.eshia.ir/40171/3/1102 ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۱۱۰۲.]</ref> | عمر در دوره خلافت خود، با [[اصحاب]] مشورت میکرد ولی خود را ملزم به اجرای نظرات آنان نمیدید.<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۱۲۹.</ref> او در چندین موضوع، نظر [[امام علی(ع)]] را ترجیح داد از جمله در امور [[قضاوت|قضایی]]، تکلیف زمینهای فتح شده [[عراق]]<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۸۷.</ref> و تعیین [[هجرت پیامبر]] به عنوان مبدأ تاریخ اسلامی.<ref>[http://lib.eshia.ir/10382/2/140 یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۴۵.]</ref> ابن عبدالبر نقل کرده است که عمر بن خطاب امام علی را در امر [[قضاوت]] برتر از همه میدانست. <ref>[http://lib.eshia.ir/40171/3/1102 ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۱۱۰۲.]</ref> ابن قتیبه نیز نقل کرده که عمر میگفت اگر علی نبود، عمر هلاک میشد. ([[لولا علی لهلک عمر]])<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۱۱۰۳؛ ابن قتیبه، تأویل مختلف الحدیث، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۴۱.</ref> این سخن عمر در بسیاری از منابع [[شیعه]]<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۴۲۴؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق،ج۴، ص۳۵ و ۳۶؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق،ج۶، ص۳۰۶ و ج۱۰، ص۵۰؛ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۱و۱۴۹.</ref> و [[سنی]]<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۳؛ خوارزمی، مناقب، مؤسسه نشر اسلامی، ص۸۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۸و۱۴۱ و ج۱۲، ص۱۷۹و۲۰۵؛ ماوردی، الحاوی الکبیر، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۱۱۵ و ج۱۳، ص۲۱۳؛ طبری، ذخائر العقبی، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۳۹۴؛ حمویی جوینی، فرائد السمطین، مؤسسه محمودی، ج۱، ص۳۳۷ و ۳۴۹-۳۵۱.</ref> آمده است. | ||
در بسیاری از منابع [[شیعه]]<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۴۲۴؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق،ج۴، ص۳۵ و ۳۶؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق،ج۶، ص۳۰۶ و ج۱۰، ص۵۰؛ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۱و۱۴۹.</ref> و [[سنی]]<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به: | |||
سیوطی گفته است عمر نخستین کسی بود که تعبیر «أطال الله بقائک» و «أیّدک الله» را به کار برد. او این دو تعبیر را خطاب به امام علی(ع) استفاده کرد.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۱ق، ص۱۳۷.</ref> | سیوطی گفته است عمر نخستین کسی بود که تعبیر «أطال الله بقائک» و «أیّدک الله» را به کار برد. او این دو تعبیر را خطاب به امام علی(ع) استفاده کرد.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۱ق، ص۱۳۷.</ref> | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
در کتاب الطبقات الکبری آمده است عمر از گروهی از اصحاب پیامبر که عازم [[عراق]] بودند خواست تا مردم را به احادیث [[رسول خدا(ص)]] سرگرم نکنند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبرى، ۱۴۱۸ق، ج۶، ص۸۷.</ref> در مقابل، احمد امین، اندیشمند سنی، معتقد است اهمیت شهر [[مدینه]] سبب شد، عمر صحابه را در شهر نگه دارد.<ref>امین، فجر الاسلام، مکتبة النهضة المصریة، ص۱۷۲.</ref> | در کتاب الطبقات الکبری آمده است عمر از گروهی از اصحاب پیامبر که عازم [[عراق]] بودند خواست تا مردم را به احادیث [[رسول خدا(ص)]] سرگرم نکنند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبرى، ۱۴۱۸ق، ج۶، ص۸۷.</ref> در مقابل، احمد امین، اندیشمند سنی، معتقد است اهمیت شهر [[مدینه]] سبب شد، عمر صحابه را در شهر نگه دارد.<ref>امین، فجر الاسلام، مکتبة النهضة المصریة، ص۱۷۲.</ref> | ||
همچنین نقل شده است که عمر بر وضع مالی کارگزاران خود نظارت داشت و اموال آنان را پیش از انتصاب به امارت ثبت میکرد و در وقت بازگشت، اموالشان را دو نیم میکرد و نیمی از آن را به [[بیتالمال]] بازمیگرداند،<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۱ق، ص۱۴۱.</ref> چون معتقد بود آنها این مال را به ناحق گردآوری کردهاند.<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۷۴.</ref> با این حال | همچنین نقل شده است که عمر بر وضع مالی کارگزاران خود نظارت داشت و اموال آنان را پیش از انتصاب به امارت ثبت میکرد و در وقت بازگشت، اموالشان را دو نیم میکرد و نیمی از آن را به [[بیتالمال]] بازمیگرداند،<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۱ق، ص۱۴۱.</ref> چون معتقد بود آنها این مال را به ناحق گردآوری کردهاند.<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۷۴.</ref> با این حال برخی کارگزاران که زندگی مرفهی برای خود ساخته بودند، از سختگیری و بازخواست عمر در امان بودند،<ref name="تاریخ خلفا۲">جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۷۷.</ref> از جمله [[معاویه]] حاکم [[شامات]]. عمر با اینکه معاویه را کسرای عرب میخواند،<ref>ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۲۱.</ref> او را برکنار نکرد.<ref name="تاریخ خلفا۲"/> | ||
===فتوحات=== | ===فتوحات=== | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
بسیاری از نویسندگان [[شیعه]] هدف از ممنوعیت تدوین احادیث رسول خدا(ص) را جلوگیری از انتشار احادیث مربوط به [[فضائل امام علی(ع)]] و فرزندانش دانستهاند.<ref> [http://lib.eshia.ir/15264/1/56 شهرستانی، منع تدوین الحدیث، کتابخانه فقاهت، ص۵۶.]</ref> | بسیاری از نویسندگان [[شیعه]] هدف از ممنوعیت تدوین احادیث رسول خدا(ص) را جلوگیری از انتشار احادیث مربوط به [[فضائل امام علی(ع)]] و فرزندانش دانستهاند.<ref> [http://lib.eshia.ir/15264/1/56 شهرستانی، منع تدوین الحدیث، کتابخانه فقاهت، ص۵۶.]</ref> | ||
===بدعتگذاری=== | ===بدعتگذاری=== | ||
عمر | برخی اقدامات و [[بدعت|بدعتهایی]] که عمر در دوره خلافت خود انجام داد نیز مورد اعتراض شیعیان بوده است. [[رسول جعفریان]]، پژوهشگر ایرانی در زمینه تاریخ، در کتاب تاریخ خلفا، به برخی از اجتهادات شخصی عمر بر خلاف [[احکام|احکام اسلام]] اشاره کرده است،<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۸۲-۸۳.</ref> از جمله اینکه معتقد بود شخصی که [[غسل جنابت]] بر او واجب است اگر آب پیدا نکند نباید [[نماز]] بخواند.<ref>[http://lib.efatwa.ir/45412/1/360 ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۳۶۰.]</ref> او [[متعه حج]] و [[متعه|متعه زنان]]<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۴۳۷؛ علامة حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۵۲۵.</ref><ref>صنعانی، المصنف، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۵۰۰؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۹، ص۳۲.</ref> را نامشروع دانست، عبارت «[[حی علی خیر العمل|حیّ علی خیر العمل]]» را از [[اذان]] حذف کرد<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۳۶۳ش، ج۸۱، ص۱۴۰.</ref> و عبارت «[[الصلاة خیر من النوم]]» را به آن افزود.<ref>[http://lib.efatwa.ir/42231/1/54 مالک بن أنس، الموطأ، المکتبة العلمیة، ج۱، ص۵۴.]</ref> | ||
عمر نخستین کسی بود که مردم را برای به جماعت [[نماز تراویح]] جمع کرد.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج۷، ص۱۳۳.</ref> بنابر نقل [[یعقوبی]]، تاریخنگار قرن سوم، وقتی به عمر اعتراض شد که این کار در زمان [[پیامبر(ص)]] و [[ابوبکر]] مرسوم نبود، پاسخ داد: اگر هم [[بدعت]] است، بدعت خوبی است.<ref>[http://lib.eshia.ir/10382/2/140 یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۴۰.]</ref> | عمر نخستین کسی بود که مردم را برای به جماعت [[نماز تراویح]] جمع کرد.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج۷، ص۱۳۳.</ref> بنابر نقل [[یعقوبی]]، تاریخنگار قرن سوم، وقتی به عمر اعتراض شد که این کار در زمان [[پیامبر(ص)]] و [[ابوبکر]] مرسوم نبود، پاسخ داد: اگر هم [[بدعت]] است، بدعت خوبی است.<ref>[http://lib.eshia.ir/10382/2/140 یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۴۰.]</ref> | ||
خط ۳۰۸: | خط ۳۰۸: | ||
| توضیحات = | | توضیحات = | ||
}}</onlyinclude> | }}</onlyinclude> | ||
[[Category:خلفای نخستین]] | |||
[[Category:مهاجران به مدینه]] | |||
[[Category:بدریون]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:خلفای معاصر امام علی]] | |||
[[Category:حاضران در سقیفه]] | |||
[[Category:افراد قبیله قریش]] | |||
[[Category:خلفای نخستین]] | |||
[[Category:مهاجران به مدینه]] | |||
[[Category:بدریون]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:خلفای معاصر امام علی]] | |||
[[Category:حاضران در سقیفه]] | |||
[[Category:افراد قبیله قریش]] | |||
[[Category:خلفای نخستین]] | |||
[[Category:مهاجران به مدینه]] | |||
[[Category:بدریون]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:خلفای معاصر امام علی]] | |||
[[Category:حاضران در سقیفه]] | |||
[[Category:افراد قبیله قریش]] | |||
[[Category:خلفای نخستین]] | |||
[[Category:مهاجران به مدینه]] | |||
[[Category:بدریون]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:خلفای معاصر امام علی]] | |||
[[Category:حاضران در سقیفه]] | |||
[[Category:افراد قبیله قریش]] | |||
[[Category:خلفای نخستین]] | |||
[[Category:مهاجران به مدینه]] | |||
[[Category:بدریون]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:خلفای معاصر امام علی]] | |||
[[Category:حاضران در سقیفه]] | |||
[[Category:افراد قبیله قریش]] | |||
[[رده:خلفای نخستین]] | [[رده:خلفای نخستین]] |