Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۸۰
ویرایش
جز (←قیام علیه عباسیان) |
جز (←قیام علیه عباسیان) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
وی در سال ۱۹۹ و بنا بر روایات در سال ۲۰۰ در [[مکه]] علیه [[مأمون]] قیام کرد. بنابر برخی گزارشها او از ابتدا با خروج بر مامون، موافق نبود اما گروهی از یاران و خانوادهاش وی را به این کار تشویق کردند<ref>ابن الطقطقی، الفخری، ص ۲۱۷</ref> دوران قیام او همزمان است با آشوبی که در آغاز خلافت مامون روی داد و همزمان قیامهای متعددی از سوی علویان و دیگر مخالفان حکومت عباسی در سرزمینهای اسلامی اتفاق افتاد. از جمله [[قیام ابن طباطبا]] که موفقیت زیادی در عراق دست آورد در همین دوران بود. | وی در سال ۱۹۹ و بنا بر روایات در سال ۲۰۰ در [[مکه]] علیه [[مأمون]] قیام کرد. بنابر برخی گزارشها او از ابتدا با خروج بر مامون، موافق نبود اما گروهی از یاران و خانوادهاش وی را به این کار تشویق کردند<ref>ابن الطقطقی، الفخری، ص ۲۱۷</ref> دوران قیام او همزمان است با آشوبی که در آغاز خلافت مامون روی داد و همزمان قیامهای متعددی از سوی علویان و دیگر مخالفان حکومت عباسی در سرزمینهای اسلامی اتفاق افتاد. از جمله [[قیام ابن طباطبا]] که موفقیت زیادی در عراق دست آورد در همین دوران بود. | ||
یک علوی دیگر به نام [[حسین بن حسن افطس]] در مکه قدرت را به دست گرفت. بنابر برخی گزارشها حسین بن افطس که با نارضایتی مردم مواجه شده بود و از سویی شکست قیامهای دیگر را میدید، نزد محمد دیباج آمد و به او پیشنهاد خلافت کرد تا از محبوبیت او استفاده کند. محمد در آغاز نپذیرفت تااینکه به اصرار فرزندش و حسین افطس به این کار راضی شد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص ۵۳۷-۵۳۹؛ ابن خلدون، تاریخ، ج ۳، ص ۳۰۶</ref> به گفته مسعودی محمد دیباج در ابتدا پیرو ابن طباطبا بود و برای او دعوت میکرد و پس از مرگ ابن طبا طبا ادعای خلافت کرد و امیرالمومنین خوانده شد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص ۴۳۹</ref> | یک علوی دیگر به نام [[حسین بن حسن افطس]] در مکه قدرت را به دست گرفت. بنابر برخی گزارشها حسین بن افطس که با نارضایتی مردم مواجه شده بود و از سویی شکست قیامهای دیگر را میدید، نزد محمد دیباج آمد و به او پیشنهاد خلافت کرد تا از محبوبیت او استفاده کند. محمد در آغاز نپذیرفت تااینکه به اصرار فرزندش و حسین افطس به این کار راضی شد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص ۵۳۷-۵۳۹؛ ابن خلدون، تاریخ، ج ۳، ص ۳۰۶</ref> به گفته مسعودی محمد دیباج در ابتدا پیرو [[ابن طباطبا]] بود و برای او دعوت میکرد و پس از مرگ ابن طبا طبا ادعای خلافت کرد و امیرالمومنین خوانده شد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص ۴۳۹</ref> | ||
==حضور محمد نزد مامون== | ==حضور محمد نزد مامون== |