پرش به محتوا

محمد بن جعفر الصادق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
imported>Kmhoseini
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:


== قیام علیه عباسیان ==
== قیام علیه عباسیان ==
وی در سال ۱۹۹ و بنا بر روایات در سال ۲۰۰ در [[مکه]] علیه [[مأمون]] قیام کرد. بنابر برخی گزارش‌ها او از ابتدا با خروج بر مامون، موافق نبود اما گروهی از یاران و خانواده‌اش وی را به این کار تشویق کردند<ref>ابن الطقطقی، الفخری، ص ۲۱۷</ref> دوران قیام او همزمان است با آشوبی که در آغاز خلافت مامون روی داد و همزمان قیام‌های متعددی از سوی علویان و دیگر مخالفان حکومت عباسی در سرزمین‌های اسلامی اتفاق افتاد. از جمله قیام ابن طباطبا که موفقیت زیادی در عراق دست آورد در همین دوران بود.
وی در سال ۱۹۹ و بنا بر روایات در سال ۲۰۰ در [[مکه]] علیه [[مأمون]] قیام کرد. بنابر برخی گزارش‌ها او از ابتدا با خروج بر مامون، موافق نبود اما گروهی از یاران و خانواده‌اش وی را به این کار تشویق کردند<ref>ابن الطقطقی، الفخری، ص ۲۱۷</ref> دوران قیام او همزمان است با آشوبی که در آغاز خلافت مامون روی داد و همزمان قیام‌های متعددی از سوی علویان و دیگر مخالفان حکومت عباسی در سرزمین‌های اسلامی اتفاق افتاد. از جمله [[قیام ابن طباطبا]] که موفقیت زیادی در عراق دست آورد در همین دوران بود.


یک علوی دیگر به نام [[حسین بن حسن افطس]] در مکه قدرت را به دست گرفت. بنابر برخی گزارش‌ها حسین بن افطس که با نارضایتی مردم مواجه شده بود و از سویی شکست قیام‌های دیگر را می‌دید، نزد محمد دیباج آمد و به او پیشنهاد خلافت کرد تا از محبوبیت او استفاده کند. محمد در آغاز نپذیرفت تااینکه به اصرار فرزندش و حسین افطس به این کار راضی شد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص ۵۳۷-۵۳۹؛ ابن خلدون، تاریخ، ج ۳، ص ۳۰۶</ref> به گفته مسعودی محمد دیباج در ابتدا پیرو ابن طباطبا بود و برای او دعوت می‌کرد و پس از مرگ ابن طبا طبا ادعای خلافت کرد و امیرالمومنین خوانده شد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص ۴۳۹</ref>
یک علوی دیگر به نام [[حسین بن حسن افطس]] در مکه قدرت را به دست گرفت. بنابر برخی گزارش‌ها حسین بن افطس که با نارضایتی مردم مواجه شده بود و از سویی شکست قیام‌های دیگر را می‌دید، نزد محمد دیباج آمد و به او پیشنهاد خلافت کرد تا از محبوبیت او استفاده کند. محمد در آغاز نپذیرفت تااینکه به اصرار فرزندش و حسین افطس به این کار راضی شد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص ۵۳۷-۵۳۹؛ ابن خلدون، تاریخ، ج ۳، ص ۳۰۶</ref> به گفته مسعودی محمد دیباج در ابتدا پیرو ابن طباطبا بود و برای او دعوت می‌کرد و پس از مرگ ابن طبا طبا ادعای خلافت کرد و امیرالمومنین خوانده شد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص ۴۳۹</ref>
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۷۱

ویرایش