confirmed، templateeditor
۱۲٬۲۷۶
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
|||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
{{شعر}}{{ب|وقت ضرورت چو نماند گریز|دست بگیرد سر شمشیر تیز}} | {{شعر}}{{ب|وقت ضرورت چو نماند گریز|دست بگیرد سر شمشیر تیز}} | ||
{{ب|اذا یئسَ الانسانُ طالَ لِسانُهُ|کَسنّورِ مغلوب یَصولُ عَلی الکلبِ}} {{پایان شعر}} | {{ب|اذا یئسَ الانسانُ طالَ لِسانُهُ|کَسنّورِ مغلوب یَصولُ عَلی الکلبِ}} {{پایان شعر}} | ||
ترجمه: آدمی هر گاه(از زندگی و ادامه حیات) ناامید شود زبانش دراز شود همانند گربه مغلوبی که برسگی می تازد و حمله ور می شود. | |||
ملک پرسید چه میگوید یکی از وزرای نیک محضر گفت ای خداوند همیگوید وَ الْکاظِمینَ الغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ ملک را رحمت آمد و از سر خون او در گذشت وزیر دیگر که ضدّ او بود گفت ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز به راستی سخن گفتن این ملک را دشنام داد و ناسزا گفت ملک را روی ازین سخن در هم آمد و گفت آن دروغ وی پسندیده تر آمد مرا زین راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی و خردمندان گفتهاند دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنهانگیز<ref>گلستان سعدی، باب اول، حکایت۱</ref> | ملک پرسید چه میگوید یکی از وزرای نیک محضر گفت ای خداوند همیگوید وَ الْکاظِمینَ الغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ ملک را رحمت آمد و از سر خون او در گذشت وزیر دیگر که ضدّ او بود گفت ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز به راستی سخن گفتن این ملک را دشنام داد و ناسزا گفت ملک را روی ازین سخن در هم آمد و گفت آن دروغ وی پسندیده تر آمد مرا زین راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی و خردمندان گفتهاند دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنهانگیز<ref>گلستان سعدی، باب اول، حکایت۱</ref> |