Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۸۱
ویرایش
جز (ویرایش شکلی و اصلاح ساختاری) |
|||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
===مراد از واژههای الفجر، الشفع و الوتر=== | ===مراد از واژههای الفجر، الشفع و الوتر=== | ||
در [[البرهان فی تفسیر القرآن|تفسیر البرهان]]، [[روایات|روایاتی]] آمده که مراد از واژه «الشفع: جفت» را [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[امام علی علیه السلام|امام علی(ع)]] یا [[امام حسن مجتبی علیه السلام|امام حسن(ع)]] و [[امام حسین علیه السلام|امام حسین(ع)]] و مراد از واژه «الوتر: تک» را [[خدا|خداوند]] دانسته است. همچنین در روایتی آمده است مراد از «الفجر»، [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام مهدی(عج)]]، دوزادهمین امام شیعیان است.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۶۵۰.</ref> | در [[البرهان فی تفسیر القرآن|تفسیر البرهان]]، [[روایات|روایاتی]] آمده که مراد از واژه «الشفع: جفت» را [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[امام علی علیه السلام|امام علی(ع)]] یا [[امام حسن مجتبی علیه السلام|امام حسن(ع)]] و [[امام حسین علیه السلام|امام حسین(ع)]] و مراد از واژه «الوتر: تک» را [[خدا|خداوند]] دانسته است. همچنین در روایتی آمده است مراد از «الفجر»، [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام مهدی(عج)]]، دوزادهمین امام شیعیان است.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۶۵۰.</ref> | ||
=== مراد از شبها دهگانه=== | |||
خداوند در آیه دوم سوره فجر به لَيَالٍ عَشْرٍ (شبهای دهگانه) سوگند یاد میکند، درباره تفسیر لیال عشر چندین احتمال مطرح است: ده شب اول [[ذیالحجه|ماه ذیالحجه]]، ده شب آغازین [[محرم (ماه)|ماه محرم]]، ده شب پایانی [[رمضان|ماه رمضان]] و ده شب اول ماه رمضان را از جمله این احتمالات دانستهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲۰، ص۲۷۹؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۱۰، ص۴۷۹.</ref> | |||
به گفته فخر رازی سوگند به شبهای دهگانه دلالت بر عظمت و فضیلت آنها است و وجود [[روز عاشورا]] در [[دهه محرم|دهه اول محرم]]، [[لیلة القدر]] در دهه آخر رمضان و اشتغال به عبادت در دهه اول ذیالحجه دلیل بر فضیلت آنها است.<ref>فخررازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۳۱، ص۱۴۹.</ref> [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]]، ضمن اشاره به احتمالات مذکور، منظور از لیال عشر را ده شب اول ذیالحجه دانسته است.<ref> علامه طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲۰، ص۲۷۹.</ref> | |||
بر پایه روایتی که [[جابر بن یزید جعفی]] از [[امام محمد باقر علیه السلام|امام محمدباقر(ع)]] نقل کرده، لیال عشر به ده تن از [[امامان معصوم]] اشاره دارد.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۲۸۱.</ref> برخی از مفسران معتقدند که منظور از شبهای دهگانه، فقط شبها نیست و روزها را نیز شامل میشود.<ref>میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۱۰، ص۴۷۹. </ref> | |||
===آزمایش انسان با نعمتها=== | ===آزمایش انسان با نعمتها=== | ||
در [[آیه]] پانزدهم و شانزدهم سوره فجر آمده است خداوند انسان را گاه با نعمت فراوان و گاه با رزق و روزیِ تنگ آزمایش میکند؛ اما آدمی این آزمایش را فراموش میکند و هنگام نعمت گمان میکند [[مقرب]] درگاه خداوند شده و در هنگام تنگدستی مأیوس میشود و میگوید خداوند مرا خوار کرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، | در [[آیه]] پانزدهم و شانزدهم سوره فجر آمده است خداوند انسان را گاه با نعمت فراوان و گاه با رزق و روزیِ تنگ آزمایش میکند؛ اما آدمی این آزمایش را فراموش میکند و هنگام نعمت گمان میکند [[مقرب]] درگاه خداوند شده و در هنگام تنگدستی مأیوس میشود و میگوید خداوند مرا خوار کرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۶، ص۴۶۲.</ref> | ||
==آیات مشهور== | ==آیات مشهور== | ||
خط ۴۳: | خط ۵۰: | ||
</noinclude> | </noinclude> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
آیه | آیه ۲۲ سوره فجر که صفت آمدن را به [[خدا]] در [[روز قیامت]] نسبت داده است به آیه مجیء مشهور شده است.<ref>دفتر تبلیغات اسلامی، فرهنگ نامه علوم قرآن، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۱۰۲.</ref> از نگاه [[کلام]] [[شیعه]] صفتهای مخلوقات مثل آمدن و رفتن را نمیتوان به [[خدا]] نسبت داد. از این رو [[مفسران]] این [[آیه]] را به معنای آمدنِ حکم و امر [[خدا]] تفسیر کردهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲۰، ص۲۸۴.</ref> این آیه از [[متشابهات|آیات متشابه]] دانسته شده که با [[محکمات|آیات مُحکم]] تفسیر میشود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲۰، ص۲۸۴.</ref> | ||
===آیه نفس مطمئنه (۲۷-۲۸)=== | ===آیه نفس مطمئنه (۲۷-۲۸)=== | ||
[[پرونده:فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی سوره فجر.jpg|180px|بندانگشتی]] | [[پرونده:فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی سوره فجر.jpg|180px|بندانگشتی]] | ||
<div style="text-align: center;"><noinclude> | <div style="text-align: center;"><noinclude> | ||
{{عربی|«''' يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً''' | {{عربی|«''' يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً'''﴿۲۷-۲۸﴾»<br /> | ||
|ترجمه=اى نفس مطمئنّه، خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد.|اندازه=100%}} | |ترجمه=اى نفس مطمئنّه، خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد.|اندازه=100%}} | ||
</noinclude> | </noinclude> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
این دو آیه و آیات ۲۹ و ۳۰ که آیات پایانی سوره فجرند که بر اساس روایات، مراد از نَفْس مطمئنه در آنها، [[امام حسین(ع)]] است و به همین دلیل سوره فجر، سوره امام حسین(ع) نام گرفته است.<ref> مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۴، ص۹۳.</ref> همچنین در روایات آمده است نفس مطمئنه نفسی است که به پیامبر(ص) و اهل بیتش ایمان دارد و نیز گفته شده این سوره درباره [[امیرالمؤمنین علی(ع)|امیرالمؤمنین]] است و مراد از نفس مطمئنه نفسی است که به [[ولایت]] او اطمینان دارد.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۶۵۷ـ۶۵۸.</ref> آیات پایانی سوره فجر معمولاً در آغاز اطلاعیههای درگذشت عالمان شیعه میآید.<ref> برای نمونه: [http://www.fardanews.com/fa/news/239626 اطلاعیه فوت آیتالله طاهری اصفهانی].</ref> همچنین [[عرفان|عُرفا]] با استناد به آیه مذکور، یکی از مرتبههای نَفس را «[[نفس مطمئنه]]» دانستهاند.<ref>نگاه کنید به: ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۳۶۰ش، ص۹۳؛ انصاریان، عرفان اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۱۱۹ـ۱۲۴.</ref> | این دو آیه و آیات ۲۹ و ۳۰ که آیات پایانی سوره فجرند که بر اساس روایات، مراد از نَفْس مطمئنه در آنها، [[امام حسین(ع)]] است و به همین دلیل سوره فجر، سوره امام حسین(ع) نام گرفته است.<ref> مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۴، ص۹۳.</ref> همچنین در روایات آمده است نفس مطمئنه نفسی است که به پیامبر(ص) و اهل بیتش ایمان دارد و نیز گفته شده این سوره درباره [[امیرالمؤمنین علی(ع)|امیرالمؤمنین]] است و مراد از نفس مطمئنه نفسی است که به [[ولایت]] او اطمینان دارد.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۶۵۷ـ۶۵۸.</ref> آیات پایانی سوره فجر معمولاً در آغاز اطلاعیههای درگذشت عالمان شیعه میآید.<ref> برای نمونه: [http://www.fardanews.com/fa/news/239626 اطلاعیه فوت آیتالله طاهری اصفهانی].</ref> همچنین [[عرفان|عُرفا]] با استناد به آیه مذکور، یکی از مرتبههای نَفس را «[[نفس مطمئنه]]» دانستهاند.<ref>نگاه کنید به: ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۳۶۰ش، ص۹۳؛ انصاریان، عرفان اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۱۱۹ـ۱۲۴.</ref> | ||
==فضیلت و خواص== | ==فضیلت و خواص== | ||
{{اصلی|فضائل سور}} | {{اصلی|فضائل سور}} | ||
درباره فضیلت [[تلاوت]] سوره فجر در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن|تفسیر مجمع البیان]] از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] نقل شده است: هر کس سوره فجر را در شبهای دهگانه تلاوت کند، خداوند او را میبخشد و اگر در بقیه روزها تلاوت کند، نوری در [[قیامت]] همراه او خواهد بود.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۷۳۰.</ref> همچنین از [[امام صادق(ع)]] نقل شده است: «سوره فجر را در [[نمازهای یومیه|نمازهای واجب]] و [[نمازهای مستحب|مستحب]] بخوانید که سوره [[امام حسین علیه السلام|حسین بن علی(ع)]] است. هر کس آن را قرائت کند، در [[قیامت]]، در [[بهشت]] با او در یک رتبه است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۷۳۰.</ref> | درباره فضیلت [[تلاوت]] سوره فجر در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن|تفسیر مجمع البیان]] از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] نقل شده است: هر کس سوره فجر را در شبهای دهگانه تلاوت کند، خداوند او را میبخشد و اگر در بقیه روزها تلاوت کند، نوری در [[قیامت]] همراه او خواهد بود.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۷۳۰.</ref> همچنین از [[امام صادق(ع)]] نقل شده است: «سوره فجر را در [[نمازهای یومیه|نمازهای واجب]] و [[نمازهای مستحب|مستحب]] بخوانید که سوره [[امام حسین علیه السلام|حسین بن علی(ع)]] است. هر کس آن را قرائت کند، در [[قیامت]]، در [[بهشت]] با او در یک رتبه است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۷۳۰.</ref> | ||
==متن و ترجمه== | ==متن و ترجمه== | ||
{{نقل قول دوقلو تاشو|تیتر=سوره فجر|بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ{{سخ}}وَالْفَجْرِ ﴿١﴾ وَلَيَالٍ عَشْرٍ ﴿٢﴾ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿٣﴾ وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ ﴿٤﴾ هَلْ فِي ذَٰلِكَ قَسَمٌ لِّذِي حِجْرٍ ﴿٥﴾ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ ﴿٦﴾ إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿٧﴾ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ ﴿٨﴾ وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿٩﴾ وَفِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ ﴿١٠﴾ الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ ﴿١١﴾ فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ ﴿١٢﴾ فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ ﴿١٣﴾ إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴿١٤﴾ فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ﴿١٥﴾ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ﴿١٦﴾ كَلَّا ۖ بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ ﴿١٧﴾ وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿١٨﴾ وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَّمًّا ﴿١٩﴾ وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿٢٠﴾ كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا ﴿٢١﴾ وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا ﴿٢٢﴾ وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ ۚ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّىٰ لَهُ الذِّكْرَىٰ ﴿٢٣﴾ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي ﴿٢٤﴾ فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿٢٥﴾ وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿٢٦﴾ يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿٢٧﴾ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً ﴿٢٨﴾ فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿٢٩﴾ وَادْخُلِي جَنَّتِي ﴿٣٠﴾|به نام خداوند رحمتگر مهربان{{سخ}}سوگند به سپيدهدم، (۱) و به شبهاى دهگانه، (۲) و به جفت و تاق، (۳) و به شب، وقتى سپرى شود. (۴) آيا در اين، براى خردمند [نياز به] سوگندى [ديگر] است؟ (۵) مگر ندانستهاى كه پروردگارت با عاد چه كرد؟ (۶) با عمارات ستوندار ارم، (۷) كه مانندش در شهرها ساخته نشده بود؟ (۸) و با ثمود، همانان كه در درّه، تختهسنگها را مىبريدند؟ (۹) و با فرعون، صاحب خرگاهها [و بناهاى بلند]؟ (۱۰) همانان كه در شهرها سر به طغيان برداشتند، (۱۱) و در آنها بسيار تبهكارى كردند. (۱۲) [تا آنكه] پروردگارت بر سر آنان تازيانه عذاب را فرونواخت، (۱۳) زيرا پروردگار تو سخت در كمين است. (۱۴) اما انسان، هنگامى كه پروردگارش وى را مىآزمايد، و عزيزش مىدارد و نعمت فراوان به او مىدهد، مىگويد: «پروردگارم مرا گرامى داشته است.» (۱۵) و اما چون وى را مىآزمايد و روزىاش را بر او تنگ مىگرداند، مىگويد: «پروردگارم مرا خوار كرده است.» (۱۶) ولى نه، بلكه يتيم را نمىنوازيد؛ (۱۷) و بر خوراك[دادن] بينوا همديگر را بر نمىانگيزيد؛ (۱۸) و ميراث [ضعيفان] را چپاولگرانه مىخوريد؛ (۱۹) و مال را دوست داريد، دوست داشتنى بسيار. (۲۰) نه چنان است، آنگاه كه زمين، سخت در هم كوبيده شود، (۲۱) و [فرمان] پروردگارت و فرشته[ها] صفدرصف آيند، (۲۲) و جهنم را در آن روز [حاضر] آورند، آن روز است كه انسان پند گيرد؛ و[لى] كجا او را جاى پندگرفتن باشد؟ (۲۳) گويد: «كاش براى زندگانى خود [چيزى] پيش فرستاده بودم.» (۲۴) پس در آن روز هيچ كس چون عذابكردن او، عذاب نكند. (۲۵) و هيچ كس چون در بند كشيدن او، در بند نكشد. (۲۶) اى نفس مطمئنّه، (۲۷) خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد، (۲۸) و در ميان بندگان من درآى، (۲۹) و در بهشت من داخل شو. (۳۰) }} | {{نقل قول دوقلو تاشو|تیتر=سوره فجر|بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ{{سخ}}وَالْفَجْرِ ﴿١﴾ وَلَيَالٍ عَشْرٍ ﴿٢﴾ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿٣﴾ وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ ﴿٤﴾ هَلْ فِي ذَٰلِكَ قَسَمٌ لِّذِي حِجْرٍ ﴿٥﴾ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ ﴿٦﴾ إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿٧﴾ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ ﴿٨﴾ وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿٩﴾ وَفِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ ﴿١٠﴾ الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ ﴿١١﴾ فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ ﴿١٢﴾ فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ ﴿١٣﴾ إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴿١٤﴾ فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ﴿١٥﴾ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ﴿١٦﴾ كَلَّا ۖ بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ ﴿١٧﴾ وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿١٨﴾ وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَّمًّا ﴿١٩﴾ وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿٢٠﴾ كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا ﴿٢١﴾ وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا ﴿٢٢﴾ وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ ۚ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّىٰ لَهُ الذِّكْرَىٰ ﴿٢٣﴾ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي ﴿٢٤﴾ فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿٢٥﴾ وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿٢٦﴾ يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿٢٧﴾ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً ﴿٢٨﴾ فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿٢٩﴾ وَادْخُلِي جَنَّتِي ﴿٣٠﴾|به نام خداوند رحمتگر مهربان{{سخ}}سوگند به سپيدهدم، (۱) و به شبهاى دهگانه، (۲) و به جفت و تاق، (۳) و به شب، وقتى سپرى شود. (۴) آيا در اين، براى خردمند [نياز به] سوگندى [ديگر] است؟ (۵) مگر ندانستهاى كه پروردگارت با عاد چه كرد؟ (۶) با عمارات ستوندار ارم، (۷) كه مانندش در شهرها ساخته نشده بود؟ (۸) و با ثمود، همانان كه در درّه، تختهسنگها را مىبريدند؟ (۹) و با فرعون، صاحب خرگاهها [و بناهاى بلند]؟ (۱۰) همانان كه در شهرها سر به طغيان برداشتند، (۱۱) و در آنها بسيار تبهكارى كردند. (۱۲) [تا آنكه] پروردگارت بر سر آنان تازيانه عذاب را فرونواخت، (۱۳) زيرا پروردگار تو سخت در كمين است. (۱۴) اما انسان، هنگامى كه پروردگارش وى را مىآزمايد، و عزيزش مىدارد و نعمت فراوان به او مىدهد، مىگويد: «پروردگارم مرا گرامى داشته است.» (۱۵) و اما چون وى را مىآزمايد و روزىاش را بر او تنگ مىگرداند، مىگويد: «پروردگارم مرا خوار كرده است.» (۱۶) ولى نه، بلكه يتيم را نمىنوازيد؛ (۱۷) و بر خوراك[دادن] بينوا همديگر را بر نمىانگيزيد؛ (۱۸) و ميراث [ضعيفان] را چپاولگرانه مىخوريد؛ (۱۹) و مال را دوست داريد، دوست داشتنى بسيار. (۲۰) نه چنان است، آنگاه كه زمين، سخت در هم كوبيده شود، (۲۱) و [فرمان] پروردگارت و فرشته[ها] صفدرصف آيند، (۲۲) و جهنم را در آن روز [حاضر] آورند، آن روز است كه انسان پند گيرد؛ و[لى] كجا او را جاى پندگرفتن باشد؟ (۲۳) گويد: «كاش براى زندگانى خود [چيزى] پيش فرستاده بودم.» (۲۴) پس در آن روز هيچ كس چون عذابكردن او، عذاب نكند. (۲۵) و هيچ كس چون در بند كشيدن او، در بند نكشد. (۲۶) اى نفس مطمئنّه، (۲۷) خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد، (۲۸) و در ميان بندگان من درآى، (۲۹) و در بهشت من داخل شو. (۳۰) }} |