Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵
ویرایش
جز (ویکی سازی) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
==تعریف== | ==تعریف== | ||
واژه حِسْبَه از مصدرهای فعل حَسَبَ و اسم مصدر از احتساب. حسبه در معنای لغوی علاوه بر شمردن و حساب کردن، به معنای تدبیر نیز بهکار رفته است.<ref>رجوع کنید به جوهری؛ ابنمنظور؛ فیروزآبادی، ذیل «حسب».</ref> در اصطلاح فقهی حسبه به معنای حساب کردن و شمردن به کار رفته است که در ارتباط با [[امر به معروف]] و [[نهی از منکر]] میباشد<ref>ماوردی، ص۳۹۱؛ نیز رجوع کنید به ابنابییعلی، ص۲۸۴</ref> و از منظر کارکرد علمی از مجموعه علوم اسلامی ردهبندی و تقریباً معادل علم مدیریت شهر اسلامی تلقی شده و محتسب که مجری قوانین شرعی و عرفی در میان شهروندان است، بر امور جاری، اعم از روابط اقتصادی و معاملات میان افراد و مناسبات اجتماعی و اخلاقی، نظارت دارد و با امر به معروف و نهی از منکر، که از پشتوانه قدرت حکومت برخوردار است، مانع از بروز ناهنجاریهای اجتماعی میشود.<ref>طاشکوپریزاده، ج ۱، ص۳۹۳؛ حاجیخلیفه، ج ۱، ستون | واژه حِسْبَه از مصدرهای فعل حَسَبَ و اسم مصدر از احتساب. حسبه در معنای لغوی علاوه بر شمردن و حساب کردن، به معنای تدبیر نیز بهکار رفته است.<ref>رجوع کنید به جوهری؛ ابنمنظور؛ فیروزآبادی، ذیل «حسب».</ref> در اصطلاح فقهی حسبه به معنای حساب کردن و شمردن به کار رفته است که در ارتباط با [[امر به معروف]] و [[نهی از منکر]] میباشد<ref>ماوردی، ص۳۹۱؛ نیز رجوع کنید به ابنابییعلی، ص۲۸۴.</ref> و از منظر کارکرد علمی از مجموعه علوم اسلامی ردهبندی و تقریباً معادل علم مدیریت شهر اسلامی تلقی شده و محتسب که مجری قوانین شرعی و عرفی در میان شهروندان است، بر امور جاری، اعم از روابط اقتصادی و معاملات میان افراد و مناسبات اجتماعی و اخلاقی، نظارت دارد و با امر به معروف و نهی از منکر، که از پشتوانه قدرت حکومت برخوردار است، مانع از بروز ناهنجاریهای اجتماعی میشود.<ref>طاشکوپریزاده، ج ۱، ص۳۹۳؛ حاجیخلیفه، ج ۱، ستون ۱۵-۱۶.</ref> | ||
اشخاصی مانند ماوردی در الاحکام السلطانیۀ و غزالی در احیاء علومالدین از منظر فقهی به حسبه و مباحث مربوط به آن پرداختهاند. | اشخاصی مانند ماوردی در الاحکام السلطانیۀ و غزالی در احیاء علومالدین از منظر فقهی به حسبه و مباحث مربوط به آن پرداختهاند. | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==سیر تاریخی== | ==سیر تاریخی== | ||
===عصر پیامبر اسلام(ص)=== | ===عصر پیامبر اسلام(ص)=== | ||
نظارت حکومت بر امور بازارها و رفتارهای اجتماعی شهروندان، به عصر [[پیامبر(ص)]] و جانشینان وی بازمیگردد. با ظهور [[اسلام]]، از پارهای معاملهها، که در [[شبه جزیره عربستان]] پیش از اسلام در بازارهای موسمی معمول بود، نهی شد<ref>برای اطلاع از بازارهای جاهلی رجوع کنید به یعقوبی، | نظارت حکومت بر امور بازارها و رفتارهای اجتماعی شهروندان، به عصر [[پیامبر(ص)]] و جانشینان وی بازمیگردد. با ظهور [[اسلام]]، از پارهای معاملهها، که در [[شبه جزیره عربستان]] پیش از اسلام در بازارهای موسمی معمول بود، نهی شد<ref>برای اطلاع از بازارهای جاهلی رجوع کنید به یعقوبی، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱.</ref> و اخلاق اقتصادی جدیدی بر پایه آموزههای اسلام عرضه شد. | ||
در منابع روایی و تاریخی، گزارشهای درخور توجهی از نظارت پیامبر اکرم(ص) بر بازار وجود دارد. بیشتر این گزارش ها، که در مجموعههای روایی گردآوری شدهاند، بعدها مبانی نظری و عملی تشکیلات حسبه را پایهگذاری کردند.<ref>رجوع کنید به برای نمونه رجوع کنید به مالکبن انس، ج ۲، | در منابع روایی و تاریخی، گزارشهای درخور توجهی از نظارت پیامبر اکرم(ص) بر بازار وجود دارد. بیشتر این گزارش ها، که در مجموعههای روایی گردآوری شدهاند، بعدها مبانی نظری و عملی تشکیلات حسبه را پایهگذاری کردند.<ref>رجوع کنید به برای نمونه رجوع کنید به مالکبن انس، ج ۲، ص۶۰۹-۶۸۶؛ حرّعاملی، ج-۱۷ و ۱۸.</ref> | ||
پیامبر اکرم(ص)، علاوه بر تنظیم روابط اقتصادی و اخلاق اقتصادی، بر بازار نظارت مستقیم داشت.<ref>برای نمونه رجوع کنید به متقی، ج ۲، جزء۴، ص۶۰، ج ۸، جزء۱۵، ص۱۶۳؛ حرّعاملی، ج ۱۷، ص۲۸۲؛ کتانی، ج ۱، | پیامبر اکرم(ص)، علاوه بر تنظیم روابط اقتصادی و اخلاق اقتصادی، بر بازار نظارت مستقیم داشت.<ref>برای نمونه رجوع کنید به متقی، ج ۲، جزء۴، ص۶۰، ج ۸، جزء۱۵، ص۱۶۳؛ حرّعاملی، ج ۱۷، ص۲۸۲؛ کتانی، ج ۱، ص۲۸۴-۲۸۵.</ref> کار پیامبر(ص) به توصیه و ارشاد منحصر نمیشد، بلکه متخلفان را به مجازات میرسانید و تاجران را ملزم به رعایت قوانین میکرد.<ref>رجوع کنید به حرّعاملی، ج ۱۷، ص۳۸۶.</ref> گزارشهایی در دست است که پیامبر(ص) برای نظارت بر بازار [[مکه]] و [[مدینه]] مسئول گماشت.<ref>رجوع کنید به خلیفةبن خیاط، ص۶۱؛ ابنعبدالبرّ، قسم۲، ص۶۲۱.</ref> | ||
===آل بویه=== | ===آل بویه=== | ||
در دوره حکومت [[آلبویه]]، وظیفه اصلی محتسبان در دو جنبه نظارت بر آداب و اخلاق مذهبی و نیز رسیدگی بر امور شهر و بازارها خلاصه میشد. در شهرهای بزرگ، مانند بغداد، محتسب چندین نایب داشت که هریک در محلهای به کار مشغول بودند.<ref>رجوع کنید به ابنکثیر، | در دوره حکومت [[آلبویه]]، وظیفه اصلی محتسبان در دو جنبه نظارت بر آداب و اخلاق مذهبی و نیز رسیدگی بر امور شهر و بازارها خلاصه میشد. در شهرهای بزرگ، مانند بغداد، محتسب چندین نایب داشت که هریک در محلهای به کار مشغول بودند.<ref>رجوع کنید به ابنکثیر، ج۱۱، ص۳۲۹.</ref> | ||
امیران بویهی، با ارسال عهدنامههایی، امور حسبه را به والیان خود تفویض میکردند و گاه به طور مستقیم به فردی مسئولیت حسبه میدادند.<ref>رجوع کنید به صاحببن عباد، ص۴۶۵۰.</ref> در دوره حکومت آلبویه بازارهای بردهفروشی، سکهخانهها و طرازخانهها اهمیت بیشتری پیدا کرده بودند و تقلب و فریبکاری و تدلیس موجب اختلال در نظم اجتماعی و اقتصادی میشد. در عهدنامههای دوره آلبویه حسبت مراکز مذکور، بهسبب اهمیت آنها، در کنار امور حسبه یاد شده و در عمل مسئولانی غیر از محتسب داشته است.<ref>برای نمونهای از این عهدنامهها و وظایف محتسب در این دوره رجوع کنید به همان، | امیران بویهی، با ارسال عهدنامههایی، امور حسبه را به والیان خود تفویض میکردند و گاه به طور مستقیم به فردی مسئولیت حسبه میدادند.<ref>رجوع کنید به صاحببن عباد، ص۴۶۵۰.</ref> در دوره حکومت آلبویه بازارهای بردهفروشی، سکهخانهها و طرازخانهها اهمیت بیشتری پیدا کرده بودند و تقلب و فریبکاری و تدلیس موجب اختلال در نظم اجتماعی و اقتصادی میشد. در عهدنامههای دوره آلبویه حسبت مراکز مذکور، بهسبب اهمیت آنها، در کنار امور حسبه یاد شده و در عمل مسئولانی غیر از محتسب داشته است.<ref>برای نمونهای از این عهدنامهها و وظایف محتسب در این دوره رجوع کنید به همان، ص۳۹-۴۱.</ref> انحطاط نهاد حسبه در این دوره از زمانی شروع شد که معزالدوله دیلمی، در ۳۵۰ق، منصب حسبه را به فروش گذاشت.<ref>رجوع کنید به ابنخلّکان، ج ۱، ص۴۰۶.</ref> | ||
بدینسان، حسبه که از جایگاه مهمی برخوردار بود و بزرگان دین در صدر اسلام خود مباشر آن بودند، در این دوره با سهلانگاری و بیاعتنایی فرمانروایان و واگذاری این منصب به افراد نالایق، رو به سستی و ضعف گذاشت و مالاندوزان و رشوهگیران و فرصتطلبانِ چاپلوس را به طمع انداخت.<ref>رجوع کنید به ماوردی، ص۴۱۳.</ref> | بدینسان، حسبه که از جایگاه مهمی برخوردار بود و بزرگان دین در صدر اسلام خود مباشر آن بودند، در این دوره با سهلانگاری و بیاعتنایی فرمانروایان و واگذاری این منصب به افراد نالایق، رو به سستی و ضعف گذاشت و مالاندوزان و رشوهگیران و فرصتطلبانِ چاپلوس را به طمع انداخت.<ref>رجوع کنید به ماوردی، ص۴۱۳.</ref> | ||
==خاندانهای شیعی== | ==خاندانهای شیعی== | ||
تشکیلات حسبه در [[مغرب (کشور)|مغرب اسلامی]] و نیز [[مصر]] و [[شام]] و در میان خاندانهای حکومتگر با گرایشهای [[شیعی]]، چون [[ادریسیان]] (حکومت: ۱۷۲-۳۷۵ق) و [[فاطمیان]] (حکومت: ۲۹۷-۵۶۷ق)، از جمله نهادهای مذهبی بود که با نظم دقیق اداری کار میکرد.<ref>رجوع کنید به ابنصیرفی، ص۶۳؛ قلقشندی، ۱۳۸۳، | تشکیلات حسبه در [[مغرب (کشور)|مغرب اسلامی]] و نیز [[مصر]] و [[شام]] و در میان خاندانهای حکومتگر با گرایشهای [[شیعی]]، چون [[ادریسیان]] (حکومت: ۱۷۲-۳۷۵ق) و [[فاطمیان]] (حکومت: ۲۹۷-۵۶۷ق)، از جمله نهادهای مذهبی بود که با نظم دقیق اداری کار میکرد.<ref>رجوع کنید به ابنصیرفی، ص۶۳؛ قلقشندی، ۱۳۸۳، ج۳، ص۴۸۳؛ سهام مصطفی ابوزید، ص۷۳-۷۸.</ref> | ||
==امامیه== | ==امامیه== | ||
نزد شیعه [[امامیه]] که قدرت حاکم و نظام سیاسی خلافت را به رسمیت نمیشناخت و از سوی دیگر، تا برپایی حکومت صفویه، جز چند حکومت کوچک محلّی، موفق به استقرار حکومت مستقل که حاکمان آن [[شیعه]] باشند نشده بود بحث از حسبه چندان مطرح نبود. | نزد شیعه [[امامیه]] که قدرت حاکم و نظام سیاسی خلافت را به رسمیت نمیشناخت و از سوی دیگر، تا برپایی حکومت صفویه، جز چند حکومت کوچک محلّی، موفق به استقرار حکومت مستقل که حاکمان آن [[شیعه]] باشند نشده بود بحث از حسبه چندان مطرح نبود. | ||
در عین حال، رسیدگی به اموری که اقتضای جامعه دینی است و معمولاً بر عهده نهاد حسبه بود (مانند اقامه و اجرای [[حدود]]، رفع خصومات و ولایت و نظارت بر اوقاف) در بررسیهای اجتهادی فقیهان مطرح میشد،<ref>برای نمونه رجوع کنید به طوسی، ج ۲، | در عین حال، رسیدگی به اموری که اقتضای جامعه دینی است و معمولاً بر عهده نهاد حسبه بود (مانند اقامه و اجرای [[حدود]]، رفع خصومات و ولایت و نظارت بر اوقاف) در بررسیهای اجتهادی فقیهان مطرح میشد،<ref>برای نمونه رجوع کنید به طوسی، ج ۲، ص۲۹۵-۳۱۱، ج ۸، ص۵۷ ۷۰، ص۱۴۹-۱۷۰؛ ابنادریس حلّی، ج۲، ص۱۵۶-۱۸۲، ۲۱۱-۲۷۴.</ref> | ||
استفاده از واژه حسبه در متون فقهی شیعه امامی، افزون بر یک قرن پیش از ظهور [[صفویان]] در آثار فقهی [[شهید اول]] (متوفی ۷۸۶) دیده میشود. وی در [[الدروس الشرعیه (کتاب)|الدروس الشرعیة]]<ref>شهید اول، الدروس الشرعیة، ج ۲، ص۴۷.</ref> برای کتاب امر به معروف و نهی از منکر عنوان حسبه را برگزیده و در کتاب القواعد و الفوائد<ref>شهید اول، القواعد و الفوائد، | استفاده از واژه حسبه در متون فقهی شیعه امامی، افزون بر یک قرن پیش از ظهور [[صفویان]] در آثار فقهی [[شهید اول]] (متوفی ۷۸۶) دیده میشود. وی در [[الدروس الشرعیه (کتاب)|الدروس الشرعیة]]<ref>شهید اول، الدروس الشرعیة، ج ۲، ص۴۷.</ref> برای کتاب امر به معروف و نهی از منکر عنوان حسبه را برگزیده و در کتاب القواعد و الفوائد<ref>شهید اول، القواعد و الفوائد، قسم۲، ص۱۰۱.</ref> از واژه حسبه به معنای مقابله با منکر استفاده کرده و آنجا که برای واجبهای فوری مثال آورده، حسبه را نیز واجب فوری دانسته است.<ref>شهید اول، القواعد و الفوائد، قسم۲، ص۱۰۱.</ref> | ||
محتمل است که شهید اول به تأثیر از [[فقه]] [[اهل سنّت]] و محیطی که در آن میزیست (زمان حکومت ممالیک بر منطقه [[مصر]] و [[شام]]) و باتوجه به معنای لغوی حسبه، این واژه را در نوشتههای خود به کار برده باشد. | محتمل است که شهید اول به تأثیر از [[فقه]] [[اهل سنّت]] و محیطی که در آن میزیست (زمان حکومت ممالیک بر منطقه [[مصر]] و [[شام]]) و باتوجه به معنای لغوی حسبه، این واژه را در نوشتههای خود به کار برده باشد. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
===پس از صفویه=== | ===پس از صفویه=== | ||
گفتنی است پس از دوران [[صفویه]] که نهاد حسبه رو به ضعف نهاد و بهتدریج ماهیت دینی خود را از دست داد و وظایف اداری آن به دیگر نهادهای دولتی واگذار شد آن دسته از وظایف شرعی و مذهبی که از نظر فقهی، بر عهده و در محدوده اختیارات فقها بود، با عنوان «امور حسبیه» استمرار یافت. این واژه که از دوره صفویه تاکنون در آثار فقهی به کار رفته است<ref>برای نمونه رجوع کنید به محقق کرکی، ج ۶، ص۸، ج ۱۱، ص۲۶۶.</ref> به وظایفی اطلاق میشود که شارع مقدّس راضی به ترک آنها نیست و اگر کسی به اجرای آن اقدام نکند، برخلاف رضایت شارع، معطل خواهد ماند،<ref>آملی، | گفتنی است پس از دوران [[صفویه]] که نهاد حسبه رو به ضعف نهاد و بهتدریج ماهیت دینی خود را از دست داد و وظایف اداری آن به دیگر نهادهای دولتی واگذار شد آن دسته از وظایف شرعی و مذهبی که از نظر فقهی، بر عهده و در محدوده اختیارات فقها بود، با عنوان «امور حسبیه» استمرار یافت. این واژه که از دوره صفویه تاکنون در آثار فقهی به کار رفته است<ref>برای نمونه رجوع کنید به محقق کرکی، ج ۶، ص۸، ج ۱۱، ص۲۶۶.</ref> به وظایفی اطلاق میشود که شارع مقدّس راضی به ترک آنها نیست و اگر کسی به اجرای آن اقدام نکند، برخلاف رضایت شارع، معطل خواهد ماند،<ref>آملی، ج۲، ص۳۳۸؛ امام خمینی، ج ۲، ص۴۹۷.</ref> مانند تصرفات ضروری در اموال خردسالان و تعیین قیم برای آنان، حفظ اموال غایبان، گردآوری خمس و زکات و توزیع آنها میان مستحقان.<ref>آملی، ج۲، ص۳۳۸.</ref> | ||
===ایران=== | ===ایران=== | ||
در [[ایران]] با طرح اندیشههای سیاسی نو از سوی اندیشمندان و روشنفکران مذهبی، موضوعات سیاسی اجتماعی [[اسلام]] بار دیگر مورد توجه قرار گرفت که تأثیرگذارترین آنها دیدگاههای فقهی [[امام خمینی]] بوده است. | در [[ایران]] با طرح اندیشههای سیاسی نو از سوی اندیشمندان و روشنفکران مذهبی، موضوعات سیاسی اجتماعی [[اسلام]] بار دیگر مورد توجه قرار گرفت که تأثیرگذارترین آنها دیدگاههای فقهی [[امام خمینی]] بوده است. | ||
پس از وی مفصّلترین بحثهای فقه سیاسی را [[حسینعلی منتظری]] در کتاب [[دراسات فی ولایة الفقیه]] و فقه الدولة الاسلامیة آورد. وی در ادامه بحثِ امر به معروف و نهی از منکر، بهتفصیل درباره حسبه در حکومت اسلامی و تاریخ آن سخن گفته است. گرچه مطالب او در بحث از تاریخ و تشکیلات حسبه در اسلام برگرفته از کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة تألیف ابناخوه است،<ref>رجوع کنید به منتظری، ج ۲، | پس از وی مفصّلترین بحثهای فقه سیاسی را [[حسینعلی منتظری]] در کتاب [[دراسات فی ولایة الفقیه]] و فقه الدولة الاسلامیة آورد. وی در ادامه بحثِ امر به معروف و نهی از منکر، بهتفصیل درباره حسبه در حکومت اسلامی و تاریخ آن سخن گفته است. گرچه مطالب او در بحث از تاریخ و تشکیلات حسبه در اسلام برگرفته از کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة تألیف ابناخوه است،<ref>رجوع کنید به منتظری، ج ۲، ص۲۵۹-۳۰۳.</ref> ولی مطرح شدن چنین بحثهایی در بالاترین سطح آموزش فقه شیعی ([[درس خارج]])، نشانه توجه فقیهان شیعی به ضرورت وجود چنین نهادی در حکومت اسلامی است. | ||
در چند سال اخیر شماری مقاله و کتاب درباره [[امر به معروف و نهی از منکر]] و حسبه، به منظور احیای این دو [[فریضه]] با تکیه بر پیشینه تاریخی آن در تمدن اسلامی یعنی حسبه، تألیف شده است.<ref>برای اطلاع از کتابشناسی حسبه و امر به معروف و نهی از منکر رجوع کنید به عبدالجبار رفاعی، ج ۱، | در چند سال اخیر شماری مقاله و کتاب درباره [[امر به معروف و نهی از منکر]] و حسبه، به منظور احیای این دو [[فریضه]] با تکیه بر پیشینه تاریخی آن در تمدن اسلامی یعنی حسبه، تألیف شده است.<ref>برای اطلاع از کتابشناسی حسبه و امر به معروف و نهی از منکر رجوع کنید به عبدالجبار رفاعی، ج ۱، ص۱۶۷-۱۷۳؛ باقری بیدهندی، ص۱۲۹-۱۵۰.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |