پرش به محتوا

احساء: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۵۷۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ ژوئن ۲۰۱۶
تصحیح منابع
imported>Mahdiemadi
جز (احساء در لغت)
imported>Sama
(تصحیح منابع)
خط ۴: خط ۴:
استان احساء به مرکزیت شهر احساء، یکی از بزرگترین استان‌های این کشور است. مساحت تقریبی این استان در حدود ۵۳۶٬۰۰۰ کیلومتر مربع است، که تقریباً یک چهارم مساحت کشور عربستان را در برمی‌گیرد.
استان احساء به مرکزیت شهر احساء، یکی از بزرگترین استان‌های این کشور است. مساحت تقریبی این استان در حدود ۵۳۶٬۰۰۰ کیلومتر مربع است، که تقریباً یک چهارم مساحت کشور عربستان را در برمی‌گیرد.
==احساء در لغت==
==احساء در لغت==
احساء جمع حسی به معنای زمین همواری است که آبگیرهایی در آن وجود دارد. به زمینی که از شن پوشیده شده نیز احساء گفته‎اند.<ref>جوهری جلد ۴ ص ۲۳۱۳.</ref>
احساء جمع حسی به معنای زمین همواری است که آبگیرهایی در آن وجود دارد. به زمینی که از شن پوشیده شده نیز احساء گفته‎اند.<ref>جوهری،‌الصحاح، جلد ۴ ص ۲۳۱۳</ref>
==جغرافیا==
==جغرافیا==
این استان از طرف شمال: به بقیق، از طرف جنوب به یمن و از طرف مغرب به صحرای دهنا، و از سمت مشرق به [[خلیج فارس]] و خلیج سلوی منتهی می‌شود. احساء در ۲۵ و ۲۰َ تا ۲۵و ۴۰َ عرض شمالی و ۴۹ و ۳۰َ تا ۴۹ و ۵۰َ طول شرقی واقع است.<ref>EI۲</ref> طول آن ۳۶۰ میل (۵۸۰کیلومتر) است و ۲۰۰ تا ۳۰۰ میل (۳۲۰-۴۸۰کیلومتر) از آن در ریگزار دهنا قرار گرفته است. <ref>(کلیرز، همانجا)</ref> بخش عمده‌ای از احساء صحرایی خشک است.<ref>کحاله، ۲۳۸</ref> شرق احساء منطقه‌ای ساحلی به عرض ۲۵-۵۰ میل (۴۰ تا ۸۰ کیلومتر) است <ref>(کلیرز، همانجا)</ref> ارتفاع آن از سطح دریا به ۱۷۵ متر می‌رسد. <ref>EI۲</ref>
این استان از طرف شمال: به بقیق، از طرف جنوب به یمن و از طرف مغرب به صحرای دهنا، و از سمت مشرق به [Encyclopedia of Islam</ref> طول آن ۳۶۰ میل (۵۸۰کیلومتر) است و ۲۰۰ تا ۳۰۰ میل (۳۲۰-۴۸۰کیلومتر) از آن در ریگزار دهنا قرار گرفته است. <ref>(کلیرز، XI/676)</ref> بخش عمده‌ای از احساء صحرایی خشک است.<ref>کحاله، جغرافیة شبه جزیرة العرب، ۲۳۸</ref> شرق احساء منطقه‌ای ساحلی به عرض ۲۵-۵۰ میل (۴۰ تا ۸۰ کیلومتر) است <ref>(کلیرز، XI/676))</ref> ارتفاع آن از سطح دریا به ۱۷۵ متر می‌رسد. <ref>Encyclopedia of Islam</ref>


احساء در تابستان گرم و مرطوب و در زمستان معتدل و رطوبت آن اندک است. دمای آن میان ۱۲ تا ۴۶ درجۀ سانتی گراد در تغییر است و رطوبت آن در برخی از روزهای تابستان به ۸۰% می‌رسد. اما باران در آن اندک است و میانگین سالانۀ آن از ۲۵۴ میلی‌متر تجاوز نمی‌کند.<ref>کلیرز، همانجا</ref>
احساء در تابستان گرم و مرطوب و در زمستان معتدل و رطوبت آن اندک است. دمای آن میان ۱۲ تا ۴۶ درجۀ سانتی گراد در تغییر است و رطوبت آن در برخی از روزهای تابستان به ۸۰% می‌رسد. اما باران در آن اندک است و میانگین سالانۀ آن از ۲۵۴ میلی‌متر تجاوز نمی‌کند.<ref>کلیرز، XI/676)</ref>


[[پرونده:نمایی از احساء.jpg|بندانگشتی|نمایی از شهر از بالای کوه قاره]]
[[پرونده:نمایی از احساء.jpg|بندانگشتی|نمایی از شهر از بالای کوه قاره]]
وجود چشمه‌ها، کشت برنج و سبزیجات را ممکن ساخته است. مهم‌ترین آن‌ها عین نجم است. به گفته بستانی در احساء ۱۰۰۰ قنات کوچک و بزرگ و ۶۰ چاه ارتزین وجود دارد که در هر دقیقه ۷۵ هزار لیتر آب می‌دهد. <ref>بستانی، ۷/۱۸۵</ref> از مهم‌ترین منابع آبی احساء باید به وادی فروق در جنوب غربی آن اشاره کرد.<ref>کحاله، ۲۳۸</ref> در احساء اسبان تیزرو، خران سفید و گوسفند پرورش می‌یابد. همچنین برخی حیوانات وحشی چون آهو، گرگ، خرگوش و روباه یافت می‌شود.<ref>بنتونی، ۴۹، کحاله، ۲۴۰، حاشیۀ ۴؛ EI۲</ref> احساء با داشتن بیش از ۷ هزار هکتار زمین قابل کشت، بیشترین بخش از زمین‌های کشاورزی عربستان را در خود دارد.<ref>غریب، همانجا</ref>خرما از مهم‌ترین محصولات احساء است. و در آن ۷۰ نوع خرما به عمل می‌آید.<ref>بستانی، ۷/۱۸۵</ref>انجیر، انار، هلو، زردآلو، لیمو، موز، انبه از میوه‌های احساء، بادنجان، گوجه فرنگی، پیاز، سیر، هویج از تره بار آنجاست. برنج از فرآورده‌های مهم کشاورزی احساء است<ref>. بستانی، ۷/۱۸۶</ref>
وجود چشمه‌ها، کشت برنج و سبزیجات را ممکن ساخته است. مهم‌ترین آن‌ها عین نجم است. به گفته بستانی در احساء ۱۰۰۰ قنات کوچک و بزرگ و ۶۰ چاه ارتزین وجود دارد که در هر دقیقه ۷۵ هزار لیتر آب می‌دهد. <ref>بستانی، فؤاد افرم، دایرة‌المعارف، ۷/۱۸۵</ref> از مهم‌ترین منابع آبی احساء باید به وادی فروق در جنوب غربی آن اشاره کرد.<ref>کحاله، جغرافیة شبه جزیرة العرب، ۲۳۸</ref> در احساء اسبان تیزرو، خران سفید و گوسفند پرورش می‌یابد. همچنین برخی حیوانات وحشی چون آهو، گرگ، خرگوش و روباه یافت می‌شود.<ref>بتنونی، الرحلة الحجازیة، ۴۹؛ کحاله، جغرافیة شبه جزیرة العرب، ۲۴۰؛ حاشیۀ ۴؛ EI۲</ref> احساء با داشتن بیش از ۷ هزار هکتار زمین قابل کشت، بیشترین بخش از زمین‌های کشاورزی عربستان را در خود دارد.<ref>غریب، منطقة الاحساء عبر اطوار التاریخ، ص ۳۵</ref>خرما از مهم‌ترین محصولات احساء است. و در آن ۷۰ نوع خرما به عمل می‌آید.<ref>بستانی، فؤاد افرم، دایرة‌المعارف، ۷/۱۸۵</ref>انجیر، انار، هلو، زردآلو، لیمو، موز، انبه از میوه‌های احساء، بادنجان، گوجه فرنگی، پیاز، سیر، هویج از تره بار آنجاست. برنج از فرآورده‌های مهم کشاورزی احساء است<ref>بستانی، فؤاد افرم، دایرة‌المعارف، ۷/۱۸۶</ref>


زرگری و تولید سلاح‌های سرد چون خنجره‌های کنده کاری شده، شمشیرهای جواهرنشان، صنایع مسی، نقره کاری، منبت کاری و بافت عباهای است که از دیر زمان در شهر هُفوف رواج داشته است. همچنین قایق سازی، طناب بافی، صنایع چوب و استخراج مروارید را باید از ديگر حرفه‌ها و صنايع اين منطقه نام برد.
زرگری و تولید سلاح‌های سرد چون خنجره‌های کنده کاری شده، شمشیرهای جواهرنشان، صنایع مسی، نقره کاری، منبت کاری و بافت عباهای است که از دیر زمان در شهر هُفوف رواج داشته است. همچنین قایق سازی، طناب بافی، صنایع چوب و استخراج مروارید را باید از ديگر حرفه‌ها و صنايع اين منطقه نام برد.


==شهرهای احساء==
==شهرهای احساء==
احساء تا ۱۹۱۲ م ایالت به شمار می‌رفت و مرکز آن شهر احساء بود و سه شهر قطیف، قطر و هفوف از توابع آن بودند.<ref>همانجا</ref> امروزه احساء شامل قطیف، جبیل و چندین شهر کوچک و بیش از پنجاه روستاست.<ref>کحاله، ۲۴۱-۲۴۲</ref>
احساء تا ۱۹۱۲ م ایالت به شمار می‌رفت و مرکز آن شهر احساء بود و سه شهر قطیف، قطر و هفوف از توابع آن بودند.<ref>کحاله، جغرافیة شبه جزیرة العرب، ۲۴۱</ref> امروزه احساء شامل قطیف، جبیل و چندین شهر کوچک و بیش از پنجاه روستاست.<ref>کحاله، جغرافیة شبه جزیرة العرب، ۲۴۱-۲۴۲</ref>
#هفوف؛ از مهم‌ترین شهرهای احساء و مرکز آن است که در بخش جنوب شرقی آن واقع شده و ساکنان آن به ۳۰ هزار تن می‌رسد. عرب ها، ایرانی ها، ترک‌ها و کرد ها، اقوام مختلف در این شهر ساکن هستند. سه چهارم از کل جمعیت آن، پیرو مذهب تسنن و یک چهارم، شیعه اثناعشری هستند.<ref>همو، ۲۴۳-۲۴۴</ref>
#هفوف؛ از مهم‌ترین شهرهای احساء و مرکز آن است که در بخش جنوب شرقی آن واقع شده و ساکنان آن به ۳۰ هزار تن می‌رسد. عرب ها، ایرانی ها، ترک‌ها و کرد ها، اقوام مختلف در این شهر ساکن هستند. سه چهارم از کل جمعیت آن، پیرو مذهب تسنن و یک چهارم، شیعه اثناعشری هستند.<ref>همو، ۲۴۳-۲۴۴</ref>
#مُبرّز؛ این شهر در غرب احساء و در دو میلی شمال هفوف واقع، و منطقه‌ای حاصلخیز که جمعیت آن در حدود ۹۵۰۰ نفر است.<ref>کحاله، ۲۴۴</ref>
#مُبرّز؛ این شهر در غرب احساء و در دو میلی شمال هفوف واقع، و منطقه‌ای حاصلخیز که جمعیت آن در حدود ۹۵۰۰ نفر است.<ref>کحاله، جغرافیة شبه جزیرة العرب، ۲۴۴</ref>
#قَطیف؛ این شهر در شمال شرقی احساء واقع است و شمال و غرب آن را صحرا برگرفته و در جنوب آن شهر ظهران قرار دارد. شمار ساکنان قطیف به ۳۰ هزار تن می‌رسد. اکثریت مطلق جمعیت با شیعیان اثناعشری است.
#قَطیف؛ این شهر در شمال شرقی احساء واقع است و شمال و غرب آن را صحرا برگرفته و در جنوب آن شهر ظهران قرار دارد. شمار ساکنان قطیف به ۳۰ هزار تن می‌رسد. اکثریت مطلق جمعیت با شیعیان اثناعشری است.
#دمّام؛ در جنوب شرقی احساء و در ۹ میلی شهر قطیف واقع است. این شهر در سدۀ ۱۹ م تخریب و بار دیگر در ۱۹۲۴م بازسازی شد. در ۱۹۳۹ م در این نقطه نفت به دست آمد.
#دمّام؛ در جنوب شرقی احساء و در ۹ میلی شهر قطیف واقع است. این شهر در سدۀ ۱۹ م تخریب و بار دیگر در ۱۹۲۴م بازسازی شد. در ۱۹۳۹ م در این نقطه نفت به دست آمد.
#ظهران
#ظهران
#عمران؛ در ۱۶ کیلومتری شرق هفوف قرار دارد. در گذشته مجموعه روستاهای پراکنده بود که بعد‌ها توسعه یافته و به صورت شهر در آمده است.<ref>شخص، ۱/۵۵</ref>
#عمران؛ در ۱۶ کیلومتری شرق هفوف قرار دارد. در گذشته مجموعه روستاهای پراکنده بود که بعد‌ها توسعه یافته و به صورت شهر در آمده است.<ref>شخص، اعلام هجر من الماضین و المعاصرین، ۱/۵۵</ref>
#عیون؛ در ۲۷ کیلومتری شمال هفوف قرار دارد. عیونی‌ها در سالهای ۴۷۰-۶۳۰ ق [[قرامطه]] را ساقط کردند و حکومت منطقه را به دست گرفتند. <ref>همو، ۱/۵۰</ref>
#عیون؛ در ۲۷ کیلومتری شمال هفوف قرار دارد. عیونی‌ها در سالهای ۴۷۰-۶۳۰ ق [[قرامطه]] را ساقط کردند و حکومت منطقه را به دست گرفتند. <ref>همو، ۱/۵۰</ref>


==جمعیت احساء==
==جمعیت احساء==
جمعیت استان احساء بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۴ میلادی در حدود ۹۰۰٬۰۰۰ نفر بود. ۷۰% درصد از کل جمعیت احساء چادرنشین و ۳۰% شهرنشین هستند. در این بین ۷۰% [[شیعه|شیعیان اثناعشری]] و بقیه را [[اهل سنت|سنیان]] تشکیل می‌دهند. توضیح اینکه برخی از [[شیعیان]] احساء تابع [[شیخیه]]‌اند که بنیان‌گذار آن [[شیخ احمد احسایی]] بوده است.<ref>شخص، ۱/۳۸-۳۹</ref> دو مذهب مسلط اهل سنت در احساء، [[حنبلی]] و [[مالکی]] است. مهم‌ترین عشایر احساء عبارتند از: عجمان، آل مره، بنی خالد، بنی هاجر و در شمال نیز قبایل عوازم و رشایده. <ref>کحاله، ۲۴۱-۲۴۲</ref>
جمعیت استان احساء بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۴ میلادی در حدود ۹۰۰٬۰۰۰ نفر بود. ۷۰% درصد از کل جمعیت احساء چادرنشین و ۳۰% شهرنشین هستند. در این بین ۷۰% [[شیعه|شیعیان اثناعشری]] و بقیه را [[اهل سنت|سنیان]] تشکیل می‌دهند. توضیح اینکه برخی از [[شیعیان]] احساء تابع [[شیخیه]]‌اند که بنیان‌گذار آن [[شیخ احمد احسایی]] بوده است.<ref>شخص، اعلام هجر من الماضین و المعاصرین، ۱/۳۸-۳۹</ref> دو مذهب مسلط اهل سنت در احساء، [[حنبلی]] و [[مالکی]] است. مهم‌ترین عشایر احساء عبارتند از: عجمان، آل مره، بنی خالد، بنی هاجر و در شمال نیز قبایل عوازم و رشایده. <ref>کحاله، جغرافیة شبه جزیرة العرب، ۲۴۱-۲۴۲</ref>


==تاریخ==
==تاریخ==
===پیش از اسلام===
===پیش از اسلام===
احساء دارای گذشته کهنی است که به دوره مس باز می‌گردد.<ref>جوادعلی، ۱/۱۷۵</ref> و به رغم فاصله جغرافیایی که میان قلمور دو دولت معین و سبا از یکسو و احساء از سوی دیگر وجود داشت، دانشمندان به آثاری در حنائه، جاوان، تاروت و قطیف دست یافتند که به زبان حمیری است.<ref>غریب، ۷۴-۷۵</ref>
احساء دارای گذشته کهنی است که به دوره مس باز می‌گردد.<ref>جوادعلی، ۱/۱۷۵</ref> و به رغم فاصله جغرافیایی که میان قلمور دو دولت معین و سبا از یکسو و احساء از سوی دیگر وجود داشت، دانشمندان به آثاری در حنائه، جاوان، تاروت و قطیف دست یافتند که به زبان حمیری است.<ref>غریب، منطقة الاحساء عبر اطوار التاریخ، ص۷۴-۷۵</ref>


دوره فینیقی‌ها از مهم‌ترین دوره‌های مهاجرت قبایل به سوی احساء بوده است. فینیقی‌ها (کنعانی ها) حدود ۲۵۰۰ق م و پس از اقامت در سواحل احساء و جزیره‌های [[بحرین]]، از آنجا کوچ کردند. مقبره‌هایی با قدمت ۵۰۰۰ سال از آن‌ها به جا مانده است.<ref>همو، ۳۷</ref>
دوره فینیقی‌ها از مهم‌ترین دوره‌های مهاجرت قبایل به سوی احساء بوده است. فینیقی‌ها (کنعانی ها) حدود ۲۵۰۰ق م و پس از اقامت در سواحل احساء و جزیره‌های [[بحرین]]، از آنجا کوچ کردند. مقبره‌هایی با قدمت ۵۰۰۰ سال از آن‌ها به جا مانده است.<ref>همو، ۳۷</ref>
استرابون به نقل از پلینیوس در بیان ویژگیهای هجر می‌نویسد: از آنجا که این شهر مرکز تجارت و گذرگاه [[شام]]، [[حجاز]]، [[عراق]] و [[هند]] بود، اهمیت ویژه‌ای داشت و به جهت برخورداری ساکنان آن از ذخایر طلا، موجب آزمندی آنتیوخوس سوم پادشاه سلوکی شد، تا آنجا که وی در ۲۵۰ ق م از [[دجله]] گذشت و برای پادشاه سلوکی خواستند تا در قبال دریافت هدایا به موطن خویش بازگردد. احتمالاً وجود صحرای سوزان عامل اصلی بازگشت پادشاه سلوکی بوده است.<ref>همانجا؛ غریب، ۳۷-۳۸</ref> پس از جرهایی ها، قبایل طسم، جدیس و بنی عبدالقیس در آنجا ساکن شدند.<ref>همانجا</ref> اردشیر بابکان (۲۲۶-۲۴۱م)نیز شهر الخط را بنا نهاد. <ref>حمدالله، ۱۳۷؛ نولدکه، ۴۸، ۷۰</ref> پس از اردشیر، شاپور دوم، بر عراق مستولی شد و از آنجا بحرین را به تصرف آورد و بسیاری از اعراب را کشت.<ref>ابن اثیر، ۱/۳۹۳</ref> و گروهی از بنی تغلب را در بحرین و نیز مردم عبدالقیس و طوایفی از [[بنی تمیم]] را در هجر سکنی داد.<ref>نولدکه، ۱۱۱</ref> انوشیروان پادشاه ساسانی سَبَک را که از سواران خود بود، مأمور ساختن دژ مُشَقّر کرد. این دژ که در نزدیکی هجر ساخته شد، از پایگاه‌های مهم جنگی [[ایران|ایرانیان]] به شمار می‌رفت. <ref>ابن مثرب، ۶۳۵؛ نولدکه، ۳۸۰، ۴۱۲</ref>
استرابون به نقل از پلینیوس در بیان ویژگیهای هجر می‌نویسد: از آنجا که این شهر مرکز تجارت و گذرگاه [[شام]]، [[حجاز]]، [[عراق]] و [[هند]] بود، اهمیت ویژه‌ای داشت و به جهت برخورداری ساکنان آن از ذخایر طلا، موجب آزمندی آنتیوخوس سوم پادشاه سلوکی شد، تا آنجا که وی در ۲۵۰ ق م از [[دجله]] گذشت و برای پادشاه سلوکی خواستند تا در قبال دریافت هدایا به موطن خویش بازگردد. احتمالاً وجود صحرای سوزان عامل اصلی بازگشت پادشاه سلوکی بوده است.<ref>غریب، منطقة الاحساء عبر اطوار التاریخ، ص۳۷-۳۸</ref> پس از جرهایی ها، قبایل طسم، جدیس و بنی عبدالقیس در آنجا ساکن شدند.<ref>همانجا</ref> اردشیر بابکان (۲۲۶-۲۴۱م)نیز شهر الخط را بنا نهاد. <ref>حمدالله، ۱۳۷؛ نولدکه، ۴۸، ۷۰</ref> پس از اردشیر، شاپور دوم، بر عراق مستولی شد و از آنجا بحرین را به تصرف آورد و بسیاری از اعراب را کشت.<ref>ابن اثیر، ۱/۳۹۳</ref> و گروهی از بنی تغلب را در بحرین و نیز مردم عبدالقیس و طوایفی از [[بنی تمیم]] را در هجر سکنی داد.<ref>نولدکه، ۱۱۱</ref> انوشیروان پادشاه ساسانی سَبَک را که از سواران خود بود، مأمور ساختن دژ مُشَقّر کرد. این دژ که در نزدیکی هجر ساخته شد، از پایگاه‌های مهم جنگی [[ایران|ایرانیان]] به شمار می‌رفت. <ref>ابن مثرب، ۶۳۵؛ نولدکه، ۳۸۰، ۴۱۲</ref>


===پس از اسلام===
===پس از اسلام===
پس از آنکه پیام اسلام به اهالی [[بحرین]] رسید، [[پیامبر (ص)]] نامه‌ای خطاب به مردم هجر فرستاد و آنان را به [[اسلام]] دعوت کرد. <ref>بلاذری، ۹۰</ref> برخی چون عمرو بن عبدالقیس و منذر بن عائد عبدی که از مردم هجر بودند به اسلام گرویدند. همینان زمینه پذیرش اسلام را در بحرین فراهم ساختند.<ref>شخص، ۱/۶۸</ref> با رحلت پیامبر (ص) مردم هجر و بحرین از اسلام روی گردانیدند، اما جارود آنان را به اسلام بازگردانید.<ref>غریب، ۹۳</ref> در ۱۱ق حطم بن ضبیعه از بنی قیس بن ثعلبه، از غرور بن سوید بن منذر، برادر نعمان پادشاه [[حیره]]، خواست تا به یاری وی شتابد و به او وعده داد که پس از پیروزی، پادشاه بحرین خواهد شد. به دنیال آن، شهر جواثا به محاصره درآمد و مردم آنجا نامه‌ای خطاب به [[ابوبکر]] نوشتند و از وی یاری طلبیدند. ابوبکر نیز [[علاء بن حضرمی]] را به همراه سپاهی برای ستیز با مرتدان بحرین روانۀ آن نقطه کرد و با پیروزی علاء شهر جواثا آزاد شد. <ref>طبری، ۳/۳۰۴-۳۱۱</ref> از دیگر فتوحات علاء شهر دارین در نزدیکی هجر بود. هنگامی که [[مسلمانان]] هجر را فتح کردند، آزاد افروز کاردار خسرو در بحرین که اعراب او را مکعبر می‌نامیدند، به زاره (رماده فعلی) که از شهرهای ساحلی گریخت و زرتشتیان هجر و [[قطیف]] که از پرداخت جزیه به علاء سر باز زده بودند، به او پیوستند. گفته شده در نزاعی که میان سپاه مسلمانان و مکعبر در ۱۳ ق روی داد، شهر زاره توسط مسلمانان فتح و مکعبر کشته شد.<ref>انصاری، ۱/۶۹</ref> در ۶۷ ق/۶۸۶م نجدة بن عامر خارجی به همراه گروهی به بحرین رفت، اما از سوی عبدالقیس مورد استقبال واقع نشد و میان آنان جنگ درگرفت. به دنبال آن نجدة ابن عامر، [[قطیف]] را مورد تهاجم قرار داد و بسیاری از بنی عبدالقیس را کشت، تا آنکه وارد قطیف شد.
پس از آنکه پیام اسلام به اهالی [[بحرین]] رسید، [[پیامبر (ص)]] نامه‌ای خطاب به مردم هجر فرستاد و آنان را به [[اسلام]] دعوت کرد. <ref>بلاذری، ۹۰</ref> برخی چون عمرو بن عبدالقیس و منذر بن عائد عبدی که از مردم هجر بودند به اسلام گرویدند. همینان زمینه پذیرش اسلام را در بحرین فراهم ساختند.<ref>شخص، اعلام هجر من الماضین و المعاصرین، ۱/۶۸</ref> با رحلت پیامبر (ص) مردم هجر و بحرین از اسلام روی گردانیدند، اما جارود آنان را به اسلام بازگردانید.<ref>غریب، منطقة الاحساء عبر اطوار التاریخ، ص۹۳</ref> در ۱۱ق حطم بن ضبیعه از بنی قیس بن ثعلبه، از غرور بن سوید بن منذر، برادر نعمان پادشاه [[حیره]]، خواست تا به یاری وی شتابد و به او وعده داد که پس از پیروزی، پادشاه بحرین خواهد شد. به دنیال آن، شهر جواثا به محاصره درآمد و مردم آنجا نامه‌ای خطاب به [[ابوبکر]] نوشتند و از وی یاری طلبیدند. ابوبکر نیز [[علاء بن حضرمی]] را به همراه سپاهی برای ستیز با مرتدان بحرین روانۀ آن نقطه کرد و با پیروزی علاء شهر جواثا آزاد شد. <ref>طبری، ۳/۳۰۴-۳۱۱</ref> از دیگر فتوحات علاء شهر دارین در نزدیکی هجر بود. هنگامی که [[مسلمانان]] هجر را فتح کردند، آزاد افروز کاردار خسرو در بحرین که اعراب او را مکعبر می‌نامیدند، به زاره (رماده فعلی) که از شهرهای ساحلی گریخت و زرتشتیان هجر و [[قطیف]] که از پرداخت جزیه به علاء سر باز زده بودند، به او پیوستند. گفته شده در نزاعی که میان سپاه مسلمانان و مکعبر در ۱۳ ق روی داد، شهر زاره توسط مسلمانان فتح و مکعبر کشته شد.<ref>انصاری، ۱/۶۹</ref> در ۶۷ ق/۶۸۶م نجدة بن عامر خارجی به همراه گروهی به بحرین رفت، اما از سوی عبدالقیس مورد استقبال واقع نشد و میان آنان جنگ درگرفت. به دنبال آن نجدة ابن عامر، [[قطیف]] را مورد تهاجم قرار داد و بسیاری از بنی عبدالقیس را کشت، تا آنکه وارد قطیف شد.
====حمله مصعب بن زبیر====
====حمله مصعب بن زبیر====
در ۶۹ق [[مصعب بن زبیر]] که بر [[بصره]] مستولی شده بود، به همراه سپاهی برای نبرد با نجدة بن عامر قطیف را مورد تهاجم قرار داد، اما به سختی شکست خورد و غنایم بسیاری بر جای گذاشت. پس از چندی اختلاف میان نجده و دیگر بزرگان [[خوارج]] به حدی رسید که گروه بسیاری از او جدا شدند. نجده در ۷۲ق در یکی از روستاهای هجر به قتل رسید.<ref>ابن اثیر، ۴/۲۰۱-۲۰۶</ref>
در ۶۹ق [[مصعب بن زبیر]] که بر [[بصره]] مستولی شده بود، به همراه سپاهی برای نبرد با نجدة بن عامر قطیف را مورد تهاجم قرار داد، اما به سختی شکست خورد و غنایم بسیاری بر جای گذاشت. پس از چندی اختلاف میان نجده و دیگر بزرگان [[خوارج]] به حدی رسید که گروه بسیاری از او جدا شدند. نجده در ۷۲ق در یکی از روستاهای هجر به قتل رسید.<ref>ابن اثیر، ۴/۲۰۱-۲۰۶</ref>
خط ۴۳: خط ۴۳:
====ظهور و سقوط قرمطیان====
====ظهور و سقوط قرمطیان====
بیشترین شهرت احساء در تاریخ مربوط به ظهور [[قرامطه|قرمطیان]] است که در واقع آنان پایه آنان پایه گذار این شهر به شمار می‌آیند.
بیشترین شهرت احساء در تاریخ مربوط به ظهور [[قرامطه|قرمطیان]] است که در واقع آنان پایه آنان پایه گذار این شهر به شمار می‌آیند.
در ۴۶۶ ق عبدالله بن علی عیونی بنیانگذار دولت عیونی، بر آن شد که احساء را از تصرف قرمطیان به در آورد. در پی آن نامه‌ای به القائم بامرالله خلیفه عباسی نوشت و از ضعفی که بر قرمطیان چیره شده بود، سخن گفت. به دنبال آن خلیفه سالار بک حبوان را به همراه ۷ هزار مرد کار آزمودۀ جنگی به احساء گسیل داشت. در ناحیۀ الرحلین سپاه سالار بک و قرمطیان به ستیز پرداختند، تا آنکه قرمطیان متواری شدند -انصاری، ۱/۹۸-۱۰۰- پس از فوت عبدالله بن علی در ۵۰۰ ق فرزندش فضل بن عبدالله زمام امور را به دست گرفت و ۷ سال حکم راند، تا آنکه در جزیرۀ تاروت به قتل رسید. پس از وی ابوسنان محمد بن فضل تا ۵۲۵ ق و ابوالحسن احمد بن عبدالله تا ۵۳۲ ق بر احساء حکومت کردند، آنگاه سپاهیان با عزیز بن محمد فرزن محمد بن فضل پیمان بستند، اما مردم احساء با ابومنصور علی بن عبدالله عموی وی بیعت کردند. به دنبال آن جنگی میان عزیز و ابومنصور روی داد که با پیروزی عزیز و اشغال قطیف خاتمه یافت. سپس مردم با شکر بن علی پیمان بستند و پس از شکر، هجرس بن محمد بن عبدالله در مدتی کمتر از یک سال حکومت را در دست داشت. سرانجام در ۶۴۲ق دورۀ حاکمیت سلسلۀ عیونی رو به افول گذاشت.<ref>ابن مقرب، ۲۶، ۵۷، ۸۴</ref> علت فروپاشی عیونی‌ها گسترش دامنه نفوذ اتابکی‌ها بر سواحل خلیج فارس، به ویژه در دوره حاکمیت ابوبکر بن سعد بن زنگی در سالهای ۶۲۹ تا ۶۳۲ ق بود.<ref>غریب، ۱۴۶</ref>
در ۴۶۶ ق عبدالله بن علی عیونی بنیانگذار دولت عیونی، بر آن شد که احساء را از تصرف قرمطیان به در آورد. در پی آن نامه‌ای به القائم بامرالله خلیفه عباسی نوشت و از ضعفی که بر قرمطیان چیره شده بود، سخن گفت. به دنبال آن خلیفه سالار بک حبوان را به همراه ۷ هزار مرد کار آزمودۀ جنگی به احساء گسیل داشت. در ناحیۀ الرحلین سپاه سالار بک و قرمطیان به ستیز پرداختند، تا آنکه قرمطیان متواری شدند -انصاری، ۱/۹۸-۱۰۰- پس از فوت عبدالله بن علی در ۵۰۰ ق فرزندش فضل بن عبدالله زمام امور را به دست گرفت و ۷ سال حکم راند، تا آنکه در جزیرۀ تاروت به قتل رسید. پس از وی ابوسنان محمد بن فضل تا ۵۲۵ ق و ابوالحسن احمد بن عبدالله تا ۵۳۲ ق بر احساء حکومت کردند، آنگاه سپاهیان با عزیز بن محمد فرزن محمد بن فضل پیمان بستند، اما مردم احساء با ابومنصور علی بن عبدالله عموی وی بیعت کردند. به دنبال آن جنگی میان عزیز و ابومنصور روی داد که با پیروزی عزیز و اشغال قطیف خاتمه یافت. سپس مردم با شکر بن علی پیمان بستند و پس از شکر، هجرس بن محمد بن عبدالله در مدتی کمتر از یک سال حکومت را در دست داشت. سرانجام در ۶۴۲ق دورۀ حاکمیت سلسلۀ عیونی رو به افول گذاشت.<ref>ابن مقرب، ۲۶، ۵۷، ۸۴</ref> علت فروپاشی عیونی‌ها گسترش دامنه نفوذ اتابکی‌ها بر سواحل خلیج فارس، به ویژه در دوره حاکمیت ابوبکر بن سعد بن زنگی در سالهای ۶۲۹ تا ۶۳۲ ق بود.<ref>غریب، منطقة الاحساء عبر اطوار التاریخ، ص۱۴۶</ref>
====نبرد با استعمار پرتغال====
====نبرد با استعمار پرتغال====
در نیمه‌های سده ۱۶ م با نزاعی که میان پرتغالی‌ها و ترکان [[عثمانی]] روی داد، مردم [[قطیف]] که در ۹۵۷ به یاری عثمانی‌ها شتافته بودند با انتقام جویی پرتغالی‌ها روبرو شدند. حاکمیت عثمانی بر احساء تا ۱۰۸۰ ادامه یافت، تا آنکه براک بن غریر خالدی به آن خاتمه بخشید.<ref>ابوحاکمه، ۲۰</ref>
در نیمه‌های سده ۱۶ م با نزاعی که میان پرتغالی‌ها و ترکان [[عثمانی]] روی داد، مردم [[قطیف]] که در ۹۵۷ به یاری عثمانی‌ها شتافته بودند با انتقام جویی پرتغالی‌ها روبرو شدند. حاکمیت عثمانی بر احساء تا ۱۰۸۰ ادامه یافت، تا آنکه براک بن غریر خالدی به آن خاتمه بخشید.<ref>ابوحاکمه، ۲۰</ref>
===احساء در چند قرن اخیر===
===احساء در چند قرن اخیر===
====ظهور محمد بن عبدالوهاب====
====ظهور محمد بن عبدالوهاب====
در ۱۱۰۳ ق سعدون فرزند محمد، حاکم احساء شد و قبایل ظفیر و فضول را در ناحیه برا سرکوب نمود و در نیمه دوم سده ۱۲ ق محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار فرقه وهابی ظهور کرد. سپس عریعر بن دجین بن سعدون که از ۱۱۶۶ ق به حکومت رسیده بود، در ۱۱۷۲ ق به درعیه مرکز اقتدار محمد بن سعود و خاستگاه دعوت محمد بن عبدالوهاب حمله برد، ولی به رغم محاصره طولانی نتوانست آنجا را فتح کند.<ref>حسین، حیات، ۲۵۶-۲۵۹</ref> سعودی‌ها در ۱۱۷۶ ق بار‌ها به احساء هجوم بردند و احساء در این دوره شاهد نابسامنی و آشوب بود و عبدالعزیز با استفاده از اختلافات داخلی خانوادۀ عریعر، به احساء تاخت. و برخی از افراد خاندان عریعر به او پیوستند و گروهی جانب توینی بن سعدون را گرفتند و در نتیجه احساء دو پاره شد و بخش جنوبی آن به تصرف عبدالعزیز درآمد. <ref>حمزه، ۳۳۷؛ انصاری ۱/ ۱۲۳؛ غریب ۱۶۶</ref> عبدالعزیز در خلال این مدت از کوششهای خود برای تسخیر احساء دست برنداشت و سرانجام در ۱۲۰۷ ق مردم آن دیار خواستار صلح شدند و به فرمان وهابیان گردن نهادند و زید بن عریعر امیر آنجا به [[کویت]] گریخت، اما چیزی نگذشت که مردم احساء سر به طغیان برداشتند و ابن عریعر بازگشت. در نبردهایی که رخ نمود، احساء دوباره به تصرف عبدالعزیز درآمد. و وی ناجم را به عنوان نخستین حاکم غیرخالدی بر احساء گماشت.<ref>ابوحاکمه، ۱۴۱</ref>
در ۱۱۰۳ ق سعدون فرزند محمد، حاکم احساء شد و قبایل ظفیر و فضول را در ناحیه برا سرکوب نمود و در نیمه دوم سده ۱۲ ق محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار فرقه وهابی ظهور کرد. سپس عریعر بن دجین بن سعدون که از ۱۱۶۶ ق به حکومت رسیده بود، در ۱۱۷۲ ق به درعیه مرکز اقتدار محمد بن سعود و خاستگاه دعوت محمد بن عبدالوهاب حمله برد، ولی به رغم محاصره طولانی نتوانست آنجا را فتح کند.<ref>حسین، حیات، ۲۵۶-۲۵۹</ref> سعودی‌ها در ۱۱۷۶ ق بار‌ها به احساء هجوم بردند و احساء در این دوره شاهد نابسامنی و آشوب بود و عبدالعزیز با استفاده از اختلافات داخلی خانوادۀ عریعر، به احساء تاخت. و برخی از افراد خاندان عریعر به او پیوستند و گروهی جانب توینی بن سعدون را گرفتند و در نتیجه احساء دو پاره شد و بخش جنوبی آن به تصرف عبدالعزیز درآمد. <ref>حمزه، ۳۳۷؛ انصاری ۱/ ۱۲۳؛ غریب، منطقة الاحساء عبر اطوار التاریخ، ص۱۶۶</ref> عبدالعزیز در خلال این مدت از کوششهای خود برای تسخیر احساء دست برنداشت و سرانجام در ۱۲۰۷ ق مردم آن دیار خواستار صلح شدند و به فرمان وهابیان گردن نهادند و زید بن عریعر امیر آنجا به [[کویت]] گریخت، اما چیزی نگذشت که مردم احساء سر به طغیان برداشتند و ابن عریعر بازگشت. در نبردهایی که رخ نمود، احساء دوباره به تصرف عبدالعزیز درآمد. و وی ناجم را به عنوان نخستین حاکم غیرخالدی بر احساء گماشت.<ref>ابوحاکمه، ۱۴۱</ref>
====حمله عثمانی‌ها====
====حمله عثمانی‌ها====
[[پرونده:محمدعلی پاشا.jpg|بندانگشتی|محمدعلی پاشا]]
[[پرونده:محمدعلی پاشا.jpg|بندانگشتی|محمدعلی پاشا]]
در این هنگام سعودیها مشکلاتی برای عثمانیها می‌آفریدند، تا آنجا که سلیمان پاشا والی [[عراق]] در ۱۲۱۱ق به قصد تصرف احساء و [[قطیف]] راهی آن نقطه شد، اما ناکام ماند و عثمانیها به رغم تلاش مجدد در تصرف احساء با شکست رو به رو شدند. سرانجام سعودیها و عثمانیها قرارداد ترک مخاصمه با یکدیگر منعقد کردند،<ref>غریب ۱۷۷</ref> ولی عثمانیها همواره به حجاز نظر داشتند. ابراهیم پاشا که از جانب محمدعلی پاشا، والی [[مصر]]، روانۀ جنگ با آل سعود شده بود، پس از چندی براحساء و قطیف مستولی شد و حاکمیت بر آن دو شهر را به خاندان بنی خالد واگذار کرد.
در این هنگام سعودیها مشکلاتی برای عثمانیها می‌آفریدند، تا آنجا که سلیمان پاشا والی [[عراق]] در ۱۲۱۱ق به قصد تصرف احساء و [[قطیف]] راهی آن نقطه شد، اما ناکام ماند و عثمانیها به رغم تلاش مجدد در تصرف احساء با شکست رو به رو شدند. سرانجام سعودیها و عثمانیها قرارداد ترک مخاصمه با یکدیگر منعقد کردند،<ref>غریب، منطقة الاحساء عبر اطوار التاریخ، ص۱۷۷</ref> ولی عثمانیها همواره به حجاز نظر داشتند. ابراهیم پاشا که از جانب محمدعلی پاشا، والی [[مصر]]، روانۀ جنگ با آل سعود شده بود، پس از چندی براحساء و قطیف مستولی شد و حاکمیت بر آن دو شهر را به خاندان بنی خالد واگذار کرد.


====تاخت و تاز بحرینی‌ها و مصری‌ها به احساء====
====تاخت و تاز بحرینی‌ها و مصری‌ها به احساء====
در ۱۲۴۱ ق عبدالله بن احمد آل خلیفه حاکم جزیره [[بحرین]] برای تصرف قطیف و انضمام آن به بحرین، دارین را فتح کرد. به دنبال آن عبدالله بن غانم که از بزرگان قطیف بود، به مقابله با سپاه آل خلیفه پرداخت.<ref>انصاری، ۱/۱۴۲</ref> در فاصله ۱۸۳۸-۱۸۴۰ م دومین تاخت و تاز نیروهای مصری بر وهابیان به فتح احساء انجامید و حاکم وهابی به بحرین گریخت.<ref>رمیحی، ۱۱</ref>
در ۱۲۴۱ ق عبدالله بن احمد آل خلیفه حاکم جزیره [[بحرین]] برای تصرف قطیف و انضمام آن به بحرین، دارین را فتح کرد. به دنبال آن عبدالله بن غانم که از بزرگان قطیف بود، به مقابله با سپاه آل خلیفه پرداخت.<ref>انصاری، ۱/۱۴۲</ref> در فاصله ۱۸۳۸-۱۸۴۰ م دومین تاخت و تاز نیروهای مصری بر وهابیان به فتح احساء انجامید و حاکم وهابی به بحرین گریخت.<ref>رمیحی، ۱۱</ref>
در ۱۲۵۹ق فیصل توانست از مصر گریخته، به [[نجد]] بازگردد و عبدالله ال خلیفه حاکم بحرین را به همراه فرزندانش مدت ۱۲ روز محاصره کند. سپس بر احساء مستولی شد و ۴۰ روز در آنجا ماند. با مرگ فیصل در ۱۲۸۲ ق فرزندش سعود در ۱۲۸۷ ق قطیف و احساء را به تصرف در آورد و شورشی را که به رهبری محمد برادرش در نزدیکی احساء به راه افتاده بود، فرونشاند و محمد را شکست داد.<ref>غریب، ۱۸۴</ref>
در ۱۲۵۹ق فیصل توانست از مصر گریخته، به [[نجد]] بازگردد و عبدالله ال خلیفه حاکم بحرین را به همراه فرزندانش مدت ۱۲ روز محاصره کند. سپس بر احساء مستولی شد و ۴۰ روز در آنجا ماند. با مرگ فیصل در ۱۲۸۲ ق فرزندش سعود در ۱۲۸۷ ق قطیف و احساء را به تصرف در آورد و شورشی را که به رهبری محمد برادرش در نزدیکی احساء به راه افتاده بود، فرونشاند و محمد را شکست داد.<ref>غریب، منطقة الاحساء عبر اطوار التاریخ، ص۱۸۴</ref>
====فرمان اخراج آل سعود از احساء====
====فرمان اخراج آل سعود از احساء====
سلطان عثمانی در ۱۲۸۷ق فرمان اخراج آل سعود از تمامی مناطق احساء را به عبدالله بن صباح حاکم کویت صادر کرد. به دنبال آن نیروهای کمکی به رهبری مدحت پاشا به سپاه عثمانی افزوده شد.<ref>ابوحاکمه ۲۵۲</ref> در ۱۲۹۲ ق مردم احساء سر به طغیان برداشتند، ولی از سوی نیروهای عثمانی سرکوب شدند. محمد بن سعود بن فیصل در ۱۲۹۵ رهبر شورش احساء بر ضد عثمانیها بود.
سلطان عثمانی در ۱۲۸۷ق فرمان اخراج آل سعود از تمامی مناطق احساء را به عبدالله بن صباح حاکم کویت صادر کرد. به دنبال آن نیروهای کمکی به رهبری مدحت پاشا به سپاه عثمانی افزوده شد.<ref>ابوحاکمه ۲۵۲</ref> در ۱۲۹۲ ق مردم احساء سر به طغیان برداشتند، ولی از سوی نیروهای عثمانی سرکوب شدند. محمد بن سعود بن فیصل در ۱۲۹۵ رهبر شورش احساء بر ضد عثمانیها بود.
خط ۶۱: خط ۶۱:
در ۱۳۲۰ ق/ ۱۹۰۲م آل مره و آل هاجر به قافله‌هایی که میان هفوف و عقیر در رفت و آمد بودند، هجوم بدند و این امر در ۱۳۲۴ منجر به جنگ میام مردم احساء و عجمان شد. در ۱۳۲۸ ق محمد پاشا والی احساء به قتل رسد.
در ۱۳۲۰ ق/ ۱۹۰۲م آل مره و آل هاجر به قافله‌هایی که میان هفوف و عقیر در رفت و آمد بودند، هجوم بدند و این امر در ۱۳۲۴ منجر به جنگ میام مردم احساء و عجمان شد. در ۱۳۲۸ ق محمد پاشا والی احساء به قتل رسد.
====الحاق احساء به عربستان سعودی====
====الحاق احساء به عربستان سعودی====
بی مبالاتی والیان عثمانی در احساء کار را به جایی رساند که مردم آن نامه‌ای به امیر عبدالعزیز نوشته، از او خواستند تا ترکان را از احساء خارج سازد.<ref>غریب، ۱۸۸</ref> در ۱۳۳۱ق عبدالعزیز ترکان را از آن نقطه بیرون راند و آن را بخشی از کشور عربستان اعلام کرد.<ref>حسین، همان ، ۳/۵۸</ref> ولی ترکان بار دیگر هفوف را مورد تهاجم قرار دادند و با شکست مواجه شدند. با رسمیت یافتن کشور [[عربستان سعودی]]، عبدالله بن جلوی حاکم منطقه احساء شد و هفوف را مرکز این منطقه تعیین کرد.
بی مبالاتی والیان عثمانی در احساء کار را به جایی رساند که مردم آن نامه‌ای به امیر عبدالعزیز نوشته، از او خواستند تا ترکان را از احساء خارج سازد.<ref>غریب، منطقة الاحساء عبر اطوار التاریخ، ص۱۸۸</ref> در ۱۳۳۱ق عبدالعزیز ترکان را از آن نقطه بیرون راند و آن را بخشی از کشور عربستان اعلام کرد.<ref>حسین، همان ، ۳/۵۸</ref> ولی ترکان بار دیگر هفوف را مورد تهاجم قرار دادند و با شکست مواجه شدند. با رسمیت یافتن کشور [[عربستان سعودی]]، عبدالله بن جلوی حاکم منطقه احساء شد و هفوف را مرکز این منطقه تعیین کرد.


====تغییر نام احساء====
====تغییر نام احساء====
نام احساء تا ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م بر این نقطه بود تا آنکه با فرمان پادشاه عربستان نام «منطقه شرقیه» جایگزین نام احساء شد و دمّام مرکز آن گردید.<ref>غریب، ۳۸۱</ref>
نام احساء تا ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م بر این نقطه بود تا آنکه با فرمان پادشاه عربستان نام «منطقه شرقیه» جایگزین نام احساء شد و دمّام مرکز آن گردید.<ref>غریب، منطقة الاحساء عبر اطوار التاریخ، ص۳۸۱</ref>


===حمله به عزاداران حسینی===
===حمله به عزاداران حسینی===
خط ۸۵: خط ۸۵:
* ابن مقرب، علی، دیوان، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق، ۱۹۶۳م.
* ابن مقرب، علی، دیوان، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق، ۱۹۶۳م.
* ابوالفداء، تقویم البلدان، پاریس، ۱۸۴۰م.
* ابوالفداء، تقویم البلدان، پاریس، ۱۸۴۰م.
* ابوحاکمه، احمد مصطفی، تاریخ الکویت الحدیث، بیروت، ۱۹۸۴م
* ازهری، محمد، تهذیب اللغة، به کوشش عبدالله درویش، قاهره، الدار المصریة للتالیف و الترجمه.
* ازهری، محمد، تهذیب اللغة، به کوشش عبدالله درویش، قاهره، الدار المصریة للتالیف و الترجمه.
* انصاری احسایی، محمد، تحفة المستفید، به کوشش حمد جاسر، ریاض/احساء، ۱۹۸۲م.
* انصاری احسایی، محمد، تحفة المستفید، به کوشش حمد جاسر، ریاض/احساء، ۱۹۸۲م.
* بایندر، غلامعلی، خلیج فارس، خرمشهر، ۱۳۱۷ ش.
* بایندر، غلامعلی، خلیج فارس، خرمشهر، ۱۳۱۷ ش.
* بنتونی، محمدلبیب، الرحلة الحجازیة، قاهره، ۱۳۲۹م.
* بتنونی، محمدلبیب، الرحلة الحجازیة، قاهره، ۱۳۲۹م.
* بحرانی، علی، انوار البدرین، قم، ۱۴۰۷ق.
* بحرانی، علی، انوار البدرین، قم، ۱۴۰۷ق.
* بستانی، فؤاد افرم، دایرة‌المعارف، بیروت
* بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش رضوان محمد رضوان، بیروت، ۱۳۹۸ ق/۱۹۷۸م.
* بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش رضوان محمد رضوان، بیروت، ۱۳۹۸ ق/۱۹۷۸م.
* جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۲ م.
* جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۲ م.
* همو، حیات محمد بن عبدالوهاب، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸.
* جوهری، اسماعیل، الصحاح، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم لملایین
* حمدالله مستوفی،نزهة القلوب، به کوشش گ.لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
* حسین بن خزعل، تاریخ الکویت السیاسی، بیروت، ۱۳۸۸ق
* حسین بن خزعل، حیات محمد بن عبدالوهاب، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸.
* حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش گ.لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
* حمزه، فواد، قلب جزیرة العرب، ریاض، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
* حمزه، فواد، قلب جزیرة العرب، ریاض، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
* دمشقی، محمد، نخبة الدهر، لایپزیگ، ۱۹۲۳م.
* دمشقی، محمد، نخبة الدهر، لایپزیگ، ۱۹۲۳م.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۴:
* زرین قلم، علی، سرزمین بحرین، تهران،۱۳۳۷ش.
* زرین قلم، علی، سرزمین بحرین، تهران،۱۳۳۷ش.
* شخص، هاشم محمد، اعلام هجر من الماضین و المعاصرین، بیروت، مؤسسة البلاغ.
* شخص، هاشم محمد، اعلام هجر من الماضین و المعاصرین، بیروت، مؤسسة البلاغ.
* صفرت، احمد زکی، جمهرة رسائل العرب، قاهره مکتبة مصطفی البایی...
* صفوت، احمد زکی، جمهرة رسائل العرب، قاهره مکتبة مصطفی البایی...
* طبری، تاریخ.
* طبری، تاریخ.
* غریب، خالد، منطقة الاحساء عبر اطوار التاریخ، دارالوطنیة الجدیدة، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
* غریب، خالد، منطقة الاحساء عبر اطوار التاریخ، دارالوطنیة الجدیدة، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
خط ۱۰۹: خط ۱۱۳:
* یاقوت، بلدان.
* یاقوت، بلدان.
{{پایان}}
{{پایان}}


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
کاربر ناشناس