کاربر ناشناس
حسد: تفاوت میان نسخهها
جز
←حسد از دیدگاه صاحبنظران
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
imported>Bashiri |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
اندیشمندان مسلمان درباره حسد، ریشهها و ویژگیهای آن نکاتی آوردهاند که در ادامه به آن اشاره میگردد: <br /> | اندیشمندان مسلمان درباره حسد، ریشهها و ویژگیهای آن نکاتی آوردهاند که در ادامه به آن اشاره میگردد: <br /> | ||
[[ابن عربی]] حسد را خویى ذاتى میداند که نابود شدن آن امکان ندارد.<ref> نیز رجوع کنید به گوهرین، شرح اصطلاحات تصوف، ج ۴، ص ۲۱۳.</ref> <br /> | [[ابن عربی]] حسد را خویى ذاتى میداند که نابود شدن آن امکان ندارد.<ref> نیز رجوع کنید به گوهرین، شرح اصطلاحات تصوف، ج ۴، ص ۲۱۳.</ref> <br /> | ||
[[ابوحامد غزالی|غزالی]] ریشه حسد را در قلب میداند و معتقد است اگر حسد در زبان یا رفتار بروز کند، در این صورت انسان، مرتکب [[گناه]] (مَظْلمه) شده و باید حلالیت بطلبد، اما اگر حسد در همان مرحله قلب بماند، در این صورت انسان فقط مرتکب گناهى بین خود و [[خدا]] شده است.<ref> غزالی، ۱۴۱۷، ج ۳، ص ۲۰۴ـ۲۰۶ </ref> <br /> | [[ابوحامد غزالی|غزالی]] ریشه حسد را در قلب میداند و معتقد است اگر حسد در زبان یا رفتار بروز کند، در این صورت انسان، مرتکب [[گناه]] (مَظْلمه) شده و باید [[حلالیت]] بطلبد، اما اگر حسد در همان مرحله قلب بماند، در این صورت انسان فقط مرتکب گناهى بین خود و [[خدا]] شده است.<ref> غزالی، ۱۴۱۷، ج ۳، ص ۲۰۴ـ۲۰۶ </ref> <br /> | ||
[[فیض کاشانی]] با تفکیک دو مفهوم حسد و غبطه(منافسه) معنای حسد را كراهت داشتن نعمت بر دیگری و علاقمندی به زوال آن نعمت میداند و معتقد است اگر کسی بدون کراهت به نعمتهای دیگران، مثل آن را برای خودش بخواهد آن را غبطه و منافسه میگویند.<ref>فیض کاشانی، الحقایق، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۱۷۱.</ref> <br /> | [[فیض کاشانی]] با تفکیک دو مفهوم حسد و غبطه(منافسه) معنای حسد را كراهت داشتن نعمت بر دیگری و علاقمندی به زوال آن نعمت میداند و معتقد است اگر کسی بدون کراهت به نعمتهای دیگران، مثل آن را برای خودش بخواهد آن را غبطه و منافسه میگویند.<ref>فیض کاشانی، الحقایق، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۱۷۱.</ref> <br /> | ||
[[ملا احمد نراقی]] حسادت را یک موضوع درون صنفی میداند و معتقد است هر صنفی حسد به صنف خود میبرند نه به صنف دیگر، چون مقصود اهل یک صنف، یک چیز و هر یک مزاحم دیگری میگردند. پس عالم به عالم حسد میبرد نه به عابد و تاجر به تاجر حسد میبرد نه به عالم مگر به سبب دیگری که باز باعث رابطه گردد. نراقی معتقد است حسادت، نوعی بدبینی به عالم هستی و کائنات است. شخص حسود نمیداند که در روی زمین برای همه اشخاص وفور نعمت وجود دارد. در دیدگاه وی شخصی که اینگونه اعتراض میکند نمیداند که دارد به نظام حاکم بر کائنات اعتراض میکند.<ref>نراقی، معراج السعاده، ۱۳۷۷ش، ص۴۴۷.</ref> <br /> | [[ملا احمد نراقی]] حسادت را یک موضوع درون صنفی میداند و معتقد است هر صنفی حسد به صنف خود میبرند نه به صنف دیگر، چون مقصود اهل یک صنف، یک چیز و هر یک مزاحم دیگری میگردند. پس عالم به عالم حسد میبرد نه به عابد و تاجر به تاجر حسد میبرد نه به عالم مگر به سبب دیگری که باز باعث رابطه گردد. نراقی معتقد است حسادت، نوعی بدبینی به عالم هستی و کائنات است. شخص حسود نمیداند که در روی زمین برای همه اشخاص وفور نعمت وجود دارد. در دیدگاه وی شخصی که اینگونه اعتراض میکند نمیداند که دارد به نظام حاکم بر کائنات اعتراض میکند.<ref>نراقی، معراج السعاده، ۱۳۷۷ش، ص۴۴۷.</ref> <br /> |