confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۱۵
ویرایش
جز (ویکی سازی) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
==در فرهنگ ترکی و ایرانی== | ==در فرهنگ ترکی و ایرانی== | ||
در فرهنگ ترکی ایرانی، ارتباط لفظ بقعه با خانقاه درویشان و مقابر، بخصوص آرامگاههای مشایخ صوفیه، قطعی به نظر میرسد. این بناها صرف نظر از نقشه و طرح دقیق معماری آنها، در معنای قرآنی همواره «اماکن [[تبرک|متبرّک]]» را تداعی میکنند. در [[اسرار التوحید (کتاب)|اسرار التوحید]]،<ref> نوشته محمدبن منوّر در ربع آخر قرن ششم</ref> که شرح حال [[ابوسعید ابی الخیر]] است، لفظ «بقعه»، و در یک مورد «بقعهای از خیر»، مترادف خانقاه است.<ref>اسرار التوحید، ص۴۴، ۱۴۶، ۳۳۱؛ قس مایر، ص۳۰۵،ش ۷۵، ص۳۱۰،ش ۱۱۵</ref> اُوکین برای ابنیهای که در کتیبههایشان معمولاً به عنوان بقعه معرفی شدهاند از منطقه آناطولی<ref>برای نمونه پس از دانشمندیه و دورههای سلاجقه روم و «بیلیک»: امیرنشینها</ref> و از ایران(که در قرون هشتم و نهم از مشرق تا مجموعه تیموری شاه زنده در سمرقند وسعت داشته) نمونههایی گرد آورده و متذکر شده است که لفظ بقعه در این نواحی مقبولتر از مناطق عربنشین بوده است.<ref> اسرار التوحید، ص۹۴۹۶ </ref> | در فرهنگ ترکی ایرانی، ارتباط لفظ بقعه با خانقاه درویشان و مقابر، بخصوص آرامگاههای مشایخ صوفیه، قطعی به نظر میرسد. این بناها صرف نظر از نقشه و طرح دقیق معماری آنها، در معنای قرآنی همواره «اماکن [[تبرک|متبرّک]]» را تداعی میکنند. در [[اسرار التوحید (کتاب)|اسرار التوحید]]،<ref> نوشته محمدبن منوّر در ربع آخر قرن ششم</ref> که شرح حال [[ابوسعید ابی الخیر]] است، لفظ «بقعه»، و در یک مورد «بقعهای از خیر»، مترادف خانقاه است.<ref>اسرار التوحید، ص۴۴، ۱۴۶، ۳۳۱؛ قس مایر، ص۳۰۵،ش ۷۵، ص۳۱۰،ش ۱۱۵</ref> اُوکین برای ابنیهای که در کتیبههایشان معمولاً به عنوان بقعه معرفی شدهاند از منطقه آناطولی<ref>برای نمونه پس از دانشمندیه و دورههای سلاجقه روم و «بیلیک»: امیرنشینها</ref> و از ایران(که در قرون هشتم و نهم از مشرق تا مجموعه تیموری شاه زنده در [[سمرقند]] وسعت داشته) نمونههایی گرد آورده و متذکر شده است که لفظ بقعه در این نواحی مقبولتر از مناطق عربنشین بوده است.<ref> اسرار التوحید، ص۹۴۹۶ </ref> | ||
در | در [[ایران]]، پس از [[مسجد|مساجد]]، بقعهها و [[امامزاده|امامزادهها]] رایجترین بناهای دینیاند و کمتر شهری است که در آن مقبرهای نباشد.<ref>هیلن برند،۱۹۹۴، ص۲۷۳</ref> گفتنی است که جز آرامگاه کوروش در پاسارگاد، تقریباً آرامگاه مهم و مجزایی از دوران پیش از [[اسلام]] ایران وجود ندارد. بدین ترتیب، وقتی اسلام به ایران آمد، هیچ سنت آرامگاهسازی وجود نداشت تا الهامبخش [[مسلمانان]] باشد. شاید پس از اسلام، ایرانیان این روش را از همکیشان خود در [[مصر]]، [[سوریه]] و [[عراق]] گرفته باشند.<ref>هیلن برند، ۱۳۶۶ ش، ص۲۷</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |