پرش به محتوا

طرماح بن عدی طائی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
| آثار              =دیوان
| آثار              =دیوان
}}
}}
'''طِرِمّاح بن عَدِیّ بن جَبَلَة بن عَدِیّ'''(زنده در ۶۰ق.) از یاران [[امام علی(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] و از شاعران [[شیعه]]. او نامه امام علی(ع) را به معاویه رساند، میان او و [[معاویه]] گفت‌و‌گویی صورت گرفت. طرماح از کوفیانی بود که در [[عذیب الهجانات]] با امام حسین(ع) دیدار کرد، وی ضمن رساندن خبر شهادت [[قیس بن مسهر]]، و آگاه کردن امام از احوال کوفیان، پیشنهاداتی نیز به آن حضرت داد که مورد پذیرش او قرار نگرفت. طرماح سپس با اجازه امام به سوی عیال و قبیله خود رفت، اما هنگامی که برگشت در همین منزلگاه خبر [[شهادت]] امام را شنید.
'''طِرِمّاح بن عَدِیّ بن جَبَلَة بن عَدِیّ'''<small>(زنده در [[سال ۶۰ قمری|۶۰ق]].)</small> از یاران [[امام علی(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] و از شاعران [[شیعه]]. او نامه امام علی(ع) را به معاویه رساند، میان او و [[معاویه]] گفت‌و‌گویی صورت گرفت. طرماح از کوفیانی بود که در [[عذیب الهجانات]] با امام حسین(ع) دیدار کرد، وی ضمن رساندن خبر شهادت [[قیس بن مسهر]]، و آگاه کردن امام از احوال کوفیان، پیشنهاداتی نیز به آن حضرت داد که مورد پذیرش او قرار نگرفت. طرماح سپس با اجازه امام به سوی عیال و قبیله خود رفت، اما هنگامی که برگشت در همین منزلگاه خبر [[شهادت]] امام را شنید.


==قبیله==
==قبیله==
خط ۳۲: خط ۳۲:
پس از [[جنگ جمل]] امام علی، در پاسخ به نامه‌ معاویه، نامه‌ای به او نگاشت، طرماح آن نامه را به [[شام]] و نزد معاویه برد.<ref> اختصاص، ص۱۳۸؛ بحارالانوار، ج۳۳، ص۲۸۹</ref> او وقتی که بر معاویه وارد شد گفت: السلام علیک ایها الملک؛ سلام بر تو ای پادشاه. معاویه گفت: چرا مرا امیرالمومنین خطاب نکردی؟ طرماح در پاسخ گفت مومنین ما هستیم، چه کسی تو را بر ما امارت داده که تو را امیر بخوانم؟<ref> اختصاص، ص۱۳۸</ref>
پس از [[جنگ جمل]] امام علی، در پاسخ به نامه‌ معاویه، نامه‌ای به او نگاشت، طرماح آن نامه را به [[شام]] و نزد معاویه برد.<ref> اختصاص، ص۱۳۸؛ بحارالانوار، ج۳۳، ص۲۸۹</ref> او وقتی که بر معاویه وارد شد گفت: السلام علیک ایها الملک؛ سلام بر تو ای پادشاه. معاویه گفت: چرا مرا امیرالمومنین خطاب نکردی؟ طرماح در پاسخ گفت مومنین ما هستیم، چه کسی تو را بر ما امارت داده که تو را امیر بخوانم؟<ref> اختصاص، ص۱۳۸</ref>


او در مناظره با معاویه با فصاحت و بلاغت سخن گفت.<ref> نمازی، ج۴، ص۲۹۴</ref> [[آقا بزرگ]] از مناظره او با معاویه یاد کرده است.<ref> الذریعة، ج۲۲، ص۱۵۴</ref>
او در مناظره با معاویه با فصاحت و بلاغت سخن گفت.<ref> نمازی، ج۴، ص۲۹۴.</ref> [[آقا بزرگ]] از مناظره او با معاویه یاد کرده است.<ref> الذریعة، ج۲۲، ص۱۵۴</ref>


ظاهراً یک محقق آلمانی دیوان [[ابوطفیل]] را همراه با دیوان طرماح به طبع رسانیده و كرنكو هر دو را به انگلیسی ترجمه كرده است.<ref> الذریعه، ج۹ قسم۱، ص۴۴</ref>
ظاهراً یک محقق آلمانی دیوان [[ابوطفیل]] را همراه با دیوان طرماح به طبع رسانیده و كرنكو هر دو را به انگلیسی ترجمه كرده است.<ref> الذریعه، ج۹ قسم۱، ص۴۴</ref>
خط ۵۶: خط ۵۶:
}}
}}
{{پاک کن}}
{{پاک کن}}
طرماح، خبر شهادت [[قیس بن مسهر]] را به امام رساند.<ref> وقعة الطف، أبومخنف، ص۱۷۴</ref>
طرماح، خبر شهادت [[قیس بن مسهر]] را به امام رساند.<ref> ابومخنف، وقعة الطف، ص۱۷۴.</ref>


طرماح راهنمای کاروان امام حسین، از بیراهه به سمت کوفه بود او ضمن حرکت، اشعاری را در منزلت کاروانیان و مذمت [[بنی‌امیه]] و دشمنان امام ‏حسین زمزمه می‌کرد.<ref> الفتوح، ج۵، ص۷۹-۸۰</ref>
طرماح راهنمای کاروان امام حسین، از بیراهه به سمت کوفه بود او ضمن حرکت، اشعاری را در منزلت کاروانیان و مذمت [[بنی‌امیه]] و دشمنان امام ‏حسین زمزمه می‌کرد.<ref> ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۷۹-۸۰.</ref>


==پیشنهاد به امام==
==پیشنهاد به امام==
طرماح به امام گفت: با شما یارانِ اندکی می‎بینم و همین لشکریان حرّ در مبارزه با شما پیروزند و من یک روز پیش از آمدن از [[کوفه]]، مردم انبوهی را دیدم که آماده جنگ با شما می‏‌شدند و من تاکنون چنین لشکر عظیمی ندیده بودم، تو را به خدا سوگند! تا می‏توانی به آنان نزدیک مشو.<ref> الکامل، ج۴، ص۵۰؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۳</ref>
طرماح به امام گفت: با شما یارانِ اندکی می‎بینم و همین لشکریان حرّ در مبارزه با شما پیروزند و من یک روز پیش از آمدن از [[کوفه]]، مردم انبوهی را دیدم که آماده جنگ با شما می‏‌شدند و من تاکنون چنین لشکر عظیمی ندیده بودم، تو را به خدا سوگند! تا می‏توانی به آنان نزدیک مشو.<ref> ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۳.</ref>


طرماح به امام پیشنهاد داد، به سوی قبیله من بیا، چرا که در آن‌جا کسانی هستند که تو را یاری کنند، او گفت بیست هزار طائی را برای جنگ خدمت امام می‌آورد.<ref> الکامل، ج۴، ص۵۰؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۳</ref> امام فرمود: خداوند تو و قبیله‌ات را جزای خیر دهد. ما و این گروه (اصحاب حرّ) پیمانی بسته‌‏ایم که نمی‌توانم از آن باز گردم.<ref>البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۷۴</ref>
طرماح به امام پیشنهاد داد، به سوی قبیله من بیا، چرا که در آن‌جا کسانی هستند که تو را یاری کنند، او گفت بیست هزار طائی را برای جنگ خدمت امام می‌آورد. امام فرمود: خداوند تو و قبیله‌ات را جزای خیر دهد.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۳؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۷۴.</ref> ما و این گروه (اصحاب حرّ) پیمانی بسته‌‏ایم که نمی‌توانم از آن باز گردم.<ref> الکامل، ج۴، ص۵۰</ref>  


سپس از امام اجازه خواست تا طعامی به خانواده‏‌اش برساند و بازگردد؛ ولی او در راه بازگشت، زمانی که به [[عذیب هجانات]] رسید، خبر [[شهادت]] امام حسین را شنید.<ref> الکامل، ج۴، ص۵۰</ref>
سپس از امام اجازه خواست تا طعامی به خانواده‏‌اش برساند و بازگردد؛ ولی او در راه بازگشت، زمانی که به [[عذیب هجانات]] رسید، خبر [[شهادت]] امام حسین را شنید.<ref> ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۵۰.</ref>


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
خط ۸۰: خط ۸۰:
*کوفی، احمد بن اعثم، كتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، دارالأضواء، ط الأولی، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
*کوفی، احمد بن اعثم، كتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، دارالأضواء، ط الأولی، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
*ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
*ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
*ابن اثیر جزری، علی بن ابی الکرم،الكامل فی التاریخ، دارصادر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
*ابن اثیر، علی بن محمد،الكامل فی التاریخ، دارصادر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
* شیخ مفید، الاختصاص،‏ كنگره شیخ مفید، قم،‏ ۱۴۱۳ق.‏
* شیخ مفید، الاختصاص،‏ كنگره شیخ مفید، قم،‏ ۱۴۱۳ق.‏
* نمازی، علی، مستدركات علم رجال الحدیث، ابن المؤلف، طهران، ۱۴۱۴ق.
* نمازی، علی، مستدركات علم رجال الحدیث، ابن المؤلف، طهران، ۱۴۱۴ق.