پرش به محتوا

سید محمد تیجانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری و حذف مطالب اضافه
جز (ویکی سازی)
جز (تمیزکاری و حذف مطالب اضافه)
خط ۱: خط ۱:
{{یک منبع}}
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[مهر]]|روز=[[۳۰]]|سال=[[۱۳۹۹]]|کاربر=Shamsoddin  }}
{{جعبه زندگینامه
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =350px
| اندازه جعبه      =350px
خط ۵۸: خط ۵۸:
سپس در رشته [[فلسفه]] و علوم انسانی و پس از آن در رشته تخصصی تاریخ و [[مذاهب اسلامی]] از این دانشگاه دکترای درجه سه و سپس دکترای بین المللی، با تز دکتری «‌اندیشه اسلامی در [[نهج البلاغه]]‌» -سخنان [[امام علی(ع)]]- دریافت کرد. او نهج البلاغه را در تز دکتری خود به فرانسوی ترجمه کرد. وی پس از اخذ درجه دکترا، یک سال در دانشگاه سوربن و سه سال هم در موسسۀ بالزام در پاریس به تدریس پرداخته است.
سپس در رشته [[فلسفه]] و علوم انسانی و پس از آن در رشته تخصصی تاریخ و [[مذاهب اسلامی]] از این دانشگاه دکترای درجه سه و سپس دکترای بین المللی، با تز دکتری «‌اندیشه اسلامی در [[نهج البلاغه]]‌» -سخنان [[امام علی(ع)]]- دریافت کرد. او نهج البلاغه را در تز دکتری خود به فرانسوی ترجمه کرد. وی پس از اخذ درجه دکترا، یک سال در دانشگاه سوربن و سه سال هم در موسسۀ بالزام در پاریس به تدریس پرداخته است.


تیجانی در دوره کودکی، با حمایت پدر و [[امام جماعت]] [[مسجد]]، نصف [[قرآن]] را حفظ کرد از این رو در ماه‌های [[رمضان]] به عنوان امام در [[نماز تراویح]] شرکت می‌کرد.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۱۱-۱۲.</ref> به گفته وی نام تیجانی هم برگرفته از ‌[[طریقت تیجانی]]‌ است که در [[تونس]]، [[مراکش]]، [[الجزایر]]، [[لیبی]]، [[سودان]]، [[مصر]] و... رایج است. این گروه معتقدند که همه [[مشایخ]] و [[اولیاء الله]]، علم خود را از یکدیگر گرفته‌اند مگر [[شیخ احمد تیجانی]] که علمش را مستقیما از [[پیامبر اسلام(ص)]] گرفته است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۲-۱۳.</ref>
تیجانی در دوره کودکی، با حمایت پدر و [[امام جماعت]] [[مسجد]]، نصف [[قرآن]] را حفظ کرد از این رو در ماه‌های [[رمضان]] به عنوان امام در [[نماز تراویح]] شرکت می‌کرد.<ref> تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۱-۱۲.</ref> به گفته وی نام تیجانی هم برگرفته از ‌[[طریقت تیجانی]]‌ است که در [[تونس]]، [[مراکش]]، [[الجزایر]]، [[لیبی]]، [[سودان]]، [[مصر]] و... رایج است. این گروه معتقدند که همه [[مشایخ]] و [[اولیاء الله]]، علم خود را از یکدیگر گرفته‌اند مگر [[شیخ احمد تیجانی]] که علمش را مستقیما از [[پیامبر اسلام(ص)]] گرفته است.<ref> تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۲-۱۳.</ref>


==تمایل به وهابیت==
==تمایل به وهابیت==
تیجانی در سال ۱۹۶۴م. در کنفراسی در [[مکه]]، در ارتباط با عرب‌های [[مسلمان]] شرکت کرد و در این سفر به وهابیت متمایل شد.<ref> تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۶.</ref> و به تبلیغ عقاید آنان مشغول شد.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۷.</ref>
تیجانی در سال ۱۹۶۴م. در کنفراسی در [[مکه]]، در ارتباط با عرب‌های [[مسلمان]] شرکت کرد و در این سفر به وهابیت متمایل شد.<ref> تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۶.</ref> و به تبلیغ عقاید آنان مشغول شد.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۷.</ref> او برای آشنایی بیشتر با عقاید وهابیت به [[حج]] رفت و در مصر با تعدادی از علمای [[الازهر]] دیدار کرد ولی درخواست اقامت در دانشگاه الازهر را رد کرد. تیجانی در این سفر با [[عبدالباسط عبدالصمد]] هم دیداری داشته است.<ref> تیجانی، ثم اهتدیت، صص۲۵-۲۷.</ref>


==سفر عمره==
===گرایش به مذهب شیعه===
زیارت [[خانه خدا]] و آشنایی بیشتر با عقاید وهابیت، تیجانی را بر آن داشت که به [[حج]] برود و در این مسیر از کشورهای [[لیبی]]، [[مصر]]، [[لبنان]]، [[سوریه]] و [[اردن]]، به [[عربستان سعودی]] برود. در مصر با تعدادی از علمای [[الازهر]] دیدار می‌کند ولی درخواست اقامت در دانشگاه الازهر را رد می‌کند. تیجانی در این سفر با [[عبدالباسط عبدالصمد]] هم دیداری داشته است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۲۵-۲۷.</ref>
تیجانی در کشتی و حین سفر به [[بیروت]]، با یکی از اساتید شیعه دانشگاه [[بغداد]] به نام منعم داشته است. او در این دیدار  [[شیعیان]] را به [[کفر]] و [[شرک]] متهم کرد اما منعم، تیجانی را برای آشنایی با تشیع به [[عراق]] دعوت کرد. تیجانی که در آن زمان آرزوی زیارت [[عبدالقادر گیلانی]] را داشت، دعوت منعم را پذیرفت<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۳۵.</ref> حضور در [[حرم]] [[موسی بن جعفر الکاظم|امام هفتم شیعیان]]، سؤالات و تردیدهایی را در وی ایجاد کرد. تیجانی این سفر را که منتهی به دیدن منزل [[امام علی(ع)]]، [[مسجد کوفه]]، [[حرم امام علی(ع)]] و دیدار با علماء شده را نقطه عطف زندگی خود ذکر کرده است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۴۵-۴۶. </ref>
 
===اولین برخورد با یک شیعه===
تیجانی در کشتی و حین سفر به [[بیروت]]، اولین برخورد خود را با منعم، یکی از اساتید دانشگاه [[بغداد]]، که اتفاقاً [[شیعه]] بوده، داشته است. مذهب منعم، موجب می‌شود که تیجانی در برابر وی موضع گرفته و [[شیعیان]] را متهم به [[کفر]] و [[شرک]] نماید اما منعم، تیجانی را برای آشنایی با تشیع به [[عراق]] دعوت می‌کند.
 
==سفر به عراق==
===بغداد===
====شوق زیارت====
تیجانی که در آن زمان نهایت آرزو و آمالش زیارت قبر [[عبدالقادر گیلانی]] بوده است، شوق وافرش را این گونه بیان داشته که «‌شوق دیدار، عقل از سرم ربوده بود و خود می‌پنداشتم که الان در آغوش شیخ قرار می‌گیرم!‌» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۳۵.</ref> ولی حضور در [[حرم]] [[موسی بن جعفر الکاظم|امام هفتم شیعیان]]، سؤالات و تردیدهایی را در وی ایجاد می‌کند.
 
===کوفه و نجف===
تیجانی این سفر را که منتهی به دیدن منزل [[امام علی(ع)]]، [[مسجد کوفه]]، [[حرم امیرالمؤمنین]] (ع) و نهایتا دیدار با علماء شده است را نقطه عطف زندگی خود ذکر کرده است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۴۵-۴۶. </ref>


====دیدار با آیت الله خوئی====
====دیدار با آیت الله خوئی====
تیجانی در این دیدار به [[آیت الله خویی]] می‌گوید که «‌شیعه نزد ما از [[یهود]] و [[نصاری]] [مسیحیان] بدترند. چراکه آنان [یهود و نصاری] خدا را می‌پرستند و به [[موسی]] و [[عیسی]] عقیده دارند اما شیعیان [[علی]] را عبادت می‌کنند و او را تنزیه می‌نمایند. گروهی هم در میان شیعیان هستند که خدا را می‌پرستند اما علی را تا درجه [[رسول خدا]] بالا می‌برند. شیعیان معتقدند که [[جبرئیل]] در امانت الهی خیانت کرد و [[وحی]] رابه جای علی، برای [[محمد]] برد!!!‌» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۴۹</ref>
تیجانی در این دیدار به [[آیت الله خویی]] شیعیان را از یهود و مسیحیان بدتر دانسته چراکه یهود و نصاری خدا را می‌پرستند و به [[موسی]] و [[عیسی]] عقیده دارند اما شیعیان، [[علی]] را عبادت می‌کنند و او را تنزیه می‌نمایند. گروهی هم در میان شیعیان هستند که خدا را می‌پرستند اما علی را تا درجه [[رسول خدا]] بالا می‌برند. شیعیان معتقدند که [[جبرئیل]] در امانت الهی خیانت کرد و [[وحی]] رابه جای علی، برای [[محمد]] برد!!!‌» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۴۹</ref>


آیت الله خویی تبسمی کرده و می‌گوید: آیا [[قرآن]] خوانده ای؟ آیا می‌دانی [[مسلمانان]] با تمام اختلافات مذهبی‌شان در قرآن اتفاق نظر دارند و قرآن نزد ما همان قرآن شماست؟ آیا در قرآن خوانده‌ای «‌ما محمد الّا رسول، قد خلت من قبله الرسل» <ref>آل عمران/۱۴۴.</ref> و همچنین این آیه: «‌محمد رسول الله و الذین معه اشّداء علی الکفار» <ref>الفتح/۲۹.</ref> و نیز این آیه مبارکه: «‌ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین» <ref>الاحزاب/۴۰.</ref>؟ پس [[علی(ع)]] کجاست؟ پس اگر قرآن ما [[شیعیان]] می‌گوید [[محمد(ص)]] [[پیامبر(ص)]] است، پس این تهمت از کجا آمده است؟ ضمناً در مورد تهمتِ خیانت به [[جبرئیل امین]] از این تهمت سنگین‌تر و بدتر است، مگر زمانی که جبرئیل نازل شد محمد(ص) چهل سال از عمرش گذشته بود و علی(ع) کودک بود، پس چگونه جبرئیل در رساندن [[وحی]] خطا کرده و بین علی و محمد فرق نگذاشته است؟ از این‌ها گذشته، [[شیعه]] تنها فرقه‌ای است که قائل به [[عصمت]] انبیاء و [[ائمه(ع)]] است، در حالی که این‌ها بشرند و [[جبرئیل]] ملک مقرب خداست و از خطا [[معصوم]] است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۰.</ref>
آیت الله خویی تبسمی کرده و می‌گوید: آیا [[قرآن]] خوانده‌ای؟ آیا می‌دانی [[مسلمانان]] با تمام اختلافات مذهبی‌شان در قرآن اتفاق‌نظر دارند و قرآن نزد ما همان قرآن شماست؟ آیا در قرآن خوانده‌ای «‌ما محمد الّا رسول، قد خلت من قبله الرسل» <ref>آل عمران/۱۴۴.</ref> و همچنین این آیه: «‌محمد رسول الله و الذین معه اشّداء علی الکفار» <ref>الفتح/۲۹.</ref> و نیز این آیه مبارکه: «‌ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین» <ref>الاحزاب/۴۰.</ref>؟ پس [[علی(ع)]] کجاست؟ پس اگر قرآن ما [[شیعیان]] می‌گوید [[محمد(ص)]] [[پیامبر(ص)]] است، پس این تهمت از کجا آمده است؟ ضمناً در مورد تهمتِ خیانت به [[جبرئیل امین]] از این تهمت سنگین‌تر و بدتر است، مگر زمانی که جبرئیل نازل شد محمد(ص) چهل سال از عمرش گذشته بود و علی(ع) کودک بود، پس چگونه جبرئیل در رساندن [[وحی]] خطا کرده و بین علی و محمد فرق نگذاشته است؟ از این‌ها گذشته، [[شیعه]] تنها فرقه‌ای است که قائل به [[عصمت]] انبیاء و [[ائمه(ع)]] است، در حالی که این‌ها بشرند و [[جبرئیل]] ملک مقرب خداست و از خطا [[معصوم]] است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۰.</ref>
تیجانی نقل کرده که سخنان [[آیت الله خویی]] بر جانم نشست و پرده از چشمانم برداشت و فکر کردم چگونه ما به این منطق نرسیدیم؟<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۰.</ref>
تیجانی نقل کرده که سخنان [[آیت الله خویی]] بر جانم نشست و پرده از چشمانم برداشت و فکر کردم چگونه ما به این منطق نرسیدیم؟<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۰.</ref>
در پایان این دیدار آیت الله خویی متکفل می‌شود که ده‌ها جلد از کتب دست اول شیعی را که تیجانی نمی‌توانسته بدست آورد برای وی ارسال نماید.


====دیدار با آیت الله صدر====
====دیدار با آیت الله صدر====