Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۷۱
ویرایش
جز (←منابع) |
جز (←در منابع شیعی) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
قضیه زعفر جنی و حضور وی در [[واقعه عاشورا]] در هیچ یک از منابع معتبر شیعه و تاریخ اسلام وجود ندارد.<ref> نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۵۲.</ref> تنها نقل موجود درباره امام حسین(ع) و اجنه، روایت مجلسی در کتاب [[بحارالانوار]] به نقل از [[شیخ مفید]]از [[امام صادق(ع)]] است که به ملاقات عدهای از ملائکه و [[جن]] با امام حسین(ع) هنگام خروج از مدینه اشاره میکند و میافزاید که این عده به امام پیشنهاد یاری دادند ولی امام نپذیرفت. البته در این روایت، نام، زمان و مکان خاصی ذکر نشده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۴، ص۳۳۰.</ref>{{سخ}} | قضیه زعفر جنی و حضور وی در [[واقعه عاشورا]] در هیچ یک از منابع معتبر شیعه و تاریخ اسلام وجود ندارد.<ref> نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۵۲.</ref> تنها نقل موجود درباره امام حسین(ع) و اجنه، روایت مجلسی در کتاب [[بحارالانوار]] به نقل از [[شیخ مفید]]از [[امام صادق(ع)]] است که به ملاقات عدهای از ملائکه و [[جن]] با امام حسین(ع) هنگام خروج از مدینه اشاره میکند و میافزاید که این عده به امام پیشنهاد یاری دادند ولی امام نپذیرفت. البته در این روایت، نام، زمان و مکان خاصی ذکر نشده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۴، ص۳۳۰.</ref>{{سخ}} | ||
برخی محققان مانند [[میرزا حسین نوری]]<ref>نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۵۲.</ref>و مرتضی مطهری<ref>مطهری، حماسه حسینی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۸۷.</ref> قضیه زعفر جنی را از خرافات و تحریفات وارد شده در تاریخ عاشورا به شمار آوردند.{{سخ}} | برخی محققان مانند [[میرزا حسین نوری]]<ref>نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۵۲.</ref>و مرتضی مطهری<ref>مطهری، حماسه حسینی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۸۷.</ref> قضیه زعفر جنی را از خرافات و تحریفات وارد شده در تاریخ عاشورا به شمار آوردند.{{سخ}} | ||
[[ | کتاب [[روضة الشهدا]] از زعفر جنی نام برده و مشخصات ظاهری وی را توصیف میکند{{یادداشت|کاشفی نقل کرده است: | ||
«امام میخواست که حمله کند که ناگه، گردی و غباری پدید آمد، چنانچه هیچ کس را نمیدید مقارن این حال شخصی مهیب با شکل عجیب بر مرکبی غریب نشسته، که سر و دستش به سر و تن اسب میمانست و پایش به مثابه شیر بود... گفت: یا بن رسول من مهتر پریانم و مولای سید آخر الزّمانم و چاکر شاه مردانم. مرا زعفر زاهد میگویند، و لشکر من در این بیابان است.» روضة الشهداء، ص۴۳۱.}}، به جریان حضورش در کربلا و رد پیشنهاد یاری وی توسط امام حسین(ع) اشاره مینماید.<ref>کاشفی، روضة الشهداء، ۱۳۸۲ش، ص۴۳۱-۴۳۲.</ref> به همین سبب، نویسنده این کتاب را اولین نقل کننده و خالق این داستان میدانند.<ref>نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۵۲.</ref> | «امام میخواست که حمله کند که ناگه، گردی و غباری پدید آمد، چنانچه هیچ کس را نمیدید مقارن این حال شخصی مهیب با شکل عجیب بر مرکبی غریب نشسته، که سر و دستش به سر و تن اسب میمانست و پایش به مثابه شیر بود... گفت: یا بن رسول من مهتر پریانم و مولای سید آخر الزّمانم و چاکر شاه مردانم. مرا زعفر زاهد میگویند، و لشکر من در این بیابان است.» روضة الشهداء، ص۴۳۱.}}، به جریان حضورش در کربلا و رد پیشنهاد یاری وی توسط امام حسین(ع) اشاره مینماید.<ref>کاشفی، روضة الشهداء، ۱۳۸۲ش، ص۴۳۱-۴۳۲.</ref> به همین سبب، نویسنده این کتاب را اولین نقل کننده و خالق این داستان میدانند.<ref>نوری، لؤلؤ و مرجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۵۲.</ref> | ||