پرش به محتوا

حلم: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ ژوئن ۲۰۱۷
جز (افزایش الگوی اخلاق عمودی)
imported>M.bahrami
خط ۲۶: خط ۲۶:
حلم در میان مردم عرب پیش از [[اسلام]] نیز از فضائل مهم و یکی از اجزای هفت‌گانه [[مروت]] که نزد آنان جایگاهی مانند [[دین]] داشت محسوب می‌شد.<ref>جوادعلی، ج ۴، ص۵۷۴</ref> یکی از صفات رئیس قبیله، همچنین یکی از شرایط لازم برای سیادت و قضاوت در میان مردم، حلم بود. کسی شایسته ریاست و سیادت بود که آزار و اذیت‌های قومش را تحمل کند، از رفتارهای زشت و سفیهانه چشم‌پوشی کند و به‌سرعت دچار خشم و غضب نشود. مَثَلِ «اُحلُم تَسُد» (حلم پیشه کن تا سیادت بیابی) حاکی از این امر است.<ref> همان، ج ۴، ص۳۴۴، ۳۵۰، ۳۵۲</ref> در عین حال، گاهی حلم را نشانه ضعف می‌دانستند.<ref>گولدتسیهر، ج ۱، ص۲۰۵</ref>
حلم در میان مردم عرب پیش از [[اسلام]] نیز از فضائل مهم و یکی از اجزای هفت‌گانه [[مروت]] که نزد آنان جایگاهی مانند [[دین]] داشت محسوب می‌شد.<ref>جوادعلی، ج ۴، ص۵۷۴</ref> یکی از صفات رئیس قبیله، همچنین یکی از شرایط لازم برای سیادت و قضاوت در میان مردم، حلم بود. کسی شایسته ریاست و سیادت بود که آزار و اذیت‌های قومش را تحمل کند، از رفتارهای زشت و سفیهانه چشم‌پوشی کند و به‌سرعت دچار خشم و غضب نشود. مَثَلِ «اُحلُم تَسُد» (حلم پیشه کن تا سیادت بیابی) حاکی از این امر است.<ref> همان، ج ۴، ص۳۴۴، ۳۵۰، ۳۵۲</ref> در عین حال، گاهی حلم را نشانه ضعف می‌دانستند.<ref>گولدتسیهر، ج ۱، ص۲۰۵</ref>


[[ایگناس گلدتسیهر|گولدتسیهر]]،<ref>گولدتسیهر، ج ۱، ص۲۰۲۲۰۸</ref> و به پیروی از او [[توشی‌هیکو ایزوتسو|ایزوتسو]]،<ref> گولدتسیهر، ص۲۸۳۶ </ref> با استناد به کاربرد دو واژه حلم و جهل در اشعار جاهلی و متون صدر اسلام، متضاد واقعی جهل را حلم دانسته‌اند نه [[علم]]. اگرچه علم‌گاه در تقابل با جهل قرار می‌گیرد، اما در این موارد، جهل در معنایی ثانوی به‌کار رفته است. در واقع، نامیده شدن دوره پیش از [[بعثت]] [[پیامبر(ص)]]، به دوران جاهلیت، به معنای «عصر نادانی» نیست، بلکه مراد از آن، دوره‌ای است که روحیه خشونت، بی‌رحمی، انتقام‌جویی و غرور قبیله‌ای حاکم بوده است.<ref> همان، ج ۱، ص۲۰۳، ۲۰۶</ref>
[[ایگناس گلدتسیهر|گولدتسیهر]]،<ref>گولدتسیهر، ج ۱، ص۲۰۲۲۰۸</ref> و به پیروی از او [[توشی‌هیکو ایزوتسو|ایزوتسو]]،<ref> گولدتسیهر، ص۲۸۳۶ </ref> با استناد به کاربرد دو واژه حلم و جهل در اشعار جاهلی و متون صدر اسلام، متضاد واقعی جهل را حلم دانسته‌اند نه [[علم]]. اگرچه علم‌گاه در تقابل با جهل قرار می‌گیرد، اما در این موارد، جهل در معنایی ثانوی به‌کار رفته است. در واقع، نامیده شدن دوره پیش از [[بعثت]] [[پیامبر(ص)]]، به دوران [[جاهلیت]]، به معنای «عصر نادانی» نیست، بلکه مراد از آن، دوره‌ای است که روحیه خشونت، بی‌رحمی، انتقام‌جویی و غرور قبیله‌ای حاکم بوده است.<ref> همان، ج ۱، ص۲۰۳، ۲۰۶</ref>


باتوجه به این روحیه، دستیابی به حلم برای [[شرک|مشرکان]] عرب امری دشوار، و در صورت نیل بدان، حفظ آن برای مدت طولانی سخت بود، زیرا این فضیلت در میان آنان مبنای استوار و محکمی نداشت.<ref>ایزوتسو، ص۳۱</ref> پیامبر(ص) در معنای حلم تغییری اساسی ایجاد کرد و آن را بر شالوده‌ای محکم، یعنی [[توحید]]، استوار ساخت. در اسلام مهم‌ترین امری که در تقابل با [[جاهلیت]] است، روی‌گردانی از پرستش [[بت‌|بت‌ها]]، ستمگری و رفتارهای غیراخلاقی است. بدین‌ترتیب، متضاد جهل، گستره معنایی‌ای به‌وسعت [[دین]] می‌یابد.<ref>گولدتسیهر، ج ۱، ص۲۰۷</ref>
باتوجه به این روحیه، دستیابی به حلم برای [[شرک|مشرکان]] عرب امری دشوار، و در صورت نیل بدان، حفظ آن برای مدت طولانی سخت بود، زیرا این فضیلت در میان آنان مبنای استوار و محکمی نداشت.<ref>ایزوتسو، ص۳۱</ref> پیامبر(ص) در معنای حلم تغییری اساسی ایجاد کرد و آن را بر شالوده‌ای محکم، یعنی [[توحید]]، استوار ساخت. در اسلام مهم‌ترین امری که در تقابل با [[جاهلیت]] است، روی‌گردانی از پرستش [[بت‌|بت‌ها]]، ستمگری و رفتارهای غیراخلاقی است. بدین‌ترتیب، متضاد جهل، گستره معنایی‌ای به‌وسعت [[دین]] می‌یابد.<ref>گولدتسیهر، ج ۱، ص۲۰۷</ref>
خط ۳۳: خط ۳۳:
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = [[امام علی(ع)]]: {{حدیث|لَیسَ الْحَلیمُ مَنْ عَجَزَ فَهَجَمَ وَإِذا قَدَرَ انْتَقَمَ، إِنَّمَا الْحَلیمُ مَنْ إِذا قَدَرَ عَفا وَکانَ الْحِلْمُ غالِبا عَلی کلِّ أَمْرِهِ|ترجمه=کسی که چون ناتوان شود هجوم برد و چون قدرت یابد انتقام گیرد بردبار نیست، بلکه بردبار کسی است که قدرت داشته باشد اما گذشت کند و بردباری بر تمامی امور او غالب باشد.}}|تاریخ بایگانی| منبع = <small> [[غرر الحکم]]، ج ۵، ص۹۱. </small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = [[امام علی(ع)]]: {{حدیث|لَیسَ الْحَلیمُ مَنْ عَجَزَ فَهَجَمَ وَإِذا قَدَرَ انْتَقَمَ، إِنَّمَا الْحَلیمُ مَنْ إِذا قَدَرَ عَفا وَکانَ الْحِلْمُ غالِبا عَلی کلِّ أَمْرِهِ|ترجمه=کسی که چون ناتوان شود هجوم برد و چون قدرت یابد انتقام گیرد بردبار نیست، بلکه بردبار کسی است که قدرت داشته باشد اما گذشت کند و بردباری بر تمامی امور او غالب باشد.}}|تاریخ بایگانی| منبع = <small> [[غرر الحکم]]، ج ۵، ص۹۱. </small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}


در [[احادیث]] نیز حلم به کظم غیظ و تسلط بر نفس معنا شده است<ref>رجوع کنید به ابن‌شعبه، ص۲۲۵</ref> و سَفَه و غَضَب مفاهیم متضاد حلم معرفی شده‌اند.<ref>رجوع کنید به کلینی، ج ۱، ص۲۱، ج ۸، ص۱۴۸</ref>
در [[احادیث]] نیز حلم به [[کظم غیظ]] و تسلط بر نفس معنا شده است<ref>رجوع کنید به ابن‌شعبه، ص۲۲۵</ref> و سَفَه و غَضَب مفاهیم متضاد حلم معرفی شده‌اند.<ref>رجوع کنید به کلینی، ج ۱، ص۲۱، ج ۸، ص۱۴۸</ref>


حلم به چراغ [[خداوند]] تشبیه شده است که راه رسیدن به قرب الهی را برای دارنده آن روشن می‌سازد.<ref>رجوع کنید به مصباح الشریعة، ص۱۵۴</ref> همچنین از حلم به عنوان بر‌ترین عزت و بهترین یاور انسان یاد کرده‌اند<ref>رجوع کنید به کلینی، ج ۲، ص۱۱۲، ج ۸، ص۱۹</ref> و آن را در شمار اصول هفت‌گانه مراودات اجتماعی برشمرده‌اند.<ref>مصباح‌الشریعة، ص۶</ref> از این گذشته، حلم یکی از ده فضیلت اخلاقی بر‌تر، که از خصایص رسولان الهی هستند، و نیز یکی از نشانه‌های امام بر حق است.<ref>کلینی، ج ۱، ص۲۰۰، ج ۲، ص۵۶</ref> ازاین‌روست که در احادیث، افراد به حلم‌ورزی توصیه شده‌اند<ref>رجوع کنید به ابن‌بابویه، ۱۴۱۷، ص۷۱۱</ref> و ایشان را ترغیب کرده‌اند که اگر واجد این خلق‌نیک نیستند، آن را از خداوند درخواست نمایند.<ref>کلینی، ج ۲، ص۵۶</ref>
حلم به چراغ [[خداوند]] تشبیه شده است که راه رسیدن به قرب الهی را برای دارنده آن روشن می‌سازد.<ref>رجوع کنید به مصباح الشریعة، ص۱۵۴</ref> همچنین از حلم به عنوان بر‌ترین عزت و بهترین یاور انسان یاد کرده‌اند<ref>رجوع کنید به کلینی، ج ۲، ص۱۱۲، ج ۸، ص۱۹</ref> و آن را در شمار اصول هفت‌گانه مراودات اجتماعی برشمرده‌اند.<ref>مصباح‌الشریعة، ص۶</ref> از این گذشته، حلم یکی از ده فضیلت اخلاقی بر‌تر، که از خصایص رسولان الهی هستند، و نیز یکی از نشانه‌های امام بر حق است.<ref>کلینی، ج ۱، ص۲۰۰، ج ۲، ص۵۶</ref> ازاین‌روست که در احادیث، افراد به حلم‌ورزی توصیه شده‌اند<ref>رجوع کنید به ابن‌بابویه، ۱۴۱۷، ص۷۱۱</ref> و ایشان را ترغیب کرده‌اند که اگر واجد این خلق‌نیک نیستند، آن را از خداوند درخواست نمایند.<ref>کلینی، ج ۲، ص۵۶</ref>
خط ۴۱: خط ۴۱:
بنابر احادیث، حلم و کظم غیظ موجب میانه‌روی انسان در امور و آرامش یافتن روان او می‌شود.<ref>رجوع کنید به کلینی، ج ۲، ص۵۱؛ مجلسی، ج ۷۵، ص۳۷۷۳۷۸</ref> همچنین عیوب انسان را می‌پوشاند و جایگاه وی را در بین مردم و نیز در آخرت بالا می‌برد.<ref>نهج‌البلاغة، حکمت ۴۲۴؛ کلینی، همانجا؛ نیز رجوع کنید به ابن‌ماجه، ج ۲، ص۱۴۰۰</ref>
بنابر احادیث، حلم و کظم غیظ موجب میانه‌روی انسان در امور و آرامش یافتن روان او می‌شود.<ref>رجوع کنید به کلینی، ج ۲، ص۵۱؛ مجلسی، ج ۷۵، ص۳۷۷۳۷۸</ref> همچنین عیوب انسان را می‌پوشاند و جایگاه وی را در بین مردم و نیز در آخرت بالا می‌برد.<ref>نهج‌البلاغة، حکمت ۴۲۴؛ کلینی، همانجا؛ نیز رجوع کنید به ابن‌ماجه، ج ۲، ص۱۴۰۰</ref>


در برخی احادیث به رابطه حلم و مفاهیمی چون [[عقل]]، [[علم]] و [[ایمان]] پرداخته شده است. حلم از نتایج عقل و علم<ref>ابن‌شعبه، ص۱۵</ref> و در عین حال از ارکان آن دو دانسته شده است.<ref>ابن‌بابویه، ۱۴۱۷، ص۴۷۸؛ ابن‌شعبه، ص۳۱۸</ref> همچنین حلم از ارکان ایمان،<ref> کلینی، ج ۲، ص۴۲</ref> از نشانه‌های [[زهد|زاهدان]] و اهل [[تقوا]]،<ref> همان، ج ۲، ص۲۲۹؛ ابن‌بابویه، ۱۳۶۲ش، ج ۲، ص۴۸۳</ref> یکی از ارکان [[عدل]] و از اوصاف لازم قاضی<ref>کلینی، ج ۲، ص۵۱؛ ابن‌شعبه، ص۱۳۵</ref> و یکی از شرایط عابدان است.<ref> کلینی، ج ۲، ص۱۱۱</ref>
در برخی احادیث به رابطه حلم و مفاهیمی چون [[عقل]]، [[علم]] و [[ایمان]] پرداخته شده است. حلم از نتایج عقل و علم<ref>ابن‌شعبه، ص۱۵</ref> و در عین حال از ارکان آن دو دانسته شده است.<ref>ابن‌بابویه، ۱۴۱۷، ص۴۷۸؛ ابن‌شعبه، ص۳۱۸</ref> همچنین حلم از ارکان [[ایمان]]،<ref> کلینی، ج ۲، ص۴۲</ref> از نشانه‌های [[زهد|زاهدان]] و اهل [[تقوا]]،<ref> همان، ج ۲، ص۲۲۹؛ ابن‌بابویه، ۱۳۶۲ش، ج ۲، ص۴۸۳</ref> یکی از ارکان [[عدل]] و از اوصاف لازم قاضی<ref>کلینی، ج ۲، ص۵۱؛ ابن‌شعبه، ص۱۳۵</ref> و یکی از شرایط عابدان است.<ref> کلینی، ج ۲، ص۱۱۱</ref>


==حلم در کتاب‌های اخلاقی==
==حلم در کتاب‌های اخلاقی==
کاربر ناشناس