پرش به محتوا

خلافت بنی‌امیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۵
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Rezataran
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Hasaninasab
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{خلافت بنی امیه}}
{{خلافت بنی امیه}}
بنی امیه از شاخه های مهم [[قریش]] است. نسب ایشان به امیه بن عبدشمس بن عبدمناف میرسد. [[ابوسفیان]] در زمان ظهور [[اسلام]]، بزرگ بنی امیه بود. با نبرد بدر جدال میان [[بنی هاشم]] و بنی امیه چهره خونین گرفت. ابوسفیان پس از [[فتح مکه]] اسلام آورد. در زمان سه خلیفه نخست ، بنی امیه در جنگها شرکت کردند و در فتح برخی مناطق [[شام]] امیر سپاه بودند و بعدها امارت آنجا را بدست گرفتند. در زمان [[عثمان]]، [[امویان]] قدرت خود را بیشتر کردند. در این زمان [[مروان بن حکم]] بر بسیاری از امور تسلط یافت. با آغاز خلافت [[امام علی]]، امویان نخست به [[مکه]] گریختند و پس از چندی [[جنگ جمل]] را به بهانه خونخواهی عثمان به راه انداختند و پس از شکست به سوی شام که [[معاویه]] در آنجا امارت داشت، راهی شدند. امام خواستار برکناری معاویه بود. با مخالفت معاویه [[جنگ صفین]] به راه افتاد. پس از امام علی، [[امام حسن]] در صلحی خلافت را به معاویه واگذار میکند و سلسله بنی امیه آغاز میشود.
'''سلسله بنی امیه''' با آغاز حکومت [[معاویه]] در [[سال ۴۱ هجری قمری|۴۱ قمری]] آغاز شد و در [[سال ۱۳۲ هجری قمری|۱۳۲ قمری]] با شکست [[مروان بن محمد]] به پایان رسید. در این سال‌ها ۱۴ خلیفه بر ممالک اسلامی حکم راندند. پس از [[معاویه بن یزید]]، خلافت امویان از شاخه سفیانی به شاخه مروانی انتقال یافت. امویان با نبرد در مرزهای شرقی و مرزهای روم، گستره حکومت اسلامی را هر روز وسیع‌تر می‌کردند. سرکوب [[خوارج]] و [[شیعیان]] از سیاست‎های مستمر امویان بود. بنی امیه بارها حرمت مقدسات اسلامی را شکستند.


سلسله بنی امیه با آغاز خلافت معاویه در ۴۱ق آغاز شد و در ۱۳۲ق با شکست مروان بن محمد به پایان رسید. در این سالها ۱۴ خلیفه بر ممالک اسلامی حکم راندند. پس از معاویه بن یزید، خلافت امویان به شاخه مروانی انتقال یافت. امویان با نبرد در مرزهای شرقی و مرزهای روم، گستره حکومت اسلامی را هر روز وسیعتر میکردند. سرکوب خوارج و شیعیان از سیاست‎های مستمر امویان بود. بنی امیه بارها حرمت مقدسات اسلامی را شکستند.
[[واقعه عاشورا]]، [[واقعه حره]]، قیام زبیریان، [[قیام مختار]]، [[قیام زید بن علی]]، [[ضحاک بن قیس]] و قیام [[بنی عباس]] از وقایع مهم دوران خلافت بنی امیه است.


[[واقعه عاشورا]]، [[واقعه حره]]، قیامهای زبیریان، [[مختار]]، [[زید بن علی]]، [[ضحاک بن قیس]] و قیام [[بنی عباس]] از وقایع مهم دوران خلافت بنی امیه است.
[[عمرو بن عاص|عمرو عاص]]، [[مغیره بن شعبه|مغیرة بن شعبه ثقفی]]، [[زیاد بن ابیه]]، [[عبیدالله بن زیاد]]، [[مسلم بن عقبه|مسلم بن عقبه مری]] و [[حجاج بن یوسف ثقفی]] از وزراء و کارگزاران و امرای سرشناس امویان به شمار می‌آیند.


مغیرة بن شعبه ثقفی،زیاد بن ابیه،عمرو عاص،مسلم بن عقبه مری،عبیدالله بن زیاد،ضحاک بن قیس،حسان بن، مالک کلبی، حجاج بن یوسف ثقفی، مسلمة بن عبدالملک، خالد بن عبدالله قسری، یوسف بن عمر ثقفی و یزید بن عمر ابن هبیره از وزراء و کارگزاران و امرای سرشناس امویان به شمار می آیند.
بنی‎امیه دشمنی دیرینه خود با [[بنی هاشم|بنی‎هاشم]] را ادامه دادند. پنج [[امامان شیعه|امام شیعه]] در زمان خلافت بنی امیه بودند. پس از [[واقعه عاشورا]] امامان شیعه سیاست سکوت و تقیه را در برابر امویان به کار گرفتند.
 
==بنی امیه قبل از حکومت==
{{اصلی|بنی امیه}}
بنی امیه از شاخه های مهم [[قریش]] است. نسب ایشان به امیه بن عبدشمس بن عبدمناف می‌رسد. [[ابوسفیان]] در زمان ظهور [[اسلام]]، بزرگ بنی امیه بود. با نبرد بدر جدال میان [[بنی هاشم]] و بنی امیه چهره خونین گرفت. ابوسفیان پس از [[فتح مکه]] اسلام آورد. در زمان [[خلفای ثلاثه|سه خلیفه نخست]] ، بنی امیه در جنگ‌ها شرکت کردند و در فتح برخی مناطق [[شام]] امیر سپاه بودند و بعدها امارت آنجا را بدست گرفتند. در زمان [[عثمان]]، [[امویان]] قدرت خود را بیشتر کردند. در این زمان [[مروان بن حکم]] بر بسیاری از امور تسلط یافت. با آغاز خلافت [[امام علی]]، سرشناسان اموی ساکن در [[مدینه]] نخست به [[مکه]] گریختند و پس از چندی [[جنگ جمل]] را به بهانه خونخواهی عثمان به راه انداختند و پس از شکست به سوی شام که [[معاویه]] در آنجا امارت داشت، راهی شدند. امام خواستار برکناری معاویه بود. با مخالفت معاویه [[جنگ صفین]] به راه افتاد. پس از امام علی، [[امام حسن]] در صلحی خلافت را به معاویه واگذار میکند و سلسله بنی امیه آغاز میشود.


بنی‎امیه دشمنی دیرینه خود با بنی‎هاشم را ادامه دادند. پنج امام شیعه در زمان خلافت بنی امیه بودند. پس از واقعه عاشورا امامان شیعه سیاست سکوت و تقیه را در برابر امویان به کار گرفتند. قیام‎های عاشورا، زید، مختار از جمله قیامهای شیعیان علیه ستم بنی امیه بود.
==خلافت معاویه==
==خلافت معاویه==
خلافت معاویه با صلح با [[امام حسن]] در ۴۱ق آغاز شد. در پی خلافت معاویه، مفهوم [[خلافت]] به سلطنت تبدیل شد.<ref>برای تحلیلی از این موضوع، نک: خماش، الادارة ..۲۹-۳۰</ref> او و یارانش بارها از واژه «مُلک» درباره او استفاده کردند. <ref>بلاذری، همان، ج۵، ص۲۸،۳۱،۵۴،۲۳۲-۲۳۳؛ طبری، همان، ج ۵، ص۳۲۸،۳۳۶؛یعقوبی، ج۲، ص۲۷۶</ref> گفته شده است: عمر بن خطاب او را «کسرای عرب» دانسته است. <ref>بلاذری، همان، ج۵، ص۱۵۵؛ نیز نک: طبری، همان، ج ۵، ص۳۳۰</ref>
خلافت معاویه با [[صلح امام حسن|صلح با امام حسن (ع)]] در [[سال ۴۱ هجری قمری|۴۱ قمری]] آغاز شد. در پی خلافت معاویه، مفهوم [[خلافت]] به سلطنت تبدیل شد.<ref>برای تحلیلی از این موضوع، نک: خماش، الادارة ..۲۹-۳۰</ref> او و یارانش بارها از واژه «مُلک» درباره او استفاده کردند. <ref>بلاذری، همان، ج۵، ص۲۸،۳۱،۵۴،۲۳۲-۲۳۳؛ طبری، همان، ج ۵، ص۳۲۸،۳۳۶؛یعقوبی، ج۲، ص۲۷۶</ref> گفته شده است: [[عمر بن خطاب]] او را «کسرای عرب» دانسته است. <ref>بلاذری، همان، ج۵، ص۱۵۵؛ نیز نک: طبری، همان، ج ۵، ص۳۳۰</ref>
 
===انتقال خلافت به دمشق===
===انتقال خلافت به دمشق===
معاویه برای «ملک داری» مرکز خلافت را به دمشق منتقل کرد. او به وفاداری مردم شام اطمینان داشت. معاویه از دیرباز با مردم شام منافع مشترک ایجاد کرده بود.<ref> ولهاوزن، ص۱۰۸</ref> شامیان به جز یک بار همواره بر وفاداری خود استوار بودند. <ref>برای تفصیل، نک: خماش، الشام...، ۱۵۷ </ref>
معاویه برای «ملک داری» مرکز خلافت را (که ابتدا در [[مدینه]] و سپس در [[کوفه]] بود) به [[دمشق]] منتقل کرد. او به وفاداری مردم شام اطمینان داشت. معاویه از دیرباز با مردم شام منافع مشترک ایجاد کرده بود.<ref> ولهاوزن، ص۱۰۸</ref> شامیان به جز یک بار همواره بر وفاداری خود استوار بودند. <ref>برای تفصیل، نک: خماش، الشام...، ۱۵۷ </ref>
 
با این همه، [[دمشق]] در طی خلافت معاویه، اقامتگاه اصلی بنی امیه شمرده نمی‌شد. <ref>ولهاوزن، ص۱۱۲</ref>


===گماردن امویان بر مناطق مختلف===
===گماردن امویان بر مناطق مختلف===
معاویه با عبرت گرفتن از سرنوشت عثمان، روابط خود با بنی امیه را در جهت حفظ منافع کلی خلافت تنظیم کرد. او مروان را به ولایت مدینه گماشت. <ref>طبری، همان، ج ۵، ص۱۷۲</ref> اما بعدها روابطشان به سردی گرایید.<ref> همان، ج ۵، ص۲۳۱؛ برای مطالب مربوط به دوبار عزل مروان از حکومت مدینه، نک: همان، ج۵، ص۲۳۲،۳۰۸؛ نیز نک: خلیفه، ج ۱، ص۲۴۵،۲۶۵،۲۶۹؛ ابن سعد، ج ۵، ص۳۸؛ مسعودی، ج۳،ص ۲۱۵</ref> غالب امویان در حجاز گرد آمدند. <ref>طبری، ج ۵، ص۴۸۳؛ برای موضوع استقرار امویان در شام در ادوار بعدی، نک: خماش، همان، ۱۰۶-۱۰۹</ref>
معاویه با عبرت گرفتن از سرنوشت عثمان، روابط خود با بنی امیه را در جهت حفظ منافع کلی خلافت تنظیم کرد. او مروان را به ولایت [[مدینه]] گماشت. <ref>طبری، تاریخ، ج ۵، ص۱۷۲</ref> اما بعدها روابطشان به سردی گرایید.<ref> طبری، تاریخ، ج ۵، ص۲۳۱؛ برای مطالب مربوط به دوبار عزل مروان از حکومت مدینه، نک: طبری، ج۵، ص۲۳۲،۳۰۸؛ نیز نک: خلیفه، ج ۱، ص۲۴۵،۲۶۵،۲۶۹؛ ابن سعد، ج ۵، ص۳۸؛ مسعودی، ج۳،ص ۲۱۵</ref> غالب امویان در [[حجاز]] گرد آمدند. <ref>طبری، ج ۵، ص۴۸۳؛ برای موضوع استقرار امویان در شام در ادوار بعدی، نک: خماش، همان، ۱۰۶-۱۰۹</ref>


معاویه ولایت [[بصره]] و [[کوفه]] را با توجه به ساختار شکننده قبیله‌ای آنها، به [[مغیرة بن شعبه ثقفی]] و عبدالله بن عامر اموی واگذاشت.<ref> طبری، همان، ج۵، ص۱۷۰-۱۷۱،۲۱۲-۲۱۴؛ برای آگاهی از سیاست معاویه در انتخاب مأموران خلافت، نک: خماش، همان، ص۱۰۳</ref> برای جلب همکاری [[زیاد بن ابیه]]، او را فرزند ابوسفیان و برادر ناتنی خویش خواند.<ref> بلاذری، جمل، ج ۵، ص۲۰۲؛ یعقوبی، ج ۲، ص۲۵۹؛ طبری، تاریخ، ج ۵، ص۲۱۴-۲۱۵</ref> این اقدام، معاویه را در معرض توهین و استهزا قرار داد. <ref>ولهاوزن، ص۱۰۰-۱۰۱</ref> ولی با انتصاب زیاد به ولایت عراق در ۴۵ق -که شامل بخش بزرگی از ایران نیز می‌شد-<ref> طبری، همان، ج۵، ص۱۷؛ برای تفصیل نک: خماش، الادارة، ص۶۳</ref> و به یاری استبداد او، ثبات اقتصادی و اداری به عراق بازگشت. <ref>برای نمونه اصلاحات او، نک: یعقوبی، ج ۲، ص۲۷۹؛ نیز نک: خماش، همان، ص۱۲۱-۱۲۳</ref> پس از مرگ زیاد، معاویه برای شهرهای یاد شده افرادی غیر از بنی امیه را برگزید.<ref> طبری، همان، ج ۵، ص۲۹۲</ref>
معاویه ولایت [[بصره]] و [[کوفه]] را با توجه به ساختار شکننده قبیله‌ای آنها، به [[مغیرة بن شعبه ثقفی]] و عبدالله بن عامر اموی واگذاشت.<ref> طبری، همان، ج۵، ص۱۷۰-۱۷۱،۲۱۲-۲۱۴؛ برای آگاهی از سیاست معاویه در انتخاب مأموران خلافت، نک: خماش، همان، ص۱۰۳</ref> همچنین معاویه برای جلب همکاری [[زیاد بن ابیه]]، او را فرزند ابوسفیان و برادر ناتنی خویش خواند.<ref> بلاذری، جمل، ج ۵، ص۲۰۲؛ یعقوبی، ج ۲، ص۲۵۹؛ طبری، تاریخ، ج ۵، ص۲۱۴-۲۱۵</ref> این اقدام، معاویه را در معرض توهین و استهزا قرار داد. <ref>ولهاوزن، ص۱۰۰-۱۰۱</ref> ولی با انتصاب زیاد به ولایت [[عراق]] در [[سال ۴۵ هجری قمری|۴۵ قمری]] -که شامل بخش بزرگی از ایران نیز می‌شد-<ref> طبری، همان، ج۵، ص۱۷؛ برای تفصیل نک: خماش، الادارة، ص۶۳</ref> و به یاری استبداد او، ثبات اقتصادی و اداری به عراق بازگشت. <ref>برای نمونه اصلاحات او، نک: یعقوبی، ج ۲، ص۲۷۹؛ نیز نک: خماش، همان، ص۱۲۱-۱۲۳</ref> پس از مرگ زیاد، معاویه برای شهرهای یاد شده افرادی غیر از بنی امیه را برگزید.<ref> طبری، همان، ج ۵، ص۲۹۲</ref>


معاویه در سال نخست با رومیان پیمان صلح بست.<ref> خلیفه، ج ۱، ص۲۳۶؛ یعقوبی، ج ۲، ص۲۵۷</ref> اما پس از آن، فتوح هر ساله در بیشتر نقاط مجدداً شروع شد<ref> خلیفه، ج ۱، ص۲۳۷</ref> و دامنه آن به شمال افریقا و قسطنطنیه و قبرس و سیسیل و اقصای [[خراسان]] بزرگ و حتی مرز هند رسید.<ref> مثلاً نک: بلاذری، فتوح، ۱۵۲،۲۳۵؛ یعقوبی، ج ۲، ۲۷۸،۲۷۲؛ طبری، همان، ج ۵، ص۱۶۲-۳۲۱؛ برای فهرستی از فتوحات در این عهد، نک: یعقوبی، ج ۲، ص۲۸۵-۲۸۶؛ نیز نک: خماش، الشام، ص۲۰۰؛ فرج، ص۸۸</ref>
معاویه در سال نخست با رومیان پیمان صلح بست.<ref> خلیفه، ج ۱، ص۲۳۶؛ یعقوبی، ج ۲، ص۲۵۷</ref> اما پس از آن، فتوح هر ساله در بیشتر نقاط مجدداً شروع شد<ref> خلیفه، ج ۱، ص۲۳۷</ref> و دامنه آن به شمال افریقا و قسطنطنیه و قبرس و سیسیل و اقصای [[خراسان]] بزرگ و حتی مرز هند رسید.<ref> مثلاً نک: بلاذری، فتوح، ۱۵۲،۲۳۵؛ یعقوبی، ج ۲، ۲۷۸،۲۷۲؛ طبری، همان، ج ۵، ص۱۶۲-۳۲۱؛ برای فهرستی از فتوحات در این عهد، نک: یعقوبی، ج ۲، ص۲۸۵-۲۸۶؛ نیز نک: خماش، الشام، ص۲۰۰؛ فرج، ص۸۸</ref>


===تعیین جانشینی یزید===
===تعیین جانشینی یزید===
بنا به برخی روایات، معاویه از حدود ۵۰ق تلاش هایی را برای بیعت گرفتن برای یزید به عمل آورد و نخست از مردم شام و متحدانش بیعت گرفت. <ref>خلیفه، ج ۱، ص۲۵۱؛ طبری، همان، ج ۵، ص۳۰۱، ۳۲۲</ref> و بیشتر رجال به جز [[امام حسین]] و چند تن از فرزندان [[صحابه]] با او بیعت کردند.<ref> یعقوبی، ج ۲، ص۲۷۱؛ طبری، همان، ج ۵، ص۳۰۳</ref>
بنا به برخی روایات، معاویه از حدود [[سال ۵۰ هجری قمری|۵۰ قمری]] تلاش هایی را برای بیعت گرفتن برای یزید به عمل آورد و نخست از مردم شام و متحدانش بیعت گرفت. <ref>خلیفه، ج ۱، ص۲۵۱؛ طبری، همان، ج ۵، ص۳۰۱، ۳۲۲</ref> و بیشتر رجال به جز [[امام حسین]] و چند تن از فرزندان [[صحابه]] با او بیعت کردند.<ref> یعقوبی، ج ۲، ص۲۷۱؛ طبری، همان، ج ۵، ص۳۰۳</ref>


==خلافت یزید==
==خلافت یزید==
{{اصلی|یزید بن معاویه}}
یزید به اشراف زادگان عرب عهد جاهلی بیشتر شباهت داشت تا به خلیفه مسلمانان.<ref> مثلاً نک: بلاذری، جمل، ج ۵، ص۲۹۹؛ طبری، همان، ج ۵، ص۴۸۰ </ref> دوران خلافت او، بسیاری از مظاهر اسلامی مورد هجمه و حمله قرار گرفت. حادثه [[کربلا]]، [[واقعه حره]] و آتش زدن کعبه از جمله این حمله‌ها بود.
یزید به اشراف زادگان عرب عهد جاهلی بیشتر شباهت داشت تا به خلیفه مسلمانان.<ref> مثلاً نک: بلاذری، جمل، ج ۵، ص۲۹۹؛ طبری، همان، ج ۵، ص۴۸۰ </ref> دوران خلافت او، بسیاری از مظاهر اسلامی مورد هجمه و حمله قرار گرفت. حادثه [[کربلا]]، [[واقعه حره]] و آتش زدن کعبه از جمله این حمله‌ها بود.
===وقایع زمان یزید===
===وقایع زمان یزید===
====حادثه کربلا====
====حادثه کربلا====
{{اصلی|واقعه عاشورا}}
{{اصلی|واقعه عاشورا}}
او در اواایل خلافت در ۶۱ق به بهانه گرفتن بیعت از [[امام حسین]](ع) به دست [[عبیدالله بن زیاد]] عامل خود بر عراق فاجعه کربلا را پدید آورد.<ref> همان، ج ۵، ص۴۰۰-۴۷۷</ref> و اگر کوشید که خود را مبرا یا پشیمان نشان دهد <ref>همان، ج ۵، ص۴۵۹</ref> اما اشاره‌اش در باب انتقام از [[غزوه بدر]]، خشنودی او را نشان می‌داد.
او در اواایل خلافت در [[سال ۶۱ هجری قمری|۶۱ قمری]] به بهانه گرفتن بیعت از [[امام حسین]](ع) به دست [[عبیدالله بن زیاد]] عامل خود بر عراق فاجعه کربلا را پدید آورد.<ref> همان، ج ۵، ص۴۰۰-۴۷۷</ref> و اگر کوشید که خود را مبرا یا پشیمان نشان دهد <ref>همان، ج ۵، ص۴۵۹</ref> اما اشاره‌اش در باب انتقام از [[غزوه بدر]]، خشنودی او را نشان می‌داد.
{{الگو:امامت و خلافت}}
{{الگو:امامت و خلافت}}
====واقعه حره====
====واقعه حره====
{{اصلی|واقعه حره}}
{{اصلی|واقعه حره}}
در ۶۲ق گروهی از اشراف مدینه با یزید دیدار کردند. <ref>طبری، تاریخ، ج ۵، ص۴۷۹</ref> پس از بازگشت آنها مردم را به قیام علیه یزید برانگیختند. والی شهر را اخراج کردند. امویان مدینه را محاصره کردند<ref>. خلیفه، ج ۱، ص۲۸۹-۲۹۲؛ ابن سعد، ۵، ص۳۸؛ طبری، همان، ج ۵، ص۴۸۲-۴۸۶</ref> [[عبدالله بن زبیر]] با استفاده از حادثه کربلا نیز مردم مکه را بر ضد یزید همراه خود کرد.<ref> طبری، همان، ج ۵، ص۴۷۴</ref>
در ۶۲ق گروهی از اشراف مدینه با یزید دیدار کردند. <ref>طبری، تاریخ، ج ۵، ص۴۷۹</ref> پس از بازگشت آنها مردم را به قیام علیه یزید برانگیختند. والی شهر را اخراج کردند. امویان مدینه را محاصره کردند<ref>. خلیفه، ج ۱، ص۲۸۹-۲۹۲؛ ابن سعد، ۵، ص۳۸؛ طبری، همان، ج ۵، ص۴۸۲-۴۸۶</ref> [[عبدالله بن زبیر]] با استفاده از حادثه کربلا نیز مردم مکه را بر ضد یزید همراه خود کرد.<ref> طبری، همان، ج ۵، ص۴۷۴</ref>
یزید، لشکر [[مسلم بن عقبه مری]] را راهی حجاز کرد.<ref> همان، ج ۵، ص۴۸۴</ref> مسلم و لشکریان مدینه را غارت کردند.
یزید، لشکر [[مسلم بن عقبه مری]] را راهی حجاز کرد.<ref> همان، ج ۵، ص۴۸۴</ref> مسلم و لشکریان مدینه را غارت کردند.


کاربر ناشناس