بعثت: تفاوت میان نسخهها
جز
←ماجرای آغاز رسالت پیامبر
جز (←واژهشناسی) |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== ماجرای آغاز رسالت پیامبر== | == ماجرای آغاز رسالت پیامبر== | ||
پیامبر وقتی که در [[غار حرا]] به تفکر و [[عبادت]] مشغول بود، با نزول نخستین آیات [[سوره علق]]، بعثتش آغاز شد و با نخستین آیات [[سوره مدثر]] ادامه یافت.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۳۶-۲۳۷؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۲۹۸</ref> پیامبر(ص) ابتدا همسرش [[خدیجه]](س) و پسر عمویش [[علی(ع)]] را در جریان [[نبوت]] خویش قرار داد. سه سال بعد با نزول آیه {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|وَأَنذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ}} ﴿۲۱۴﴾|ترجمه=و خویشان نزدیکت را هشدار ده.|سوره=[[سوره شعراء|شعراء]]|آیه=۲۱۴}} آشنایانش را از نبوت خود آگاه کرد و در همان سال با نزول آیه {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکینَ}} ﴿۹۴﴾|ترجمه=پس آنچه را بدان مأموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب|سوره=[[سوره حجر|حجر]]|آیه=۹۴}} نبوتش را علنی کرد. پیامبر(ص) نخستین بار در [[بازار عکاظ|بازار عُکاظ]] ،{{یادداشت| عُکاظ نام بازاری بزرگ در منطقه مکه بود.( نزدیک عرفات و فاصلهاش تا مکه، سه روز، و تا طائف، یک روز، راه بود) مردم، روز نخست اول ذیالقعده، به بازار عکاظ میرفتند و بیست شب در آنجا اقامت میکردند.این بازار در این ایام پر از شلوغی و هیجان بود و داد و ستد فراوان در آنجا صورت میگرفت و شعرا اشعار میخواندند و قبایل عرب و شیوخ و رؤسای آنان در آنجا جمع شده به یکدیگر فخر و مباهات میکردند و گاهی به عیش و نوش میپرداختند.این بازار در ده میلی طائف و در یکی از مراحل صنعا قرار داشت وچون همه شروط یک بازار مورد قبول فرهنگ جاهلی را دارا بود از اینرو بهعنوان بزرگترین بازار جاهلی شهرت داشت.ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص۴۴۸ نشر دارصادر، بيروت، طبع سوم۱۴۱۴ق}}جایی که مردم برای تجارت در آن جمع بودند و عدهای نیز در بلندیهای آن به بیان اشعار تازه و داستانهای گوناگون مشغول بودند، دعوت خویش را آشکار کرد.{{مدرک}} [[ابولهب]] و عدهای به پیروی از او پیامبر(ص) را آزار رساندند؛ اما [[ابوطالب]] در حمایت از پیامبر(ص) آنان را تنبیه کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷-۱۸.</ref> | پیامبر وقتی که در [[غار حرا]] به تفکر و [[عبادت]] مشغول بود، با نزول نخستین آیات [[سوره علق]]، بعثتش آغاز شد و با نخستین آیات [[سوره مدثر]] ادامه یافت.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۳۶-۲۳۷؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۲۹۸</ref> پیامبر(ص) ابتدا همسرش [[خدیجه]](س) و پسر عمویش [[علی(ع)]] را در جریان [[نبوت]] خویش قرار داد. سه سال بعد با نزول آیه {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|وَأَنذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ}} ﴿۲۱۴﴾|ترجمه=و خویشان نزدیکت را هشدار ده.|سوره=[[سوره شعراء|شعراء]]|آیه=۲۱۴}} آشنایانش را از نبوت خود آگاه کرد و در همان سال با نزول آیه {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکینَ}} ﴿۹۴﴾|ترجمه=پس آنچه را بدان مأموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب|سوره=[[سوره حجر|حجر]]|آیه=۹۴}} نبوتش را علنی کرد. پیامبر(ص) نخستین بار در [[بازار عکاظ|بازار عُکاظ]] ،{{یادداشت| عُکاظ نام بازاری بزرگ در منطقه مکه بود.( نزدیک عرفات و فاصلهاش تا مکه، سه روز، و تا طائف، یک روز، راه بود) وجه تسمیه اش به عکاظ فخرفروشی مردم در این محل به یکدیگر بوده است.حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۴۲. مردم، روز نخست اول ذیالقعده، به بازار عکاظ میرفتند و بیست شب در آنجا اقامت میکردند.این بازار در این ایام پر از شلوغی و هیجان بود و داد و ستد فراوان در آنجا صورت میگرفت و شعرا اشعار میخواندند و قبایل عرب و شیوخ و رؤسای آنان در آنجا جمع شده به یکدیگر فخر و مباهات میکردند و گاهی به عیش و نوش میپرداختند.این بازار در ده میلی طائف و در یکی از مراحل صنعا قرار داشت وچون همه شروط یک بازار مورد قبول فرهنگ جاهلی را دارا بود از اینرو بهعنوان بزرگترین بازار جاهلی شهرت داشت.ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص۴۴۸ نشر دارصادر، بيروت، طبع سوم۱۴۱۴ق}}جایی که مردم برای تجارت در آن جمع بودند و عدهای نیز در بلندیهای آن به بیان اشعار تازه و داستانهای گوناگون مشغول بودند، دعوت خویش را آشکار کرد.{{مدرک}} [[ابولهب]] و عدهای به پیروی از او پیامبر(ص) را آزار رساندند؛ اما [[ابوطالب]] در حمایت از پیامبر(ص) آنان را تنبیه کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷-۱۸.</ref> | ||
===واکنش پیامبر به نزول فرشته وحی=== | ===واکنش پیامبر به نزول فرشته وحی=== |