confirmed، templateeditor
۱۱٬۴۲۴
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←منابع: تغییر ناوبری) |
جز (←زندگی حوا پس از هبوط: ویکیسازی) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
===زندگی حوا پس از هبوط=== | ===زندگی حوا پس از هبوط=== | ||
در برخی ملحقات عهد قدیم، اطلاعاتی درباره زندگی حوّا پس از اخراجش از بهشت هست. از جمله آمده است که آدم و حوّا پس از رانده شدن از عَدْن، همه جا به دنبال غذا میگردند و خوراکی شبیه آنچه در بهشت میخوردند، نمییابند، لذا چاره کار را در توبه میجویند. براساس تصمیم آدم، حوّا تا گردن در آب دجله فرو میرود و ۳۷ روز در آنجا میماند. آدم نیز در آب رود اردن فرو میرود و چهل روز آنجا میماند. اما در روز هجدهم، شیطان در قالب یک فرشته دوباره حوّا را فریب میدهد و با القای اینکه خداوند توبه شما را پذیرفته است، موجب میشود که او پیش از اتمام زمان مقرر، از آب خارج شود. آدم او را مؤاخذه میکند که چرا عهد خویش را شکسته و حوّا درمییابد که دوباره فریب خورده است. حوّا با پذیرش هر دو خطای خویش، آدم را ترک میکند و در حالی که باردار است به غرب میرود. به هنگام وضع حمل با درد بسیار مواجه میشود و هرچه خدا را برای یاری میخواند، صدایش شنیده نمیشود. پس با زاری آدم را به یاری میخواند. با دعای آدم، فرشتگان در وضع حمل حوّا حضور مییابند و شرایط را برایش مهیا میسازند و آنگاه او قائن ([[قابیل]]) را به دنیا میآورد. سپس آدم، همسر و فرزندش را به شرق بازمیگرداند و حوّا در آنجا [[هابیل]] را به دنیا میآورد. | در برخی ملحقات عهد قدیم، اطلاعاتی درباره زندگی حوّا پس از اخراجش از بهشت هست. از جمله آمده است که آدم و حوّا پس از رانده شدن از عَدْن، همه جا به دنبال غذا میگردند و خوراکی شبیه آنچه در بهشت میخوردند، نمییابند، لذا چاره کار را در [[توبه]] میجویند. براساس تصمیم آدم، حوّا تا گردن در آب دجله فرو میرود و ۳۷ روز در آنجا میماند. آدم نیز در آب رود اردن فرو میرود و چهل روز آنجا میماند. اما در روز هجدهم، شیطان در قالب یک فرشته دوباره حوّا را فریب میدهد و با القای اینکه خداوند [[توبه]] شما را پذیرفته است، موجب میشود که او پیش از اتمام زمان مقرر، از آب خارج شود. آدم او را مؤاخذه میکند که چرا عهد خویش را شکسته و حوّا درمییابد که دوباره فریب خورده است. حوّا با پذیرش هر دو خطای خویش، آدم را ترک میکند و در حالی که باردار است به غرب میرود. به هنگام وضع حمل با درد بسیار مواجه میشود و هرچه خدا را برای یاری میخواند، صدایش شنیده نمیشود. پس با زاری آدم را به یاری میخواند. با دعای آدم، فرشتگان در وضع حمل حوّا حضور مییابند و شرایط را برایش مهیا میسازند و آنگاه او قائن ([[قابیل]]) را به دنیا میآورد. سپس آدم، همسر و فرزندش را به شرق بازمیگرداند و حوّا در آنجا [[هابیل]] را به دنیا میآورد. | ||
بنابر همین روایت، حوّا در خواب میبیند که دست قابیل به خون هابیل آغشته است. آدم را از خوابش آگاه میسازد، لذا تصمیم میگیرند آن دو را از هم جدا کنند و هابیل را به کشاورزی و قابیل را به چوپانی میگمارند.<ref>کوهن، گنجینهای از تلمود، ج۱، ص۱۸۳؛ دانشنامه معیار کتاب مقدس، ذیل "Eve".</ref> | بنابر همین روایت، حوّا در خواب میبیند که دست قابیل به خون هابیل آغشته است. آدم را از خوابش آگاه میسازد، لذا تصمیم میگیرند آن دو را از هم جدا کنند و هابیل را به کشاورزی و قابیل را به چوپانی میگمارند.<ref>کوهن، گنجینهای از تلمود، ج۱، ص۱۸۳؛ دانشنامه معیار کتاب مقدس، ذیل "Eve".</ref> |