Automoderated users، دیوانسالاران، confirmed، مدیران رابط کاربری، movedable، مدیران، templateeditor
۶٬۱۳۹
ویرایش
(←ارتباط با امام باقر و امام صادق: اصلاح لولا السنتان لهلک النعمان) |
(ویکی سازی) |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
==ترک کوفه== | ==ترک کوفه== | ||
هنگامی که [[یزید بن عمر بن هبیره]] در ۱۲۹ق از جانب مروان دوم به فرمانروایی عراق منصوب شد، ابوحنیفه را به تصدی منصب قضا و به روایتی، به نظارت بر [[بیت المال]] فراخواند اما ابوحنیفه از پذیرش پیشنهاد ابن هبیره سر باز زد.<ref>یحیی بن معین، ج۱، ص۷۹؛ خطیب، ج۱۳، ص۳۲۶-۳۲۷</ref> او به سبب افزایش فشار از جانب ابن هبیره برای پذیرش این منصب به [[مکه]] رفت و در دو سالِ باقیمانده از سلطه [[امویان]] را در آنجا به سر برد<ref>نک: مکی، ج۲، ص۲۴؛ خوارزمی، ابوالمؤید، ج۱، ص۶۶</ref> وی | هنگامی که [[یزید بن عمر بن هبیره]] در ۱۲۹ق از جانب مروان دوم به فرمانروایی عراق منصوب شد، ابوحنیفه را به تصدی منصب قضا و به روایتی، به نظارت بر [[بیت المال]] فراخواند اما ابوحنیفه از پذیرش پیشنهاد ابن هبیره سر باز زد.<ref>یحیی بن معین، ج۱، ص۷۹؛ خطیب، ج۱۳، ص۳۲۶-۳۲۷</ref> او به سبب افزایش فشار از جانب ابن هبیره برای پذیرش این منصب به [[مکه]] رفت و در دو سالِ باقیمانده از سلطه [[امویان]] را در آنجا به سر برد<ref>نک: مکی، ج۲، ص۲۴؛ خوارزمی، ابوالمؤید، ج۱، ص۶۶</ref> وی در این مدت به تبلیغ اعتقادات و آراء فقهی خود پرداخت و با [[ایوب سختیانی]] فقیه [[بصره]] که در آن زمان در حرم به سر میبرد، رقابتی سخت داشت.<ref>نک: بسوی، ج۲، ص۸۷۸؛ ابوزرعه، ج۱، ص۵۰۷</ref> | ||
==بازگشت به کوفه== | ==بازگشت به کوفه== | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
==مواضع اعتقادی ابوحنیفه== | ==مواضع اعتقادی ابوحنیفه== | ||
===ایمان و ارجاء=== | ===ایمان و ارجاء=== | ||
بسیاری از نویسندگان [[اصحاب حدیث]]، [[امامیه]]، [[معتزله]] و [[اشاعره]]، ابوحنیفه را از زمره [[مرجئه]] شمردهاند.<ref>مثلاً نک: بخاری، ج۴ (۲)، ص۸۱؛ عقیلی، ج۴، ص۲۸۳؛ اشعری، سعد، ص۶؛ کشّی، ص۱۹۰؛ اشعری، ابوالحسن، مقالات، ص۱۳۸</ref> [[مرجئه]] ارتکاب کبیره را از بین برنده ایمان نمیدانستند و ضمن | بسیاری از نویسندگان [[اصحاب حدیث]]، [[امامیه]]، [[معتزله]] و [[اشاعره]]، ابوحنیفه را از زمره [[مرجئه]] شمردهاند.<ref>مثلاً نک: بخاری، ج۴ (۲)، ص۸۱؛ عقیلی، ج۴، ص۲۸۳؛ اشعری، سعد، ص۶؛ کشّی، ص۱۹۰؛ اشعری، ابوالحسن، مقالات، ص۱۳۸</ref> [[مرجئه]] ارتکاب کبیره را از بین برنده ایمان نمیدانستند و ضمن جدا شمردن عمل از ایمان، ایمان را حقیقتی میدانستند که زیادت و نقصان نمیپذیرد. در برابر این گروه [[خوارج]] و اصحاب حدیث بودند. خوارج عمل را آن اندازه در [[ایمان]] مؤثر میدانستند و معتقد بودند ارتکاب [[گناه کبیره|کبیره]] موجب زوال ایمان و سبب کفر میگردد. اصحاب حدیث در عین پرهیز از [[تکفیرِ]] مرتکب کبیره، ایمان را دارای درجات دانسته، با دخیل دانستن عمل در [[مفهوم ایمان]]، آن را قابل زیادت و نقصان میشمردند. | ||
البته گروههایی از مرجئه بر این باور بودند که با وجود ایمان، هیچ معصیتی زیانبار نخواهد بود و شخص [[مومن]] با ارتکاب هیچ [[معصیت|معصیتی]] مستحق [[دوزخ]] نخواهد گشت. به اعتقاد | البته گروههایی از مرجئه بر این باور بودند که با وجود ایمان، هیچ معصیتی زیانبار نخواهد بود و شخص [[مومن]] با ارتکاب هیچ [[معصیت|معصیتی]] مستحق [[دوزخ]] نخواهد گشت. به اعتقاد آنان حسنات (کارهای نیک) مؤمنان، پذیرفته و سیئات (گناهان) آنان، [[آمرزش|آمرزیده]] خواهد شد. همچنین در نیمه نخست سده ۲ق میان مرجئه و اصحاب حدیث، گروه دیگری بودند که گاه در کتابهای ملل و نحل به آنان '''مرجئة الستة''' گفته شده است.<ref>نک: شهرستانی، ج۱، ص۱۲۷ و ۱۳۰</ref> اینان در مورد ''زیادت و نقصانناپذیری ایمان'' و ''جدایی عمل از ایمان'' با مرجئه هم عقیده بودند، ولی با نظرات آنان درباره ارزش عمل توافق نداشتند. | ||
گفته شده تأکید ابوحنیفه بر زیادت و نقصانناپذیری ایمان، باعث شده مخالفانش او را مرجئی بخوانند.{{مدرک}} ابوحنیفه در کتاب [[العالم و المتعلم]] ضمن تکیه بر ارزش عمل، تصریح کرده است که به عقیده او همه مؤمنان لزوماً به [[بهشت]] نخواهند رفت و گناهکاران بدون [[توبه]]، به خواست خداوند، [[عذاب]] گشته یا بخشیده خواهند شد. در العالم و المتعلم مردم از نظر [[درجات اخروی|مراتب اخروی]] به سه گروه تقسیم شدهاند: اهل بهشت، اهل آتش و موحدانی که باید درباره آنان توقف کرد.<ref> العالم و المتعلم، ص۹۷</ref> | گفته شده تأکید ابوحنیفه بر زیادت و نقصانناپذیری ایمان، باعث شده مخالفانش او را مرجئی بخوانند.{{مدرک}} ابوحنیفه در کتاب [[العالم و المتعلم]] ضمن تکیه بر ارزش عمل، تصریح کرده است که به عقیده او همه مؤمنان لزوماً به [[بهشت]] نخواهند رفت و گناهکاران بدون [[توبه]]، به خواست خداوند، [[عذاب]] گشته یا بخشیده خواهند شد. در العالم و المتعلم مردم از نظر [[درجات اخروی|مراتب اخروی]] به سه گروه تقسیم شدهاند: اهل بهشت، اهل آتش و موحدانی که باید درباره آنان توقف کرد.<ref> العالم و المتعلم، ص۹۷</ref> | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
==رابطه ابوحنیفه با زیدیه== | ==رابطه ابوحنیفه با زیدیه== | ||
درباره رابطه ابوحنیفه با [[زیدیه]]، باید گفت رابطه صمیمانه او با [[زید بن علی]] و [[ابراهیم حسنی]] بهترین گواه بر حسن روابط است، تا آنجا که [[محمد بن جعفر دیباج]]، فرزند [[امام صادق(ع)]] و یکی از امامان زیدی ضمن ستایش از ابوحنیفه، عمل او در یاری زید را دلیل مودت و دوستی او با اهل ایمان است.<ref>نک: ابوالفرج، مقاتل، ص۹۹</ref> | درباره رابطه ابوحنیفه با [[زیدیه]]، باید گفت رابطه صمیمانه او با [[زید بن علی]] و [[ابراهیم حسنی]] بهترین گواه بر حسن روابط است، تا آنجا که [[محمد بن جعفر دیباج]]، فرزند [[امام صادق(ع)]] و یکی از امامان زیدی ضمن ستایش از ابوحنیفه، عمل او در یاری زید را دلیل مودت و دوستی او با اهل ایمان دانسته است.<ref>نک: ابوالفرج، مقاتل، ص۹۹</ref> | ||
==فقه ابوحنیفه== | ==فقه ابوحنیفه== | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
====استحسان==== | ====استحسان==== | ||
بنا به تعریف [[سید شریف جرجانی|جرجانی]]، [[استحسان]] عبارت است: | بنا به تعریف [[سید شریف جرجانی|جرجانی]]، [[استحسان]] عبارت است از: | ||
:: | ::ترک قیاس و اخذ به حکمی که برای مردمان سهلتر باشد،<ref>ص ۸</ref> اما در تعریف دقیق [[ابوالحسن کرخی]]، استحسان در [[مذهب حنفی]] عبارت است از: | ||
::[[عدول]] [[مجتهد]] در یک مسأله از حکم کردن به مثل موارد نظیر، به انگیزه وجود وجهی قویتر که عدول را اقتضا کند.<ref>نک: علاءالدین بخاری، ج۴، ص۳</ref> | ::[[عدول]] [[مجتهد]] در یک مسأله از حکم کردن به مثل موارد نظیر، به انگیزه وجود وجهی قویتر که عدول را اقتضا کند.<ref>نک: علاءالدین بخاری، ج۴، ص۳</ref> | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
در سدههای بعد نیز گاه برخوردهای بسیار احترامآمیز با ابوحنیفه دیده میشود<ref>مثلاً نک: قزوینی رازی، ص۲۳۶، جاهای مختلف</ref> و گاه شیوهها و نظرات او مورد نقد و خردهگیری قرار گرفته است.<ref>مثلاً نک: ابن شهرآشوب، مثالب، برگ ۵۸ ب، ۶۶ ب؛ تبصرة العوام، ص۳۴، جاهای مختلف</ref> | در سدههای بعد نیز گاه برخوردهای بسیار احترامآمیز با ابوحنیفه دیده میشود<ref>مثلاً نک: قزوینی رازی، ص۲۳۶، جاهای مختلف</ref> و گاه شیوهها و نظرات او مورد نقد و خردهگیری قرار گرفته است.<ref>مثلاً نک: ابن شهرآشوب، مثالب، برگ ۵۸ ب، ۶۶ ب؛ تبصرة العوام، ص۳۴، جاهای مختلف</ref> | ||
==ابوحنیفه | ==ابوحنیفه و علوم روایی== | ||
===قرائت=== | ===قرائت=== | ||
ابوحنیفه [[علم قرائت]] را به طریق [[عرض قراءت|عرض]] از استادان برجستهای چون [[عاصم]] از [[قراء سبعه|قاریان هفتگانه]]) [[اعمش]] (از [[چهارده روایت|قاریان چهاردهگانه]]) و [[عبدالرحمن بن ابی لیلی]] فراگرفت و راوی او در قرائت [[حسن بن زیاد لولوی]] بود.<ref>نک: ابن جزری، ج۲، ص۳۴۲</ref> | ابوحنیفه [[علم قرائت]] را به طریق [[عرض قراءت|عرض]] از استادان برجستهای چون [[عاصم]] از [[قراء سبعه|قاریان هفتگانه]]) [[اعمش]] (از [[چهارده روایت|قاریان چهاردهگانه]]) و [[عبدالرحمن بن ابی لیلی]] فراگرفت و راوی او در قرائت [[حسن بن زیاد لولوی]] بود.<ref>نک: ابن جزری، ج۲، ص۳۴۲</ref> |
ویرایش