عهد الست: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←تفسیر سنتگرایان) |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اَلَسْت'''، اصطلاحی است برگرفته از تعبیر قرآنی «اَلَسْتُ بِرَبَّكُمْ<ref>سوره اعراف: آیه۱۷۱و ۱۷۲.</ref>؛ آیا من پروردگار شما نیستم؟» که تفسیرهای متعددی از آن | '''اَلَسْت'''، اصطلاحی است برگرفته از تعبیر قرآنی «اَلَسْتُ بِرَبَّكُمْ<ref>سوره اعراف: آیه۱۷۱و ۱۷۲.</ref>؛ آیا من پروردگار شما نیستم؟» که تفسیرهای متعددی از آن شده است. بنابر نظر برخی از [[حدیث|محدثان]]، [[تفسیر|مفسران]] و [[عرفان|عارفان]]، الست به عهد و پیمانی اشاره دارد كه خداوند در عالمی خاص به نام [[عالم ذر|عالم ذرّ]] از همه آدمیان گرفته است. بر اساس این آیات، خداوند در یک زمان از فرزندان آدم نسبت به [[ربوبیت]] خود اقرار گرفته است. | ||
==واژه شناسی== | ==واژه شناسی== | ||
این تعبیر ترکیبی از حرف استفهام «أ» ، فعل ناقص | این تعبیر ترکیبی از حرف استفهام «أ» ، فعل ناقص «لَیسَ» و ضمیر متصل مرفوع «ـتُ» است. | ||
كاربرد همزه در اینجا برای استفهام حقیقی نیست، بلكه برای | كاربرد همزه در اینجا برای استفهام حقیقی نیست، بلكه برای انكار ابطالی است. این همزه، در مواردی به کار میرود كه کلمه بعد از آن، تحقق نمییابد و مدعی واقع شدنش دروغگوست.<ref>ابن هشام، ص۲۴.</ref> | ||
==جایگاه قرآنی== | ==جایگاه قرآنی== | ||
تعبیر «اَلَسْت» از سوره اعراف گرفته شده است: | تعبیر «اَلَسْت» از سوره اعراف گرفته شده است: | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
«وَ اِذْ اَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهورِهِمْ ذُرّیتَهُمْ وَ اَشْهَدَهُمْ عَلی اَنْفُسِهِمْ اَلَسْتُ بِرَبَّكُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا اَنْ تَقُولُوا یوْمَ القیامَةِ اِنّا كُنّا عَنْ هذا غافِلینَ اَوْ تَقُولُوا اِنَّما اَشْرَكَ آباؤنا مِنْ قَبْلُ و كُنّا ذُرّیةً مِنْ بَعْدِهمْ اَفَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ».<ref>سوره اعراف: آیه۱۷۱و ۱۷۲.</ref> | «وَ اِذْ اَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهورِهِمْ ذُرّیتَهُمْ وَ اَشْهَدَهُمْ عَلی اَنْفُسِهِمْ اَلَسْتُ بِرَبَّكُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا اَنْ تَقُولُوا یوْمَ القیامَةِ اِنّا كُنّا عَنْ هذا غافِلینَ اَوْ تَقُولُوا اِنَّما اَشْرَكَ آباؤنا مِنْ قَبْلُ و كُنّا ذُرّیةً مِنْ بَعْدِهمْ اَفَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ».<ref>سوره اعراف: آیه۱۷۱و ۱۷۲.</ref> | ||
كاربرد این واژه در تركیبهایی چون «عالم الست» ، | كاربرد این واژه در تركیبهایی چون «عالم الست» ، «روز الست» یا «بزم الست» - كه شكل اخیر بیشتر در ادبیات [[عثمانی]] به كار رفته<ref> نگاه کنید: IA ذیل بزم الست.</ref> - موجب شده تا واژه الست به صورت اسم خاص درآید و نامی باشد برای مرحلهای از جهان هستی كه به آن «عالم ذر» نیز میگویند. | ||
بر اساس این آیه، خداوند از پشتهای فرزندان آدم، فرزندان و نوادههای آنان را خارج کرده است و همه آنان را كه باید تا روز قیامت در جهان بوجود بیایند، در | بر اساس این آیه، خداوند از پشتهای فرزندان آدم، فرزندان و نوادههای آنان را خارج کرده است و همه آنان را كه باید تا روز قیامت در جهان بوجود بیایند، در یک زمان مخاطب قرار داده و در همان زمان از تمام آنان نسبت به ربوبیت خود اقرار گرفته است. | ||
==حکمت اقرار گرفتن در عهد الست== | ==حکمت اقرار گرفتن در عهد الست== | ||
این کار خداوند، در حقیقت بیانگر این است كه اگر این اقرار گرفته نمیشد، انسانها میتوانستند در روز قیامت برای | این کار خداوند، در حقیقت بیانگر این است كه اگر این اقرار گرفته نمیشد، انسانها میتوانستند در روز قیامت برای شرک ورزیدن به خدا، به ادله و حجتهای باطل چنگ بزنند و عدم آگاهی خود نسبت به خداوند را عذر و بهانه قرار دهند.<ref> نگاه كنید: طباطبایی، ج۸، ص۳۰۶-۳۰۹.</ref> | ||
==جایگاه بحث در علوم اسلامی== | ==جایگاه بحث در علوم اسلامی== | ||
این موضوع از | این موضوع از یک سو بحثی است مربوط به [[علوم قرآن]] و [[علوم حدیث|حدیث]] و از سوی دیگر در [[عرفان]] و [[کلام]] نیز جایگاهی ویژه دارد و هر یک از صاحبان نظر به تناسب گرایشی كه داشتهاند، درباره آن تحلیلی ارائه كردهاند. | ||
دانشمندان مسلمان در مورد این مسأله تفسیرهایی ارائه کردهاند که به هیچوجه قابل سازش با یکدیگر نیست. شاید به همین جهت بوده | دانشمندان مسلمان در مورد این مسأله تفسیرهایی ارائه کردهاند که به هیچوجه قابل سازش با یکدیگر نیست. شاید به همین جهت بوده که [[محمد باقر مجلسی]] تصریح میكند: «عقل انسانهای زیادی از حل این مسأله درمانده است.» <ref>مجلسی، مرآة العقول، ج۷، ص۳۷- ۳۸.</ref> و «بهتر آن است كه اندیشیدن در مورد چنین مسائلی را رها كنیم، چرا كه چندان پیچیده است كه عقلهای ما از دریافت كُنه آن ناتوان است».<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۵، ص۲۶۱.</ref> | ||
==مسائل و ابهامهای عالم ذر== | ==مسائل و ابهامهای عالم ذر== | ||
خط ۲۴: | خط ۲۵: | ||
* بیرون آوردن فرزندان آدم از پشت پدرانشان و گواهی گرفتن از آنان بر خودشان چگونه بوده است؟ | * بیرون آوردن فرزندان آدم از پشت پدرانشان و گواهی گرفتن از آنان بر خودشان چگونه بوده است؟ | ||
* آیا این آفرینش پیش از آفرینش كنونی انسان و در همین عالم دنیا بوده است؟ | * آیا این آفرینش پیش از آفرینش كنونی انسان و در همین عالم دنیا بوده است؟ | ||
* آیا این آفرینش در [[نشئه]] و عالمی دیگر ورای این عالم دنیا، | * آیا این آفرینش در [[نشئه]] و عالمی دیگر ورای این عالم دنیا، مثلا در [[عالم ملكوت]] یا مثال روی داده است؟ | ||
گزینش هر یک از این موارد در مورد تفسیر آیهها، موجب ایجاد دیدگاه خاصی نسبت به آیات شده است. | |||
==نظرات درباره جایگاه پیمان== | |||
==نظرات | در میان متكلمان و مفسران چند گونه تفسیر درباره عالم ذر وجود دارد. | ||
در میان متكلمان و مفسران | |||
===تفسیر سنتگرایان=== | ===تفسیر سنتگرایان=== | ||
[[تفسیر]] نخست این است كه جایگاه این پیمان پیش از آفرینش دنیوی انسانها و در [[عالم ذر]] بوده است. این | [[تفسیر]] نخست این است كه جایگاه این پیمان پیش از آفرینش دنیوی انسانها و در [[عالم ذر]] بوده است. این تفسیر، هم در منابع [[اهل سنت]] و هم در منابع [[شیعه]] وجود دارد و از سوی كسانی مطرح شده است كه در فضای فكری آنان گرایشهای سنتی و [[اخباری]]گری حاكم بوده است و هیچ اثری از [[عقلگرایی]] به اصطلاح [[عدلیه]] در آن مشاهده نمیشود. | ||
نقطه مشترک این دو نگاه و روایتهایی که در منابع این دو وجود دارد، پیوند میان سرنوشت و [[تقدیر]] انسانها با این میثاق است. بر اساس ظاهر تمامی این روایات، همه رخدادها از آغاز مشخص شده و قلم تقدیر جزئیات حوادث را از قبل نگاشته است و سرنوشت انسانها بر اساس آن مشخص شده است. همه افراد انسانی در یک مسیر گریزناپذیر و غیرقابل تغییر گام برمیدارند. این مطلب، همان چیزی است كه پایه و مایه تفكر كلامی سنتگرایان را تشكیل میدهد. | |||
====تفسیر سنتگرایانه منابع سنی==== | ====تفسیر سنتگرایانه منابع سنی==== | ||
بر اساس این دیدگاه، پس از آنكه [[حضرت آدم (ع) |حضرت آدم]] از [[بهشت]] [[هبوط]] كرد و بر زمین آمد، خداوند او را در نزدیكی [[عرفه]] در [[مکه]] یا دجنی<ref>مكانی در هند.</ref> ساكن كرد. | بر اساس این دیدگاه، پس از آنكه [[حضرت آدم (ع) |حضرت آدم]] از [[بهشت]] [[هبوط]] كرد و بر زمین آمد، خداوند او را در نزدیكی [[عرفه]] در [[مکه]] یا دجنی<ref>مكانی در هند.</ref> ساكن كرد. | ||
آنگاه خدا ذریه او، یعنی همه افراد انسانی كه تا روز قیامت از نسل او به وجود خواهند | آنگاه خدا ذریه او، یعنی همه افراد انسانی كه تا روز قیامت از نسل او به وجود خواهند آمد را از حضرت آدم بیرون كشید. سپس همه آنان را به دو گروه تقسیم كرد، خوبان را در دست راست و بدان را در دست دیگر قرار داد. سپس درباره گروه نخست گفت كه اینان را برای بهشت آفریدم و اینان در دنیا همانند بهشتیان عمل خواهند کرد، و درباره اهل جهنم نیز حکمی برای آنان جاری ساخت. | ||
سپس | سپس از تمامی آنان پیمانی گرفت، پیمانی كه معنا و حقیقت آن، ایمان و معرفت و تصدیق ربوبیت خدا بود. آنگاه همگی دیدند كه همه رویدادها تا روز قیامت را [[قلم تقدیر]] الهی نوشت. بدین سان اموری که محقق میشوند و [[اجل|اجلها]]، [[روزی|روزیها]] و مصیبتها همه معین گردید. سپس خداوند ذریه آدم را به پشت او بازگرداند. | ||
در این تفسیر، مسأله [[فطرت]] بر همین پیمان منطبق شده است.<ref> طبری، ج۹، ص۷۵-۸۱؛ احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۷۲.</ref> | |||
در این | |||
====تفسیر سنتگرایانه در منابع شیعی==== | ====تفسیر سنتگرایانه در منابع شیعی==== | ||
در تفسیری که در منابع [[حدیث|حدیثی]] [[شیعه|شیعی]] | در تفسیری که در منابع [[حدیث|حدیثی]] [[شیعه|شیعی]] درباره [[عالم ذر]] و عهد الست آمده، بیان شده است که خداوند خاک اهل گناه و [[دوزخ|دوزخیان]] را با آبی تلخ و شور، و خاک اهل [[بهشت]] را با آبی شیرین عجین كرد. سپس از آن گل، انسانهایی شبیه مورچه آفرید و از آنان به ربوبیت خود و [[نبوت]] [[حضرت محمد (ص) |محمد (ص)]] و [[ولایت]] [[حضرت علی (ع) |علی (ع)]] و اوصیاء او تا [[امام زمان (عج) |حضرت مهدی (ع)]] اقرار گرفت. نخستین كسی كه در عالم ذر ایمان آورد، حضرت محمد بود.<ref>مقایسه کنید: آیه «اِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَاَنَا اَوَّلُ الْعابِدینَ»، زخرف: ۸۱.</ref> | ||
در برخی از روایات سخن از آفرینش روحها پیش از آفرینش بدن آنها و نیز گرفتن میثاق از ارواح به میان آمده است. همچنین در برخی روایات به سرنوشت و [[تقدیر]] از پیش تعیین شده اشاره شده است.<ref> كلینی، ج۲، ص۸، ۱۰، ۱۲؛ مجلسی، بحار، ج۵، ص۲۲۶، ۲۳۴- ۲۳۵، جاهای مختلف، ج۱۷، ص۱۲۰-۱۲۱، ج۳۹، ص۱۷۸-۱۷۹، ج۵۸، ص۱۳۵-۱۳۶.</ref> | |||
البته جالب توجه است كه این روایات، هم از نظر سند و هم از جهت دلالت مفاهیم، مورد اشکال و ایراد قرار گرفته است.<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۹-۱۰.</ref> | |||
====نگاه سنتگرایانه عرفانی==== | ====نگاه سنتگرایانه عرفانی==== | ||
این نگاه به مسئله پیمان الست در دستگاه [[عرفان|عرفانی]] [[ابن عربی]] با عنوان «سرُّ القَدَر» نمایان شده است که به عقیده وی، از باارزشترین دانشهاست که تنها کسانی نسبت به آن آگاه میشوند که [[خداوند]] بخواهد.<ref>قیصری، ص۳۰۲.</ref> | این نگاه به مسئله پیمان الست در دستگاه [[عرفان|عرفانی]] [[ابن عربی]] با عنوان «سرُّ القَدَر» نمایان شده است که به عقیده وی، از باارزشترین دانشهاست که تنها کسانی نسبت به آن آگاه میشوند که [[خداوند]] بخواهد.<ref>قیصری، ص۳۰۲.</ref> | ||
====ایرادهای تفسیر سنتی==== | ====ایرادهای تفسیر سنتی==== | ||
چند ایراد بر تفسیر سنتی از پیمان الست گرفته شده است: | چند ایراد بر تفسیر سنتی از پیمان الست گرفته شده است: | ||
'''ایراد اول''' اینكه | '''ایراد اول''' اینكه بر اساس تفسیر نخست، حالت این فرزندان كه از پشت حضرت آدم بیرون كشیده شده و مورد خطاب قرار گرفتهاند، از دو صورت بیرون نیست: یا اینان عاقل و بالغ بودهاند؛ یا نابالغ و غیرعاقل. اگر در آن حالت عاقل و بالغ بودند، پس اكنون كه در این دنیا به سر میبرند، باید آن گفتگو و اعتراف را به یاد آورند، چرا كه شخص عاقل چنین ماجرایی را هر چند پس از گذشت سالیان دراز فراموش نمیكند. | ||
اگر در | از این گذشته، اگر بگوییم آدمیان چنان عهدی را فراموش كردهاند، در این صورت هدف خداوند از گرفتن چنین پیمانی از بین میرود، زیرا بنابر مفاد آیه، غرض از اقرار و گواهی گرفتن این بوده است كه آدمیان در روز قیامت، بهانه نگیرند که از چنین رویدادی غافل بودهاند و حجت از آنان ساقط نگردد. | ||
اما اگر در آن حالت، عاقل و بالغ نبوده اند، در این صورت، این فرزندان در حال خطاب و جواب و گفتگو با خدا، فاقد عقل و شرایط تكلیف بودهاند، در این صورت اقرار گرفتن از آنان و مورد خطاب قرار دادنشان كاری بیهوده و بیوجه است. | |||
'''ایراد دیگر''' این تفسیر این است که عقل نمیتواند چنین تفسیری را بپذیرد و آنرا رد میکند؛ زیرا: | |||
اولا: چگونه میتوان گفت ذرهای از ذرههای بدن یک شخص مثلا زید (یعنی همان جزء و ذرهای كه از پشت حضرت آدم و از طریق نطفهاش به پسرش منتقل شده، و از طریق پسرش به پسرش انتقال یافته... تا سرانجام به زید رسیده است) عینا خود زید است و توان درک و عقل و گوش و چشم زید را دارد؟ یا چگونه میتوان گفت كه این جزء از اجزاء وجود هر فرد انسانی از سوی خداوند مورد تكلیف قرار گرفته و حجت بر او تمام شده است و با او پیمان بستهاند و ثواب و عقاب را در مورد او اجرا كردهاند. | |||
ثانیا: دلایل عقلی گویای این است كه انسان بودن انسان به روح و نفس اوست و نفس و روح، مادی نیست و با پدید آمدن همین بدن حادث میشود، نه اینکه قبل از ایجاد بدن، به صورت مستقل آفریده شده باشد.<ref>سید مرتضی، ج۱، ص۲۸-۳۰؛ فخرالدین، ج۱۵، ص۴۷-۴۹؛ شیخ طوسی، ج۵، ص۲۷- ۲۸؛ طباطبایی، ج۸، ص۳۱۶- ۳۱۸.</ref> | |||
===تفسیر عقل گرایانه=== | |||
در این دیدگاه، بیشتر از اینکه توجه به ظاهر [[روایات|احادیث]] و قبول آنها باشد، پیروی از عقل و استدلال به چشم میخورد. این گروه از [[تفسیر |مفسران]] چندین نکته درباره این آیه و تفسیر سنتی از آیه بیان کردهاند: | |||
اول اینکه متن آیه گویای این است كه خداوند ذریه آدمیان را از پشتهای فرزندان آدم گرفت، نه از پشت خود آدم. در حالی که در تفسیرهای سنتی، ذریه آدمیان تنها از پشت حضرت آدم گرفته شده است. | |||
دوم اینکه در آیه از قول فرزندان آمده است كه گفتهاند: «همانا پیش از ما پدرانمان مشرک بودند...» ، و چنین نسبتی سزاوار حضرت آدم و همگی فرزندان او نیست.<ref> سید مرتضی، ج۱، ص۲۸-۳۰؛ فخرالدین، ج۱۵، ص۴۷-۴۹؛ شیخ طوسی، ج۵، ص۲۷- ۲۸؛ طباطبایی، ج۸، ص۳۱۶- ۳۱۸</ref> | |||
بنابراین، خلاصه دیدگاه عقلگرایانه این است که این پیمان در همین دنیا گرفته شده است و مراد از پیمان نیز فطرتی است که در نهاد تمام انسانها قرار داده شده است. | |||
====ایرادهای تفسیر عقلگرایانه==== | |||
====ایرادهای تفسیر | |||
برخی از مفسران معتقدند که تفسیر دوم نیز همانند تفسیر اول خالی از اشکال نیست. | برخی از مفسران معتقدند که تفسیر دوم نیز همانند تفسیر اول خالی از اشکال نیست. | ||
مهمترین ایراد تفسیر دوم این است که این تفسیر با ظاهر | مهمترین ایراد تفسیر دوم این است که این تفسیر با ظاهر آیه سازگار نیست. زیرا این آیه با کلمه «اذ» شروع میشود و این واژه، ظرف زمانی است که بر زمان ماضی یا زمانی که تحقق یافته، دلالت دارد. از سوی دیگر بستر زمانی خطاب این آیه به مخاطبانش، زمان دنیایی است که قرآن کریم نازل شده است. | ||
بنابراین اگر روی سخن این آیه ما باشیم که آنرا میشنویم، و مراد از این خطاب، خطابی دنیایی و برای ما اهل دنیا باشد و بستر زمانی گرفتن این عهد و پیمان نیز همین زمان زندگی انسان در دنیا باشد، پس زمان خطاب با زمان این عهد یکی میشود و دیگر استفاده از ظرف زمانی «اذ» معنایی نخواهد داشت، چرا كه «اذ» بیانگر این است كه زمان آفرینش بر زمان خطاب تقدم دارد. | |||
به هر روی، آیات مورد بحث در عین اینكه بر داستان آفرینش انسان توسط خداوند، به صورت زاد و ولد دلالت دارد، بر این نیز دلالت میكند كه این رویداد به گونهای بر جریان آفرینش به صورتی که دیده می شود، مقدم است. البته آن تقدم زمانی كه مفسران دیدگاه اول از آن دم میزنند، به دلیل اشکالهایی که در رد تفسیر اول بیان شد، مورد قبول نیست.<ref>طباطبایی، ج۸، ص۳۱۸-۳۲۱</ref> | |||
===تفسیر علامه طباطبایی=== | ===تفسیر علامه طباطبایی=== | ||
[[محمد حسین طباطبایی]] با تفسیری جدید از این آیه معتقد است اینکه انسان در سیر به سوی [[خداوند]] و بازگشتش به جانب او، در جهانهایی كه از لحاظ نظام و احكام با عالم دنیا متفاوتند وجود داشته | [[محمد حسین طباطبایی|علامه طباطبایی]] با تفسیری جدید از این آیه معتقد است اینکه انسان در سیر به سوی [[خداوند]] و بازگشتش به جانب او، در جهانهایی كه از لحاظ نظام و احكام با عالم دنیا متفاوتند وجود داشته باشد، امر محالی نیست. | ||
همانطور که اشیاء در دو نشئه و ظرف وجودی تحقق دارد. نزد خداوند وجودی بیحد و بیاندازه دارد و زمانی که به دنیا میآیند، دارای اندازه میشود: «وَ اِنْ مِنْ شَیء اِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ و مانُنَزَّلُهُ اِلاّ بِقَدَر مَعْلوم ».<ref>حجر: آیه۲۱.</ref> | همانطور که اشیاء در دو نشئه و ظرف وجودی تحقق دارد. نزد خداوند وجودی بیحد و بیاندازه دارد و زمانی که به دنیا میآیند، دارای اندازه میشود: «وَ اِنْ مِنْ شَیء اِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ و مانُنَزَّلُهُ اِلاّ بِقَدَر مَعْلوم ».<ref>حجر: آیه۲۱.</ref> |