confirmed، templateeditor
۱۱٬۰۷۲
ویرایش
imported>Alipour جز (←پیدایش) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
| تصویر = مسجد شیخیه در بصره.jpg | | تصویر = مسجد شیخیه در بصره.jpg | ||
| اندازه تصویر =260 | | اندازه تصویر =260 | ||
| توضیح تصویر =مسجد شیخیه در بصره | | توضیح تصویر =مسجد شیخیه در [[بصره]] | ||
|مؤسس =[[شیخ احمد احسایی]] | |مؤسس =[[شیخ احمد احسایی]] | ||
| سال تأسیس = | | سال تأسیس = | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
| سیاسی = | | سیاسی = | ||
}} | }} | ||
'''شیخیه''' گروهی [[شیعه امامیه|شیعیان]] که پیروِ باورهای [[شیخ احمد احسایی]] و جانشینان اویند. مهمترین باورهای آنها اعتقاد به رکن رابع و جسم هورقلیایی است. شیخیه میگویند تنها راه کشف معارف، توسل به [[معصومان]] است و انسان به استقلال قادر به درک هیچیک از علوم نیست حتی در مسائلی مانند زراعت و صنایع. آنها [[عقل]] را در استخدام [[روایت|نقل]] میدانند و میگویند اگر عقل مسئلهای را متوجه میشود تنها با استمداد از انوار اهل بیت است. شیخیه دارای عقاید خاصی در مقایسه با دیگر فرق | '''شیخیه''' گروهی [[شیعه امامیه|شیعیان]] که پیروِ باورهای [[شیخ احمد احسایی]] و جانشینان اویند. مهمترین باورهای آنها اعتقاد به [[رکن رابع]] و جسم هورقلیایی است. شیخیه میگویند تنها راه کشف معارف، توسل به [[معصومان]] است و انسان به استقلال قادر به درک هیچیک از علوم نیست حتی در مسائلی مانند زراعت و صنایع. آنها [[عقل]] را در استخدام [[روایت|نقل]] میدانند و میگویند اگر عقل مسئلهای را متوجه میشود تنها با استمداد از انوار اهل بیت است. شیخیه دارای عقاید خاصی در مقایسه با دیگر فرق تشیع است. آنها درباره معاد میگویند این جسد در قبر تجزیه شده و از بین میرود و به طبیعت باز میگردد. جسد دوم انسان، جسد هورقلیایی است و فناپذیر نیست. معاد با همین جسم هورقلیایی صورت میگیرد. عقیده دیگر آنها رکن رابع است که بر طبق آن، در هر عصری، شیخ و انسان کاملی وجود دارد که احكام را بدون واسطه از [[امام زمان (عج)]] میگيرد و به مردم میرساند. شیخیه به دو گروه اصلی در [[کرمان]] و [[آذربایجان]] تقسیم میشوند که در برخی عقاید با یکدیگر اختلاف نظر دارند. | ||
==پیدایش== | ==پیدایش== | ||
بنیانگذار مذهب شیخیه، [[شیخ احمد احسائی]] است. | بنیانگذار مذهب شیخیه، [[شیخ احمد احسائی]] است. | ||
احسایی در آثار خود سهم شایانی به مباحث امامت داده است که نمونه آن را در شرح مبسوطی که بر [[زیارت جامعه کبیره]] نوشته است، میتوان دید. شاخص اندیشه وی در این زمینه، توجه خاصی است که به جنبههای تکوینی مقامِ امام نشان میدهد. از جمله در بازگوکردن این عقیده که [[پیامبراسلام(ص) | احسایی در آثار خود سهم شایانی به مباحث امامت داده است که نمونه آن را در شرح مبسوطی که بر [[زیارت جامعه کبیره]] نوشته است، میتوان دید. شاخص اندیشه وی در این زمینه، توجه خاصی است که به جنبههای تکوینی مقامِ امام نشان میدهد. از جمله در بازگوکردن این عقیده که [[پیامبراسلام(ص)]] و [[امامان(ع)]] برترین مخلوقات خداوند و واسطه فیضند، آنان را علل اربعه کائنات -یعنی علتهای فاعلی، مادی، صوری و غایی - معرفی میکند. در فلسفه ارسطویی و حکمت اسلامی، هر یک از این اقسام چهارگانه گویایی جنبهای از نیازمندی پدیده به علت است. احسایی به استناد مضامین حدیثی، کمال هر یک از چهار جنبه علیت را در وجود پیامبر و امامان نشان میدهد و نتیجه میگیرد که علل اربعه کائنات، ایشانند.<ref>احسائی، شرح زیارت جامعه، ج۳ ، ص۶۵.</ref> | ||
نظریات شیخ بعدها در میان پیروان او رشد و توسعه یافت و مفاهیم مهمی همچون [[رکن رابع]] بر آن افزوده شد. | نظریات شیخ بعدها در میان پیروان او رشد و توسعه یافت و مفاهیم مهمی همچون [[رکن رابع]] بر آن افزوده شد. | ||
==عقاید شیخیه== | ==عقاید شیخیه== | ||
فرقه شیخیه دارای عقاید خاصی در مقایسه با دیگر فرقهها و مذاهب اسلامی است؛ ازجمله: | فرقه شیخیه دارای عقاید خاصی در مقایسه با دیگر فرقهها و مذاهب اسلامی است؛ ازجمله: | ||
===کیفیت معاد=== | ===کیفیت معاد=== | ||
نظریه شیخ احمد احسایی درباره کیفیت معاد مشهورترین اعتقاد این فرقه است. احسایی ضمن پذیرش عقیده قرآنی معاد جسمانی تفسیر خاصی از آن ارائه داده که با مخالفتهای زیادی روبرو شد. بر اساس نظر وی انسان دو جسد دارد. نخست کالبد ظاهری است که از عناصر طبیعی و زمانی تشکیل شده است. این جسد در قبر تجزیه شد و از بین میرود و به طبیعت باز میگردد. جسد دوم انسان، جسد «هورقلیایی» است و فناپذیر نیست و شیخیه با استناد به روایات از آن با عنوان طینت یاد میکنند. در مرگ انسان روح از این بدن هورقلیایی جدا میشود.جسم حقیقی انسان همین جسم هورقلیایی است که هویت شخصی فرد را نیز نگاه میدارد. | نظریه شیخ احمد احسایی درباره کیفیت [[معاد]] مشهورترین اعتقاد این فرقه است. احسایی ضمن پذیرش عقیده قرآنی معاد جسمانی تفسیر خاصی از آن ارائه داده که با مخالفتهای زیادی روبرو شد. بر اساس نظر وی انسان دو جسد دارد. نخست کالبد ظاهری است که از عناصر طبیعی و زمانی تشکیل شده است. این جسد در قبر تجزیه شد و از بین میرود و به طبیعت باز میگردد. جسد دوم انسان، جسد «هورقلیایی» است و فناپذیر نیست و شیخیه با استناد به روایات از آن با عنوان طینت یاد میکنند. در مرگ انسان روح از این بدن هورقلیایی جدا میشود.جسم حقیقی انسان همین جسم هورقلیایی است که هویت شخصی فرد را نیز نگاه میدارد. | ||
معاد با همین جسم هورقلیایی صورت میگیرد و آدمی با این جسد به بهشت یا دوزخ میرود. شیخیه این نظریه را مخالف معاد جسمانی نمیدانند. در عقیده آنان آنچه در قبر از بدن انسان میماند در واقع همان جسم است بعد از اینکه از تیرگیها و اعراض خالی شده و خالص و لطیف شده است. | معاد با همین جسم هورقلیایی صورت میگیرد و آدمی با این جسد به بهشت یا دوزخ میرود. شیخیه این نظریه را مخالف معاد جسمانی نمیدانند. در عقیده آنان آنچه در قبر از بدن انسان میماند در واقع همان جسم است بعد از اینکه از تیرگیها و اعراض خالی شده و خالص و لطیف شده است. | ||
برخی از علمای شیعه چنین تقریری از معاد را مخالف آموزه معاد جسمانی دانستند و دلیل اصلی تکفیر او از سوی برخی از علما نیز همین نظریه بود. | برخی از علمای شیعه چنین تقریری از معاد را مخالف آموزه معاد جسمانی دانستند و دلیل اصلی [[تکفیر]] او از سوی برخی از علما نیز همین نظریه بود. | ||
از نظر شیخ احمد احسایی زندگی امام زمان( | از نظر شیخ احمد احسایی زندگی [[امام زمان(عج)]] نیز در سرزمین هورقلیا و در قالب جسم هورقلیایی است. از این رو اگر حضرت بخواهد به جهان عنصری وارد شود باید صورتهای این دنیایی بر تن کند. بر اساس این نظر حیات امام زمان(عج) حیاتی جسمانی نیست. | ||
===رکن رابع=== | ===رکن رابع=== | ||
{{اصلی|رکن رابع}} | {{اصلی|رکن رابع}} | ||
طرح نظریه ركن رابع از سوی [[محمدكريم خان كرمانى]] بوده است او شاگرد [[سيد كاظم رشتى]] و رئيس و مؤسس فرقه شيخيه كرمانيه است.<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ۱۳۷۲ش، ص۳۶۶ </ref>رکن رابع(چهارم)، از اصول عقاید شیخیه کرمان است<ref>تهرانى، امام شناسى، ۱۴۲۶ق، ج۵، ص۱۷۸.</ref> که بر طبق آن، در هر عصری، شیخ و انسان کاملی وجود دارد که احكام را بدون واسطه از [[امام زمان ( | طرح نظریه ركن رابع از سوی [[محمدكريم خان كرمانى]] بوده است او شاگرد [[سيد كاظم رشتى]] و رئيس و مؤسس فرقه شيخيه كرمانيه است.<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ۱۳۷۲ش، ص۳۶۶ </ref>رکن رابع(چهارم)، از اصول عقاید شیخیه کرمان است<ref>تهرانى، امام شناسى، ۱۴۲۶ق، ج۵، ص۱۷۸.</ref> که بر طبق آن، در هر عصری، شیخ و انسان کاملی وجود دارد که احكام را بدون واسطه از [[امام زمان (عج)]] میگيرد و به مردم میرساند.<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ۱۳۷۲ش، ص۲۶۹.</ref> | ||
به باور شیخیه کرمان، اسماء و صفات خداوند، عین ذات او نیستند و در مرحله پائينتر از آن قرار دارند. امام زمان(ع)، اسم خداست و در رتبه پایينتر از ذات او قرار دارد. تنها امام زمان میتواند به وصال خدا برسد و انسانهای دیگر تنها میتوانند به سوى اسم اعظم خدا، یعنی امام، سلوک عرفانی داشته باشند. ما نيز نمیتوانيم بدون واسطه به وصال امام زمان ( | به باور شیخیه کرمان، اسماء و صفات خداوند، عین ذات او نیستند و در مرحله پائينتر از آن قرار دارند. امام زمان(ع)، اسم خداست و در رتبه پایينتر از ذات او قرار دارد. تنها امام زمان میتواند به وصال خدا برسد و انسانهای دیگر تنها میتوانند به سوى [[اسم اعظم]] خدا، یعنی امام، سلوک عرفانی داشته باشند. ما نيز نمیتوانيم بدون واسطه به وصال امام زمان (عج) برسیم؛ لازم است واسطهای ما را به او ربط دهد و آن واسطه همان شيخ یا ركن رابع است.<ref>تهرانى، امام شناسى، ۱۴۲۶ق، ج۵، ص۱۷۸.</ref> | ||
شیخیه کرمان معتقدند که سير عرفانی انسانهای عادی، به فناى در شيخ ختم میشود؛ نهايت سير شيخ، فناى در امام و نهایت سير عرفانی امام، فناى در حقّ است. آنان اين چهار ركن را لازم میدانند.<ref>تهرانى، امامشناسى، ۱۴۲۶ق، ج۵، ص۱۷۸.</ref> | شیخیه کرمان معتقدند که سير عرفانی انسانهای عادی، به فناى در شيخ ختم میشود؛ نهايت سير شيخ، فناى در امام و نهایت سير عرفانی امام، فناى در حقّ است. آنان اين چهار ركن را لازم میدانند.<ref>تهرانى، امامشناسى، ۱۴۲۶ق، ج۵، ص۱۷۸.</ref> | ||
=== معراج === | === معراج === | ||
شیخ احمد احسایی، اصل معراج و جسمانی بودن آن را پذیرفت، ولی می گفت پیامبر اکرم در هر فلکی از افلاک جسمی مناسب با آن فلک به خود گرفت و خرق و التیام لازم نیاید و ورود در افلاک مختلف برای بدن جسمانی او مشکلی ایجاد نکند.<ref>ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، ص۲۰۶</ref> | شیخ احمد احسایی، اصل معراج و جسمانی بودن آن را پذیرفت، ولی می گفت [[پیامبر اکرم]] در هر فلکی از افلاک جسمی مناسب با آن فلک به خود گرفت و خرق و التیام لازم نیاید و ورود در افلاک مختلف برای بدن جسمانی او مشکلی ایجاد نکند.<ref>ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، ص۲۰۶</ref> | ||
=== مقام امامان === | === مقام امامان === | ||
خط ۹۷: | خط ۹۶: | ||
==شیخیه آذربایجان== | ==شیخیه آذربایجان== | ||
شیخیه آذربایجان مانند شیخیه کرمان در اعتقادات، خود را پیرو آرای [[شیخ احمد احسایی]] و [[سید کاظم | شیخیه آذربایجان مانند شیخیه کرمان در اعتقادات، خود را پیرو آرای [[شیخ احمد احسایی]] و [[سید کاظم رشتی]] میدانند؛ اما در فروع دین و عمل به تکالیف با یکدیگر اختلاف نظر دارند. کرمانیها از شیوه [[اخباریگری]] پیروی میکنند و به [[تقلید]] از [[مراجع تقلید|مراجع]] اعتقاد ندارند؛ اما شیخیه آذربایجان به اجتهاد و تقلید معتقدند و از مراجع تقلید خودشان پیروی میکنند. و حتی در عقاید به اجتهاد میپردازند و آرای شیخ احمد و سید کاظم را بر اساس تلقی خودشان از احادیث، تفسیر میکنند. شیخیه [[آذربایجان]] در مقابل شیخیه [[کرمان]] به شدت منکر اعتقاد به [[رکن رابع]] میباشند و [[اصول دین]] را پنج اصل [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]]، [[معاد]] و [[عدل]] میدانند و استدلال میکنند که شیخ و سید هیجکدام در کتابهای خود نامی از رکن رابع نبردهاند.شیخیه آذربایجان به سه طایفه تقسیم میشوند.<ref>فرمانیان، آشنایی با فرق تشیع، ۱۳۸۹ش، ص۱۸۲.</ref> | ||
===طایفه حجة الاسلام=== | ===طایفه حجة الاسلام=== | ||
میرزا محمد مامقانی معروف به حجة الاسلام، بزرگ این خاندان است. وی نخستین عالم و [[مجتهد]] شیخی [[آذربایجان]] است و مدتی شاگرد [[احسایی]] بوده، از او اجازه [[روایت]] و [[اجتهاد]] دریافت کرد و نماینده او در تبریز بود. وی از کسانی بود که حکم تکفیر و اعدم علیمحمد باب را در تبریز صادر کرد. میرزامحمد سه فرزند داشت که هر سه از مجتهدان شیخی به شمار میرفتند و به لقب حجة الاسلام معروف بودند؛ به نامهای میرزا محمدحسین، میرزا محمدتقی و میرزا اسماعیل حجة الاسلام.<ref>فرمانیان، آشنایی با فرق تشیع، ۱۳۸۹ش، ص۱۸۱.</ref> | میرزا محمد مامقانی معروف به حجة الاسلام، بزرگ این خاندان است. وی نخستین عالم و [[مجتهد]] شیخی [[آذربایجان]] است و مدتی شاگرد [[احسایی]] بوده، از او اجازه [[روایت]] و [[اجتهاد]] دریافت کرد و نماینده او در تبریز بود. وی از کسانی بود که حکم تکفیر و اعدم علیمحمد باب را در تبریز صادر کرد. میرزامحمد سه فرزند داشت که هر سه از مجتهدان شیخی به شمار میرفتند و به لقب حجة الاسلام معروف بودند؛ به نامهای میرزا محمدحسین، میرزا محمدتقی و میرزا اسماعیل حجة الاسلام.<ref>فرمانیان، آشنایی با فرق تشیع، ۱۳۸۹ش، ص۱۸۱.</ref> |