کاربر ناشناس
اوتاد: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Hrezaei (صفحهای جدید حاوی «این مقاله در حال تکمیل و ویرایش است ~~~~ اوتاد، در اصطلاح متصوفه به كسانى...» ایجاد کرد) |
imported>Hrezaei جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
این مقاله در حال تکمیل و ویرایش است [[کاربر:Hrezaei|Hrezaei]] ([[بحث کاربر:Hrezaei|بحث]]) ۱ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۵۴ (IRST) | این مقاله در حال تکمیل و ویرایش است [[کاربر:Hrezaei|Hrezaei]] ([[بحث کاربر:Hrezaei|بحث]]) ۱ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۵۴ (IRST) | ||
اوتاد، در اصطلاح متصوفه به كسانى گفته مىشود كه در سلسله مراتب اولیا مقامى | اوتاد، در اصطلاح [[تصوف|متصوفه]] به كسانى گفته مىشود كه در سلسله مراتب اولیا مقامى پائین تر از [[قطب]] و امامان و افراد، و فراتر از [[ابدال]] و [[ابرار]] و اخیار دارند. | ||
در [[روایات]] [[شیعه|شیعی]]، هم بر [[پیامبر(ص)|پیامبر]] و [[امامان معصوم(ع)|امامان دوازده گانه]] اطلاق شده و هم بر گروهی از اولیای الهی که محبوب [[خداوند]] هستند. | |||
زمین به واسطه وجود این افراد محافظت می شود و به برکت آنان، به بندگان روزی داده میشود. از لغزش و خطا مصون هستند و لحظه ای از یاد خداوند غافل نیستند. | |||
==واژه شناسی== | ==واژه شناسی== | ||
اوتاد در لغت به معنى میخهاست. | اوتاد در لغت به معنى میخهاست. | ||
در قرآن كریم از كوهها به عنوان اوتاد ارض یاد شده است. (نبأ( 78):7) كه در كتب روایات آن را به گروههای مختلف اولیا تعبیر و تفسیر كردهاند. | در قرآن كریم از كوهها به عنوان اوتاد ارض یاد شده است. (نبأ( 78):7) كه در كتب روایات آن را به گروههای مختلف اولیا تعبیر و تفسیر كردهاند. | ||
==مصادیق و تعداد اوتاد== | ==مصادیق و تعداد اوتاد== | ||
خط ۱۴: | خط ۱۸: | ||
*گاه به گروهى از اولیا اطلاق شده است كه در سلسله مراتب ابدال و عبّاد و سيّاح قرار دارند و از محبوبترین بندگان خدا هستند.( نگاه کنید، صبحی صالح، خطبه 87، ص 118-119) | *گاه به گروهى از اولیا اطلاق شده است كه در سلسله مراتب ابدال و عبّاد و سيّاح قرار دارند و از محبوبترین بندگان خدا هستند.( نگاه کنید، صبحی صالح، خطبه 87، ص 118-119) | ||
زمانی كه این واژه درمورد پیامبر(ص) و ائمه (ع) به كار مىرود، ویژگی منحصر به فردی دارد. بر اساس این اطلاق، اوتاد کسانی هستند كه خداوند به واسط وجود آنان، ساكنان زمین را از هلاكت حفظ مىكند، و وقتى كه امامان دوازدهگانه زمین را ترك گویند، زمین اهل خود را فرو خواهد برد. | زمانی كه این واژه درمورد پیامبر(ص) و ائمه (ع) به كار مىرود، ویژگی منحصر به فردی دارد. بر اساس این اطلاق، اوتاد کسانی هستند كه خداوند به واسط وجود آنان، ساكنان زمین را از هلاكت حفظ مىكند، و وقتى كه امامان دوازدهگانه زمین را ترك گویند، زمین اهل خود را فرو خواهد برد. | ||
خداوند این گروه را حجت بر بندگان خود قرار داده است. آنان به امر او برپا ایستاده، و آمادهاند. | خداوند این گروه را حجت بر بندگان خود قرار داده است. آنان به امر او برپا ایستاده، و آمادهاند. | ||
آفرینش آنان قبل از خلق موجودات عالم و به صورت انواری بوده است كه در طرف راست عرش خداوند قرار داشتهاند.(كلینى،ج1، ص534؛ حر عاملى،ج1، ص460؛ شیخطوسى، ص139؛ قاضى سعید، ص121؛ مجلسى، ج2، ص57، ج10، ص155) | آفرینش آنان قبل از خلق موجودات عالم و به صورت انواری بوده است كه در طرف راست عرش خداوند قرار داشتهاند.(كلینى،ج1، ص534؛ حر عاملى،ج1، ص460؛ شیخطوسى، ص139؛ قاضى سعید، ص121؛ مجلسى، ج2، ص57، ج10، ص155) | ||
===در روایات اهل سنت=== | ===در روایات اهل سنت=== | ||
در روایات صوفیه اهل سنت، اوتاد گروهى از اولیا دانسته شدهاند كه شمار آنها 4 یا 7 و یا 40 تن است كه بر خُلق موسى(ع) و یا بر قلب جبرئیل خلق شدهاند، و یا دارای یقینى همچون یقین ابراهیم(ع) هستند كه به بركت ایشان باران مىبارد و بلا از زمین دور مىشود و به واسطه ایشان به مردم روزی داده می شود. (احمد جام، ص216؛ خوارزمى، ج1، ص33؛ لاهیجى، ص282؛ قاضى سعید، ص118-119). و نیز گفتهاند در مساجد، اوتادی هستند كه با فرشتگان همنشینند و در هنگام بیماری، فرشتگان به عیادت آنان می روند و به هنگام نیاز، آنان را یاری مىكنند. (احمد بن حنبل، ج2، ص418). | در روایات صوفیه اهل سنت، اوتاد گروهى از اولیا دانسته شدهاند كه شمار آنها 4 یا 7 و یا 40 تن است كه بر خُلق موسى(ع) و یا بر قلب جبرئیل خلق شدهاند، و یا دارای یقینى همچون یقین ابراهیم(ع) هستند كه به بركت ایشان باران مىبارد و بلا از زمین دور مىشود و به واسطه ایشان به مردم روزی داده می شود. (احمد جام، ص216؛ خوارزمى، ج1، ص33؛ لاهیجى، ص282؛ قاضى سعید، ص118-119). و نیز گفتهاند در مساجد، اوتادی هستند كه با فرشتگان همنشینند و در هنگام بیماری، فرشتگان به عیادت آنان می روند و به هنگام نیاز، آنان را یاری مىكنند. (احمد بن حنبل، ج2، ص418). | ||
===در متون عرفانی=== | ===در متون عرفانی=== | ||
در برخى از متون عرفانى شمار اوتاد، 4، 7، 30 و 40 دانسته شده است، اما بیشتر آنان را 4 تن پنداشتهاند. (ابوطالب مكى، 2/155؛ مستملى، 1/94؛ هجویری، 269؛ خواجه عبدالله، طبقات...، 94؛ ابن عربى، 11/268-270، 276، جم ). | در برخى از متون عرفانى شمار اوتاد، 4، 7، 30 و 40 دانسته شده است، اما بیشتر آنان را 4 تن پنداشتهاند. (ابوطالب مكى، 2/155؛ مستملى، 1/94؛ هجویری، 269؛ خواجه عبدالله، طبقات...، 94؛ ابن عربى، 11/268-270، 276، جم ). | ||
ابن عربى گاهى الیاس، عیسى، ادریس و خضر(ع) را از اوتاد معرفى مىكند كه با جسم خود در دنیا حضور دارند كه دو تن از آنان امامانند و یك نفر قطب است. (ج11، ص268-270). در جای دیگر او شخصى به نام ابن جعدون را که در شهر فاس دیده به عنوان یکی از اوتاد نام می برد. (ج11، ص276) و گاه از 4 شخص دیگر یاد مىكند. دو تن از آنها دو مرد فارسى و حبشى و سومى شخصى به نام ربیع بن محمود ماردینى است و شخص چهارم خود اوست. (ج2، ص401، برای تفصیل درباره نامهای اوتاد، نگاه كنید: ج11، ص278-279؛ شاه نعمتالله، ج1، ص150، ج4، ص13) | ابن عربى گاهى الیاس، عیسى، ادریس و خضر(ع) را از اوتاد معرفى مىكند كه با جسم خود در دنیا حضور دارند كه دو تن از آنان امامانند و یك نفر قطب است. (ج11، ص268-270). در جای دیگر او شخصى به نام ابن جعدون را که در شهر فاس دیده به عنوان یکی از اوتاد نام می برد. (ج11، ص276) و گاه از 4 شخص دیگر یاد مىكند. دو تن از آنها دو مرد فارسى و حبشى و سومى شخصى به نام ربیع بن محمود ماردینى است و شخص چهارم خود اوست. (ج2، ص401، برای تفصیل درباره نامهای اوتاد، نگاه كنید: ج11، ص278-279؛ شاه نعمتالله، ج1، ص150، ج4، ص13) | ||
===مرتبه اوتاد و ویژگی آن== | ===مرتبه اوتاد و ویژگی آن== | ||
درباره جایگاه و مرتبه اوتاد نیز اختلافنظر دیده مىشود. | درباره جایگاه و مرتبه اوتاد نیز اختلافنظر دیده مىشود. | ||
اكثر متون جایگاه آنان را بالاتر از ابدال و پائین تر از امامان یا نقبا یا افراد معرفى مىكنند. (هجویری، همانجا؛ ابن عربى، ج2، ص400؛ آملى، ج1، ص273-274). اما برخى از صوفیه آنان را بالاتر از ابرار و پائین تر از ابدال مىدانند. (خواجه عبدالله، صد میدان، ص22). | اكثر متون جایگاه آنان را بالاتر از ابدال و پائین تر از امامان یا نقبا یا افراد معرفى مىكنند. (هجویری، همانجا؛ ابن عربى، ج2، ص400؛ آملى، ج1، ص273-274). اما برخى از صوفیه آنان را بالاتر از ابرار و پائین تر از ابدال مىدانند. (خواجه عبدالله، صد میدان، ص22). | ||
در آثار ابن عربى گاه افراد مربوط به طبقات بالاتر، یعنى قطب و امامان از جمله همین اوتاد معرفى شدهاند (ج11، ص270) و نیز گاه بعضى اوتاد چهارگانه را جزو ابدال هفتگانه دانستهاند كه 3 تن دیگر قطب و امامان هستند. (آملى، ج1، ص276). | در آثار ابن عربى گاه افراد مربوط به طبقات بالاتر، یعنى قطب و امامان از جمله همین اوتاد معرفى شدهاند (ج11، ص270) و نیز گاه بعضى اوتاد چهارگانه را جزو ابدال هفتگانه دانستهاند كه 3 تن دیگر قطب و امامان هستند. (آملى، ج1، ص276). | ||
خط ۴۱: | خط ۴۵: | ||
گاه بیان شده که نقش آنان همانند نقش ستونهای خانه است. همانطور که ستون باعث استحکام و حفظ ساختمان است، خداوند نیز عالم را به وسیله وجود اوتاد محافظت می نماید. (ابن عربى، ج11، ص266). | گاه بیان شده که نقش آنان همانند نقش ستونهای خانه است. همانطور که ستون باعث استحکام و حفظ ساختمان است، خداوند نیز عالم را به وسیله وجود اوتاد محافظت می نماید. (ابن عربى، ج11، ص266). | ||
در موضعی دیگر گفته شده كه خداوند به وسیله هر یك از این اوتاد چهارگانه، ایمان، ولایت، نبوت و رسالت، و به وسیله مجموع آنها دین اسلام و دین حنیف و یکتاپرستی را حفظ مىكند. (همو، ج11، ص269-270) | در موضعی دیگر گفته شده كه خداوند به وسیله هر یك از این اوتاد چهارگانه، ایمان، ولایت، نبوت و رسالت، و به وسیله مجموع آنها دین اسلام و دین حنیف و یکتاپرستی را حفظ مىكند. (همو، ج11، ص269-270) | ||
خط ۴۷: | خط ۵۱: | ||
* با وفات یكى از آنها، فردی از طبقه پایینتر جانشین او مىشود. به این ترتیب، با وفات یكى از اوتاد فردی از طبقه ابدال یا ابرار جایگزین او مىشود؛ | * با وفات یكى از آنها، فردی از طبقه پایینتر جانشین او مىشود. به این ترتیب، با وفات یكى از اوتاد فردی از طبقه ابدال یا ابرار جایگزین او مىشود؛ | ||
* هر یک از آنان، از روحانیت و معنویت یكى از فرشتگان کمک و مدد مىگیرند. کمک گرفتن و استمداد اوتاد چهارگانه از روحانیتاسرافیل، میكائیل، جبرئیل و عزرائیل است؛ | * هر یک از آنان، از روحانیت و معنویت یكى از فرشتگان کمک و مدد مىگیرند. کمک گرفتن و استمداد اوتاد چهارگانه از روحانیتاسرافیل، میكائیل، جبرئیل و عزرائیل است؛ | ||
* هر یك دارای علوم ویژهای مىداند كه به سبب آن علوم به مقام اوتادی رسیدهاند؛ | * هر یك دارای علوم ویژهای مىداند كه به سبب آن علوم به مقام اوتادی رسیدهاند؛ | ||
*هر یك از اركان كعبه نیز متعلق به یكى از آنان است.: ركن شامى از آن كسى است كه بر قلب آدم (ع) است، و ركن عراقى برای كسى كه بر قلب ابراهیم(ع)، و ركن یمانى برای كسى كه بر قلب عیسى(ع)، و ركن حجرالاسود از آن كسى است كه بر قلب حضرت محمد(ص) است. ابن عربى خود را صاحب رکن حجر الاسود معرفىمىكند؛ (نگاه كنید: ابن عربی، ج2، ص401-404). | *هر یك از اركان كعبه نیز متعلق به یكى از آنان است.: ركن شامى از آن كسى است كه بر قلب آدم (ع) است، و ركن عراقى برای كسى كه بر قلب ابراهیم(ع)، و ركن یمانى برای كسى كه بر قلب عیسى(ع)، و ركن حجرالاسود از آن كسى است كه بر قلب حضرت محمد(ص) است. ابن عربى خود را صاحب رکن حجر الاسود معرفىمىكند؛ (نگاه كنید: ابن عربی، ج2، ص401-404). | ||
* هر یك از آنها بر اساس خُلق یكى از پیامبران چون آدم و ابراهیم و عیسى(ع) و محمد(ص) هستند؛ (ج2، ص401-404). البته خوارزمى از اوتاد هفتگانه سخن مىگوید كه همگی بر خُلق موسى(ع) هستند. (ج1، ص33). برخى نیز قلوب اوتاد را بر قلب جبرئیل دانستهاند. (قاضى سعید، ص121). | * هر یك از آنها بر اساس خُلق یكى از پیامبران چون آدم و ابراهیم و عیسى(ع) و محمد(ص) هستند؛ (ج2، ص401-404). البته خوارزمى از اوتاد هفتگانه سخن مىگوید كه همگی بر خُلق موسى(ع) هستند. (ج1، ص33). برخى نیز قلوب اوتاد را بر قلب جبرئیل دانستهاند. (قاضى سعید، ص121). | ||
خط ۶۴: | خط ۶۸: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
#آملى، حیدر، المقدمات من كتاب نص النصوص، به كوشش هانری كربن و عثمان اسماعیل یحیى، تهران، 1352ش/1974م؛ | #آملى، حیدر، المقدمات من كتاب نص النصوص، به كوشش هانری كربن و عثمان اسماعیل یحیى، تهران، 1352ش/1974م؛ | ||
# ابن عربى، محمد، الفتوحات المكیه، به كوشش عثمان یحیى، قاهره، 1392-1410ق؛ | # ابن عربى، محمد، الفتوحات المكیه، به كوشش عثمان یحیى، قاهره، 1392-1410ق؛ | ||
#ابوطالب مكى، محمد، قوت القلوب، قاهره، 1381ق/1961م؛ | #ابوطالب مكى، محمد، قوت القلوب، قاهره، 1381ق/1961م؛ | ||
#احمد بن حنبل، مسند، استانبول، 1980م؛ | #احمد بن حنبل، مسند، استانبول، 1980م؛ | ||
#احمد جام، انس التائبین، به كوشش على فاضل، تهران، انتشارات توس؛ | #احمد جام، انس التائبین، به كوشش على فاضل، تهران، انتشارات توس؛ | ||
#حر عاملى، محمد، اثبات الهداه، به كوشش ابوطالب تجلیل تبریزی، قم، 1399ق؛ | #حر عاملى، محمد، اثبات الهداه، به كوشش ابوطالب تجلیل تبریزی، قم، 1399ق؛ | ||
#خواجه عبدالله انصاری، صد میدان، به كوشش قاسم انصاری، تهران، 1358ش؛ | #خواجه عبدالله انصاری، صد میدان، به كوشش قاسم انصاری، تهران، 1358ش؛ | ||
#همو، طبقات الصوفیه، به كوشش محمد سرور مولایى، تهران، 1362ش؛ | #همو، طبقات الصوفیه، به كوشش محمد سرور مولایى، تهران، 1362ش؛ | ||
#خوارزمى، حسین، شرح فصوص الحكم، به كوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1364ش؛ | #خوارزمى، حسین، شرح فصوص الحكم، به كوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1364ش؛ | ||
#شاه نعمتالله ولى، رسالهها، به كوشش جواد نوربخش، تهران، 1355-1357ش؛ | #شاه نعمتالله ولى، رسالهها، به كوشش جواد نوربخش، تهران، 1355-1357ش؛ | ||
#شیخ طوسى، محمد، الغیبه، به كوشش عبادالله تهرانى و على احمد ناصح، قم، 1411ق؛ | #شیخ طوسى، محمد، الغیبه، به كوشش عبادالله تهرانى و على احمد ناصح، قم، 1411ق؛ | ||
#قاضى سعید قمى، شرح اربعین، تهران، 1355ق؛ | #قاضى سعید قمى، شرح اربعین، تهران، 1355ق؛ | ||
#قرآن كریم؛ | #قرآن كریم؛ | ||
#قمى، عباس، سفینه البحار، تهران، كتابخانه سنایى؛ | #قمى، عباس، سفینه البحار، تهران، كتابخانه سنایى؛ | ||
#كلینى، محمد، الاصول من الكافى، به كوشش علىاكبر غفاری، تهران، 1388ق؛ | #كلینى، محمد، الاصول من الكافى، به كوشش علىاكبر غفاری، تهران، 1388ق؛ | ||
#كلینى، محمد، الکافی، به كوشش علىاكبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1407ق؛ | #كلینى، محمد، الکافی، به كوشش علىاكبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1407ق؛ | ||
#کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، به تصحیح محمد کاظم، تهران، مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي، 1410ق؛ | #کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، به تصحیح محمد کاظم، تهران، مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي، 1410ق؛ | ||
#لاهیجى، محمد، شرح گلشن راز، به كوشش كیوان سمیعى، تهران، 1327ش؛ | #لاهیجى، محمد، شرح گلشن راز، به كوشش كیوان سمیعى، تهران، 1327ش؛ | ||
#مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، 1403ق؛ | #مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، 1403ق؛ | ||
#مستملى بخاری، اسماعیل، شرح التعرف، به كوشش محمدروشن، تهران، 1363ش؛ | #مستملى بخاری، اسماعیل، شرح التعرف، به كوشش محمدروشن، تهران، 1363ش؛ | ||
#نهج البلاغه؛ | #نهج البلاغه؛ | ||
#هجویری، على، كشف المحجوب، به كوشش ژوكوفسكى، تهران، 1358ش. | #هجویری، على، كشف المحجوب، به كوشش ژوكوفسكى، تهران، 1358ش. | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
این تحقیق اقتباسی است از مقاله ''اوتاد، در دایره المعارف بزرگ اسلامی [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/4862] | این تحقیق اقتباسی است از مقاله ''اوتاد، در دایره المعارف بزرگ اسلامی [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/4862] |