Automoderated users، confirmed، مدیران
۱۳۶
ویرایش
جز (←پس از عاشورا) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
پدر او ابوعمرو و پدر بزرگش انس نام داشت و او را به اسم پدربزرگش | پدر او ابوعمرو و پدر بزرگش انس نام داشت و او را به اسم پدربزرگش میشناختند. سنان در کوفه متولد شده است اما تاریخ ولادتش معلوم نیست. بنا بر نقل [[ابن ابی الحدید]] از ابن هلال ثقفی، در زمان خلافت علی(ع)، سنان کودک بوده است و آن حضرت خبر میدهند که فرزند رسول خدا به دست او کشته خواهد شد.<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید؛ ج ۲؛ ص ۲۸۶.</ref> برخی تواریخ، سنان را جنگجو و شاعری سبک سر و مجنون دانستهاند.<ref>انساب الاشراف؛ ج ۳؛ ص ۲۰۴.</ref> در تاریخ مرگ او اختلاف است. | ||
==روز عاشورا== | ==روز عاشورا== | ||
در واپسین لحظات حیات امام حسین، آنگاه که در [[گودال قتلگاه]] افتاده بود و کسی از سپاه [[عمر سعد]] جرأت تمام کردن کار را نداشت؛ سنان بن انس بر بالای گودال رفته و با نیزه بر پشت و سینه ایشان زد و آن حضرت را به شهادت رساند. سپس [[خولی بن یزید اصبحی]] خواست که سر امام(ع) را از تن جدا کند؛ اما لرزشی بر اندامش افتاد و سنان به شماتت به او گفت: خدا بازوهایت را بشکند و دستانت را جدا کند. پس خود از اسب به زیر آمد و سر امام(ع) را از بدن جدا کرد. سپس راهی خیمه [[عمر سعد]] شد و با صدای بلند گفت: | در واپسین لحظات حیات امام حسین، آنگاه که در [[گودال قتلگاه]] افتاده بود و کسی از سپاه [[عمر سعد]] جرأت تمام کردن کار را نداشت؛ سنان بن انس بر بالای گودال رفته و با نیزه بر پشت و سینه ایشان زد و آن حضرت را به شهادت رساند. سپس [[خولی بن یزید اصبحی]] خواست که سر امام(ع) را از تن جدا کند؛ اما لرزشی بر اندامش افتاد و سنان به شماتت به او گفت: خدا بازوهایت را بشکند و دستانت را جدا کند. پس خود از اسب به زیر آمد و سر امام(ع) را از بدن جدا کرد. سپس راهی خیمه [[عمر سعد]] شد و با صدای بلند گفت: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| | {{ب|أوقر رکابی فضّة و ذهبا|فقد قتلت سید المحجبا}} | ||
{{ب|قتلت خیر الناس أما و أبا|و خیرهم اذ ینسبون النسبا<ref>اسد الغابة؛ ج | {{ب|قتلت خیر الناس أما و أبا|و خیرهم اذ ینسبون النسبا<ref>اسد الغابة؛ ج ۱؛ ص ۴۹۹.</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{وسطچین}}<small> | {{وسطچین}}<small>رکابم را از طلا و نقره سنگین کن که من آقای والامقامی را کشتهام{{سخ}}من بهترین مردم را از نظر مادر و پدر و بهترین همه مردم را از حیث دودمان و نسب به قتل رساندهام!</small>{{پایان}} | ||
نقل است که عمر سعد سر حسین(ع) را به خولی بن یزید سپرد تا زودتر از سپاه، به کوفه و نزد [[عبیدالله]] برود و خبر کشته شدن حسین(ع) را برساند. | نقل است که عمر سعد سر حسین(ع) را به خولی بن یزید سپرد تا زودتر از سپاه، به کوفه و نزد [[عبیدالله]] برود و خبر کشته شدن حسین(ع) را برساند. | ||
==پس از عاشورا== | ==پس از عاشورا== | ||
در هنگام آشفتگی اوضاع کوفه پس از مرگ [[یزید]]، سنان که به عنوان یکی از قاتلان اصلی حسین(ع) شناخته میشد؛ زندگی پنهانی در پیش گرفت و در برخی از نقلها، پس از قیام [[مختار ثقفی]]، از [[کوفه]] خارج شد و به [[بصره]] و اطراف آن گریخت.<ref>البدایة و النهایة؛ ج | در هنگام آشفتگی اوضاع کوفه پس از مرگ [[یزید]]، سنان که به عنوان یکی از قاتلان اصلی حسین(ع) شناخته میشد؛ زندگی پنهانی در پیش گرفت و در برخی از نقلها، پس از قیام [[مختار ثقفی]]، از [[کوفه]] خارج شد و به [[بصره]] و اطراف آن گریخت.<ref>البدایة و النهایة؛ ج ۸؛ ص ۲۷۲.</ref> در برخی منابع آمده که سنان به دست یاران مختار ثقفی کشته شد؛ و برخی منابع، مرگ او را در زمان امارت [[حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج ثقفی]] بر کوفه دانستهاند.<ref>انساب الاشراف؛ ج ۶؛ ص ۴۱۰.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس| | {{پانویس|۲}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* بلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب | * بلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف؛دار التعارف للمطبوعات؛ بیروت؛ ۱۹۷۷. | ||
* ابن اثیر، علی بن محمد؛ اسد الغابة فی معرفة | * ابن اثیر، علی بن محمد؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابة؛دار الفکر؛ بیروت؛ ۱۴۰۹ ه.ق. | ||
* ابن ابی الحدید، عبد | * ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله؛ شرح نهج البلاغه؛ کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی؛ قم؛ ۱۴۰۴ ه.ق. | ||
* محمدی ری شهری، محمد؛ دانشنامه امام حسین(ع)؛ دارالحدیث؛ قم؛ | * محمدی ری شهری، محمد؛ دانشنامه امام حسین(ع)؛ دارالحدیث؛ قم؛ ۱۳۸۸ ه.ش. | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== |