پرش به محتوا

بیت الحکمه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ نوامبر ۲۰۲۲
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (تصحیح لینک)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:


=== سازمانی دولتی برای همه فعالیتهای علمی ===
=== سازمانی دولتی برای همه فعالیتهای علمی ===
بیشتر مؤلفان معاصر، این نهاد را سازمانی دولتی، بسیار منظم و گسترده وصف کرده‌اند که همۀ فعالیت‌های علمی عصر اول [[عباسیان|عباسی]] در قالب آن صورت گرفته است. گویا علت روی آوردن محققان به گمان‌های بسیار، اطلاق عنوان گمراه‌کنندۀ «‌بیت الحکمه‌» بر این نهاد، بوده است.<ref>نک: ادامۀ مقاله</ref>
بیشتر مؤلفان معاصر، این نهاد را سازمانی دولتی، بسیار منظم و گسترده وصف کرده‌اند که همۀ فعالیت‌های علمی عصر اول [[عباسیان|عباسی]] در قالب آن صورت گرفته است. گویا علت روی آوردن محققان به گمان‌های بسیار، اطلاق عنوان گمراه‌کنندۀ «‌بیت الحکمه‌» بر این نهاد، بوده است.


اینان براساس تشابهی که به رغم خود میان عبارت بیت الحکمه و موزۀ اسکندریه یا بخشی از آن موسوم به «‌سراپیوم کهن‌» یافته‌اند، گاه حوزۀ علمی اسکندریه و گاه [[جندی شاپور]] را الگوی بیت الحکمه، و اقدامات منسوب به [[اسکندر]]، شاهان [[ساسانیان|ساسانی]] و بطالسۀ مصر در گردآوری آثار مختلف آنها را<ref>حمزه، ۳۷، ۱۵۱-۱۵۳؛ ابن ندیم، ۲۳۸، ۲۴۰-۲۴۱؛ ثعالبی، ۴۵۹، ۴۸۵؛ گردیزی، ۲۲؛ مقدسی، ۳/۱۵۶؛ دینکرد، IX/578</ref> نیز سرمشق خلفای عباسی دانسته‌اند.<ref>مثلاً نک: مکنسن، LII/26؛ عش، ۴۲-۴۸؛ حتی، ۳۱۰؛ شریف، ۱۶؛ سوردل، «‌بیت الحکمه »، ۱۱۴۱؛ غنیمه، ۸۷؛ نیز نک: بالتی گسدن، ۱۳۱؛ در مورد تحلیل معنای بیت الحکمه، نک: محفوظ، سراسر مقاله</ref> در نتیجه اینان بیت الحکمه یا بخشی از آن را، یک دارالترجمۀ رسمی و زیر نظر شخص خلیفه، برای نگهداری و ترجمۀ آثار یونانی و دیگر زبانها به عربی دانسته‌اند که مترجمان بسیار در آن مشغول به کار بوده‌اند.<ref>مکنسن، LI/124؛ حتی، ۳۱۰, ۴۱۰؛ شریف، ۱۶؛ عش، ۲۳-۲۴؛ کونیچ، ۹۶؛ کرنکو، ۱۰۴۵؛ الگود، ۱۰۴؛ اولمان، ۹؛ ژاکار، ۳۴-۳۵؛ لامنس، ۱۳۱-۱۳۲؛ نیز نک: سامرایی، ۳۰۹؛ زقروق، ۲۱۰؛ محقق، ۱۷۶؛ عباس، ۳۱۳؛ عبدالمنعم، ۳۸۴</ref> برخی از این فراتر رفته، اصولاً هدف از تأسیس بیت الحکمه را سامان دادن به کار ترجمه بر شمرده‌اند.<ref>مایرهوف، «‌دانش...۱ »، ۳۱۶؛ مکنسن، LII/23؛ نصر، ۱۲؛ صدیقی، ۱۸؛ اُلیری، ۱۶۶؛ تیلر، ۲۷۱؛ مک پیک، ۷۳۹؛ سمیر، ۲۳۳؛ نیز نک: سارتن، I/544</ref> در نتیجه هنگام پرداختن به بیت الحکمه، به جای توجه به آنچه از این نهاد معلوم است، بیشتر از ویژگی‌های مختلف نهضت ترجمه و شیوۀ [[حنین بن اسحاق]] در ترجمه و مسائلی از این قبیل سخن رانده‌اند.<ref>مثلاً عش، ۹-۵۷؛ سامرایی، ۳۰۵-۳۱۹؛ تکریتی، ۱۹۷ بب؛ فانی، ۱۹بب</ref> برخی دیگر به این نیز بسنده نکرده، ارصاد دورۀ عباسی را نیز از جمله وظایف بیت الحکمه و رصدخانۀ شماسیۀ بغداد و گاه رصدخانۀ کوه قاسیون دمشق را بخشی از بیت الحکمه دانسته‌اند.<ref>نیکلسن، ۳۵۹؛ حتی، ۳۷۳-۳۷۴, ۴۱۰؛ سارتن، I/558؛ سوردل، «‌بیت الحکمه »، ۱۱۴۱، شریف، ۱۶؛ میه لی، ۷۹؛ عش، ۱۰, ۲۲، نیز ۲۳۷؛ ژولیوه، ۳۹؛ بروکلمان، GAL, I/22zzee-221; 414؛ عبیدی، ۳۹</ref> برخی دیگر نیز بیت الحکمه را یک کتابخانۀ عمومی بزرگ به شمار آورده‌اند.<ref>کرنکو، ۱۰۴۵؛ حتی، ۳۷۳-۳۷۴</ref>
اینان براساس تشابهی که به رغم خود میان عبارت بیت الحکمه و موزۀ اسکندریه یا بخشی از آن موسوم به «‌سراپیوم کهن‌» یافته‌اند، گاه حوزۀ علمی اسکندریه و گاه [[جندی شاپور]] را الگوی بیت الحکمه، و اقدامات منسوب به [[اسکندر]]، شاهان [[ساسانیان|ساسانی]] و بطالسۀ مصر در گردآوری آثار مختلف آنها را<ref>حمزه، ۳۷، ۱۵۱-۱۵۳؛ ابن ندیم، ۲۳۸، ۲۴۰-۲۴۱؛ ثعالبی، ۴۵۹، ۴۸۵؛ گردیزی، ۲۲؛ مقدسی، ۳/۱۵۶؛ دینکرد، IX/578</ref> نیز سرمشق خلفای عباسی دانسته‌اند.<ref>مثلاً نک: مکنسن، LII/26؛ عش، ۴۲-۴۸؛ حتی، ۳۱۰؛ شریف، ۱۶؛ سوردل، «‌بیت الحکمه »، ۱۱۴۱؛ غنیمه، ۸۷؛ نیز نک: بالتی گسدن، ۱۳۱؛ در مورد تحلیل معنای بیت الحکمه، نک: محفوظ، سراسر مقاله</ref> در نتیجه اینان بیت الحکمه یا بخشی از آن را، یک دارالترجمۀ رسمی و زیر نظر شخص خلیفه، برای نگهداری و ترجمۀ آثار یونانی و دیگر زبانها به عربی دانسته‌اند که مترجمان بسیار در آن مشغول به کار بوده‌اند.<ref>مکنسن، LI/124؛ حتی، ۳۱۰, ۴۱۰؛ شریف، ۱۶؛ عش، ۲۳-۲۴؛ کونیچ، ۹۶؛ کرنکو، ۱۰۴۵؛ الگود، ۱۰۴؛ اولمان، ۹؛ ژاکار، ۳۴-۳۵؛ لامنس، ۱۳۱-۱۳۲؛ نیز نک: سامرایی، ۳۰۹؛ زقروق، ۲۱۰؛ محقق، ۱۷۶؛ عباس، ۳۱۳؛ عبدالمنعم، ۳۸۴</ref> برخی از این فراتر رفته، اصولاً هدف از تأسیس بیت الحکمه را سامان دادن به کار ترجمه بر شمرده‌اند.<ref>مایرهوف، «‌دانش...۱ »، ۳۱۶؛ مکنسن، LII/23؛ نصر، ۱۲؛ صدیقی، ۱۸؛ اُلیری، ۱۶۶؛ تیلر، ۲۷۱؛ مک پیک، ۷۳۹؛ سمیر، ۲۳۳؛ نیز نک: سارتن، I/544</ref> در نتیجه هنگام پرداختن به بیت الحکمه، به جای توجه به آنچه از این نهاد معلوم است، بیشتر از ویژگی‌های مختلف نهضت ترجمه و شیوۀ [[حنین بن اسحاق]] در ترجمه و مسائلی از این قبیل سخن رانده‌اند.<ref>مثلاً عش، ۹-۵۷؛ سامرایی، ۳۰۵-۳۱۹؛ تکریتی، ۱۹۷ بب؛ فانی، ۱۹بب</ref> برخی دیگر به این نیز بسنده نکرده، ارصاد دورۀ عباسی را نیز از جمله وظایف بیت الحکمه و رصدخانۀ شماسیۀ بغداد و گاه رصدخانۀ کوه قاسیون دمشق را بخشی از بیت الحکمه دانسته‌اند.<ref>نیکلسن، ۳۵۹؛ حتی، ۳۷۳-۳۷۴, ۴۱۰؛ سارتن، I/558؛ سوردل، «‌بیت الحکمه »، ۱۱۴۱، شریف، ۱۶؛ میه لی، ۷۹؛ عش، ۱۰, ۲۲، نیز ۲۳۷؛ ژولیوه، ۳۹؛ بروکلمان، GAL, I/22zzee-221; 414؛ عبیدی، ۳۹</ref> برخی دیگر نیز بیت الحکمه را یک کتابخانۀ عمومی بزرگ به شمار آورده‌اند.<ref>کرنکو، ۱۰۴۵؛ حتی، ۳۷۳-۳۷۴</ref>
{{جمع شدن}}
 
=== تکرار منابع دست‌چندم ===
=== تکرار منابع دست‌چندم ===
جالب آنکه اغلب این محققان به همان اندک شواهد مذکور در مراجع کهن که تنها بر وجود بیت الحکمه، و کار کردن چند دانشمند مشهور در آن دلالت دارد، استناد نکرده‌اند و اغلب مطالب مآخذ دست چندم را تکرار، و گاه در نقل از این گونه مآخذ نیز اغراق بسیار کرده‌اند. عش هنگام بررسی کتابخانه‌های عمومی و نیمه عمومی عربی، با اختصاص فصلی به بیت الحکمه، گرچه برخلاف محققان قبلی، تقریباً همۀ شواهد موجود در مراجع کهن را، به جز چند مورد، بررسی کرده، اما همان گونه که خود وی نیز چند بار اعتراف کرده است،<ref>ص۱۰, ۳۴, ۴۲</ref> نتایج وی، بیش از آنکه مبتنی بر این شواهد باشد. مبتنی بر فرضهای اثبات نشده و حدس و گمان بسیار است. وی بیت الحکمه را سازمانی تقریباً عمومی، دارای یک کتابخانه و احتمالاً رصدخانه دانسته که کارمندانی از علمای علوم مختلف، به ویژه مترجمان و ستاره شناسان و نیز شماری کاتب و صحاف و غیره در استخدام خود داشته، و برای همۀ آنان حقوق ماهانه و محل اقامت فراهم بوده است.<ref>ص۹-۵۷</ref> وی حتیٰ با استناد به این افسانه که [[حنین بن اسحاق]]، هم‌وزن ترجمه‌های خود از [[مأمون]] طلا پاداش می‌گرفت، کوشیده‌ است این پاداش را براساس معیارهای امروزی محاسبه کند؛<ref>ص۳۴؛ نیز نک: محمد، ۴۸</ref> در حالی که نخستین راوی این افسانه، یعنی [[ابن ابی اصیبعه]]<ref>۱/۱۸۷</ref> آن را با تردید بیان کرده است.
جالب آنکه اغلب این محققان به همان اندک شواهد مذکور در مراجع کهن که تنها بر وجود بیت الحکمه، و کار کردن چند دانشمند مشهور در آن دلالت دارد، استناد نکرده‌اند و اغلب مطالب مآخذ دست چندم را تکرار، و گاه در نقل از این گونه مآخذ نیز اغراق بسیار کرده‌اند. عش هنگام بررسی کتابخانه‌های عمومی و نیمه عمومی عربی، با اختصاص فصلی به بیت الحکمه، گرچه برخلاف محققان قبلی، تقریباً همۀ شواهد موجود در مراجع کهن را، به جز چند مورد، بررسی کرده، اما همان گونه که خود وی نیز چند بار اعتراف کرده است،<ref>ص۱۰, ۳۴, ۴۲</ref> نتایج وی، بیش از آنکه مبتنی بر این شواهد باشد. مبتنی بر فرضهای اثبات نشده و حدس و گمان بسیار است. وی بیت الحکمه را سازمانی تقریباً عمومی، دارای یک کتابخانه و احتمالاً رصدخانه دانسته که کارمندانی از علمای علوم مختلف، به ویژه مترجمان و ستاره شناسان و نیز شماری کاتب و صحاف و غیره در استخدام خود داشته، و برای همۀ آنان حقوق ماهانه و محل اقامت فراهم بوده است.<ref>ص۹-۵۷</ref> وی حتیٰ با استناد به این افسانه که [[حنین بن اسحاق]]، هم‌وزن ترجمه‌های خود از [[مأمون]] طلا پاداش می‌گرفت، کوشیده‌ است این پاداش را براساس معیارهای امروزی محاسبه کند؛<ref>ص۳۴؛ نیز نک: محمد، ۴۸</ref> در حالی که نخستین راوی این افسانه، یعنی [[ابن ابی اصیبعه]]<ref>۱/۱۸۷</ref> آن را با تردید بیان کرده است.
خط ۲۶: خط ۲۶:
=== مرکز همه فعالیتهای علمی جهان اسلام ===
=== مرکز همه فعالیتهای علمی جهان اسلام ===
اخیراً خضراحمدعطاءالله در رسالۀ دکترای خود تحت عنوان بیت الحکمة فی عصرالعباسین (چ قاهره) ضمن حدود ۵۰۰ صفحه قلم‌فرسایی دربارۀ عظمت و شوکت بیت الحکمه، در واقع همۀ فعالیت‌های علمی شرق جهان [[اسلام]] تا میانۀ سدۀ ۷ق را به بیت الحکمه نسبت داده است. در این رساله، به تأکید مؤلف، مطالب جدید بسیاری آمده است که البته در هیچ یک از مآخذ معتبر بدانها کوچک‌ترین اشاره‌ای نشده است. مؤلف مانند دیگر نویسندگان طرفدار بیت الحکمه تدریس علوم پزشکی را نیز یکی از وظایف این نهاد برشمرده، و به تفصیل دربارۀ نظام اداری بیت الحکمه، تأثیرش بر زندگی علمی روزگار [[عباسیان]]، جایگاه دانشگاه بیت الحکمه در میان دانشگاه‌های کنونی و... قلم زده است. عطاءالله برای اثبات همین معنی گاه برخی مطالب را به منابع کهن نسبت داده است. طه الراوی در بغداد مدینةالسلام حتیٰ محل بیت الحکمه را ساختمان ویژه‌ای در کاخ رشید می‌داند.<ref>تکریتی، ۱۹۹؛ غنیمه، ۸۹</ref>
اخیراً خضراحمدعطاءالله در رسالۀ دکترای خود تحت عنوان بیت الحکمة فی عصرالعباسین (چ قاهره) ضمن حدود ۵۰۰ صفحه قلم‌فرسایی دربارۀ عظمت و شوکت بیت الحکمه، در واقع همۀ فعالیت‌های علمی شرق جهان [[اسلام]] تا میانۀ سدۀ ۷ق را به بیت الحکمه نسبت داده است. در این رساله، به تأکید مؤلف، مطالب جدید بسیاری آمده است که البته در هیچ یک از مآخذ معتبر بدانها کوچک‌ترین اشاره‌ای نشده است. مؤلف مانند دیگر نویسندگان طرفدار بیت الحکمه تدریس علوم پزشکی را نیز یکی از وظایف این نهاد برشمرده، و به تفصیل دربارۀ نظام اداری بیت الحکمه، تأثیرش بر زندگی علمی روزگار [[عباسیان]]، جایگاه دانشگاه بیت الحکمه در میان دانشگاه‌های کنونی و... قلم زده است. عطاءالله برای اثبات همین معنی گاه برخی مطالب را به منابع کهن نسبت داده است. طه الراوی در بغداد مدینةالسلام حتیٰ محل بیت الحکمه را ساختمان ویژه‌ای در کاخ رشید می‌داند.<ref>تکریتی، ۱۹۹؛ غنیمه، ۸۹</ref>
{{پایان جمع شدن}}
 


=== تاریخچۀ ساختگی بیت الحکمه در آثار معاصر ===
=== تاریخچۀ ساختگی بیت الحکمه در آثار معاصر ===
مؤلفان معاصر، با تصوری که از کارکرد بیت الحکمه داشته‌اند. برخی اخبار و روایات تاریخی را به زعم خود تفسیر کرده،  تاریخچه‌ای برای بیت الحکمه رقم زده، گاه با دقتی شگفت انگیز دربارۀ جزئیات آن سخن رانده‌اند. مثلاً برپایۀ اخباری که دربارۀ علاقۀ [[منصور عباسی]] به پزشکی و نجوم و دانشمندان این رشته‌ها، و نیز تألیف و ترجمۀ برخی آثار نجومی و پزشکی در روزگار این خلیفه در دست بوده، فرض کرده‌اند بیت الحکمه از روزگار منصور عباسی اندک اندک شکل گرفته،  با افزوده شدن چند تألیف و ترجمه در روزگار مهدی، در روزگار [[هارون الرشید|هارون]] به طور رسمی تأسیس شده، در عصر [[مأمون]] نیز به اوج شکوفایی خود رسیده است.<ref>عش، ۲۰, ۲۲, ۲۶؛ نیز نک: ایوب، ۴۶؛ فانی، ۲۰؛ درویش، ۳۹۱</ref> عش حتیٰ تئوفیل بن توما، سرپرست منجمان مهدی را سرپرست بیت الحکمۀ روزگار معرفی کرده است.<ref>ص۲۲</ref> تأکید برخی مؤلفان معاصر بر ریاست [[ابن ماسویه]] بر بیت الحکمه در روزگار هارون یا مأمون نیز تنها متکی بر روایتی نسبتاً مشکوک از [[ابن جلجل]] است. وی هنگام یادکرد احوال و آثار ابن ماسویه آورده است که هارون ترجمۀ آثار کهن طبی را «‌که هنگام فتح آنکارا و عموریه و سرزمینهای روم به دست آمده بود‌» به ابن ماسویه سپرد و او را امین ترجمه گردانید و کاتبانی چیره دست را برای کتابت زیرنظر وی قرار داد.<ref>ص۶۵؛ نیز نک: صاعد، ۱۹۱؛ قفطی، ۳۸۰؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۷۵؛ ابن عبری، ۲۲۷؛ ابن فضل الله، ۹/۲۰۹</ref>
مؤلفان معاصر، با تصوری که از کارکرد بیت الحکمه داشته‌اند. برخی اخبار و روایات تاریخی را به زعم خود تفسیر کرده،  تاریخچه‌ای برای بیت الحکمه رقم زده، گاه با دقتی شگفت انگیز دربارۀ جزئیات آن سخن رانده‌اند. مثلاً برپایۀ اخباری که دربارۀ علاقۀ [[منصور عباسی]] به پزشکی و نجوم و دانشمندان این رشته‌ها، و نیز تألیف و ترجمۀ برخی آثار نجومی و پزشکی در روزگار این خلیفه در دست بوده، فرض کرده‌اند بیت الحکمه از روزگار منصور عباسی اندک اندک شکل گرفته،  با افزوده شدن چند تألیف و ترجمه در روزگار مهدی، در روزگار [[هارون الرشید|هارون]] به طور رسمی تأسیس شده، در عصر [[مأمون]] نیز به اوج شکوفایی خود رسیده است.<ref>عش، ۲۰, ۲۲, ۲۶؛ نیز نک: ایوب، ۴۶؛ فانی، ۲۰؛ درویش، ۳۹۱</ref> عش حتیٰ تئوفیل بن توما، سرپرست منجمان مهدی را سرپرست بیت الحکمۀ روزگار معرفی کرده است.<ref>ص۲۲</ref> تأکید برخی مؤلفان معاصر بر ریاست [[ابن ماسویه]] بر بیت الحکمه در روزگار هارون یا مأمون نیز تنها متکی بر روایتی نسبتاً مشکوک از [[ابن جلجل]] است. وی هنگام یادکرد احوال و آثار ابن ماسویه آورده است که هارون ترجمۀ آثار کهن طبی را «‌که هنگام فتح آنکارا و عموریه و سرزمینهای روم به دست آمده بود‌» به ابن ماسویه سپرد و او را امین ترجمه گردانید و کاتبانی چیره دست را برای کتابت زیرنظر وی قرار داد.<ref>ص۶۵؛ نیز نک: صاعد، ۱۹۱؛ قفطی، ۳۸۰؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۷۵؛ ابن عبری، ۲۲۷؛ ابن فضل الله، ۹/۲۰۹</ref>
{{جمع شدن}}
 
برخی با توجه به اینکه شواهدی اندک، اما مطمئن دربارۀ وجود بیت الحکمه در روزگار هارون<ref>نک: ادامۀ مقاله</ref> دردست است، با استناد به سخن ابن جلجل پنداشته‌اند که این کتابها به بیت الحکمه راه یافته، هارون نیز بی‌درنگ [[ابن ماسویه]] را به ریاست آنجا برگزیده، به ترجمۀ آثار فرمان داده است.<ref>کرزون، ۳۰۳-۳۰۴؛ تامر، ۷۹؛ عبداللطیف، ۱۵؛ عش، ۲۳, ۲۶</ref> صدیقی از این فراتر رفته، براساس روایت حضور [[ابوسهل بن نوبخت]] در بیت الحکمه در زمان هارون،<ref>نک: ادامۀ مقاله</ref> وی و ابن ماسویه را به ترتیب بخش ترجمۀ پهلوی به عربی و یونانی به عربی دانسته است.<ref>ص۱۸</ref> سباط و مایرهوف با پیش کشیدن این قضیه که احتمالاً ابن ماسویه در روزگار هارون کودکی بیش نبوده، فرض کرده‌اند که روایت ابن جلجل مربوط به روزگار مأمون بوده است. و با توجه به اینکه گفته‌اند مأمون آثاری از بیزانس یا قبرس آورده است،<ref>نک: ادامۀ مقاله</ref> در مقالات خود تاریخ تأسیس بیت الحکمه و انتخاب ابن ماسویه به ریاست آنجا را در حدود سال ۲۱۵ق/۸۳۰م یاد کرده‌اند.<ref>سباط، ۲۳۵؛ مایرهوف، «‌انتقال...۳ »، ۲۳، «‌آغاز...۴ »، ۱۲۲، «‌از اسکندریه...۵ »، ۲۱۳</ref> اما جالب آنکه خود مایرهوف در برخی مقالات دیگر گاه این تاریخ را ۲۱۷ق ـ تاریخ یکی از نبردهای مأمون با بیزانس ـ یعنی تنها یک سال پیش از مرگ او یاد کرده،<ref>«پرتوی نو بر دورۀ آغازین...۶»، ۲۶؛ شریف، ۱۶؛ نیز رکایا، ۳۳۸؛ ژولیوه، ۳۹</ref> توجه نداشته است که این همه کارهای شگرفی که به بیت الحکمۀ مأمون نسبت داده‌اند، چگونه یک ساله به انجام رسیده است. مایرهوف در جایی دیگر سال تأسیس را ۲۱۵ق و نخستین رئیس آن را نیز حنین دانسته که آن هنگام تنها ۲۱ سال داشته است.<ref group="یادداشت">ص ۱۶؛ قس: الیری، ۱۶۶، که ضمن دارالحکمه نامیدن این مؤسسه، تأسیس آن را نیز به توصیۀ جبرئیل بن بختیشوع دانسته است؛ سعدی، ۴۱۲، که انتصاب حنین را به توصیۀ جبرئیل می‌داند؛ صدیقی، ۲۰-۲۱، که تأسیس را به دورۀ هارون و ریاست حنین را به ۸۳۰ تا ۸۳۳م نسبت می‌دهد؛ زقزوق، ۲۰۸، که می‌افزاید این منصب پس از حنین به فرزندش اسحاق و خواهرزاده‌اش حبیش رسید؛ نیز: سبع، ۱۸۸؛ زرکان، ۱۷۱</ref> درواقع گویا هریک از نظرات مایرهوف به نحوی مستشرقان و نیز مؤلفان معاصر عرب را به اشتباه‌انداخته است. برخی نیز بدون اشاره به رئیس بیت الحکمه تنها به تأسیس آن در ۸۳۰م اشاره کرده‌اند.<ref>حتی، ۳۱۰, ۴۱۰؛ الگود، ۱۰۴</ref>
برخی با توجه به اینکه شواهدی اندک، اما مطمئن دربارۀ وجود بیت الحکمه در روزگار هارون<ref>نک: ادامۀ مقاله</ref> دردست است، با استناد به سخن ابن جلجل پنداشته‌اند که این کتابها به بیت الحکمه راه یافته، هارون نیز بی‌درنگ [[ابن ماسویه]] را به ریاست آنجا برگزیده، به ترجمۀ آثار فرمان داده است.<ref>کرزون، ۳۰۳-۳۰۴؛ تامر، ۷۹؛ عبداللطیف، ۱۵؛ عش، ۲۳, ۲۶</ref> صدیقی از این فراتر رفته، براساس روایت حضور [[ابوسهل بن نوبخت]] در بیت الحکمه در زمان هارون،<ref>نک: ادامۀ مقاله</ref> وی و ابن ماسویه را به ترتیب بخش ترجمۀ پهلوی به عربی و یونانی به عربی دانسته است.<ref>ص۱۸</ref> سباط و مایرهوف با پیش کشیدن این قضیه که احتمالاً ابن ماسویه در روزگار هارون کودکی بیش نبوده، فرض کرده‌اند که روایت ابن جلجل مربوط به روزگار مأمون بوده است. و با توجه به اینکه گفته‌اند مأمون آثاری از بیزانس یا قبرس آورده است،<ref>نک: ادامۀ مقاله</ref> در مقالات خود تاریخ تأسیس بیت الحکمه و انتخاب ابن ماسویه به ریاست آنجا را در حدود سال ۲۱۵ق/۸۳۰م یاد کرده‌اند.<ref>سباط، ۲۳۵؛ مایرهوف، «‌انتقال...۳ »، ۲۳، «‌آغاز...۴ »، ۱۲۲، «‌از اسکندریه...۵ »، ۲۱۳</ref> اما جالب آنکه خود مایرهوف در برخی مقالات دیگر گاه این تاریخ را ۲۱۷ق ـ تاریخ یکی از نبردهای مأمون با بیزانس ـ یعنی تنها یک سال پیش از مرگ او یاد کرده،<ref>«پرتوی نو بر دورۀ آغازین...۶»، ۲۶؛ شریف، ۱۶؛ نیز رکایا، ۳۳۸؛ ژولیوه، ۳۹</ref> توجه نداشته است که این همه کارهای شگرفی که به بیت الحکمۀ مأمون نسبت داده‌اند، چگونه یک ساله به انجام رسیده است. مایرهوف در جایی دیگر سال تأسیس را ۲۱۵ق و نخستین رئیس آن را نیز حنین دانسته که آن هنگام تنها ۲۱ سال داشته است.<ref group="یادداشت">ص ۱۶؛ قس: الیری، ۱۶۶، که ضمن دارالحکمه نامیدن این مؤسسه، تأسیس آن را نیز به توصیۀ جبرئیل بن بختیشوع دانسته است؛ سعدی، ۴۱۲، که انتصاب حنین را به توصیۀ جبرئیل می‌داند؛ صدیقی، ۲۰-۲۱، که تأسیس را به دورۀ هارون و ریاست حنین را به ۸۳۰ تا ۸۳۳م نسبت می‌دهد؛ زقزوق، ۲۰۸، که می‌افزاید این منصب پس از حنین به فرزندش اسحاق و خواهرزاده‌اش حبیش رسید؛ نیز: سبع، ۱۸۸؛ زرکان، ۱۷۱</ref> درواقع گویا هریک از نظرات مایرهوف به نحوی مستشرقان و نیز مؤلفان معاصر عرب را به اشتباه‌انداخته است. برخی نیز بدون اشاره به رئیس بیت الحکمه تنها به تأسیس آن در ۸۳۰م اشاره کرده‌اند.<ref>حتی، ۳۱۰, ۴۱۰؛ الگود، ۱۰۴</ref>


خط ۳۶: خط ۳۶:


از طرفی اغلب محققان با استناد به برخی اشارات [[ابن ندیم]] (و نیز حمزۀ اصفهانی)، تأکید کرده‌اند که بیت الحکمه با خزانةالمأمون دست کم تا نیمۀ دوم سدۀ ۴ق همچنان فعال بوده است.<ref>در این باره، نک: ادامۀ مقاله</ref> اما اشارۀ برخی نویسندگان به باقی بودن بیت الحکمه تا [[هجوم مغول]] در ۶۵۶ق به بغداد،<ref>نک: کرنکو، ۱۰۴۵؛ عنایت الله، ۱۶۰؛ غنیمه، ۸۹؛ صفا، ۱/۵۰؛ فانی، ۲۱؛ تکریتی، ۲۰۳</ref> تنها مبتنی بر اشارۀ قلقشندی (۱/۴۶۶) به از میان رفتن «‌کتابخانۀ خلفای عباسی در بغداد، یکی از ۳ کتابخانۀ بزرگ جهان اسلام‌» پس از حملۀ مغولها، و شاید خبری از ابن شاکر کتبی است که براساس آن، ۴۰۰هزار کتاب موجود در کتابخانۀ [[رصدخانه مراغه|رصدخانۀ مراغه]] را سربازان مغول از [[عراق]] و شام گرد آورده بودند. گرچه هیچ یک از این دو اشاره‌ای به بیت الحکمه نکرده‌اند، اما مؤلفان یاد شده فرض کرده‌اند که برای نگهداری این همه کتاب (که در شمار آن بسیار اغراق شده) هیچ جایی مناسب‌تر از بیت الحکمۀ آرمانی آنان نبوده است. درحالی که منظور قلقشندی احتمالاً کتابخانۀ [[مدرسه مستنصریه|مدرسۀ مستنصریۀ]] بغداد بوده که هنگام یورش مغولها تنها ۲۵ سال از تأسیس آن می‌گذشته است.
از طرفی اغلب محققان با استناد به برخی اشارات [[ابن ندیم]] (و نیز حمزۀ اصفهانی)، تأکید کرده‌اند که بیت الحکمه با خزانةالمأمون دست کم تا نیمۀ دوم سدۀ ۴ق همچنان فعال بوده است.<ref>در این باره، نک: ادامۀ مقاله</ref> اما اشارۀ برخی نویسندگان به باقی بودن بیت الحکمه تا [[هجوم مغول]] در ۶۵۶ق به بغداد،<ref>نک: کرنکو، ۱۰۴۵؛ عنایت الله، ۱۶۰؛ غنیمه، ۸۹؛ صفا، ۱/۵۰؛ فانی، ۲۱؛ تکریتی، ۲۰۳</ref> تنها مبتنی بر اشارۀ قلقشندی (۱/۴۶۶) به از میان رفتن «‌کتابخانۀ خلفای عباسی در بغداد، یکی از ۳ کتابخانۀ بزرگ جهان اسلام‌» پس از حملۀ مغولها، و شاید خبری از ابن شاکر کتبی است که براساس آن، ۴۰۰هزار کتاب موجود در کتابخانۀ [[رصدخانه مراغه|رصدخانۀ مراغه]] را سربازان مغول از [[عراق]] و شام گرد آورده بودند. گرچه هیچ یک از این دو اشاره‌ای به بیت الحکمه نکرده‌اند، اما مؤلفان یاد شده فرض کرده‌اند که برای نگهداری این همه کتاب (که در شمار آن بسیار اغراق شده) هیچ جایی مناسب‌تر از بیت الحکمۀ آرمانی آنان نبوده است. درحالی که منظور قلقشندی احتمالاً کتابخانۀ [[مدرسه مستنصریه|مدرسۀ مستنصریۀ]] بغداد بوده که هنگام یورش مغولها تنها ۲۵ سال از تأسیس آن می‌گذشته است.
{{پایان جمع شدن}}
 


== کاربرد عبارات بیت الحکمه یا خزانةالحکمه در آثار دورۀ اسلامی ==
== کاربرد عبارات بیت الحکمه یا خزانةالحکمه در آثار دورۀ اسلامی ==
خط ۵۰: خط ۵۰:
[[واقدی]] از بیرون آوردن پرچم‌های [[اسکندر مقدونی]] از محلی به نام بیت الحکمه یاد می‌کند<ref>۱/۳۰۲</ref> که چنین چیزی نیز می‌تواند بخشی از یک کتابخانۀ سلطنتی باشد. در موردی دیگر مسعودی از تالارهایی در مصر که در آنها بتهایی طلایی به نشانۀ هریک از ستارگان مهم نگاهداری می‌شده، با عنوان «‌برب‌» (جمع آن: برابی) یا «‌بیت الحکمه‌» یاد کرده است.<ref>اخبار...، ۹۱</ref>
[[واقدی]] از بیرون آوردن پرچم‌های [[اسکندر مقدونی]] از محلی به نام بیت الحکمه یاد می‌کند<ref>۱/۳۰۲</ref> که چنین چیزی نیز می‌تواند بخشی از یک کتابخانۀ سلطنتی باشد. در موردی دیگر مسعودی از تالارهایی در مصر که در آنها بتهایی طلایی به نشانۀ هریک از ستارگان مهم نگاهداری می‌شده، با عنوان «‌برب‌» (جمع آن: برابی) یا «‌بیت الحکمه‌» یاد کرده است.<ref>اخبار...، ۹۱</ref>


{{جمع شدن}}[[مقریزی]] افزون بر تکرار همین موارد به نقل از اخبارالزمان مسعودی، آورده است که هر شهر مصر قدیم دارای «‌خزائن من الحکمة‌» بوده که یکی به نگاهداری بتی با سیمای انسان برای خورشید و چیزهایی از این قبیل اختصاص داشته است.<ref>۱/۱۳۰، ۱۴۴، ۱۸۶، قس: ۱/۱۶۰</ref> ابن ندیم نیز در آخرین سطور [[الفهرست ابن ندیم|الفهرست]] و در مبحث [[علوم غریبه]] تنها به وجود «‌برابی‌» و بیوت الحکمه در مصر اشاره می‌کند<ref>ص۳۶۰</ref> و قفطی هنگام اشاره به «‌ذوالنون اخمیمی‌» او را یکی از ملازمان (خادمان؟) «‌بربا‌» در سرزمین اخمیم ـ بیتی از بیوت الحکمۀ کهن ـ می‌داند و می‌افزاید که در این بیت تصاویری بوده که [[مؤمن|مؤمنان]] را [[ایمان]]، و [[کافر|کافران]] را طفیان می‌افزاید.<ref group="یادداشت">ص۱۸۵؛ نیز نک: واقدی، ۱/۳۰۱، که از البیت المصور بالحکمة یاد کرده است</ref> همچنین در اخبار فتح اندلس از وجود بیت الحکمه‌ای در این سرزمین آگاه می‌شویم که در آن برخی تصاویر طلسمات وجود داشته است.<ref>ابن خلکان، ۵/۳۲۳-۳۲۸؛ مقری، ۱/۲۴۳-۲۴۸</ref>
[[مقریزی]] افزون بر تکرار همین موارد به نقل از اخبارالزمان مسعودی، آورده است که هر شهر مصر قدیم دارای «‌خزائن من الحکمة‌» بوده که یکی به نگاهداری بتی با سیمای انسان برای خورشید و چیزهایی از این قبیل اختصاص داشته است.<ref>۱/۱۳۰، ۱۴۴، ۱۸۶، قس: ۱/۱۶۰</ref> ابن ندیم نیز در آخرین سطور [[الفهرست ابن ندیم|الفهرست]] و در مبحث [[علوم غریبه]] تنها به وجود «‌برابی‌» و بیوت الحکمه در مصر اشاره می‌کند<ref>ص۳۶۰</ref> و قفطی هنگام اشاره به «‌ذوالنون اخمیمی‌» او را یکی از ملازمان (خادمان؟) «‌بربا‌» در سرزمین اخمیم ـ بیتی از بیوت الحکمۀ کهن ـ می‌داند و می‌افزاید که در این بیت تصاویری بوده که [[مؤمن|مؤمنان]] را [[ایمان]]، و [[کافر|کافران]] را طفیان می‌افزاید.<ref group="یادداشت">ص۱۸۵؛ نیز نک: واقدی، ۱/۳۰۱، که از البیت المصور بالحکمة یاد کرده است</ref> همچنین در اخبار فتح اندلس از وجود بیت الحکمه‌ای در این سرزمین آگاه می‌شویم که در آن برخی تصاویر طلسمات وجود داشته است.<ref>ابن خلکان، ۵/۳۲۳-۳۲۸؛ مقری، ۱/۲۴۳-۲۴۸</ref>
{{پایان جمع شدن}}


=== جمع‌بندی ===
=== جمع‌بندی ===
پس می‌توان گفت که دو عبارت بیت الحکمه و خزانةالحکمه در دورۀ اسلامی بر جایهای مختلف، از اتاقی حاوی چند مجسمه، تصویر یا طلسم گرفته تا کتابخانۀ سلطنتی که در آن روزگار وظیفۀ کنونی موزه‌ها را نیز عهده داشته، اطلاق می‌شده است.
پس می‌توان گفت که دو عبارت بیت الحکمه و خزانةالحکمه در دورۀ اسلامی بر جایهای مختلف، از اتاقی حاوی چند مجسمه، تصویر یا طلسم گرفته تا کتابخانۀ سلطنتی که در آن روزگار وظیفۀ کنونی موزه‌ها را نیز عهده داشته، اطلاق می‌شده است.


{{جمع شدن}}اما از سوی دیگر عنوان خزانةالحکمه که ابن ندیم و دیگران به وضوح آن را معادل بیت الحکمه به کار برده‌اند، دست کم بر دو کتابخانۀ دیگر که هر دو را [[علی بن یحیی بن منجم]]، یکی را در اوایل سدۀ ۳ق برای [[فتح بن خاقان]] و دیگری را مدتی بعد برای خودش تأسیس کرده بود،<ref>یاقوت، ۵/۲۰۰۸؛ ابن طاووس، ۱۵۷</ref> اطلاق شده است. به کار رفتن عنوان «‌صاحب بیت حکمة من بیوت حکم المأمون‌» در خصوص حسن بن مرار صنوبری، نیای شاعر معروف ابوبکر احمدبن محمدبن حسن ضبی<ref>ابن عساکر، ۵/۲۳۹؛ ذهبی، تاریخ...، ۱۰۰؛ صفدی، ۷/۳۷۹؛ نیز نک: ابن شاکر، ۱/۱۲۲</ref> و نیز اطلاق عنوان بیت الحکمه بر کتابخانۀ فتح بن خاقان در یک مورد ـ که در آن از «‌سند (در اصل: سندی) بن علی وراق‌» به عنوان «‌صاحب بیت الحکمة فتح بن خاقان‌» یاد شده است<ref>صفدی، ۱۵/۴۸۷</ref> ـ این تردید را پدید می‌آورد که شاید هر دو عنوان بیت الحکمه یا خزانةالحکمه اسامی عام و معادل «‌خزانةالکتب‌» باشند؛ اما چون وجود یک کتابخانۀ وابسته به دارالخلافه در دورۀ عباسیان رایج بوده، به ناچار فرض می‌کنیم که این کتابخانه به طور خاص بیت الحکمه و گاه خزانةالحکمه، و از روزگار مأمون به بعد نیز خزانةالمأمون نامیده می‌شده است و نیز به ناچار همۀ اخباری را که ارتباط آنها با بیت الحکمه‌ها (در صورت درستی تعدد این گونه مراکز) یا خزانةالحکمه‌های شخصی مسلم نباشد، به این کتابخانۀ دولتی مربوط فرض می‌کنیم.<ref>نیز نک: براون، ۵؛ گوتاس، ۵۵</ref>
اما از سوی دیگر عنوان خزانةالحکمه که ابن ندیم و دیگران به وضوح آن را معادل بیت الحکمه به کار برده‌اند، دست کم بر دو کتابخانۀ دیگر که هر دو را [[علی بن یحیی بن منجم]]، یکی را در اوایل سدۀ ۳ق برای [[فتح بن خاقان]] و دیگری را مدتی بعد برای خودش تأسیس کرده بود،<ref>یاقوت، ۵/۲۰۰۸؛ ابن طاووس، ۱۵۷</ref> اطلاق شده است. به کار رفتن عنوان «‌صاحب بیت حکمة من بیوت حکم المأمون‌» در خصوص حسن بن مرار صنوبری، نیای شاعر معروف ابوبکر احمدبن محمدبن حسن ضبی<ref>ابن عساکر، ۵/۲۳۹؛ ذهبی، تاریخ...، ۱۰۰؛ صفدی، ۷/۳۷۹؛ نیز نک: ابن شاکر، ۱/۱۲۲</ref> و نیز اطلاق عنوان بیت الحکمه بر کتابخانۀ فتح بن خاقان در یک مورد ـ که در آن از «‌سند (در اصل: سندی) بن علی وراق‌» به عنوان «‌صاحب بیت الحکمة فتح بن خاقان‌» یاد شده است<ref>صفدی، ۱۵/۴۸۷</ref> ـ این تردید را پدید می‌آورد که شاید هر دو عنوان بیت الحکمه یا خزانةالحکمه اسامی عام و معادل «‌خزانةالکتب‌» باشند؛ اما چون وجود یک کتابخانۀ وابسته به دارالخلافه در دورۀ عباسیان رایج بوده، به ناچار فرض می‌کنیم که این کتابخانه به طور خاص بیت الحکمه و گاه خزانةالحکمه، و از روزگار مأمون به بعد نیز خزانةالمأمون نامیده می‌شده است و نیز به ناچار همۀ اخباری را که ارتباط آنها با بیت الحکمه‌ها (در صورت درستی تعدد این گونه مراکز) یا خزانةالحکمه‌های شخصی مسلم نباشد، به این کتابخانۀ دولتی مربوط فرض می‌کنیم.<ref>نیز نک: براون، ۵؛ گوتاس، ۵۵</ref>
{{پایان جمع شدن}}
 


== اشارات مآخذ کهن ==
== اشارات مآخذ کهن ==
خط ۶۵: خط ۶۴:


از آنچه گذشت می‌توان دریافت که این نهاد پیش از نابودی برمکیان (۱۸۷ق/۸۰۳م) وجود داشته است. سرپرست بیت الحکمه را ظاهراً «‌صاحب‌» می‌نامیده‌اند. گویا نخستین کسی که این منصب را داشته، شخصی به نام سلم است که همواره از او به صورت «‌[[سلم صاحب بیت الحکمه‌]]» یاد شده است. کهن‌ترین مدرکی که از وی در دست است و هیچ یک از محققان قبلی نیز بدان توجه نداشته‌اند، قطعه‌ای از آثار [[جاحظ]] است. جاحظ در رسالۀ «‌فصل ما بین العداوة و الحسادة‌» آورده است که گاه برخی آثار خود را که از لحاظ لفظ و معنی کمتر از آثار دیگرش بوده، به کسانی چون [[ابن مقفع]]، [[خلیل بن احمد فراهیدی]]، [[سلم صاحب بیت الحکمه]]، [[یحیی بن خالد]]، عتابی و دیگر مؤلفانی که از لحاظ زمانی جلوتر از وی بوده‌اند، نسبت داده است.<ref group="یادداشت">ص۳۵۱، نیز المحاسن...، ۴، که خطبۀ آن تکرار بخشی از همین رساله است</ref>
از آنچه گذشت می‌توان دریافت که این نهاد پیش از نابودی برمکیان (۱۸۷ق/۸۰۳م) وجود داشته است. سرپرست بیت الحکمه را ظاهراً «‌صاحب‌» می‌نامیده‌اند. گویا نخستین کسی که این منصب را داشته، شخصی به نام سلم است که همواره از او به صورت «‌[[سلم صاحب بیت الحکمه‌]]» یاد شده است. کهن‌ترین مدرکی که از وی در دست است و هیچ یک از محققان قبلی نیز بدان توجه نداشته‌اند، قطعه‌ای از آثار [[جاحظ]] است. جاحظ در رسالۀ «‌فصل ما بین العداوة و الحسادة‌» آورده است که گاه برخی آثار خود را که از لحاظ لفظ و معنی کمتر از آثار دیگرش بوده، به کسانی چون [[ابن مقفع]]، [[خلیل بن احمد فراهیدی]]، [[سلم صاحب بیت الحکمه]]، [[یحیی بن خالد]]، عتابی و دیگر مؤلفانی که از لحاظ زمانی جلوتر از وی بوده‌اند، نسبت داده است.<ref group="یادداشت">ص۳۵۱، نیز المحاسن...، ۴، که خطبۀ آن تکرار بخشی از همین رساله است</ref>
{{جمع شدن}}
 
براساس آنچه ابن ندیم دربارۀ سلم آورده است، می‌دانیم که [[یحیی بن خالد برمکی]] ـ که از نخستین ترجمۀ عربی مجسطی راضی نبود ـ ابوحسان و سلم صاحب بیت الحکمه را به فراهم آوردن ترجمه‌ای نیکو گمارد و آنان پس از فراخواندن مترجمان با دقت و تلاش بسیار، این کار را به پایان رساندند.<ref group="یادداشت">ص۲۶۷-۲۶۸؛ نیز نک: قفطی، ۹۷-۹۸؛ قس: حاجی خلیفه، ۵/۳۸۶، که او را سلمان نامیده است.</ref> سلم همچنین یکی از اعضای گروه فرستاده شده به فرمان مأمون به بیزانس برای انتخاب کتاب،<ref group="یادداشت">ابن ندیم، ۲۴۳؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۸۷؛ حاجی خلیفه، ۳/۹۵؛ قس: صفدی، ۱۳/۲۱۶-۲۱۷، که وی را سلمان نامیده است</ref> «‌صاحب بیت الحکمه با شراکت سهل بن هارون»، از جملۀ مترجمان پهلوی به عربی، و نیز فراهم آوردندۀ یکی از آثار مبتنی بر [[کلیله و دمنه]]<ref>ابن ندیم، ۱۲۰-۳۰۵</ref> بوده است. [[ابن عبد ربه]] نیز در مورد «‌سلیمان صاحب بیت الحکمه‌» ـ که باید همان سلم باشد ـ آورده است که روزی [[جعفر بن یحییٰ برمکی]] با لباس مردم عادی به نزد وی رفت و سلم پس از آنکه ثمامة بن اشرس، جعفر را به او شناساند، گفت که نمی‌داند چگونه به خاطر لطف بزرگی که جعفر در حق وی روا داشته، تشکر کند.<ref group="یادداشت">۲/۱۲۷؛ در مورد کسانی که با سلم تشابه اسمی داشته‌اند، نک: بالتی گسدن، ۱۴۲</ref>
براساس آنچه ابن ندیم دربارۀ سلم آورده است، می‌دانیم که [[یحیی بن خالد برمکی]] ـ که از نخستین ترجمۀ عربی مجسطی راضی نبود ـ ابوحسان و سلم صاحب بیت الحکمه را به فراهم آوردن ترجمه‌ای نیکو گمارد و آنان پس از فراخواندن مترجمان با دقت و تلاش بسیار، این کار را به پایان رساندند.<ref group="یادداشت">ص۲۶۷-۲۶۸؛ نیز نک: قفطی، ۹۷-۹۸؛ قس: حاجی خلیفه، ۵/۳۸۶، که او را سلمان نامیده است.</ref> سلم همچنین یکی از اعضای گروه فرستاده شده به فرمان مأمون به بیزانس برای انتخاب کتاب،<ref group="یادداشت">ابن ندیم، ۲۴۳؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۸۷؛ حاجی خلیفه، ۳/۹۵؛ قس: صفدی، ۱۳/۲۱۶-۲۱۷، که وی را سلمان نامیده است</ref> «‌صاحب بیت الحکمه با شراکت سهل بن هارون»، از جملۀ مترجمان پهلوی به عربی، و نیز فراهم آوردندۀ یکی از آثار مبتنی بر [[کلیله و دمنه]]<ref>ابن ندیم، ۱۲۰-۳۰۵</ref> بوده است. [[ابن عبد ربه]] نیز در مورد «‌سلیمان صاحب بیت الحکمه‌» ـ که باید همان سلم باشد ـ آورده است که روزی [[جعفر بن یحییٰ برمکی]] با لباس مردم عادی به نزد وی رفت و سلم پس از آنکه ثمامة بن اشرس، جعفر را به او شناساند، گفت که نمی‌داند چگونه به خاطر لطف بزرگی که جعفر در حق وی روا داشته، تشکر کند.<ref group="یادداشت">۲/۱۲۷؛ در مورد کسانی که با سلم تشابه اسمی داشته‌اند، نک: بالتی گسدن، ۱۴۲</ref>


خط ۷۹: خط ۷۸:


گوتاس با تکیه بر احتمال جعلی بودن این کتاب بر آن است که بیت الحکمه نمی‌توانسته جایی برای این گونه مناظرات باشد و اصولاً چنین کار سبکی (یعنی برگزاری مناظره در کتابخانه) را از مأمون بعید دانسته است.<ref>ص۵۹</ref> اما در اصل ماجرا نمی‌توان چندان تردید کرد، چه، این مناظره چندان مشهور بوده که خلیفه [[القادر بالله]] در ۴۲۰ق/۱۰۲۹م در اعلامیه‌ای مبنی بر تفسیق معتقدان به خلق قرآن، بدان اشاره کرده است.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۹/۲۲۳-۲۲۴</ref> به هرحال درستی یا نادرستی انتساب این کتاب به کنانی به درستی آن جزء از ماجرا که به برگزاری جلسه‌ای در بیت الحکمه اشاره دارد، لطمه نمی‌زند؛ زیرا بعید است که مؤلف، با دروغ پردازی در این خصوص ـ که هیچ کمکی به وی نمی‌کرده ـ اثر خود را بیش از پیش در معرض اتهام قرار داده باشد؛ ضمن اینکه برگزاری جلسات مناظره میان علما در یک کتابخانه آن قدر عجیب و خارق العاده نیست که برای باور داشتن آن به شواهد متعدد و [[تواتر|اخبار متواتر]] نیاز باشد.
گوتاس با تکیه بر احتمال جعلی بودن این کتاب بر آن است که بیت الحکمه نمی‌توانسته جایی برای این گونه مناظرات باشد و اصولاً چنین کار سبکی (یعنی برگزاری مناظره در کتابخانه) را از مأمون بعید دانسته است.<ref>ص۵۹</ref> اما در اصل ماجرا نمی‌توان چندان تردید کرد، چه، این مناظره چندان مشهور بوده که خلیفه [[القادر بالله]] در ۴۲۰ق/۱۰۲۹م در اعلامیه‌ای مبنی بر تفسیق معتقدان به خلق قرآن، بدان اشاره کرده است.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۹/۲۲۳-۲۲۴</ref> به هرحال درستی یا نادرستی انتساب این کتاب به کنانی به درستی آن جزء از ماجرا که به برگزاری جلسه‌ای در بیت الحکمه اشاره دارد، لطمه نمی‌زند؛ زیرا بعید است که مؤلف، با دروغ پردازی در این خصوص ـ که هیچ کمکی به وی نمی‌کرده ـ اثر خود را بیش از پیش در معرض اتهام قرار داده باشد؛ ضمن اینکه برگزاری جلسات مناظره میان علما در یک کتابخانه آن قدر عجیب و خارق العاده نیست که برای باور داشتن آن به شواهد متعدد و [[تواتر|اخبار متواتر]] نیاز باشد.
{{پایان جمع شدن}}


== مجهول بودن زمان تأسیس ==
== مجهول بودن زمان تأسیس ==
در هیچ یک از مآخذ معتبر به تأسیس بیت الحکمه کمترین اشاره‌ای نشده است. بیشتر مؤلفان معاصر با اساس قرار دادن روایات پراکنده و گاهی مشکوک مربوط به آورده شدن برخی آثار یونانیان از بیزانس، تاریخی تقریبی برای تأسیس بیت الحکمه یاد کرده‌اند. در مآخذ کهن تنها ارتباطی که میان این انتقال کتابها و بیت الحکمه به چشم می‌خورد، حضور «‌سلم صاحب بیت الحکمه‌» در زمرۀ فرستادگان مأموران برای گزینش کتاب است؛ اما از آنجا که معمول‌ترین مکان برای حفظ کتبی که برای خلیفه فرستاده می‌شده، کتابخانۀ سلطنتی است، به ناچار فرض می‌کنیم که این کتابها به بیت الحکمه می‌رسیده‌اند. گذشته از روایت مشکوک [[ابن جلجل]] در خصوص انتقال کتب عموریه و آنکارا به بغداد در روزگار هارون، روایات دیگری در خصوص دریافت کتاب در روزگار مأمون وجود دارد که مؤلفان معاصر، به ویژه یوسف عش،<ref>ص۲۸-۳۱</ref> با جداگانه فرض کردن آنها، تا ۳ نوبت دریافت کتاب برشمرده‌اند.
در هیچ یک از مآخذ معتبر به تأسیس بیت الحکمه کمترین اشاره‌ای نشده است. بیشتر مؤلفان معاصر با اساس قرار دادن روایات پراکنده و گاهی مشکوک مربوط به آورده شدن برخی آثار یونانیان از بیزانس، تاریخی تقریبی برای تأسیس بیت الحکمه یاد کرده‌اند. در مآخذ کهن تنها ارتباطی که میان این انتقال کتابها و بیت الحکمه به چشم می‌خورد، حضور «‌سلم صاحب بیت الحکمه‌» در زمرۀ فرستادگان مأموران برای گزینش کتاب است؛ اما از آنجا که معمول‌ترین مکان برای حفظ کتبی که برای خلیفه فرستاده می‌شده، کتابخانۀ سلطنتی است، به ناچار فرض می‌کنیم که این کتابها به بیت الحکمه می‌رسیده‌اند. گذشته از روایت مشکوک [[ابن جلجل]] در خصوص انتقال کتب عموریه و آنکارا به بغداد در روزگار هارون، روایات دیگری در خصوص دریافت کتاب در روزگار مأمون وجود دارد که مؤلفان معاصر، به ویژه یوسف عش،<ref>ص۲۸-۳۱</ref> با جداگانه فرض کردن آنها، تا ۳ نوبت دریافت کتاب برشمرده‌اند.
{{جمع شدن}}
 
[[قاضی صاعد اندلسی]] آورده است که مأمون با ارسال هدایایی گران‌قدر از امپراتور بیزانس خواست تا برخی آثار فلسفی را برای وی بفرستند. امپراتور نیز در پاسخ شماری از آثار [[افلاطون]]، [[ارسطو]]، [[بقراط]]، [[جالینوس]]، [[اقلیدس]]، [[بطلمیوس]] و... را فرستاد.<ref>ص ۲۱۳-۲۱۴؛ نیز نک: ابن عبری، ۲۳۵-۲۳۶</ref> عش تاریخ این رویداد را پیش از ۲۰۴ق/۸۱۹م، یعنی پیش از ورود مأمون به بغداد حدس زده<ref>ص۲۸</ref> که غیر معقول است. براساس روایت دیگر مأمون در نامه‌ای از امپراتور بیزانس اجازه خواست تا گزیده‌ای از آثار موجود در کتابخانه‌های بیزانس را به بغداد آورد. امپراتور نخست سرباز زد، اما سپس موافقت کرد و مأمون نیز [[حجاج بن یوسف بن مطر]]، [[ابن بطریق]]، [[سلم صاحب بیت الحکمه]] و دیگران و (چنان که گفته‌اند: [[ابن ماسویه‌]]) را برای انتخاب کتاب فرستاد تا آنچه را مناسب می‌دانند، به بغداد آوردند و به ترجمۀ این آثار فرمان داد.<ref>ابن ندیم، ۲۴۳؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۸۷؛ صفدی، ۱۳/۲۱۶-۲۱۷؛ حاجی خلیفه، ۳/۹۵</ref> یوسف عش تاریخ این رویداد را با اشتباه در نقل از مقریزی ـ که اشاره‌ای مختصر به این ماجرا دارد ـ «‌چند سال پیش از ۲۱۰ق‌» و به احتمال قوی اندکی پس از ۲۰۴ق دانسته است؛<ref group="یادداشت">ص۲۸؛ نیز نک: بالتی گسدن، ۱۳۴-۱۳۵، که ظاهراً استناد وی به مقریزی به واسطۀ عش بوده، و در نتیجه اشتباه او را تکرار کرده است</ref>درحالی که مقریزی در موضعی که عش بدان استناد کرده، از «‌سالهای ۲۱۰ و اندی‌» یاد کرده است.<ref>۲/۳۵۷: فی اعوام بضع عشرة سنة و مأتین</ref> به نظر می‌رسد که [[مقریزی]] براساس تاریخ جنگ میان مأموران امپراتور بیزانس (۲۱۵-۲۱۸ق/۸۳۰-۸۳۳م) این تاریخ تقریبی را ارائه کرده باشد.
[[قاضی صاعد اندلسی]] آورده است که مأمون با ارسال هدایایی گران‌قدر از امپراتور بیزانس خواست تا برخی آثار فلسفی را برای وی بفرستند. امپراتور نیز در پاسخ شماری از آثار [[افلاطون]]، [[ارسطو]]، [[بقراط]]، [[جالینوس]]، [[اقلیدس]]، [[بطلمیوس]] و... را فرستاد.<ref>ص ۲۱۳-۲۱۴؛ نیز نک: ابن عبری، ۲۳۵-۲۳۶</ref> عش تاریخ این رویداد را پیش از ۲۰۴ق/۸۱۹م، یعنی پیش از ورود مأمون به بغداد حدس زده<ref>ص۲۸</ref> که غیر معقول است. براساس روایت دیگر مأمون در نامه‌ای از امپراتور بیزانس اجازه خواست تا گزیده‌ای از آثار موجود در کتابخانه‌های بیزانس را به بغداد آورد. امپراتور نخست سرباز زد، اما سپس موافقت کرد و مأمون نیز [[حجاج بن یوسف بن مطر]]، [[ابن بطریق]]، [[سلم صاحب بیت الحکمه]] و دیگران و (چنان که گفته‌اند: [[ابن ماسویه‌]]) را برای انتخاب کتاب فرستاد تا آنچه را مناسب می‌دانند، به بغداد آوردند و به ترجمۀ این آثار فرمان داد.<ref>ابن ندیم، ۲۴۳؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۸۷؛ صفدی، ۱۳/۲۱۶-۲۱۷؛ حاجی خلیفه، ۳/۹۵</ref> یوسف عش تاریخ این رویداد را با اشتباه در نقل از مقریزی ـ که اشاره‌ای مختصر به این ماجرا دارد ـ «‌چند سال پیش از ۲۱۰ق‌» و به احتمال قوی اندکی پس از ۲۰۴ق دانسته است؛<ref group="یادداشت">ص۲۸؛ نیز نک: بالتی گسدن، ۱۳۴-۱۳۵، که ظاهراً استناد وی به مقریزی به واسطۀ عش بوده، و در نتیجه اشتباه او را تکرار کرده است</ref>درحالی که مقریزی در موضعی که عش بدان استناد کرده، از «‌سالهای ۲۱۰ و اندی‌» یاد کرده است.<ref>۲/۳۵۷: فی اعوام بضع عشرة سنة و مأتین</ref> به نظر می‌رسد که [[مقریزی]] براساس تاریخ جنگ میان مأموران امپراتور بیزانس (۲۱۵-۲۱۸ق/۸۳۰-۸۳۳م) این تاریخ تقریبی را ارائه کرده باشد.


خط ۹۳: خط ۹۱:


بیت الحکمه اگر آن چنان که به نظر می‌رسد کتابخانۀ دارالخلافه بوده، عجیب نخواهد بود که از روزگار مأمون به بعد خزانةالمأمون نیز نامیده شود. با این همه، از سرنوشت آن پس از خلافت وی، چیزی نمی‌دانیم. ابن ندیم اشاراتی کوتاه در این باره دارد: نخست به نقل از مأخذی ناشناس (« وقدقیل... ») آورده است که در خزانة المأمون نامه‌ای منسوب به جد [[پیامبر اسلام|پیامبر(ص)]] بود. سپس به دیدن «‌نمونه‌ای از خط حمیری که جزئی از خزانةالمأمون، و به فرمان مأمون ترجمه شده بود‌» و نقل «‌حروف الفبای حبشی که شبیه الفبای حمیری است. از [یکی از دست نوشته های] خزانةالمأمون‌» اشاره می‌کند<ref>ص۱۰، ۱۹</ref> و سرانجام مطلبی را از «‌کتابی با کتابت بسیار کهن، گویا از نسخه‌های خزانةالمأمون‌» نقل می‌کند.<ref>نک: ص۲۱: یشیه ان یکون من خزانةالمامون</ref> [[حمزه اصفهانی|حمزۀ اصفهانی]] نیز یکی از مآخذ خود در نگارش تاریخ سنی ملوک الارض را «‌تاریخ ملوک الفرس المستخرج من خزانةالمأمون‌» می‌داند.<ref>ص۱۰</ref> برخی از محققان این اشارات ابن ندیم و حمزۀ اصفهانی را حاکی از برجای بودن بیت الحکمه یا خزانةالمأمون تا روزگار ابن ندیم دانسته‌اند؛<ref>مثلاً نک: بالتی گسدن، ۱۴۹</ref> درحالی که نه تنها هیچ یک از اشارات این دو را نمی‌توان شاهدی بر این امر دانست، بلکه از تردیدی که ابن ندیم درمورد انتساب نسخه‌ها به خزانةالمأمون داشته، می‌توان استنباط کرد که برعکس، در آن روزگار این کتابخانه پراکنده شده، جای مشخصی نداشته است.
بیت الحکمه اگر آن چنان که به نظر می‌رسد کتابخانۀ دارالخلافه بوده، عجیب نخواهد بود که از روزگار مأمون به بعد خزانةالمأمون نیز نامیده شود. با این همه، از سرنوشت آن پس از خلافت وی، چیزی نمی‌دانیم. ابن ندیم اشاراتی کوتاه در این باره دارد: نخست به نقل از مأخذی ناشناس (« وقدقیل... ») آورده است که در خزانة المأمون نامه‌ای منسوب به جد [[پیامبر اسلام|پیامبر(ص)]] بود. سپس به دیدن «‌نمونه‌ای از خط حمیری که جزئی از خزانةالمأمون، و به فرمان مأمون ترجمه شده بود‌» و نقل «‌حروف الفبای حبشی که شبیه الفبای حمیری است. از [یکی از دست نوشته های] خزانةالمأمون‌» اشاره می‌کند<ref>ص۱۰، ۱۹</ref> و سرانجام مطلبی را از «‌کتابی با کتابت بسیار کهن، گویا از نسخه‌های خزانةالمأمون‌» نقل می‌کند.<ref>نک: ص۲۱: یشیه ان یکون من خزانةالمامون</ref> [[حمزه اصفهانی|حمزۀ اصفهانی]] نیز یکی از مآخذ خود در نگارش تاریخ سنی ملوک الارض را «‌تاریخ ملوک الفرس المستخرج من خزانةالمأمون‌» می‌داند.<ref>ص۱۰</ref> برخی از محققان این اشارات ابن ندیم و حمزۀ اصفهانی را حاکی از برجای بودن بیت الحکمه یا خزانةالمأمون تا روزگار ابن ندیم دانسته‌اند؛<ref>مثلاً نک: بالتی گسدن، ۱۴۹</ref> درحالی که نه تنها هیچ یک از اشارات این دو را نمی‌توان شاهدی بر این امر دانست، بلکه از تردیدی که ابن ندیم درمورد انتساب نسخه‌ها به خزانةالمأمون داشته، می‌توان استنباط کرد که برعکس، در آن روزگار این کتابخانه پراکنده شده، جای مشخصی نداشته است.
{{پایان جمع شدن}}
 


== سخن پایانی ==
== سخن پایانی ==
خط ۲۲۳: خط ۲۲۱:
[[ar:بيت الحكمة]]
[[ar:بيت الحكمة]]


[[رده:کتابخانه‌های مسلمانان]]
[[رده:کتابخانه‌های دوره خلافت عباسی]]
[[رده:مقاله‌های بدون اولویت]]
[[رده:مقاله‌های بدون اولویت]]
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۹۹

ویرایش