کاربر ناشناس
اسما و صفات خدا: تفاوت میان نسخهها
←در علم کلام
imported>Pourrezaei |
imported>Pourrezaei |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
1) اسم، اعتبار شیء است در صورتى که بهتنهایى لحاظ گردد، مانند آسمان و زمین؛ امّا اگر شیئی با صفتى معین لحاظ گردد وصف نامیده مىشود، مانند: خالق، رازق، طویل و قصیر. <ref></ref> | 1) اسم، اعتبار شیء است در صورتى که بهتنهایى لحاظ گردد، مانند آسمان و زمین؛ امّا اگر شیئی با صفتى معین لحاظ گردد وصف نامیده مىشود، مانند: خالق، رازق، طویل و قصیر. <ref></ref> | ||
2) از آنجا که نتیجه تعریف بالا این است که همه جوامد اسم باشند و اسم فاعل، اسم مفعول و مانند آنها صفات، عده دیگری در فرق میان اسم و صفت بر این باورند که اسم آن لفظى است که یکی از این کاربردها را دارد: | 2) از آنجا که نتیجه تعریف بالا این است که همه جوامد اسم باشند و اسم فاعل، اسم مفعول و مانند آنها صفات، عده دیگری در فرق میان اسم و صفت بر این باورند که اسم آن لفظى است که یکی از این کاربردها را دارد: | ||
بر صِرف ذات دلالت مىکند؛ مانند: «اللّه»، «رجل» و «انسان» | بر صِرف ذات دلالت مىکند؛ مانند: «اللّه»، «رجل» و «انسان» | ||
از ذاتى که به وصفى متصف است حکایت مىکند؛ مانند: «عالِم» و «قادر» | از ذاتى که به وصفى متصف است حکایت مىکند؛ مانند: «عالِم» و «قادر» | ||
بر مبدأ فعل دلالت مىکند؛ مانند: «رازق» و «خالق» | بر مبدأ فعل دلالت مىکند؛ مانند: «رازق» و «خالق» | ||
امّا صفت تنها یک کاربرد دارد و تنها بر مبدأ دلالت مىکند بدون اینکه علامتى بر ذات بوده باشد؛ مانند: علم، قدرت، رزق و خلقت، به همین جهت مىتوان اسم را محمول قرار داده و آن را بر ذات حمل کرد و گفت: خداوند «عالم» یا «خالق» یا «رحمان» یا «رحیم» است؛ ولى صفت را نمىتوان محمول قرار داد و گفت: خداوند خلق است. <ref></ref> | امّا صفت تنها یک کاربرد دارد و تنها بر مبدأ دلالت مىکند بدون اینکه علامتى بر ذات بوده باشد؛ مانند: علم، قدرت، رزق و خلقت، به همین جهت مىتوان اسم را محمول قرار داده و آن را بر ذات حمل کرد و گفت: خداوند «عالم» یا «خالق» یا «رحمان» یا «رحیم» است؛ ولى صفت را نمىتوان محمول قرار داد و گفت: خداوند خلق است. <ref></ref> | ||
چنانكهاز منابعمربوط به نیمۀ نخست سدۀ دوم هجری برمىآید، در ایندوره هر دو اصطلاح اسماء و صفات در محافلكلامى، اصطلاحى شكلیافته بود و در گفتار عالمان آن زمان با تفكیكاسماء مشتقاز مبدأ اشتقاق، اصطلاح «اسماء» برای نامهای مشتق الهىمانند عالِم، حىّ و... و اصطلاح «صفات» برای مبدأ اشتقاق این نامها مانند علم، حیاتو... بهكار مىرفته است. | چنانكهاز منابعمربوط به نیمۀ نخست سدۀ دوم هجری برمىآید، در ایندوره هر دو اصطلاح اسماء و صفات در محافلكلامى، اصطلاحى شكلیافته بود و در گفتار عالمان آن زمان با تفكیكاسماء مشتقاز مبدأ اشتقاق، اصطلاح «اسماء» برای نامهای مشتق الهىمانند عالِم، حىّ و... و اصطلاح «صفات» برای مبدأ اشتقاق این نامها مانند علم، حیاتو... بهكار مىرفته است. | ||