confirmed، templateeditor
۱۱٬۳۶۱
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{اعتقادات شیعه}} | {{اعتقادات شیعه}} | ||
'''اُولُوالعَزْم''' به معنی صاحبان عزم که به پنج تن از [[پیامبران]] صاحب شریعت ([[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی]]، [[عیسی]] و [[محمد]]) گفته میشود. تعبیر اولوالعزم یک بار در [[قرآن]] در [[سوره احقاف]] به کار رفته است. در اینکه اولوالعزم آیا دارای [[رسالت]] جهانی هستند یا رسالت ایشان محدود بوده، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است. | '''اُولُوالعَزْم''' به معنی صاحبان عزم که به پنج تن از [[پیامبران]] صاحب شریعت ([[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی (پیامبر)|موسی]]، [[عیسی]] و [[محمد]]) گفته میشود. تعبیر اولوالعزم یک بار در [[قرآن]] در [[سوره احقاف]] به کار رفته است. در اینکه اولوالعزم آیا دارای [[رسالت]] جهانی هستند یا رسالت ایشان محدود بوده، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است. | ||
== مقصود از اولوالعزم== | == مقصود از اولوالعزم== | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
=== صاحبان عهد=== | === صاحبان عهد=== | ||
بعضی از [[مفسر|مفسرین]] با استناد به برخی از آیات و [[روایت|روایات]]، عزم در کلمه اولوالعزم را به معنای عهد دانسته و این معنا را از بعضی آیات [[قرآن]] همچون آیه ۷ [[سوره احزاب]] برداشت کردهاند؛ در این آیه آمده است «وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنكَ وَمِن نُّوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّيثَاقًا غَلِيظًا» در این آیه به مسئلۀ گرفتن عهد و میثاق از انبیا بزرگی چون [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی]]، [[عیسی]]، و [[محمد]] علیهم السلام اشاره شده است. برخی از مفسرین معتقدند که منظور از میثاق در این آیه میثاقی خاص پیامبران است که به مساله [[نبوت]] آنها ارتباط مستقیم دارد و دلیل ذکر نام این ۵ پیامبر شأن و مقام رفیع آنها به واسطه اولوالعزم و صاحب شریعت بودنشان میباشد<ref>المیزان، ج۱۶، ص۴۱۵-۴۱۶، تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۲۱۱</ref> | بعضی از [[مفسر|مفسرین]] با استناد به برخی از آیات و [[روایت|روایات]]، عزم در کلمه اولوالعزم را به معنای عهد دانسته و این معنا را از بعضی آیات [[قرآن]] همچون آیه ۷ [[سوره احزاب]] برداشت کردهاند؛ در این آیه آمده است «وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنكَ وَمِن نُّوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّيثَاقًا غَلِيظًا» در این آیه به مسئلۀ گرفتن عهد و میثاق از انبیا بزرگی چون [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی (پیامبر)|موسی]]، [[عیسی]]، و [[محمد]] علیهم السلام اشاره شده است. برخی از مفسرین معتقدند که منظور از میثاق در این آیه میثاقی خاص پیامبران است که به مساله [[نبوت]] آنها ارتباط مستقیم دارد و دلیل ذکر نام این ۵ پیامبر شأن و مقام رفیع آنها به واسطه اولوالعزم و صاحب شریعت بودنشان میباشد<ref>المیزان، ج۱۶، ص۴۱۵-۴۱۶، تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۲۱۱</ref> | ||
بنابراین که عزم به معنای عهد و میثاق باشد<ref> تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۳۴۲ و کنزالدقائق، ج۸، ص۳۶۰</ref> منظور از اولوالعزم پیامبرانی هستند که خداوند از آنها بر [[عبادت|عبودیت]] و اطاعت تامه خویش<ref>بحارالانوار، ج۱۱، ص۳۵ و تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۳۴۲</ref> یا بر [[ولایت]] [[حضرت محمد|پیامبر خاتم]] و [[اهل بیت]] ایشان<ref>بحارالانوار، ج۱۱، ص۳۵ ; المیزان، ج۲، ص۲۱۳ ; تفسیر الصافی، ج۳، ص۳۴۲، تفسیر قمی، ج۲، ص۶۶ و کنزالدقائق، ج۸، ص۳۶۰</ref> پیمان گرفته است. | بنابراین که عزم به معنای عهد و میثاق باشد<ref> تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۳۴۲ و کنزالدقائق، ج۸، ص۳۶۰</ref> منظور از اولوالعزم پیامبرانی هستند که خداوند از آنها بر [[عبادت|عبودیت]] و اطاعت تامه خویش<ref>بحارالانوار، ج۱۱، ص۳۵ و تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۳۴۲</ref> یا بر [[ولایت]] [[حضرت محمد|پیامبر خاتم]] و [[اهل بیت]] ایشان<ref>بحارالانوار، ج۱۱، ص۳۵ ; المیزان، ج۲، ص۲۱۳ ; تفسیر الصافی، ج۳، ص۳۴۲، تفسیر قمی، ج۲، ص۶۶ و کنزالدقائق، ج۸، ص۳۶۰</ref> پیمان گرفته است. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
عده دیگری از مفسرین با توجه به برخی از [[قرآن|آیات]] و [[حدیث|روایات]]، انبیای اولوالعزم را به انبیا دارای کتاب و شریعت تفسیر کردهاند.<ref>المیزان، ج۲، ص۲۱۳ ; جوامع الجامع، ج۶، ص۲۷ و ۲۹ ; روح البیان، ج۸، ص۴۹۵ ; کنزالدقائق، ج۱۲، ص۲۰۳ و تفسیر المبین، ص۵۵۰</ref> | عده دیگری از مفسرین با توجه به برخی از [[قرآن|آیات]] و [[حدیث|روایات]]، انبیای اولوالعزم را به انبیا دارای کتاب و شریعت تفسیر کردهاند.<ref>المیزان، ج۲، ص۲۱۳ ; جوامع الجامع، ج۶، ص۲۷ و ۲۹ ; روح البیان، ج۸، ص۴۹۵ ; کنزالدقائق، ج۱۲، ص۲۰۳ و تفسیر المبین، ص۵۵۰</ref> | ||
یکی از مهمترین آیات در این زمینه آیه ۱۳ [[سوره شوری]] است که [[خدا|خداوند]] در این آیه نام این پیامبران را به عنوان پیامبران صاحب شریعت آورده است «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ».[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] در تفسیر این آیه که نام این پیامبران آورده شده معتقد است که «شرایع الهی و آن ادیانی که مستند به وحی هستند تنها همین شرایع مذکور در آیهاند، یعنی شریعت [[نوح (پیامبر)|نوح]] و [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم]] و [[موسی (پیامبر)|موسی]] و [[عیسی (پیامبر)|عیسی]] و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|محمد]] (صلوات اللّه علیهم)، چون اگر شریعت دیگری میبود باید در این مقام که مقام بیان جامعیت شریعت اسلام است نام برده میشد»<ref>المیزان، ج۱۸، ص۲۹ </ref> این مفهوم همچنین در روایات نیز تایید شده است به عنوان نمونه در روایتی از [[امام رضا]] علیهالسلام سؤال شد که چرا بعضی انبیا اولوالعزم شدند حضرت فرمود: زیرا [[نوح]] همراه با کتاب و [[شریعت]] مبعوث شد و هر کس بعد از ایشان آمد طبق کتاب و شریعت و روش او عمل کرد تا این که ابراهیم با کتاب و [[صحف|صُحُف]] جدید آمد و هر پیامبری بعد از ایشان آمد طبق شریعت حضرت [[ابراهیم]] عمل کرد، سپس جناب [[موسی]] آمد و [[تورات]] را که کتاب جدیدی بود آورد و بعد از آن هم [[مسیح]] با [[انجیل]] که شریعت جدیدی بود آمد و تا زمان [[پیامبر اسلام]] همه طبق شریعت حضرت عیسی عمل میکردند، پیامبر اسلام با قرآن و شریعت جدیدی آمد که حرام و حلال آن تا روز قیامت به همان صورت باقی خواهد ماند.<ref> البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۵۱ ; الصافی، ج۵، ص۱۹ ; کنزالدقائق، ج۱۲، ص۲۰۶ ; تفسیر البرهان، ج۴، ص۸۰ و عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۷۸). </ref> | یکی از مهمترین آیات در این زمینه آیه ۱۳ [[سوره شوری]] است که [[خدا|خداوند]] در این آیه نام این پیامبران را به عنوان پیامبران صاحب شریعت آورده است «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ».[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] در تفسیر این آیه که نام این پیامبران آورده شده معتقد است که «شرایع الهی و آن ادیانی که مستند به وحی هستند تنها همین شرایع مذکور در آیهاند، یعنی شریعت [[نوح (پیامبر)|نوح]] و [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم]] و [[موسی (پیامبر)|موسی]] و [[عیسی (پیامبر)|عیسی]] و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|محمد]] (صلوات اللّه علیهم)، چون اگر شریعت دیگری میبود باید در این مقام که مقام بیان جامعیت شریعت اسلام است نام برده میشد»<ref>المیزان، ج۱۸، ص۲۹ </ref> این مفهوم همچنین در روایات نیز تایید شده است به عنوان نمونه در روایتی از [[امام رضا]] علیهالسلام سؤال شد که چرا بعضی انبیا اولوالعزم شدند حضرت فرمود: زیرا [[نوح]] همراه با کتاب و [[شریعت]] مبعوث شد و هر کس بعد از ایشان آمد طبق کتاب و شریعت و روش او عمل کرد تا این که ابراهیم با کتاب و [[صحف|صُحُف]] جدید آمد و هر پیامبری بعد از ایشان آمد طبق شریعت حضرت [[ابراهیم]] عمل کرد، سپس جناب [[موسی (پیامبر)|موسی]] آمد و [[تورات]] را که کتاب جدیدی بود آورد و بعد از آن هم [[مسیح]] با [[انجیل]] که شریعت جدیدی بود آمد و تا زمان [[پیامبر اسلام]] همه طبق شریعت حضرت عیسی عمل میکردند، پیامبر اسلام با قرآن و شریعت جدیدی آمد که حرام و حلال آن تا روز قیامت به همان صورت باقی خواهد ماند.<ref> البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۵۱ ; الصافی، ج۵، ص۱۹ ; کنزالدقائق، ج۱۲، ص۲۰۶ ; تفسیر البرهان، ج۴، ص۸۰ و عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۷۸). </ref> | ||
برخی انبیای الهی اگر چه دارای کتاب آسمانی بودند ولی کتابشان کتاب [[احکام]] و [[شریعت]] مستقل و جدیدی نبود، چنان که [[آدم|حضرت آدم]]، [[شیث]]، [[ادریس]] و [[داود]](ع) هم دارای کتاب بودند ولی اولوالعزم نبودند.<ref> المیزان، ج ۲، ص۱۴۲؛ ترجمه المیزان، ج ۲، ص۲۱۳.</ref> | برخی انبیای الهی اگر چه دارای کتاب آسمانی بودند ولی کتابشان کتاب [[احکام]] و [[شریعت]] مستقل و جدیدی نبود، چنان که [[آدم|حضرت آدم]]، [[شیث]]، [[ادریس]] و [[داود]](ع) هم دارای کتاب بودند ولی اولوالعزم نبودند.<ref> المیزان، ج ۲، ص۱۴۲؛ ترجمه المیزان، ج ۲، ص۲۱۳.</ref> | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
برخی اولوالعزم را هجده رسولی دانستهاند که نامشان در آیات ۸۲ تا ۹۰ [[سوره انعام]] آمده است، خداوند بعد از نام این انبیا فرموده است: «فَبِهُداهُمُ اقتَدِه»: پس به هدایت آنان اقتدا کن. و برخی بر اساس بعضی روایات، انبیای اولوالعزم را ۹ نفر دانسته و برخی دیگر آنها را ۶ یا ۷ نفر معرفی کردهاند.<ref>المیزان، ج۱۸، ص۳۳۳ ; روح المعانی، ج۲۶، ص۳۴و ۳۵</ref> | برخی اولوالعزم را هجده رسولی دانستهاند که نامشان در آیات ۸۲ تا ۹۰ [[سوره انعام]] آمده است، خداوند بعد از نام این انبیا فرموده است: «فَبِهُداهُمُ اقتَدِه»: پس به هدایت آنان اقتدا کن. و برخی بر اساس بعضی روایات، انبیای اولوالعزم را ۹ نفر دانسته و برخی دیگر آنها را ۶ یا ۷ نفر معرفی کردهاند.<ref>المیزان، ج۱۸، ص۳۳۳ ; روح المعانی، ج۲۶، ص۳۴و ۳۵</ref> | ||
[[علامه طباطبایی]] و بعضی دیگر از مفسران اولوالعزم را پنج پیامبر صاحب شریعت، یعنی [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی]]، [[عیسی]] و[[محمد]] دانستهاند<ref>المیزان، ج۲، ص۲۱۳ ; البرهان، ج۳، ص۷۷۶ ; تفسیر مراغی، ج۲۱، ص۱۳۲ و ج۲۶، ص۲۹</ref> و معتقدند روایات دال بر این مطلب در حد [[مستفیض]] است.<ref>المیزان، ج۲، ص۱۴۵ و ۱۴۶ و ج۱۸ ص۲۲۰</ref> اما در مقابل، بعضی دیگر معتقدند به دلیل آن که این روایات به حد [[تواتر]] نمیرسد یقین آور نیست و از آیات قرآن دلالتی قطعی بر انحصار پیامبران صاحب شریعت در پنج نفر در دست نیست.<ref>روح المعانی، ج۱۸، ص۳۳۳</ref><ref>راه و راهنماشناسی، ج۵، ص۳۲۹</ref> | [[علامه طباطبایی]] و بعضی دیگر از مفسران اولوالعزم را پنج پیامبر صاحب شریعت، یعنی [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی (پیامبر)|موسی]]، [[عیسی]] و[[محمد]] دانستهاند<ref>المیزان، ج۲، ص۲۱۳ ; البرهان، ج۳، ص۷۷۶ ; تفسیر مراغی، ج۲۱، ص۱۳۲ و ج۲۶، ص۲۹</ref> و معتقدند روایات دال بر این مطلب در حد [[مستفیض]] است.<ref>المیزان، ج۲، ص۱۴۵ و ۱۴۶ و ج۱۸ ص۲۲۰</ref> اما در مقابل، بعضی دیگر معتقدند به دلیل آن که این روایات به حد [[تواتر]] نمیرسد یقین آور نیست و از آیات قرآن دلالتی قطعی بر انحصار پیامبران صاحب شریعت در پنج نفر در دست نیست.<ref>روح المعانی، ج۱۸، ص۳۳۳</ref><ref>راه و راهنماشناسی، ج۵، ص۳۲۹</ref> | ||
==پیامبران اولوالعزم و رسالت جهانی== | ==پیامبران اولوالعزم و رسالت جهانی== | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
===تفصیل=== | ===تفصیل=== | ||
نظریه سوم آن است که اگر معنای جهانی بودن آن باشد که پیامبر موظف است رسالت خویش را نه تنها به قوم خویش که به همه اقوام و ملل عمده جهان برساند، رسالت بسیاری از پیامبران حتی موسی (علیهالسلام) و عیسی (علیهالسلام) جهانی نبوده است. اما اگر جهانی بودن را به معنای لزوم ابلاغ رسالت در صورت مواجهه با دیگر اقوام و لزوم پیروی همه کسانی که با دین جدید آشنا میشدند بگیریم، رسالت همه پیامبران جهانی بوده است. بنابراین به یک معنا از جهانی بودن، دعوت بسیاری از انبیا جهانی نبوده و به معنای دیگر رسالت همه انبیا جهانی است.<ref> راه و راهنماشناسی، ج۵، ص۴۶ </ref> | نظریه سوم آن است که اگر معنای جهانی بودن آن باشد که پیامبر موظف است رسالت خویش را نه تنها به قوم خویش که به همه اقوام و ملل عمده جهان برساند، رسالت بسیاری از پیامبران حتی [[موسی (علیهالسلام)]] و عیسی (علیهالسلام) جهانی نبوده است. اما اگر جهانی بودن را به معنای لزوم ابلاغ رسالت در صورت مواجهه با دیگر اقوام و لزوم پیروی همه کسانی که با دین جدید آشنا میشدند بگیریم، رسالت همه پیامبران جهانی بوده است. بنابراین به یک معنا از جهانی بودن، دعوت بسیاری از انبیا جهانی نبوده و به معنای دیگر رسالت همه انبیا جهانی است.<ref> راه و راهنماشناسی، ج۵، ص۴۶ </ref> | ||
موضوع انبیای اولوالعزم و پیوند آن با [[ولایت]] [[ائمه | موضوع انبیای اولوالعزم و پیوند آن با [[ولایت]] [[ائمه(ع)]]در روایات متعددی مورد بحث واقع شده است،<ref> صفار، ۶۱؛ کلینی، ج۱،ص۴۱۶؛ مجلسی، ج۲۶،ص۳۸۲، ج۴۴،ص۲۲۶</ref> از جمله روایتی که [[امامان]](ع) را وارثان علم و معجزات و فضیلت پیامبران اولوالعزم معرفی میکند.<ref>بحارالانوار ج۲،ص۲۰۵</ref> | ||
==مطالعه بیشتر== | ==مطالعه بیشتر== | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* | * [[بحارالأنوار]]، [[علامه مجلسی|مجلسی]]، محمدباقر، تهران، المکتبة الاسلامیه. | ||
* البرهان فی تفسیر القرآن، بحرانی، سید هاشم، قم، دارالکتب العلمیه، ۱۳۳۹ق. | * البرهان فی تفسیر القرآن، بحرانی، سید هاشم، قم، دارالکتب العلمیه، ۱۳۳۹ق. | ||
* التحریر والتنویر، ابن عاشور، محمد بن طاهر، بینا. | * التحریر والتنویر، ابن عاشور، محمد بن طاهر، بینا. |