پرش به محتوا

شیخ مرتضی انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

←‏فضائل اخلاقی: تمیزکاری و افزودن منبع
جز (ویکی سازی)
imported>Kmhoseini
(←‏فضائل اخلاقی: تمیزکاری و افزودن منبع)
خط ۹۵: خط ۹۵:
: «هذا مرجعکم من بعدی: این مرجع شما بعد از من است.»<ref>فقهای نامدار شیعه، ص۳۴۱ و ۳۴۲. </ref>
: «هذا مرجعکم من بعدی: این مرجع شما بعد از من است.»<ref>فقهای نامدار شیعه، ص۳۴۱ و ۳۴۲. </ref>


شیخ انصاری پس از [[علی بن جعفر کاشف‌الغطاء|شیخ علی کاشف الغطا،]] برادرش شیخ حسن کاشف الغطا و همچنین [[صاحب جواهر]] ریاست و اداره [[حوزه علمیه نجف]] را از سال ۱۲۶۶ تا ۱۲۸۱ به مدت ۱۵ سال به عهده داشت و شیعیان جهان از وی [[تقلید]] می‌کردند.
شیخ انصاری پس از [[علی بن جعفر کاشف‌الغطاء|شیخ علی کاشف الغطا،]] برادرش شیخ حسن کاشف الغطا و همچنین [[صاحب جواهر]] ریاست و اداره [[حوزه علمیه نجف]] را از سال ۱۲۶۶ تا ۱۲۸۱ به مدت ۱۵ سال به عهده داشت و شیعیان جهان از وی [[تقلید]] می‌کردند.<ref>سبط الشیخ، زندگینامه استادالفقهاء شیخ انصاری، ص ۱۰۹</ref>


== نوآوری‌های علمی ==
== نوآوری‌های علمی ==
بیشتر شهرت شیخ انصاری به دلیل ابتکارات او در [[اصول فقه|اصول فقه]] و [[فقه]] است که با نوشته‌های شیخ و قدرت تحلیل و دقت‌های او وارد مرحله جدیدی شد. برخی از نوآوری‌های فقهی و اصولی او عبارت است از: رد نظریه [[انسداد باب علم]]، [[نظریه مصلحت سلوکیه]]، [[نظریه حکومت و ورود]] و همچنین استحکام بخشیدن و ایجاد تغییر در مباحث مربوط به حجج در اصول فقه.<ref>نک: علی پور، مهدی، درآمدی بر تاریخ علم اصول، ص۳۶۵به بعد.</ref><ref>رسائل، ج۳، ص۲۴۵-۲۳۳؛ ص۳۹۶-۳۹۴.</ref>
بیشتر شهرت شیخ انصاری به دلیل ابتکارات او در [[اصول فقه|اصول فقه]] و [[فقه]] است که با نوشته‌های شیخ و قدرت تحلیل و دقت‌های او وارد مرحله جدیدی شد. برخی از نوآوری‌های فقهی و اصولی او عبارت است از: رد نظریه [[انسداد باب علم]]، [[نظریه مصلحت سلوکیه]]، [[نظریه حکومت و ورود]] و همچنین استحکام بخشیدن و ایجاد تغییر در مباحث مربوط به حجج در اصول فقه.<ref>نک: علی پور، مهدی، درآمدی بر تاریخ علم اصول، ص۳۶۵به بعد.</ref><ref>رسائل، ج۳، ص۲۴۵-۲۳۳؛ ص۳۹۶-۳۹۴.</ref>


== فضائل اخلاقی==
== فضیلت‌های اخلاقی==
شیخ اعظم افزون بر جهات علمی و به ویژه فقه و اصول، در جهات مختلف دیگر نیز رشد و تعالی یافته بود؛ وی در اخلاق، عرفان و تقوای دینی در مقامی بس بلند قرار داشت و احتیاط و تواضع او زبانزد بود.
شیخ اعظم افزون بر جهات علمی و به ویژه فقه و اصول، در جهات مختلف دیگر نیز رشد و تعالی یافته بود؛ وی در اخلاق، عرفان و تقوای دینی در مقامی بس بلند قرار داشت و احتیاط و تواضع او زبانزد بود.
=== نپذیرفتن مرجعیت ===
=== احتیاط در پذیرفتن مرجعیت ===
نقل شده است که حتّی بعد از این که [[صاحب جواهر]] او را جانشین خود معرّفی کرد و همه نیز [[مرجعیت]] او را پذیرا شدند، خود امتناع ورزید و گفت، [[سعید العلماء مازندرانی]] که اکنون در مازندران است از من اعلم است. از این رو نامه‌ای برای سعید العلما نوشت و این نکته را به او گوشزد کرد که، در درس [[شریف العلما]] که میرفتیم فهم و استفاده شما بیشتر بود؛ لذا شما هستید که باید مرجعیت را به دست بگیرید. سعید العلما در پاسخ نوشت، اگر چه در آن زمان فهم من قوی‌تر بود امّا مدّتها است که من از مباحثات علمی به دور بوده‌ام و شما به عکس در حال تحقیقات علمی بوده اید؛ لذا شما ترجیح دارید. شیخ تنها با چنین پاسخی است که راضی می‌شود مرجعیت را بپذیرد.<ref>امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۱۷.</ref>
نقل شده است که حتّی بعد از این که [[صاحب جواهر]] او را جانشین خود معرّفی کرد و همه نیز [[مرجعیت]] او را پذیرا شدند، خود امتناع ورزید و گفت، [[سعید العلماء مازندرانی]] که اکنون در مازندران است از من اعلم است. در نامه‌ای از سعیدالعلماء خواست که به قم بیاید اما او در پاسخ نامه، شیخ انصاری را اعلم از خود دانست.<ref>امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۱۷.</ref>[[پرونده:فرائد الاصول چاپ کنگره.jpg|150px|بندانگشتی|[[فرائد الاصول]] یا کتاب رسائل در [[علم اصول]]]]
 
طبق نقلی، پس از فوت حاج [[شیخ محمد حسن نجفی]] "صاحب جواهر"، مردم به شیخ انصاری مراجعه کردند و از او [[رساله عملیه]] می‌خواستند. شیخ انصاری فرمود: [[سعید العلماء مازندرانی]] که در بابل زندگی می‌کند از من، اعلم است و با بودن او، من رساله عملیه در اختیار مردم نمی‌گذارم. به همین جهت، خود شیخ انصاری نامه‌ای به سعیدالعلماء نوشته و از او خواستند که به [[نجف]] مشرف شود و زعامت حوزه علمیه تشیع را بر عهده بگیرد.
 
سعیدالعلماء، در جواب نامه شیخ انصاری نوشت: درست است که من وقتی در نجف بودم و با شما [[مباحثه]] می‌کردم، از شما در [[فقه]] قوی‌تر بودم، ولی چون مدتهاست که در بابل زندگی می‌کنم و جلسه بحثی ندارم تارک شده‌ام، و شما را از خود اعلم می‌دانم؛ لذا باید [[مرجعیت]] را خود شما قبول فرمایید. شیخ انصاری در عین حال فرمود: من یقین به لیاقت خود برای این مقام ندارم، لذا اگر مولایم حضرت [[ولی عصر(عج)]] به من [[اجازه اجتهاد]] بدهند و مرا برای این مقام، تعیین کنند، من آن را قبول خواهم کرد!
 
روزی معظم له در مجلس درس نشسته بود و شاگردان هم اطرافش نشسته بودند، دیدند شخصی که آثار عظمت و جلال از قیافه‌اش ظاهر است وارد شد، به شیخ انصاری رو کرد و فرمود: نظر شما درباره زنی که شوهرش مسخ شده باشد چیست؟ (به خاطر این که مسخ در این امت، وجود ندارد این مساله، در هیچ کتابی عنوان نشده است!) لذا شیخ انصاری عرض کرد: چون در کتابها این بحث عنوان نشده، من هم نمی‌توانم جواب عرض کنم. فرمود: حالا به فرض یک چنین کاری انجام شد و مردی مسخ گردید، زنش باید چه کند؟!
 
شیخ انصاری عرض کرد: به نظر من اگر مرد به صورت حیوانات مسخ شده باشد، زن باید عدّه طلاق بگیرد و بعد شوهر کند، چون مرد زنده است و روح دارد، ولی اگر شوهر به صورت جماد در آمده باشد، باید زن، عده وفات بگیرد، زیرا مرد، به صورت مرده در آمده است.
 
آن آقا سه مرتبه فرمود: «انت المجتهد! انت المجتهد! انت المجتهد!» یعنی تو مجتهدی. و پس از این کلام، آن آقا برخاست و از جلسه درس بیرون رفت.
 
شیخ انصاری می‌دانست که او حضرت [[ولی عصر(عج)]] است و به او [[اجازه اجتهاد]] داده‌اند، لذا فوراً به شاگردان فرمود: این آقا را دریابید. شاگردان برخاستند و هر چه گشتند، کسی را ندیدند. لذا شیخ انصاری بعد از این جریان، حاضر شد که رساله عملیه‌اش را به مردم بدهد تا از او [[تقلید]] کنند.<ref> ملاقات با امام زمان، ج ۱، ص۲۸۵، به نقل از کتاب گنجینه دانشمندان، ج۸.</ref>
[[پرونده:فرائد الاصول چاپ کنگره.jpg|150px|بندانگشتی|[[فرائد الاصول]] یا کتاب رسائل در [[علم اصول]]]]


=== احترام به مادر و استخاره مادر شیخ انصاری ===
=== احترام به مادر و استخاره مادر شیخ انصاری ===
هنگامی که شیخ انصاری از عراق به ایران بازگشته بود، پس از اندکی تصمیم می‌گیرد برای استفاده از محضر علمای ایران به شهرهای دیگر سفر کند. اما مادر شیخ که پس از مدتها فرزندش را در کنار خود می‌یافت اجازه مسافرت به او نمی‌دهد. شیخ نیز به احترام مادر مدتی سفر را به تعویق می‌اندازد تا مادرش را راضی نماید. بعد از صحبتهای فراوان مادر شیخ تصمیم به استخاره می‌گیرد. در استخاره به قرآن این [[آیه]] نمایان می‌شود:
هنگامی که شیخ انصاری از عراق به ایران بازگشته بود، پس از اندکی تصمیم می‌گیرد برای استفاده از محضر علمای ایران به شهرهای دیگر سفر کند. اما مادر شیخ که پس از مدتها فرزندش را در کنار خود می‌یافت اجازه مسافرت به او نمی‌دهد. شیخ نیز به احترام مادر مدتی سفر را به تعویق انداخت.<ref>مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۱.</ref>
 
«'''وَأَوْحَینَا إِلَی أُمِّ مُوسَی أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ'''»
:: «ما به مادر موسی [[الهام]] کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی گردانیم، و او را از رسولان قرار می‌دهیم!»<ref> سوره قصص، آیه ۷.</ref>
 
به این ترتیب قلب مادر آرامش می‌یابد و به شیخ اجازه می‌دهد تا مسافرت علمی خود را آغاز کند.<ref>مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۱.</ref>


=== زهد شیخ انصاری ===
=== زهد شیخ انصاری ===
علی رغم آنکه شیخ مقام [[مرجعیت|مرجعیت عامه]] شیعیان آن زمان را داشت و قریب به چهل میلیون شیعه بنا بر آمار آن روزگار [[تقلید (فقه)|مقلد]] وی بودند و از اطراف جهان [[وجوهات]] خود را به محضر او می‌فرستادند، زندگی ساده‌ای داشت و در پایین‌ترین حد قناعت زندگی می‌کرد. او این [[وجوهات]] را در راه اداره حوزه‌های علمیه و مساعدت فقرا خرج می‌کرد و مقید بود که مانند یکی از فقرا زندگی کند؛ بطوری که از ابتدای عمر تا روزی که از دنیا رفت هرگز وضع زندگی‌اش تغییری نکرد و در نهایت زهد و سادگی زیست. از زهد وی داستان‌های فراوانی روایت شده است.
گزارش‌هایی از زندگی ساده و زهدآمیز وی و استفاده از ثروتش در امور عام‌المنفعه نقل شده است.<ref>سبط الشیخ، زندگینامه استادالفقهاء شیخ انصاری، ص ۱۶۰ -۱۶۹</ref> گفته شده او از خود مالی به [[ارث]] نگذاشت و روزی که از دنیا رفت تمام دارائی او هفده تومان بود و به همین اندازه هم مقروض بود و یکی از متموّلین آن زمان مخارج اقامه مجالس ختم را بعهده گرفت.<ref>مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۱۹۲.</ref>
 
او از خود مالی به [[ارث]] نگذاشت و روزی که از دنیا رفت تمام دارائی او هفده تومان بود و به همین اندازه هم مقروض بود و چون آن مال را برای ادای دین او کنار گذاشتند، بازماندگان او مخارج مجلس ترحیم و اقامه عزا برای او را نداشتند تا این که یک نفر از متموّلین آن زمان مخارج اقامه مجالس ختم را بعهده گرفت.<ref>مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۱۹۲.</ref>


== آثار ==
== آثار ==
خط ۱۸۳: خط ۱۶۳:
*«بیانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دام ظله) در نکوداشت شیخ اعظم انصاری (رض) قم مدرسه خاتم الاوصیاء(ص)، پنجشنبه ۹۱/۸/۱۱»، سایت آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی، تاریخ درج مطلب: ۱۴ آبان ۱۳۹۱ش، تاریخ بازدید: ۲۴ فروردین ۱۳۹۸ش.
*«بیانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دام ظله) در نکوداشت شیخ اعظم انصاری (رض) قم مدرسه خاتم الاوصیاء(ص)، پنجشنبه ۹۱/۸/۱۱»، سایت آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی، تاریخ درج مطلب: ۱۴ آبان ۱۳۹۱ش، تاریخ بازدید: ۲۴ فروردین ۱۳۹۸ش.
*رفیعی پور علوی علویجه، سید عباس، «شیخ انصاری»، در گلشن ابرار، چاپ سوم، نشر معروف، ۱۳۸۵ش.
*رفیعی پور علوی علویجه، سید عباس، «شیخ انصاری»، در گلشن ابرار، چاپ سوم، نشر معروف، ۱۳۸۵ش.
*سبط الشیخ، ضیاء الدین، زندگینامه استاد الفقها شیخ انصاری، قم، دبیرخانه کنگره بزرگداشت دویستمین سالگرد میلاد شیخ اعظم شیخ انصاری، ۱۳۷۳ش.
*«شیخ انصاری تجسم رنج هزاران فقیه است»، خبرگزاری رسا، تاریخ درج مطلب: ۱۱ آبان ۱۳۹۱ش، تاریخ بازدید: ۲۴ فروردین ۱۳۹۸ش.
*«شیخ انصاری تجسم رنج هزاران فقیه است»، خبرگزاری رسا، تاریخ درج مطلب: ۱۱ آبان ۱۳۹۱ش، تاریخ بازدید: ۲۴ فروردین ۱۳۹۸ش.
*«شیخ مرتضی انصاری»، کتابخانه طهور.
*«شیخ مرتضی انصاری»، کتابخانه طهور.
کاربر ناشناس