پرش به محتوا

کوه ابوقبیس: تفاوت میان نسخه‌ها

۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ مارس ۲۰۱۶
جز
imported>Mgolpayegani
imported>Mgolpayegani
خط ۲۰: خط ۲۰:
===اهمیت مذهبی===
===اهمیت مذهبی===
*از علل اهمیت این کوه، نزدیکی آن به [[کعبه]] است. ابوقبیس نزدیک‌ترین کوه به [[مسجدالحرام]] است.<ref>ابن ظهیره، ''الجامع اللطيف''، ص۲۹۸.</ref>
*از علل اهمیت این کوه، نزدیکی آن به [[کعبه]] است. ابوقبیس نزدیک‌ترین کوه به [[مسجدالحرام]] است.<ref>ابن ظهیره، ''الجامع اللطيف''، ص۲۹۸.</ref>
*در روایات [[مکه]] آمده است که ابوقبیس نخستین کوهی است که خداوند آفریده است. <ref>ازرقی، ''اخبار مکه''، ج۱، ص۳۲.</ref>
*در روایات [[مکه]] آمده است که ابوقبیس نخستین کوهی است که خداوند آفریده است.<ref>ازرقی، ''اخبار مکه''، ج۱، ص۳۲.</ref>
*گویند هنگامی که [[آدم(ع)]] و [[حوا]] از [[بهشت]] رانده شدند، بر کوه ابوقبیس نزدیک غاری فرود آمدند که آدم آن را غار کنز نامید و از [[خدا]] خواست که این کوه را مقدس بدارد.<ref>یعقوبی، ''تاریخ بعقوبی''، ج۱، ص۵-۶.</ref>
*گویند هنگامی که [[آدم(ع)]] و [[حوا]] از [[بهشت]] رانده شدند، بر کوه ابوقبیس نزدیک غاری فرود آمدند که آدم آن را غار کنز نامید و از [[خدا]] خواست که این کوه را مقدس بدارد.<ref>یعقوبی، ''تاریخ بعقوبی''، ج۱، ص۵-۶.</ref>
*در حکایات و روایات درباره  قبرآدم(ع) اختلاف است. بر اساس برخی گزارش‌ها، فرزندش [[شیث(ع)]] او را در [[غار کنز]] واقع در ابوقبیس به خاک سپرد، و حوا و شیث نیز در این غار دفن شده‌اند.<ref>طبری، ''تاریخ''، ص۱، ۱۶۱-۱۶۲؛ ابن ظهیره، ''الجامع اللطيف''، ص۲۷۹.</ref> بنابر گزارش‌های تأیید نشده، اجساد آنان تا هنگام طوفان در غار کنز قرار داشت تا آنکه [[نوح(ع)]] پیش از طوفان، اجساد را بیرون آورد و در تابوت نهاد و با خود به کشتی برد و چون توفان فرونشست، دوباره اجساد را به جایگاه نخستین در کوه ابوقبیس بازگرداند.<ref>طبری، ''تاریخ''، ص۱، ۱۶۱-۱۶۲؛ابن ظهیره، ''الجامع اللطيف''، ص۲۷۹.</ref> برخی نیز نقل کرده‌اند که آدم(ع) کتاب‌های خود یا صحایف مُنزَلِه را در غار کنز کوه ابوقبیس دفن کرده است.<ref>یاقوت حموی، ''البلدان''، ج۳، ص۷۶۸</ref>ابن ظهیره مورخ اهل مکه در قرن دهم هجری، این اخبار را با تردید نقل کرده و نوشته است که در روزگار او، محل این غار معلوم نیست.<ref>ابن ظهیره، ''الجامع اللطيف''، ص297.</ref>
*در حکایات و روایات درباره  قبرآدم(ع) اختلاف است. بر اساس برخی گزارش‌ها، فرزندش [[شیث(ع)]] او را در [[غار کنز]] واقع در ابوقبیس به خاک سپرد، و حوا و شیث نیز در این غار دفن شده‌اند.<ref>طبری، ''تاریخ''، ص۱، ۱۶۱-۱۶۲؛ ابن ظهیره، ''الجامع اللطيف''، ص۲۷۹.</ref> بنابر گزارش‌های تأیید نشده، اجساد آنان تا هنگام طوفان در غار کنز قرار داشت تا آنکه [[نوح(ع)]] پیش از طوفان، اجساد را بیرون آورد و در تابوت نهاد و با خود به کشتی برد و چون توفان فرونشست، دوباره اجساد را به جایگاه نخستین در کوه ابوقبیس بازگرداند.<ref>طبری، ''تاریخ''، ص۱، ۱۶۱-۱۶۲؛ابن ظهیره، ''الجامع اللطيف''، ص۲۷۹.</ref> برخی نیز نقل کرده‌اند که آدم (ع) کتاب‌های خود یا صحایف مُنزَلِه را در غار کنز کوه ابوقبیس دفن کرده است.<ref>یاقوت حموی، ''البلدان''، ج۳، ص۷۶۸</ref> ابن ظهیره مورخ اهل مکه در قرن دهم هجری، این اخبار را با تردید نقل کرده و نوشته است که در روزگار او، محل این غار معلوم نیست.<ref>ابن ظهیره، ''الجامع اللطيف''، ص۲۹۷.</ref>
*گویند [[حضرت ابراهیم(ع)]] و [[حضرت اسماعیل|اسماعیل(ع)]] پایه‌های خانه [[کعبه]] را تا جایگاه [[حجرالاسود]] برافراشتند. آنگاه حضرت ابراهیم(ع) حجرالاسود را که در کوه ابوقبیس به امانت نهاده شده بود، برگرفت و در جایگاه خود قرار داد.<ref>یعقوبی، ''تاریخ یعقوبی''، ج۱، ص۲۷</ref>
*گویند [[حضرت ابراهیم(ع)]] و [[حضرت اسماعیل|اسماعیل(ع)]] پایه‌های خانه [[کعبه]] را تا جایگاه [[حجرالاسود]] برافراشتند. آنگاه حضرت ابراهیم (ع) حجرالاسود را که در کوه ابوقبیس به امانت نهاده شده بود، برگرفت و در جایگاه خود قرار داد.<ref>یعقوبی، ''تاریخ یعقوبی''، ج۱، ص۲۷</ref>
*بنابر روایتی، در هنگام [[شق القمر]]، نیمی از ماه بر فراز ابوقبیس و نیمی بر بالای قعیقعان دیده شد.<ref>ابونعیم، ''دلائل النبوة''، ج۱، ص۲۸۰؛ ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۲، ص۱۱۷</ref>
*بنابر روایتی، در هنگام [[شق القمر]]، نیمی از ماه بر فراز ابوقبیس و نیمی بر بالای قعیقعان دیده شد.<ref>ابونعیم، ''دلائل النبوة''، ج۱، ص۲۸۰؛ ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۲، ص۱۱۷</ref>
*به گفته برخی منابع تاریخ محلی مکه، فضیلت ابوقبیس از آن رو است که [[پیامبر(ص)]] بسیار بر آن عبادت می‌کرد و این فضیلت را هیچ کوهی ندارد.<ref>فاسی، ''العقد الثمین''، ج۱ ص۴۴۱- ۴۴۲.</ref>
*به گفته برخی منابع تاریخ محلی مکه، فضیلت ابوقبیس از آن رو است که [[پیامبر(ص)]] بسیار بر آن عبادت می‌کرد و این فضیلت را هیچ کوهی ندارد.<ref>فاسی، ''العقد الثمین''، ج۱ ص۴۴۱- ۴۴۲.</ref>
خط ۳۰: خط ۳۰:
===اهمیت اجتماعی و نظامی===
===اهمیت اجتماعی و نظامی===
در منابع تاریخی و روایی، کاربردهای سیاسی، اجتماعی و نظامی برای این کوه ذکر شده است، از جمله برخی بزرگان و امیران و نیز حکومت‌های دوره اسلامی، نظر به مشرف بودن این کوه بر [[مسجدالحرام]] و شهر [[مکه]]، بر فراز آن، قلعه یا سنگرهای نظامی می‌ساخته‌اند که در منابع تاریخی نیز انعکاس یافته است. همچنین چون کوه بر مسجدالحرام و محله‌های اطراف آن اشراف داشته، برخی اعلان‌های عمومی بر دامنه این کوه انجام می‌شده و کسی بدانجا می‌رفته و با صدای بلند جار می‌زده است.
در منابع تاریخی و روایی، کاربردهای سیاسی، اجتماعی و نظامی برای این کوه ذکر شده است، از جمله برخی بزرگان و امیران و نیز حکومت‌های دوره اسلامی، نظر به مشرف بودن این کوه بر [[مسجدالحرام]] و شهر [[مکه]]، بر فراز آن، قلعه یا سنگرهای نظامی می‌ساخته‌اند که در منابع تاریخی نیز انعکاس یافته است. همچنین چون کوه بر مسجدالحرام و محله‌های اطراف آن اشراف داشته، برخی اعلان‌های عمومی بر دامنه این کوه انجام می‌شده و کسی بدانجا می‌رفته و با صدای بلند جار می‌زده است.
*در ۶۴ق. در دوره خلافت [[یزید بن معاویه]]، چون [[عبدالله بن زبیر|عبدالله بن زُبَیر]] از بیعت با وی سرپیچید، یزید سپاهی راهی [[حجاز]] کرد. [[حصین بن نمیر|حُصَین بن نُمَیر]] از سوی یزید راهی مکه شد. او برای جنگ با ابن زبیر که خلافت یزید را به رسمیت نمی‌شناخت، بر ابوقبیس منجنیق‌هایی نهاد. ابن زبیر و یارانش به مسجدالحرام پناه برده بودند. حصین بر پناهندگان حرم [[کعبه]] گلوله‌های سوزان آغشته به نفت و سنگ پرتاب کرد و کعبه را به آتش کشید.<ref>ازرقی، ''اخبار مکه''، ج۱، ص۱۹۶؛دینوری، ''الاخبار الطوال''، ص۲۶۷-۲۶۸؛ابن فهد، ج۲، ص۶۱.</ref>
*در ۶۴ق. در دوره خلافت [[یزید بن معاویه]]، چون [[عبدالله بن زبیر|عبدالله بن زُبَیر]] از بیعت با وی سرپیچید، یزید سپاهی راهی [[حجاز]] کرد. [[حصین بن نمیر|حُصَین بن نُمَیر]] از سوی یزید راهی مکه شد. او برای جنگ با ابن زبیر که خلافت یزید را به رسمیت نمی‌شناخت، بر ابوقبیس منجنیق‌هایی نهاد. ابن زبیر و یارانش به مسجدالحرام پناه برده بودند. حصین بر پناهندگان حرم [[کعبه]] گلوله‌های سوزان آغشته به نفت و سنگ پرتاب کرد و کعبه را به آتش کشید.<ref>ازرقی، ''اخبار مکه''، ج۱، ص۱۹۶؛ دینوری، ''الاخبار الطوال''، ص۲۶۷-۲۶۸؛ ابن فهد، ج۲، ص۶۱.</ref>
*[[حجاج بن یوسف|حَجّاج بن یوسف]] در دوره خلافت [[عبدالملک بن مروان|عبدالمَلِک بن مَروان]]، در ۷۲ق. از سوی وی به جنگ ابن زبیر رفت و از فراز این کوه، [[کعبه]] را با منجنیق سنگباران کرد.<ref>بَلاذُری، ''انساب الاشراف''، ج۵، ص۳۵۸؛ طبری، ''تاریخ''، ج۶، صص۱۷۴، ۱۷۸؛ ابن اثیر، ''الکامل فی التاریخ''، ج۴، ص۳۵۰</ref>
*[[حجاج بن یوسف|حَجّاج بن یوسف]] در دوره خلافت [[عبدالملک بن مروان|عبدالمَلِک بن مَروان]]، در ۷۲ق. از سوی وی به جنگ ابن زبیر رفت و از فراز این کوه، [[کعبه]] را با منجنیق سنگباران کرد.<ref>بَلاذُری، ''انساب الاشراف''، ج۵، ص۳۵۸؛ طبری، ''تاریخ''، ج۶، صص۱۷۴، ۱۷۸؛ ابن اثیر، ''الکامل فی التاریخ''، ج۴، ص۳۵۰</ref>
*سلیم خان تکابی در سال ۱۳۱۰ قمری/ ۱۲۷۲ شمسی به مکه رفته و از وجود پایگاه‌های نظامی بر این کوه خبر داده. هر چند نام کوه را ثبت نکرده است.<ref>جعفریان، ''پنجاه سفرنامه حج قاجاری''، ج۶، ص۱۱۱ـ۱۱۲.</ref>
*سلیم خان تکابی در سال ۱۳۱۰ قمری/ ۱۲۷۲ شمسی به مکه رفته و از وجود پایگاه‌های نظامی بر این کوه خبر داده. هر چند نام کوه را ثبت نکرده است.<ref>جعفریان، ''پنجاه سفرنامه حج قاجاری''، ج۶، ص۱۱۱ـ۱۱۲.</ref>
کاربر ناشناس