confirmed، templateeditor
۱۱٬۰۲۷
ویرایش
جز (ویکی سازی) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| آثار = | | آثار = | ||
}} | }} | ||
'''ابوخالد کابلی وردان''' ملقب به کَنکَر، از رجال [[شیعه|شیعی]] | '''ابوخالد کابلی وردان''' ملقب به کَنکَر، از رجال [[شیعه|شیعی]] [[قرن اول هجری قمری]] و از [[اصحاب امام سجاد(ع)]] و [[امام باقر(ع)]] که پس از مهاجرت به [[مدینه]] در جرگه یاران امام سجاد(ع) درآمد. ابوخالد علاوه بر این دو امام، از کسانی چون [[اصبغ بن نباته]] و [[یحیی بن ام طویل]] نیز روایت کرده است. | ||
==نام و لقب== | ==نام و لقب== | ||
کنکر عنوانی بود که مادرش وی را بدین نام میخواند و در روزگار خود میان عامه مردم بدان شهرت نداشت،<ref>نک: طبرسی، ۲۵۴; راوندی، ج۱، ص۲۶۲ قس: رازی، ج ۲،ص ۶۷۷</ref> اما به واسطه خطابی که از سوی [[امام سجاد(ع)]] به او با عنوان کنکر در روایات بر جای مانده<ref>کشی، ۱۲۱، نیز نک: دلائل الامامه، ۹۰-۹۱</ref>، به این لقب شهرت یافته بود. [[ابن طاووس]] به او کنیه ابویحیی داده<ref>نک:صاحب معالم،۲۹۴</ref> که مآخذ دیگر آن را تایید نمیکند. | کنکر عنوانی بود که مادرش وی را بدین نام میخواند و در روزگار خود میان عامه مردم بدان شهرت نداشت،<ref>نک: طبرسی، ۲۵۴; راوندی، ج۱، ص۲۶۲ قس: رازی، ج ۲،ص ۶۷۷</ref> اما به واسطه خطابی که از سوی [[امام سجاد(ع)]] به او با عنوان کنکر در روایات بر جای مانده<ref>کشی، ۱۲۱، نیز نک: دلائل الامامه، ۹۰-۹۱</ref>، به این لقب شهرت یافته بود. [[ابن طاووس]] به او کنیه ابویحیی داده<ref>نک:صاحب معالم،۲۹۴</ref> که مآخذ دیگر آن را تایید نمیکند. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۲: | ||
ابوخالد در آغاز اقامت در [[مدینه]]، [[محمد بن حنفیه]] را امام میدانست<ref>طبرسی، ۲۵۴; ابن حجر، ج۱، ص۴۳۶</ref> و زمانی دراز او را مانند امامی واجب الطاعه خدمت میکرد.<ref>نک: ابن حجر، ج ۱، ص۴۳۶; راوندی، ج ۱، ص ۲۶۱</ref> | ابوخالد در آغاز اقامت در [[مدینه]]، [[محمد بن حنفیه]] را امام میدانست<ref>طبرسی، ۲۵۴; ابن حجر، ج۱، ص۴۳۶</ref> و زمانی دراز او را مانند امامی واجب الطاعه خدمت میکرد.<ref>نک: ابن حجر، ج ۱، ص۴۳۶; راوندی، ج ۱، ص ۲۶۱</ref> | ||
آوردهاند که ابوخالد در مدت ملازمت با محمد بن حنیفه، از اشارات وی درباره مقام والای [[امام سجاد(ع)]] و احترام فوقالعادهای که محمد برای آن امام قائل بود<ref>نک: ۱۲۱; ابن شهر آشوب، مناقب، ج ۴،ص ۱۴۷</ref> و نیز با راهنمایی و اصرار [[یحیی بن ام طویل]] به دیدار امام نائل شد و چون امام او را با نام دوران کودکیش (کنکر) خطاب کرد، بر امامت آن حضرت یقین آورد.<ref>دلائل الامامه، ۹۰-۹۱; حسین بن عبد الوهاب، ۷۲-۷۳; راوندی، ج ۱، ص۲۶۱</ref> آنگاه به ملازمت امام درآمد و چنان پایگاهی یافت که وی را باب<ref>تاریخ اهل بیت، ۱۴۸</ref>و یکی از ثقات<ref>کلینی، ج ۱، ص۴۷۲</ref> و از حواریون<ref>کشی، ۹-۱۰</ref> امام دانستهاند.[[احمد بن محمد بن خالد برقی|برقی]]<ref>ص ۸</ref>، [[مفید]]<ref>الاختصاص، ۸</ref>و [[شیخ طوسی|طوسی]]<ref>ص ۱۰۰</ref>، او را در زمره اصحاب آن حضرت آوردهاند. [[فضل بن شاذان]] نیز ابوخالد را یکی از ۵ تنی شمرده که در اوایل [[امامت]] [[امام سجاد(ع)]] از شیعیان ایشان به شمار میآمدند.<ref>کشی، ۱۱۵</ref> | آوردهاند که ابوخالد در مدت ملازمت با محمد بن حنیفه، از اشارات وی درباره مقام والای [[امام سجاد(ع)]] و احترام فوقالعادهای که محمد برای آن امام قائل بود<ref>نک: ۱۲۱; ابن شهر آشوب، مناقب، ج ۴،ص ۱۴۷</ref> و نیز با راهنمایی و اصرار [[یحیی بن ام طویل]] به دیدار امام نائل شد و چون امام او را با نام دوران کودکیش (کنکر) خطاب کرد، بر [[امامت]] آن حضرت یقین آورد.<ref>دلائل الامامه، ۹۰-۹۱; حسین بن عبد الوهاب، ۷۲-۷۳; راوندی، ج ۱، ص۲۶۱</ref> آنگاه به ملازمت امام درآمد و چنان پایگاهی یافت که وی را باب<ref>تاریخ اهل بیت، ۱۴۸</ref>و یکی از ثقات<ref>کلینی، ج ۱، ص۴۷۲</ref> و از حواریون<ref>کشی، ۹-۱۰</ref> امام دانستهاند.[[احمد بن محمد بن خالد برقی|برقی]]<ref>ص ۸</ref>، [[مفید]]<ref>الاختصاص، ۸</ref>و [[شیخ طوسی|طوسی]]<ref>ص ۱۰۰</ref>، او را در زمره اصحاب آن حضرت آوردهاند. [[فضل بن شاذان]] نیز ابوخالد را یکی از ۵ تنی شمرده که در اوایل [[امامت]] [[امام سجاد(ع)]] از شیعیان ایشان به شمار میآمدند.<ref>کشی، ۱۱۵</ref> | ||
از جمله روایات معتبر به تغییر عقیده ابوخالد درباره | از جمله روایات معتبر به تغییر عقیده ابوخالد درباره [[امامت]]، حکایت مربوط به شهادت و حکمیت [[حجر الاسود]] است که در روایتهای گوناگون به نحوی با ابوخالد ارتباط یافته و سرانجام منجر به تغییر رای وی در باب امام بر حق میشود<ref>طبرسی، ۲۵۴; راوندی، ج ۱، ص ۲۵۸; مجلسی، ج ۴۶، ص ۲۹-۳۰</ref> [[سید حمیری]] (م ۱۷۳ ق) که گفته شده با شنیدن همین روایات از آیین [[کیسانیه]] دست شسته، این واقعه را به نظم درآورده است.<ref>ص ۴۴۲; نیز نک: طبرسی، ۲۵۴/ ابن حجر، ج ۱،ص ۴۳۶</ref> | ||
درباره تلاش وی برای یافتن امام بر حق، روایت دیگری دلالت بر آن دارد که او زمانی به نزد [[حسن مثنی]] رفته و از وی میراث امامت را سراغ گرفته است و چون از او ناامید شده، به آستان [[امام سجاد(ع)]] شتافته است.<ref>ابن حمزه، ۳۶۳; رازی،ج ۲، ص۶۷۸-۶۷۹</ref> | درباره تلاش وی برای یافتن امام بر حق، روایت دیگری دلالت بر آن دارد که او زمانی به نزد [[حسن مثنی]] رفته و از وی میراث امامت را سراغ گرفته است و چون از او ناامید شده، به آستان [[امام سجاد(ع)]] شتافته است.<ref>ابن حمزه، ۳۶۳; رازی،ج ۲، ص۶۷۸-۶۷۹</ref> |