confirmed، templateeditor
۱۱٬۵۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''فیروز نهاوندی''' معروف به '''ابو لؤلؤ''' (د | '''فیروز نهاوندی''' معروف به '''ابو لؤلؤ''' (د [[سال ۲۳ هجری قمری|۲۳ ق]]/۶۴۴م)، قاتل [[عمر بن خطاب]]. زادگاه او را [[نهاوند]] یا [[کاشان]] دانستهاند. او در [[جنگ قادسیه|جنگ ایرانیان و مسلمانان]] اسیر شد و به [[کوفه]] رفت. برخی بیاعتنایی عمر به شکایت او و نارضایتی [[صحابه]] از عملکرد خلیفه دوم را انگیزه قتل عمر میدانند. برخی، از وجود قبری منسوب به ابولؤلؤ در کاشان خبر دادهاند. | ||
==نام== | ==نام== | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
درباره انگیزه قتل عمر به دست ابولؤلؤ اطلاعات چندانی در منابع تاریخی وجود ندارد. بنا بر کهنترین [[روایات]]، [[مغیرة بن شعبه]] از [[کوفه]] نامهای به عمر در [[مدینه]] نوشت و از او خواست تا اجازه دهد غلامش ابولؤلؤ به مدینه بیاید و مردم از فنون او مانند نقاشی، آهنگری، و درودگری بهرهمند شوند. عمر با آنکه ورود غیرعرب را به مدینه ممنوع کرده بود، موافقت کرد. | درباره انگیزه قتل عمر به دست ابولؤلؤ اطلاعات چندانی در منابع تاریخی وجود ندارد. بنا بر کهنترین [[روایات]]، [[مغیرة بن شعبه]] از [[کوفه]] نامهای به عمر در [[مدینه]] نوشت و از او خواست تا اجازه دهد غلامش ابولؤلؤ به مدینه بیاید و مردم از فنون او مانند نقاشی، آهنگری، و درودگری بهرهمند شوند. عمر با آنکه ورود غیرعرب را به مدینه ممنوع کرده بود، موافقت کرد. | ||
پس از چندی، ابولؤلؤ نزد عمر از مولای خود مغیره شکایت کرد که خراجی سنگین بر او بسته است. ولی [[خلیفه]] شکایت او را روا ندانست و ابولؤلؤ که از بیاعتنایی خلیفه خشمگین شده بود، کلمات تهدیدآمیز بر زبان راند. چندی پس از آن گفتوگو، ابولؤلؤ در [[مسجد]] کمین کرد و هنگام نماز صبح عمر را از پای درآورد و پس از آنکه چند نفر دیگر را هم زخمی کرد، [[خودکشی]] نمود.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۳، ص۳۴۵؛ ابن شبه، تاریخ المدینه المنوره، ۱۳۹۹ق، ج۳، ص۸۹۶-۸۹۹؛ طبری، تاریخ، ۱۳۱۸ش، ج۴، ص۱۹۰-۱۹۱؛ درباره دیگر روایات نک: ابن شبه، تاریخ المدینه المنوره، ۱۳۹۹ق، ج۳، ص۸۹۳؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۲۳</ref> | پس از چندی، ابولؤلؤ نزد عمر از مولای خود مغیره شکایت کرد که خراجی سنگین بر او بسته است. ولی [[خلیفه]] شکایت او را روا ندانست و ابولؤلؤ که از بیاعتنایی خلیفه خشمگین شده بود، کلمات تهدیدآمیز بر زبان راند. چندی پس از آن گفتوگو، ابولؤلؤ در [[مسجد]] کمین کرد و هنگام [[نماز صبح]] عمر را از پای درآورد و پس از آنکه چند نفر دیگر را هم زخمی کرد، [[خودکشی]] نمود.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۳، ص۳۴۵؛ ابن شبه، تاریخ المدینه المنوره، ۱۳۹۹ق، ج۳، ص۸۹۶-۸۹۹؛ طبری، تاریخ، ۱۳۱۸ش، ج۴، ص۱۹۰-۱۹۱؛ درباره دیگر روایات نک: ابن شبه، تاریخ المدینه المنوره، ۱۳۹۹ق، ج۳، ص۸۹۳؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۲۳</ref> | ||
===نارضایتی صحابه از عمر=== | ===نارضایتی صحابه از عمر=== | ||
از دیگر نظراتی که درباره انگیزه قتل عمر گفته شده این است که برخی از بزرگان صحابه که از سختگیریهای عمر ناراضی بودند، نقشه قتل خلیفه را طرح کردند و ابولؤلؤ تنها وسیله اجرا بوده است.<ref>ایرانیکا، ص۳۳۴/I</ref> | از دیگر نظراتی که درباره انگیزه قتل عمر گفته شده این است که برخی از بزرگان [[صحابه]] که از سختگیریهای عمر ناراضی بودند، نقشه قتل خلیفه را طرح کردند و ابولؤلؤ تنها وسیله اجرا بوده است.<ref>ایرانیکا، ص۳۳۴/I</ref> | ||
شواهدی نیز در دست است که نشان میدهد کسانی از پیش در اینباره به خلیفه هشدارهایی داده بودهاند،<ref>نگاه کنید به: احمدبن حنبل، مسند، ۱۳۱۳ق، ج۱، ص۱۵؛ ابن شبه، تاریخ المدینه المنوره، ۱۳۹۹ق، ج۳، ص۸۹۱.</ref> با اینهمه به روایاتی که ماجرای قتل عمر را افسانهآمیز کرده است نمیتوان اعتماد کرد.<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به: ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۲۵؛ طبری، تاریخ، ۱۳۱۸ش، ج۴، ص۱۹۱؛ ابوالعرب، المحن، درالمغرب الاسلامی، ص۷۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، نسخه خطی، ج۱۳، ص۱۶۹.</ref> | شواهدی نیز در دست است که نشان میدهد کسانی از پیش در اینباره به خلیفه هشدارهایی داده بودهاند،<ref>نگاه کنید به: احمدبن حنبل، مسند، ۱۳۱۳ق، ج۱، ص۱۵؛ ابن شبه، تاریخ المدینه المنوره، ۱۳۹۹ق، ج۳، ص۸۹۱.</ref> با اینهمه به روایاتی که ماجرای قتل عمر را افسانهآمیز کرده است نمیتوان اعتماد کرد.<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به: ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۲۵؛ طبری، تاریخ، ۱۳۱۸ش، ج۴، ص۱۹۱؛ ابوالعرب، المحن، درالمغرب الاسلامی، ص۷۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، نسخه خطی، ج۱۳، ص۱۶۹.</ref> | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
*[[نهم ربیع الاول]] | * [[نهم ربیع الاول]] | ||
==پانویس== | ==پانویس== |