پرش به محتوا

معجزات پیامبر(ص): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۷: خط ۳۷:
===تسبیح گفتن سنگ‌ریزه‌ها در دستان پیامبر(ص)===
===تسبیح گفتن سنگ‌ریزه‌ها در دستان پیامبر(ص)===
اصل این رخداد که چند سنگ‌ریزه در دستان پیامبر(ص) تسبیح‌ گفته و به نبوت وی شهادت داده‌اند را یکی از معجزه‌های او به شمار آورده‌اند؛<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابن‌کثیر، معجزات القرآن، المکتبة التوفیقیة، ص۱۳۳-۱۳۷؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۷، ص۳۷۹؛ حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص۲۴.</ref> ولی در بیان جزئیات این واقعه، نقل‌های مختلفی ذکر کرده‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۷؛ ابن‌کثیر، معجزات القرآن، المکتبة التوفیقیة، ص۱۳۳-۱۳۷؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۷، ص۳۷۹؛ حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص۲۴.</ref> بنا به نقلی گروهی از سران [[حضرموت]] بر پیامبر(ص) وارد شدند و گفتند: چگونه بدانیم تو فرستاده خدا هستی؟ پیامبر(ص) یک مشت سنگ‌ریزه از زمین برداشت و گفت: این سنگ‌ریزه‌ها گواهی می‌دهند که من فرستاده خدا هستم، سپس سنگ‌ریزه‌ها در دستان پیامبر(ص) تسبیح خدا گفتند و گواهی دادند که او فرستاده خدا است.<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۷، ص۳۷۹.</ref>
اصل این رخداد که چند سنگ‌ریزه در دستان پیامبر(ص) تسبیح‌ گفته و به نبوت وی شهادت داده‌اند را یکی از معجزه‌های او به شمار آورده‌اند؛<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابن‌کثیر، معجزات القرآن، المکتبة التوفیقیة، ص۱۳۳-۱۳۷؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۷، ص۳۷۹؛ حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص۲۴.</ref> ولی در بیان جزئیات این واقعه، نقل‌های مختلفی ذکر کرده‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۷؛ ابن‌کثیر، معجزات القرآن، المکتبة التوفیقیة، ص۱۳۳-۱۳۷؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۷، ص۳۷۹؛ حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص۲۴.</ref> بنا به نقلی گروهی از سران [[حضرموت]] بر پیامبر(ص) وارد شدند و گفتند: چگونه بدانیم تو فرستاده خدا هستی؟ پیامبر(ص) یک مشت سنگ‌ریزه از زمین برداشت و گفت: این سنگ‌ریزه‌ها گواهی می‌دهند که من فرستاده خدا هستم، سپس سنگ‌ریزه‌ها در دستان پیامبر(ص) تسبیح خدا گفتند و گواهی دادند که او فرستاده خدا است.<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۷، ص۳۷۹.</ref>
 
===گواهی‌دادن سوسمار به نبوت پیامبر(ص)===
در برخی منابع شیعه و اهل سنت نقل کرده‌اند که روزی پیامبر(ص) در جمع [[صحابه|اصحاب]] نشسته بود، عرب بادیه نشینی نزد آنان آمد و سوسماری را که در آستین خود مخفی کرده بود بیرون آورد و خطاب به پیامبر(ص) گفت: به تو ایمان نمی‌آورم مگر اینکه این سوسمار به تو ایمان آورد. سپس پیامبر(ص)، سوسمار را به اذن خدا به سخن گفتن در آورد و به پیامبری وی شهادت داد.<ref>برای نمونه نگاه کنید به قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۳۸؛ ابن‌کثیر، معجزات النبی، المکتبة التوفیقیة، ص۱۶۹.</ref>
===دیگر معجزات===
===دیگر معجزات===
*''' جاری شدن آب از بین انگشتان [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]:''' [[بخاری]] از [[انس بن مالک]] نقل کرده است که یک روز، هنگام [[نماز عصر]]، [[صحابه]] قصد [[نماز]] خواندن با پیامبر را داشتند ولی آبی برای [[وضو]] نیافتند. در این هنگام، رسول اکرم(ص) دست خویش را در ظرفی قرار داد. آب از انگشتان او جاری شد و از آن آب، تمام کسانی که در آنجا بودند وضو گرفتند.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۱۰.</ref>
*''' جاری شدن آب از بین انگشتان [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]:''' [[بخاری]] از [[انس بن مالک]] نقل کرده است که یک روز، هنگام [[نماز عصر]]، [[صحابه]] قصد [[نماز]] خواندن با پیامبر را داشتند ولی آبی برای [[وضو]] نیافتند. در این هنگام، رسول اکرم(ص) دست خویش را در ظرفی قرار داد. آب از انگشتان او جاری شد و از آن آب، تمام کسانی که در آنجا بودند وضو گرفتند.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۱۰.</ref>
خط ۴۳: خط ۴۴:


*'''بارش شدید باران به دعای پیامبر(ص):''' در [[حدیث|روایتی]] از [[امام صادق(ع)]] نقل شده است که به‌دنبال خشکسالی شدید در [[مدینه]]، مردم این شهر از رسول الله(ص) درخواست کردند تا برای بارش باران دعا کند. پیامبر [[دعا]] کرد و هنوز دعای وی تمام نشده بود که ابر آسمان مدینه را پوشاند و به‌حدی باران بارید که بیم آن می‌رفت سیل راه بیفتد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۷۴.</ref>
*'''بارش شدید باران به دعای پیامبر(ص):''' در [[حدیث|روایتی]] از [[امام صادق(ع)]] نقل شده است که به‌دنبال خشکسالی شدید در [[مدینه]]، مردم این شهر از رسول الله(ص) درخواست کردند تا برای بارش باران دعا کند. پیامبر [[دعا]] کرد و هنوز دعای وی تمام نشده بود که ابر آسمان مدینه را پوشاند و به‌حدی باران بارید که بیم آن می‌رفت سیل راه بیفتد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۷۴.</ref>
*''''شهادت سوسمار به رسالت پیامبر(ص):'''
روزی رسول خدا- صلّی اللَّه علیه و آله- در جمع [[صحابه|اصحاب]] نشسته بود، عرب بادیه نشینی که سوسماری را گرفته و در آستین خود مخفی کرده بود، خدمت پیامبر آمد و گفت: «به تو ایمان نمی آورم مگر اینکه این سوسمار به تو ایمان آورد».در این لحظه سوسمار را از آستین خود بیرون انداخت.پیامبر فرمود: «من کیستم ای سوسمار؟».
سوسمار گفت: تو فرستاده پروردگار عالمیان و خاتم پیامبران هستی. رستگار است کسی که تو را تصدیق کند و زیانکار است کسی که تو را تکذیب نماید. آنگاه اعرابی اسلام آورد و به یگانگی خدا و رسالت پیامبر- صلّی اللَّه علیه و آله- گواهی داد و پیش قبیله خود «بنی سلیم» برگشت و قضیه را به آنها گفت و هزار نفر از آنها [[مسلمان]] شدند<ref>الخرایج راوندی،ص۱۸۴ به نقل: مجلسی، بحارالانوار، ج۱۷، صص۴۰۶-۴۰۷، ۱۴۰۳ق.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۹۳۵

ویرایش