کاربر ناشناس
ابو زید انصاری: تفاوت میان نسخهها
←دلیل اشتهار وی
imported>Aghaie |
imported>Aghaie |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
امروزه از بین آثار لغوی پیشینیان كه در دسترس ماست، كمتر كتاب یا لغت نامهای است كه مؤلف آن از آثار ابوزید به عنوان یكی از منابع اصلی خود استفاده و به آنها استناد نكرده باشد.<ref> در میان آن آثار به ویژه از اینها میتوان نام برد: اصلاح المنطق ابن سكیت، ص 109 ـ 110 ؛ تهذیب الالفاظ ابن سكیت، ص 459، 523 ؛ الحیوان جاحظ، ج1، صص130 و 145؛ البرصان و العرجان جاحظ ، صص 92 و 356 ؛خلق الانسان ثابت بن ابی ثابت (جمـ)، ادب الكاتب ابن قتیبه، صص 35، 42 ـ 43، ؛ الكامل مبرد، ج1، صص111، 288 ، اعراب القرآن زجاج، ج1، صص114 ـ 115، 140؛ اشتقاق ابن درید صص265 و 275 ؛ مجمل اللغة ابن فارس (جمـ) و متخیر الالفاظ ابن فارس ، صص55 و 72، المحكم و المحیط ابن سیده، ج3، ص29 ؛ المخصص ابن سیده، ج3، صص6،9،13 ؛ تثقیف اللسان ابن مكی (جمـ).</ref> | امروزه از بین آثار لغوی پیشینیان كه در دسترس ماست، كمتر كتاب یا لغت نامهای است كه مؤلف آن از آثار ابوزید به عنوان یكی از منابع اصلی خود استفاده و به آنها استناد نكرده باشد.<ref> در میان آن آثار به ویژه از اینها میتوان نام برد: اصلاح المنطق ابن سكیت، ص 109 ـ 110 ؛ تهذیب الالفاظ ابن سكیت، ص 459، 523 ؛ الحیوان جاحظ، ج1، صص130 و 145؛ البرصان و العرجان جاحظ ، صص 92 و 356 ؛خلق الانسان ثابت بن ابی ثابت (جمـ)، ادب الكاتب ابن قتیبه، صص 35، 42 ـ 43، ؛ الكامل مبرد، ج1، صص111، 288 ، اعراب القرآن زجاج، ج1، صص114 ـ 115، 140؛ اشتقاق ابن درید صص265 و 275 ؛ مجمل اللغة ابن فارس (جمـ) و متخیر الالفاظ ابن فارس ، صص55 و 72، المحكم و المحیط ابن سیده، ج3، ص29 ؛ المخصص ابن سیده، ج3، صص6،9،13 ؛ تثقیف اللسان ابن مكی (جمـ).</ref> | ||
:::2. روایتِ شعر: | :::2. روایتِ شعر: | ||
ابوزید علاوه بر كوشش چشمگیرش در عرصه لغت، از بزرگترین راویانِ سده 2 و 3 ق نیز به شمار میرود. وی بسیاری از روایات خلف احمر و دیگر راویهها و نیز اشعار جمعی از شاعران بزرگ از جمله [[حسان بن ثابت]] و [[كعب بن مالك]] را جمع آوری و روایت كرده است.<ref> ابن هشام، السیرة النبویه، ج2، صص87 ـ 88، 319 ـ 320، ج3، صص22 ـ 23، 171ـ 172، 221؛ بلاشر، تاریخ الادب العربی، ص184.</ref> | ابوزید علاوه بر كوشش چشمگیرش در عرصه لغت، از بزرگترین راویانِ سده 2 و 3 ق نیز به شمار میرود. وی بسیاری از روایات خلف احمر و دیگر راویهها و نیز اشعار جمعی از شاعران بزرگ از جمله [[حسان بن ثابت]] و [[كعب بن مالك]] را جمع آوری و روایت كرده است.<ref> ابن هشام، السیرة النبویه، ج2، صص87 ـ 88، 319 ـ 320، ج3، صص22 ـ 23، 171ـ 172، 221؛ بلاشر، تاریخ الادب العربی، ص184.</ref> | ||
ابوزید را به همراه دو تن از راویان بزرگ معاصرش یعنی اصمعی و ابوعبیده معمر بن مثنی ، باید از پیشگامان نهضت گردآوری و تدوین اشعار و اخبار عرب كه از نیمه دوم سده 2 آغاز شده و تا اواخر سده 3ق ادامه داشت، به شمار آورد.<ref> بلاشر ، تاریخ الادب العربی، صص177 ـ 184؛ شلقانی، الاصمعی اللغوی، صص3، 8 ـ 9؛ ضیف، العصر الجاهلی، ص155.</ref> | ابوزید را به همراه دو تن از راویان بزرگ معاصرش یعنی اصمعی و ابوعبیده معمر بن مثنی ، باید از پیشگامان نهضت گردآوری و تدوین اشعار و اخبار عرب كه از نیمه دوم سده 2 آغاز شده و تا اواخر سده 3ق ادامه داشت، به شمار آورد.<ref> بلاشر ، تاریخ الادب العربی، صص177 ـ 184؛ شلقانی، الاصمعی اللغوی، صص3، 8 ـ 9؛ ضیف، العصر الجاهلی، ص155.</ref> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
# اولاً: با دقت كامل به جمع آوری اشعار و اخبار پرداختند و چون میدانستند كه پس از گذشت چندین نسل، به خصوص پس از تحریفاتی كه راویان بزرگ قبل از ایشان از جمله خلف احمر و حماد راویه، در روایات و اخبار عرب وارد كرده اند، <ref> نكـ : ضیف ، العصر الجاهلی، 148 ـ 155.</ref> دیگر نمی توان اشعار و اخبار كهن را دست نخورده یافت. از این رو تنها به جمع آوری روایاتی پرداختند كه از [[راوی|راویان]] موثق یا مستقیماً از زبان بدویان شنیدند و خود نیز به دیده انتقاد در آنها نگریستند و كوشیدند درمیان این روایات، سره را از ناسره باز شناسند. | # اولاً: با دقت كامل به جمع آوری اشعار و اخبار پرداختند و چون میدانستند كه پس از گذشت چندین نسل، به خصوص پس از تحریفاتی كه راویان بزرگ قبل از ایشان از جمله خلف احمر و حماد راویه، در روایات و اخبار عرب وارد كرده اند، <ref> نكـ : ضیف ، العصر الجاهلی، 148 ـ 155.</ref> دیگر نمی توان اشعار و اخبار كهن را دست نخورده یافت. از این رو تنها به جمع آوری روایاتی پرداختند كه از [[راوی|راویان]] موثق یا مستقیماً از زبان بدویان شنیدند و خود نیز به دیده انتقاد در آنها نگریستند و كوشیدند درمیان این روایات، سره را از ناسره باز شناسند. | ||
# ثانیاً: چون تا آن زمان روایات سینه به سینه نقل می شد، برای حفظ آنها از خطر نابودی یا تحریف بیشتر درصدد ضبط و تدوین آنها برآمدند و در واقع روایت كتبی را جایگزین روایت شفاهی ساختند. در نتیجه این امر مجموعه های عظیمی از دیوانها و آثار پیشینیان كه امروزه از بزرگ ترین ذخایر ادبیات عرب محسوب می شود، به رشته تحریر درآمد و از خطر نابودی در امان ماند. <ref> بلاشر، تاریخ الادب العربی، صص154 ـ 186؛ ضیف، العصر الجاهلی، صص 158 ـ 161. </ref> | # ثانیاً: چون تا آن زمان روایات سینه به سینه نقل می شد، برای حفظ آنها از خطر نابودی یا تحریف بیشتر درصدد ضبط و تدوین آنها برآمدند و در واقع روایت كتبی را جایگزین روایت شفاهی ساختند. در نتیجه این امر مجموعه های عظیمی از دیوانها و آثار پیشینیان كه امروزه از بزرگ ترین ذخایر ادبیات عرب محسوب می شود، به رشته تحریر درآمد و از خطر نابودی در امان ماند. <ref> بلاشر، تاریخ الادب العربی، صص154 ـ 186؛ ضیف، العصر الجاهلی، صص 158 ـ 161. </ref> | ||
ابوزید در نحو نیز چنان تبحر داشت، كه به ابوزید نحوی معروف شد. با این همه، نمی توان او را در ردیف دو نحوی برجسته معاصرش [[خلیل بن احمد]] و [[سیبویه]] به شمار آورد، <ref>ابن ندیم، الفهرست،60.</ref> گرچه به تأیید بیشتر منابع، در این زمینه از اصمعی و ابوعبیده برتر بود.<ref> ابن ندیم، الفهرست، 60 ؛ ابن انباری، نزهة الالباء، 86. </ref> | ابوزید در نحو نیز چنان تبحر داشت، كه به ابوزید نحوی معروف شد. با این همه، نمی توان او را در ردیف دو نحوی برجسته معاصرش [[خلیل بن احمد]] و [[سیبویه]] به شمار آورد، <ref>ابن ندیم، الفهرست،60.</ref> گرچه به تأیید بیشتر منابع، در این زمینه از اصمعی و ابوعبیده برتر بود.<ref> ابن ندیم، الفهرست، 60 ؛ ابن انباری، نزهة الالباء، 86. </ref> | ||
===اصلاح تا دم مرگ=== | ===اصلاح تا دم مرگ=== | ||
وی چندان به اصلاح «فساد» و «لحن» در زبان عربی مُصرّ بود، كه حتی در دم مرگ نیز از تذكار و رفع اشتباهات دیگران درییغ نمی كرد.<ref> یغموری، نورالقبس المختصر من المقتبس، 108. </ref> برخی او را پیرو [[مذهب قدریه]] ([[معتزله]]) و از مخالفین نظریه جبر دانسته اند.<ref> خوارزمی، شرح (ضمن شروح سقط الزند)، 2(4)/1550؛ ابن قتیبه، المعارف، ص545.</ref> | وی چندان به اصلاح «فساد» و «لحن» در زبان عربی مُصرّ بود، كه حتی در دم مرگ نیز از تذكار و رفع اشتباهات دیگران درییغ نمی كرد.<ref> یغموری، نورالقبس المختصر من المقتبس، 108. </ref> برخی او را پیرو [[مذهب قدریه]] ([[معتزله]]) و از مخالفین نظریه جبر دانسته اند.<ref> خوارزمی، شرح (ضمن شروح سقط الزند)، 2(4)/1550؛ ابن قتیبه، المعارف، ص545.</ref> |