کاربر ناشناس
ابو زید انصاری: تفاوت میان نسخهها
ورود مطلب و ویرایش
imported>Ahmad جز (ویرایش جزئی) |
imported>Ahmad (ورود مطلب و ویرایش) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
== شخصیت علمی == | == شخصیت علمی == | ||
ابوزید علم قرائت را از ابو عمرو بن علاء، راوی بزرگ بصره و صاحب یكی از 7 قرائت مشهور آموخت و دست | ابوزید علم قرائت را از ابو عمرو بن علاء، راوی بزرگ بصره و صاحب یكی از 7 قرائت مشهور آموخت و دست مایه علمی خود در علم لغت را نیز از وی فراگرفت.<ref> ازهری، تهذیب اللغة، 1/12؛ ابوطیب، مراتب النحویین، 40 ـ 39 ؛ یمانی، اشارة التعیین، 128. </ref> | ||
ابو زید اگرچه وابسته به مكتب بصره بود، اما شوق دانش اندوزی، او را برآن داشت تا به دور از هر گونه تعصب، در مجالس درس كوفیان نیز به كسب علم بپردازد. وی دیوانهای شعر عرب را از مفضّل ضّبی و دیگر كوفیان فراگرفت.<ref> ازهری، تهذیب اللغة، 1/12؛ خوارزمی، شرح(ضمن شروح سقط الزند)، 2(4)/ 1550 .</ref> و این امر مایه شگفتی منابع كهن شده است، زیرا تا آن زمان سابقه نداشت كه كسی از مكتب بصره، برای كسب علم نزد كوفیان رود. <ref>سیرافی، اخبار النحویین البصریین، 57 ـ 56 ؛ ابن انباری، نزهة الالباء، 86؛ ابن ندیم، الفهرست، 60. </ref> | ابو زید اگرچه وابسته به مكتب بصره بود، اما شوق دانش اندوزی، او را برآن داشت تا به دور از هر گونه تعصب، در مجالس درس كوفیان نیز به كسب علم بپردازد. وی دیوانهای شعر عرب را از مفضّل ضّبی و دیگر كوفیان فراگرفت.<ref> ازهری، تهذیب اللغة، 1/12؛ خوارزمی، شرح(ضمن شروح سقط الزند)، 2(4)/ 1550 .</ref> و این امر مایه شگفتی منابع كهن شده است، زیرا تا آن زمان سابقه نداشت كه كسی از مكتب بصره، برای كسب علم نزد كوفیان رود. <ref>سیرافی، اخبار النحویین البصریین، 57 ـ 56 ؛ ابن انباری، نزهة الالباء، 86؛ ابن ندیم، الفهرست، 60. </ref> | ||
ابوزید، نحو را نزد یونس و كیسان نحوی فراگرفت و از خلف احمر، عمروبن عبید، ابن عون، سعید بن ابی | ابوزید، نحو را نزد یونس و كیسان نحوی فراگرفت و از خلف احمر، عمروبن عبید، ابن عون، سعید بن ابی عروبه ، ابن جریح، محمد بن عمرو بن علقمه، اسرائیل بن یونس و اسود بن شیبان روایت كرد. <ref> مبرد، الكامل، 1/453 ـ 454؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، 2(1)/5؛ مزی، تهذیب الكمال، 10/330؛ ابن فضل الله عمری ، مسالك الابصار، 7/9؛ یغموری، نورالقبس المختصر من المقتبس، 179. </ref> | ||
خلف احمر، راویه معروف را شاگرد وی دانسته است.<ref> سیرافی، اخبار النحویین البصریین، 53. </ref> | خلف احمر، راویه معروف را شاگرد وی دانسته است.<ref> سیرافی، اخبار النحویین البصریین، 53. </ref> | ||
ابوزید برای جمع آوری اشعار، اخبار و نوادر عرب، مدّت درازی را بین بدویان گذراند و بیشتر از همگنانش از آنان بهره جست. <ref> ابوطیب ، مراتب النحویین،41. </ref> | ابوزید برای جمع آوری اشعار، اخبار و نوادر عرب، مدّت درازی را بین بدویان گذراند و بیشتر از همگنانش از آنان بهره جست. <ref> ابوطیب ، مراتب النحویین،41. </ref> | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
وی پس از آنكه ذخایر عظیمی از روایات را در علوم مختلف همچون لغت، نحو، اخبار، اشعار و احادیث گردآورد، در بصره مجالسی تشكیل داد كه مورد اقبال دانش پژوهان و بزرگان علم و ادب آن روز قرار گرفت.<ref> سیرافی، اخبار النحویین البصریین، 53 ؛ ابن انباری، نزهة الالباء، 89.</ref> | وی پس از آنكه ذخایر عظیمی از روایات را در علوم مختلف همچون لغت، نحو، اخبار، اشعار و احادیث گردآورد، در بصره مجالسی تشكیل داد كه مورد اقبال دانش پژوهان و بزرگان علم و ادب آن روز قرار گرفت.<ref> سیرافی، اخبار النحویین البصریین، 53 ؛ ابن انباری، نزهة الالباء، 89.</ref> | ||
شركت برجسته ترین دانشمندان آن روز از جمله سیبویه، اصمعی، جاحظ، ابو نواس، ابن اعرابی، ابو حاتم سجستانی وابو عبید قاسم بن سلام هروی، در مجالس درس او، خود بیانگر وسعت دامنه معلومات اوست. <ref> سیرافی، اخبار النحویین البصریین، 55 ـ 56؛ ابوطیب، مراتب النحویین، 42، 92، 93؛ ابن انباری، نزهة الالباء، 85؛ ابن نباته، 316؛ طلس، حاشیه بر التثبیه علی حدوث التصحیف، 67؛ فاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، 412.</ref> علاوه بر ایشان كسانی همچون این شبّه، عبدالله بن محمد بن هارون توزی، خلف بزار و رؤیة بن عجّاج از شاگردان او به شمار می رفتند. <ref> ابوطیب، مراتب النحویین، 75؛ یاقوت، ادبا، 11/213 ـ 214؛ یاقوت، بلدان، 1/894)</ref> بزرگانی همچون ابوعثمان مازنی، محمد بن سلام جمحی، ابو حاتم سجستانی، ابو حاتم رازی، ابو عمر صابح بن اسحاق جرمی، ابوعدتان اعور و ابوالحسن مدائنی از وی روایت كرده اند. <ref> خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، 9/79؛ ابن سلام، طبقات فحول الشعراء، 2/765؛ مبرد، الكامل، 1/348، 453؛ ابن قتیبه، المعانی الكبیر، 1/181؛ بلاذری، انساب الاشراف، 1/16، 234؛ ابوطیب، مراتب النحویین، 76. </ref> ابن هشام نیز اشعار چند تن از شاعران را از قول او نقل كرده است.<ref> ابن هشام، السیرة النبویه،1/305، 2/87، 3/22 ـ 23 و145، 148.</ref> | شركت برجسته ترین دانشمندان آن روز از جمله سیبویه، اصمعی، جاحظ، ابو نواس، ابن اعرابی، ابو حاتم سجستانی وابو عبید قاسم بن سلام هروی، در مجالس درس او، خود بیانگر وسعت دامنه معلومات اوست. <ref> سیرافی، اخبار النحویین البصریین، 55 ـ 56؛ ابوطیب، مراتب النحویین، 42، 92، 93؛ ابن انباری، نزهة الالباء، 85؛ ابن نباته، 316؛ طلس، حاشیه بر التثبیه علی حدوث التصحیف، 67؛ فاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، 412.</ref> علاوه بر ایشان كسانی همچون این شبّه، عبدالله بن محمد بن هارون توزی، خلف بزار و رؤیة بن عجّاج از شاگردان او به شمار می رفتند. <ref> ابوطیب، مراتب النحویین، 75؛ یاقوت، ادبا، 11/213 ـ 214؛ یاقوت، بلدان، 1/894)</ref> | ||
بزرگانی همچون ابوعثمان مازنی، محمد بن سلام جمحی، ابو حاتم سجستانی، ابو حاتم رازی، ابو عمر صابح بن اسحاق جرمی، ابوعدتان اعور و ابوالحسن مدائنی از وی روایت كرده اند. <ref> خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، 9/79؛ ابن سلام، طبقات فحول الشعراء، 2/765؛ مبرد، الكامل، 1/348، 453؛ ابن قتیبه، المعانی الكبیر، 1/181؛ بلاذری، انساب الاشراف، 1/16، 234؛ ابوطیب، مراتب النحویین، 76. </ref> ابن هشام نیز اشعار چند تن از شاعران را از قول او نقل كرده است.<ref> ابن هشام، السیرة النبویه،1/305، 2/87، 3/22 ـ 23 و145، 148.</ref> | |||
==نظر دیگران در باره وی == | |||
مقام علمی و ادبی ابوزید سخت مورد ستایش منابع كهن قرار گرفته است. ابوطیب لغوی او را از پیشوایان علم لغت دانسته و در حفظ شعر، لغت، اخبار و نوادر عرب پس از ابومالك برتر از همه شمرده است. او از قول ابن مناذر گوید: اصمعی ثلث لغت عرب، ابوعبیده نصف آن و ابوزید دو سوم آن و ابومالك تمام آن را می دانست. <ref> ابوطیب لغوی، مراتب النحویین، ص 41.</ref> ذهبی او را علامه و حجّة العرب لقب داده <ref> ذهبی، سیراعلام النبلاء، 99/494.</ref> و در اخفش دانش وی را از استادش ابوعمرو بن علاء بیشتر دانسته است. <ref> زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، 182.</ref>. روایاتِ او را نیز، تقریباً همه منابع كهن موثق و مورد اعتماد خوانده اند.<ref> ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، 2(1)/5؛ سیرافی، اخبار النحویین البصریین، 53؛ ازهری، تهذیب اللغة، 1/11؛ ابوطیب، مراتب النحویین، 42 و 90.</ref> به گفته منابع متعدّد، هر جا كه سیبویه در اثر معروفش الكتاب مطلبی را با ذكر «اخبرنی الثقة» با «سمعت الثقــة» نقل می كند، مقصودش ابوزید است. سیبویه در الكتاب 9 بار از ابوزید روایت كرده است كه همه به لغت مربوط می شود.<ref> ابوطیب، مراتب النحویین، 76؛ ابن انباری،نزهة الالباء، 85 ؛ یاقوت، ادبا، 11/215؛ ناصف سیبویه پیشوای نحویان، ، 125.</ref> | |||
از میان همه منابع كهن تنها ابن حنان بر ابوزید خرده گرفته و حدیثی از وی را جرح كرده است. او روایات ابوزید را در صورتی معتبر و مقبول دانسته است كه موافق با گفته ثقاب باشد.<ref> ابن حنان، المجروحین، 1/324 ـ 325.</ref> ابوزید از جمله دانشمندانی بود كه در 158ق به دعوت مهدی خلیفه عباسی به بغداد رفتند.<ref> ابن ندیم، الفهرست، 60؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، 2/204. </ref> ، اما از مدت اقامت وی در بغداد و چگونگی ارتباط او با دربار خلافت اطلاعی در دست نیست. | |||
== دلیل اشتهار وی == | |||
شهرت ابوزید بیشتر در دو زمینه است: | |||
1. لغت شناسی: از اوایل سده 2ق در هردو مكتب بصره و كوفه دانشمندانی ظهور كردند كه در عرصه لغت و نیز شعر و اخبار و ایام عرب (شرح جنگهای قبیله ای) و انساب، شهرت فراوان داشتند. اینان آثاری از خود بر جای گذاشتند كه دست مایه اصلی فرهنگ نویسان در نسلهای بعد گردید<ref> یوسف، دستور زبان و فرهنگ نویسی، 61 ـ 62.</ref> و ابوزید یكی از مشهورترینِ این دانشمندان است. او به گردآوری لغات و لهجه های شاذّ همت گماشت و رساله های لغوی فراوانی در موضوعات مختلف تألیف كرد، كه هر كدام به تنهایی لغت نامه تك موضوعی كوچك و كم حجم به شمار می رفت. <ref> نكـ : آثار وی.</ref> | |||
وی در این رساله ها كه واژگان آنها را از زبان بدویان و فصحای عرب شنیده و گردآورده بود، علاوه بر شرح و توضیح، مترادفات، اضداد و مشتقاتی را كه همگی به موضوعی خاص مربوط می شدند، جمع آوری می کرد. مانند رساله های المطر، الشجر، المیاء، النبات .<ref> نكـ : آثار وی </ref>این رساله های تخصصی، نخستین تلاشها در تدوین فرهنگهای بزرگ و جامع و كتابهای لغتی بود كه در عصرهای بعد پدید آمد. | |||
امروزه از بین آثار لغوی پیشینیان كه در دسترس ماست، كمتر كتاب یا لغت نامه ای است كه مؤلف آن از آثار ابو زید به عنوان یكی از منابع اصلی خود استفاده و به آنها استناد نكرده باشد.<ref> در میان آن آثار به ویژه از اینها می توان نام برد: اصلاح المنطق ابن سكیت، ص 109 ـ 110 ؛ تهذیب الالفاظ ابن سكیت، ص 459، 523 ؛ الحیوان جاحظ 1/130 و 145؛ البرصان و العرجان جاحظ ، ص 92 و 356 ؛خلق الانسان ثابت بن ابی ثابت (جمـ)، ادب الكاتب ابن قتیبه، ص 35، 42 ـ 43، ؛ الكامل مبرد 1/111، 288 ، اعراب القرآن زجاج 1/114 ـ 115، 140؛ اشتقاق ابن درید ص265 و 275 ؛ مجمل اللغة ابن فارس (جمـ) و متخیر الالفاظ ابن فارس ، ص 55 و 72، المحكم و المحیط ابن سیده، 3/29 ؛ المخصص ابن سیده 3/ 6،9،13 ؛ تثقیف اللسان ابن مكی (جمـ).</ref> | |||
2. روایتِ شعر: ابوزید علاوه بر كوشش چشمگیرش در عرصه لغت، از بزرگ ترین راویانِ سده 2 و 3 ق نیز به شمار می رود. وی بسیاری از روایات خلف احمر و دیگر راویه ها و نیز اشعار جمعی از شاعران بزرگ از جمله حسان بن ثابت و كعب بن مالك را جمع آوری و روایت كرده است.<ref> ابن هشام، السیرة النبویه، 2/87 ـ 88، 319 ـ 320، 3/22 ـ 23، 171ـ 172، 221؛ بلاشر، تاریخ الادب العربی، 184.</ref> ابوزید را به همراه دو تن از راویان بزرگ معاصرش یعنی اصمعی و ابوعبیده معمر بن مثنی ، باید از پیشگامان نهضت گردآوری و تدوین اشعار و اخبار عرب كه از نیمه دوم سده 2 آغاز شده و تا اواخر سده 3ق ادامه داشت، به شمار آورد.<ref> بلاشر ، تاریخ الادب العربی، 177 ـ 184؛ شلقانی، الاصمعی اللغوی، 3، 8 ـ 9؛ ضیف، العصر الجاهلی، 155.</ref> | |||
این راویان رنج دو كار بزرگ و دشوار را بر خود هموار ساختند: | |||
اولاً: با دقت كامل به جمع آوری اشعار و اخبار پرداختند و چون می دانستند كه پس از گذشت چندین نسل، به خصوص پس از تحریفاتی كه راویان بزرگ قبل از ایشان از جمله خلف احمر و حماد راویه، در روایات و اخبار عرب وارد كرده اند، <ref> نكـ : ضیف ، العصر الجاهلی، 148 ـ 155.</ref> دیگر نمی توان اشعار و اخبار كهن را دست نخورده یافت. از این رو تنها به جمع آوری روایاتی پرداختند كه از راویان موثق یا مستقیماً از زبان بدویان شنیدند و خود نیز به دیده انتقاد در آنها نگریستند و كوشیدند درمیان این روایات، سره را از ناسره باز شناسند. | |||
ثانیاً: چون تا آن زمان روایات سینه به سینه نقل می شد، برای حفظ آنها از خطر نابودی یا تحریف بیشتر درصدد ضبط و تدوین آنها برآمدند و در واقع روایت كتبی را جایگزین روایت شفاهی ساختند. در نتیجه این امر مجموعه های عظیمی از دیوانها و آثار پیشینیان كه امروزه از بزرگ ترین ذخایر ادبیات عرب محسوب می شود، به رشته تحریر درآمد و از خطر نابودی در امان ماند. <ref> بلاشر، تاریخ الادب العربی، 154 ـ 186؛ ضیف، العصر الجاهلی، ص 158 ـ 161. </ref> | |||
ابوزید در نحو نیز چنان تبحر داشت، كه به ابوزید نحوی معروف شد. با این همه، نمی توان او را در ردیف دو نحوی برجسته معاصرش خلیل بن احمد و سیبویه به شمار آورد. <ref>ابن نديم، الفهرست،60.</ref>، گرچه به تأیید بیشتر منابع، در این زمینه از اصمعی و ابوعبیده برتر بود.<ref> ابن ندیم، الفهرست، 60 ؛ ابن انباری، نزهة الالباء، 86. </ref> وی چندان به اصلاح «فساد» و «لحن» در زبان عربی مُصرّ بود، كه حتی در دم مرگ نیز از تذكار و رفع اشتباهات دیگران دریغ نمی كرد.<ref> یغموری، نورالقبس المختصر من المقتبس، 108. </ref> برخی او را پیرو مذهب قدریه (معتزله) و از مخالفین نظریه جبر دانسته اند.<ref> خوارزمی، شرح (ضمن شروح سقط الزند)، 2(4)/1550؛ ابن قتیبه، المعارف، 545.</ref> | |||
== وفات == | |||
ابوزید در پایان عمر حافظه خود را از دست داد و سرانجام در 215ق و به روایتی 214 یا 216ق در زمان خلافت مأمون در بصره درگذشت<ref> ابوطیب، مراتب النحویین، 43؛ یاقوت، ادبا، 11/216؛ قفطی، انباه الرواة، 2/33؛ ابن خلكان، 2 وفیات الاعیان، /380.</ref> | |||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
خط ۲۰: | خط ۴۸: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
*[http://دانشنامه%20بزرگ%20اسلامی،%20مرکز%20دائرة%20المعارف%20بزرگ%20اسلامی،جلد%205،%20صفحه%202192. دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی]،جلد 5، صفحه 2192. | *[http://دانشنامه%20بزرگ%20اسلامی،%20مرکز%20دائرة%20المعارف%20بزرگ%20اسلامی،جلد%205،%20صفحه%202192. دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی]،جلد 5، صفحه 2192. | ||
*ابن | *ابن ابی ثابت، خلق الانسان، به كوشش عبدالستار احمد فراج، كویت، 1985م؛ | ||
*ابن | *ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دكن، 1372ق/ 1952م؛ | ||
*ابن | *ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد، نزهة الالباء، به كوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، 1959م؛ | ||
*ابن حزم، | *ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، بیروت، 1403ق/ 1983 م؛ | ||
*ابن حنان، محمد، | *ابن حنان، محمد، المجروحین، به كوشش محمد ابراهیم زاید، بیروت، 1396ق؛ | ||
*ابن خلكان، احمد بن محمد، | *ابن خلكان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1372ق؛ | ||
*ابن | *ابن خیر، محمد، فهرست، به كوشش فرانسیسكو كودرا و ریبرا تاراگو، بغداد 1382ق/ 1963م؛ | ||
*ابن | *ابن درید، محمد بن حسن، الاشتقاق، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1378ق/ 1958م؛ | ||
*ابن سعد، محمد، الطبقات | *ابن سعد، محمد، الطبقات الكبری، بیروت، دارصادر؛ | ||
*ابن | *ابن سكیت ، تهذیب الالفاظ، به كوشش لویس شیخو، بیروت، 1886 ـ 1898م؛ | ||
*ابن | *ابن سكیت، یعقوب بن اسحاق، اصلاح المنطق، به كوشش احمد محمد شاكر و عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1375ق/ 1956م؛ | ||
*ابن سلام | *ابن سلام جمحی، محمد، طبقات فحول الشعراء، به كوشش محمود محمد شاكر، قاهره، 1394ق/ 1974م؛ | ||
*ابن | *ابن سیده، علی بن اسماعیل ،المخصص،1320ق؛ | ||
*ابن | *ابن سیده، علی بن اسماعیل، المحكم والمحیط الاعظم، به كوشش عایشه عبدالرحمن، قاهره، 1377ق/ 1958م؛ | ||
*ابن فارس، احمد، | *ابن فارس، احمد، متخّیر الالفاظ، به كوشش هلال ناجی، بغداد، 1390ق/1970م؛ | ||
*ابن فارس، احمد، مجمل اللغة، به كوشش | *ابن فارس، احمد، مجمل اللغة، به كوشش هادی حسن محمودی، كویت 1405 ق/ 1985م؛ | ||
*ابن فضل الله | *ابن فضل الله عمری، احمد بن یحیی، مسالك الابصار، به كوشش فؤاد سزگین، فرانكفورت، 1408ق/ 1988م؛ | ||
*ابن | *ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، ادب الكاتب، به كوشش محمد دالی، بیروت، 1406ق/ 1986م؛ | ||
*ابن | *ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1960م؛ | ||
*ابن | *ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعانی الكبیر، حیدرآباد دكن، 1368ق/ 1949م؛ | ||
*ابن | *ابن مكی، عمر بن خلف، تثقیف اللسان، به كوشش عبدالعزیز مطر، قاهره، 1386ق/ 1966م؛ | ||
*ابن | *ابن ندیم، الفهرست؛ | ||
*ابن هشام، عبدالملك، | *ابن هشام، عبدالملك، السیرة النبویه، به كوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، 1355ق/ 1936م؛ | ||
* | *ابوزید انصاری، سعید بن اوس، النوادر فی اللغة، به كوشش سعیدخوری شرتونی، بیروت، 1387ق/ 1967م؛ | ||
* | *ابوطیب لغوی، عبدالواحد بن علی، مراتب النحویین، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1375ق/ 1955م؛ | ||
* | *ازهری، محمدبن احمد، تهذیب اللغة، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1384ق/ 1964م؛ | ||
* | *بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، به كوشش محمد حمیدالله، قاهره، 1959م؛ | ||
*بلاشر، | *بلاشر، رژیس، تاریخ الادب العربی، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، 1363ش؛ | ||
*جاحظ، عمروبن بحر، | *جاحظ، عمروبن بحر، الحیوان، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، بیروت، 1388ق/ 1969م؛ | ||
*جاحظ، عمروبن بحر، | *جاحظ، عمروبن بحر، الیرصان والعرجان، به كوشش محمد مرسی خولی، بیروت، 1401ق/ 1981م؛ | ||
* | *خطیب بغدادی، احمدبن علی، تاریخ بغداد، قاهره،1349ق؛ | ||
* | *خوارزمی، قاسم، شرح ضمن شروح سقط الزند، به كوشش طه حسین، قاهره، 1368ق/ 1949م؛ | ||
* | *ذهبی، محمد بن احمد، سیراعلام النبلاء، به كوشش صلاح الدین منجد، قاهره، 1956م؛ | ||
* | *زبیدی، محمد بن حسن، طبقات النحویین و اللغویین، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1373ق/ 1954م؛ | ||
*زجاج، | *زجاج، ابراهیم بن سری، اعراب القرآن، به كوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومیة؛ | ||
* | *سیرافی، حسن بن عبدالله، اخبار النحویین البصریین، به كوشش فربتس كرنكو، بیروت، 1936م؛ | ||
* | *شلقانی، عبدالحمید، الاصمعی اللغوی، قاهره، دارالمعارف؛ | ||
* | *ضیف، شوقی، العصر الجاهلی، قاهره، 1960م؛ | ||
*طلس، محمد اسعد، | *طلس، محمد اسعد، حاشیه بر التثبیه علی حدوث التصحیف، تألیف حمزه اصفهانی، دمشق، 1388ق/ 1968م؛ | ||
*عبدالتواب، رمضان، | *عبدالتواب، رمضان، مباحثی در فقه اللغه و زبانشناسی عربی، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد، 1367ش؛ | ||
* | *فاخوری، حنا، تاریخ ادبیات زبان عربی، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، 1361ش؛ | ||
*فروخ، عمر، | *فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت،1401ق/1981 م؛ | ||
* | *قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواه، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1371ق/ 1952م؛ | ||
*مبرد، محمد | *مبرد، محمد یزید، الكامل، به كوشش محمد احمد دالی، بیروت، 1406ق/ 1986م؛ | ||
* | *مزی، یوسف، تهذیب الكمال، به كوشش بشار عواد معروف، بیروت، 1408ق/ 1987م؛ | ||
*ناصف، | *ناصف، علی نجدی، سیبویه پیشوای نحویان، ترجمه محمد فاضلی، مشهد، 1359ش؛ | ||
* | *یاقوت ، بلدان، | ||
* | *یاقوت، ادبا؛ | ||
* | *یغموری، نورالقبس المختصر من المقتبس، به كوشش رودلف زلهایم ویسبادن، 1384ق/ 1964م؛ | ||
* | *یمانی، عبدالباقی، اشارة التعیین، به كوشش عبدالمجید دیاب، ریاض، 1406ق/ 1984م؛ | ||
* | *یوسف، س.م.، «دستور زبان و فرهنگ نویسی» ترجمه علی محمد حق شناس، تاریخ فلسفه در اسلام، به كوشش میان محمد شریف، تهران، 1367ش، ج 3. | ||
*Flugel, Gustav, Die grammatischen Schulen der Araber, Leipzig, 1862. | *Flugel, Gustav, Die grammatischen Schulen der Araber, Leipzig, 1862. | ||
[[رده:لغویان]] | |||
[[رده:راویان]] | |||
[[رده:نحویان]] |