confirmed، templateeditor
۱۱٬۳۶۱
ویرایش
(←شهادت رقیه: افزایش/ تکمیل) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
=== خواب سکینه=== | === خواب سکینه=== | ||
برخی منابع، خوابی از [[سکینه دختر امام حسین(ع)|حضرت سکینه]] در روز چهارمی که در [[دمشق]] بوده، نقل کردهاند.<ref>قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۱۰۰۵-۱۰۰۶؛ ابن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref> به گفته [[ابننمای حلی (ابهامزدایی)|ابن نما حلی]]، سکینه خواب دیده بود که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر | برخی منابع، خوابی از [[سکینه دختر امام حسین(ع)|حضرت سکینه]] در روز چهارمی که در [[دمشق]] بوده، نقل کردهاند.<ref>قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۱۰۰۵-۱۰۰۶؛ ابن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref> به گفته [[ابننمای حلی (ابهامزدایی)|ابن نما حلی]]، سکینه خواب دیده بود که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]]، [[آدم (پیامبر)|حضرت آدم]]، [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم]]، [[موسی (پیامبر)|حضرت موسی]] و [[حضرت عیسی]] برای [[زیارت امام حسین(ع)]] به [[کربلا]] میروند در حالیکه پیامبر اسلام محاسنش را به دست گرفته، گاهی به زمین میافتاد و گاهی از زمین بلند میشد. همچنین [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه]]، [[حوا]]، [[آسیه همسر فرعون|آسیه]]، [[مریم دختر عمران|مریم]] و [[حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها|خدیجه]] نیز آمده بودند در حالیکه حضرت زهرا(س)، دست بر سر گذاشته بود و گاهی به زمین میافتاد و گاهی برمیخیزید. او خود را به حضرت زهرا(س) رساند و شروع کرد به گریه کردن، حضرت زهرا(س) به او گفت: سکینه جان بس است که نالهات جگرم را آتش زد و بندهای قلبم را قطع کرد. این پیراهن آغتشه به خون پدرت حسین است که آن را از خود جدا نمیکنم تا [[خدا]] را ملاقات کنم.<ref>ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۵-۱۰۶.</ref> | ||
== تردید در وجود خرابه== | == تردید در وجود خرابه== |