روح انسان: تفاوت میان نسخهها
اضافه کردن متن
M.hasanzadeh (بحث | مشارکتها) (اضافه کردن متن) |
M.hasanzadeh (بحث | مشارکتها) (اضافه کردن متن) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
'''روح انسان''' حقیقت انسان و سرچشمه تواناییهای او که بیشتر [[متکلم|متکلمان]] آنرا جسم لطیفی از جنس هوا دانستهاند که در اعضای بدن جریان دارد. برخی متکلمان و فیلسوفانِ مسلمان، روح و [[نفس|نفس ناطقه]] را یکی دانستهاند؛ اما برخی معتقدند مراد از روح در بیشتر بحثهای [[کلام اسلامی|کلامی]] و [[فلسفه اسلامی|فلسفی]]، روح بُخاری (واسطه میان بدن مادی و نفس مجرد) است. در [[قرآن]] ۲۱ مرتبه از روح سخن گفته شده که [[آیه روح]] از مهمترین آنها است. | '''روح انسان''' حقیقت انسان و سرچشمه تواناییهای او که بیشتر [[متکلم|متکلمان]] آنرا جسم لطیفی از جنس هوا دانستهاند که در اعضای بدن جریان دارد. برخی متکلمان و فیلسوفانِ مسلمان، روح و [[نفس|نفس ناطقه]] را یکی دانستهاند؛ اما برخی معتقدند مراد از روح در بیشتر بحثهای [[کلام اسلامی|کلامی]] و [[فلسفه اسلامی|فلسفی]]، روح بُخاری (واسطه میان بدن مادی و نفس مجرد) است. در [[قرآن]] ۲۱ مرتبه از روح سخن گفته شده که [[آیه روح]] از مهمترین آنها است. | ||
متکلمان و فیلسوفان [[مسلمان]] وجود روح انسانی را پذیرفته و بیشتر فیلسوفان و برخی از متکلمان آن را غیرمادی و مستقل از بدن دانستهاند؛ اما جمعی از متکلمان و [[اصحاب حدیث|اهل حدیث]] و همه مادیانگاران، منکر [[تجرد نفس|تجرد روح]] شدند. به گفته [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] دلایل عقلی مسلم بر تجرد یا مادی بودن روح وجود ندارد و ظاهر آیات و روایات دلالت بر مادی بودن آن دارند. | متکلمان و فیلسوفان [[مسلمان]] وجود روح انسانی را پذیرفته و بیشتر فیلسوفان و برخی از متکلمان آن را غیرمادی و مستقل از بدن دانستهاند؛ اما جمعی از متکلمان و [[اصحاب حدیث|اهل حدیث]] و همه مادیانگاران، منکر [[تجرد نفس|تجرد روح]] شدند. به گفته [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] دلایل عقلی مسلم بر تجرد یا مادی بودن روح وجود ندارد و ظاهر آیات و روایات دلالت بر مادی بودن آن دارند. برخی از محققان بر این باورند که حقیقت و واقعیت انسان به بعد روحانی اوست و بدن تنها نقش وسیله و ابزار برای فعالیتهای روح را دارد. | ||
بقای روح پس از [[مرگ]] را از معارف قرآن، اصول دین و دینداری و از مسائل مسلم در فلسفه اسلامی دانستهاند؛ اما [[شیخ مفید]]، بقا و جاودانگی روح را با آیه ۲۶ و ۲۷ [[سوره الرحمن]] در تضاد دانسته و آن را نظر فیلسوفان ملحد و طرفداران [[تناسخ]] دانسته است. | بقای روح پس از [[مرگ]] را از معارف قرآن، اصول دین و دینداری و از مسائل مسلم در فلسفه اسلامی دانستهاند؛ اما [[شیخ مفید]]، بقا و جاودانگی روح را با آیه ۲۶ و ۲۷ [[سوره الرحمن]] در تضاد دانسته و آن را نظر فیلسوفان ملحد و طرفداران [[تناسخ]] دانسته است. | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
در صورت واقعی بودن ارتباط با ارواح مردگان، این امر را نشانهای از تجرد روح و زندگی پس از مرگ دانستهاند.<ref>صابری نجفآبادی، جاودانگی انسان در حکمت متعالیه، ۱۳۹۴ش، ص۴۴.</ref> | در صورت واقعی بودن ارتباط با ارواح مردگان، این امر را نشانهای از تجرد روح و زندگی پس از مرگ دانستهاند.<ref>صابری نجفآبادی، جاودانگی انسان در حکمت متعالیه، ۱۳۹۴ش، ص۴۴.</ref> | ||
== اصالت روح == | ==اصالت روح== | ||
آیتالله جعفر سبحانی متکلم شیعی معتقد است که شخصیت و واقعیت انسان منحصر در بعد روحانی اوست و جسم انسان حالتی ابزاری برای فعالیتهای روح را داراست. به باور او روح به واسطه چشم میبیند، به واسطه گوش میشنود. استنباط ایشان از آیه 42 سوره زمر (اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا) بر این است که آدمی واقعیتی غیر از روح ندارد و این سخن که روح بخشی یا بعضی از حقیقت انسان را در برگیرد کلامی ناصحیح است.<ref>سبحانی، محمدرضایی، اندیشه اسلامی۱، ۱۳۸۵ش، ص۷-۹.</ref> | آیتالله جعفر سبحانی متکلم شیعی معتقد است که شخصیت و واقعیت انسان منحصر در بعد روحانی اوست و جسم انسان حالتی ابزاری برای فعالیتهای روح را داراست. به باور او روح به واسطه چشم میبیند، به واسطه گوش میشنود. استنباط ایشان از آیه 42 سوره زمر (اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا) بر این است که آدمی واقعیتی غیر از روح ندارد و این سخن که روح بخشی یا بعضی از حقیقت انسان را در برگیرد کلامی ناصحیح است.<ref>سبحانی، محمدرضایی، اندیشه اسلامی۱، ۱۳۸۵ش، ص۷-۹.</ref> | ||