پرش به محتوا

معتز عباسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۰ بایت حذف‌شده ،  دوشنبهٔ ‏۰۸:۰۵
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایشگر دیداری
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۰: خط ۵۰:
معتز با احساس خطر از جانب ترکان سعی کرد از قدرت آنها بکاهد. وی مردم بربر و فرغانه را به خود نزدیک کرد<ref>پاینده، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۷۶ش، ج‌۳، ص۵۹۵، ۶۲۳.</ref> و دو تن از سران ترک را کشت.<ref>حموی، أنیس المؤمنین، ۱۳۶۳ش، ص۲۳۳؛ رفیعی، زندگی ائمه(ع)، تهران، ص۲۸۳.</ref> این امر سبب شورش ترکان بر علیه او شد. گفته شده سرداران ترک به همراه صالح بن وصیف نزد او رفته و از او خواستند تا حقوق و عطایای آنها را پرداخت کند. خلیفه با اشاره به ناتوانی در پرداخت، خواسته آنها را رد کرد. ترکان او را بر زمین کشانده و از خلافت برکنار کردند.<ref>ابن‌شداد، الأعلاق الخطیرة، ۱۹۵۳م، ج‌۳، ص۷۰۰؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج‌۲، ص۲۹۲؛ ابن‌تغری بردی، مورد اللطافة، ۱۹۷۷ش، ج‌۱، ص۱۶۴.</ref> سرداران ترک او را مجبور کردند تا [[خلافت]] را به [[مهتدی عباسی|مهتدی]] واگذار کند.<ref>ابن‌تغری بردی، مورد اللطافة، ۱۹۷۷ش، ج‌۱، ص۱۶۴؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج‌۲، ص۲۹۲.</ref> درنهایت معتز زندانی شد و به قتل رسید.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۷ق، ص۴۲۵؛ ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۱۹۵؛ ابن‌کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۱۶.</ref> کشته شدن او به دست ترکان سبب شد تا شاعران در وصف رویدادهای زمان مرگش، اشعاری بسرایند.<ref>صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج‌۲، ص۲۹۳-۲۹۴.</ref>
معتز با احساس خطر از جانب ترکان سعی کرد از قدرت آنها بکاهد. وی مردم بربر و فرغانه را به خود نزدیک کرد<ref>پاینده، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۷۶ش، ج‌۳، ص۵۹۵، ۶۲۳.</ref> و دو تن از سران ترک را کشت.<ref>حموی، أنیس المؤمنین، ۱۳۶۳ش، ص۲۳۳؛ رفیعی، زندگی ائمه(ع)، تهران، ص۲۸۳.</ref> این امر سبب شورش ترکان بر علیه او شد. گفته شده سرداران ترک به همراه صالح بن وصیف نزد او رفته و از او خواستند تا حقوق و عطایای آنها را پرداخت کند. خلیفه با اشاره به ناتوانی در پرداخت، خواسته آنها را رد کرد. ترکان او را بر زمین کشانده و از خلافت برکنار کردند.<ref>ابن‌شداد، الأعلاق الخطیرة، ۱۹۵۳م، ج‌۳، ص۷۰۰؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج‌۲، ص۲۹۲؛ ابن‌تغری بردی، مورد اللطافة، ۱۹۷۷ش، ج‌۱، ص۱۶۴.</ref> سرداران ترک او را مجبور کردند تا [[خلافت]] را به [[مهتدی عباسی|مهتدی]] واگذار کند.<ref>ابن‌تغری بردی، مورد اللطافة، ۱۹۷۷ش، ج‌۱، ص۱۶۴؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج‌۲، ص۲۹۲.</ref> درنهایت معتز زندانی شد و به قتل رسید.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۷ق، ص۴۲۵؛ ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۱۹۵؛ ابن‌کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۱۶.</ref> کشته شدن او به دست ترکان سبب شد تا شاعران در وصف رویدادهای زمان مرگش، اشعاری بسرایند.<ref>صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج‌۲، ص۲۹۳-۲۹۴.</ref>
==از ولایت عهدی تا کسب خلافت==
==از ولایت عهدی تا کسب خلافت==
[[متوکل عباسی]] فرزندان خود [[منتصر عباسی|منتصر]] و معتز را به ترتیب به‌عنوان ولایت‌عهدی برگزید؛<ref>ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۸، ص۳۰۸.</ref> اما پس از مدتی به دلیل بدبینی نسبت به منتصر، معتز را مقدم نمود. گفته شده بدگویی مشاورانی چون فتح بن خاقان و کوشش مادر معتز که مورد علاقه متوکل بود در مقدم شدن معتز در ولایتهدی تأثیرگذار بود.<ref>ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۸۴-۸۵.</ref>
[[متوکل عباسی]] فرزندان خود [[منتصر عباسی|منتصر]] و معتز را به ترتیب به‌عنوان ولایت‌عهدی برگزید؛<ref>ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۸، ص۳۰۸.</ref> اما پس از مدتی به دلیل بدبینی نسبت به منتصر، معتز را مقدم نمود. گفته شده بدگویی مشاورانی چون فتح بن خاقان و کوشش مادر معتز در مقدم شدنش در ولایتهدی تأثیرگذار بود.<ref>ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۸۴-۸۵.</ref>


منتصر در [[سال ۲۴۸ هجری قمری|سال ۲۴۸ق]] با توطئه و همدستی سرداران ترک، پدرش متوکل را به قتل رساند و قدرت را به دست گرفت؛<ref>طبری، تاریخ الطبری، 1387ق، ج۹، ص ۲۲۲-۲۳۰.</ref> اما او نیز با توطئه ترکان کشته شد و پسرعمویش مستعین به خلافت نشست.<ref>ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۸۴-۸۵.</ref> مستعین در اقدامات خود، معتز و برادرش ابراهیم را در [[سامرا]] زندانی کرد.<ref>ابن‌شاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج‌۱، ص۱۴۰.</ref> سپاهیان سامرا هنگام خروج مستعین از شهر و حضور در [[بغداد]]، دست به شورش زدند و معتز را از زندان آزاد کرده و با او به عنوان [[خلافت|خلیفه]]، [[بیعت]] نمودند.<ref>ابن‌شاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج‌۱، ص۱۴۰.</ref> این امر سبب جنگ‌هایی میان معتز و مستعین شد<ref>ابن‌شاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج‌۱، ص۱۴۰؛ قرشی، زندگانی امام حسن عسکری(ع)، ۱۳۷۵ش، ص۲۶۱.</ref> که در نهایت مستعین به نفع معتز از قدرت کناره‌گیری کرد<ref>ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۸، ص۳۱۲؛ ابن‌فوطی، مجمع الآداب، ۱۴۱۶ق، ج‌۵، ص۳۱۸؛ ابن‌شاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج‌۱، ص۱۴۰.</ref> و معتز خلافت را به دست گرفت.<ref>ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۸، ص۳۰۸-۳۰۹؛ ابن‌شاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج‌۱، ص۱۴۰-۱۴۱.</ref> معتز پسرعمویش را به واسط [[تبعید]] کرد و در نهایت او را به قتل رساند.<ref>ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۸، ص۳۰۸-۳۰۹؛ ابن‌شاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج‌۱، ص۱۴۰-۱۴۱.</ref>
منتصر در [[سال ۲۴۸ هجری قمری|سال ۲۴۸ق]] با توطئه و همدستی سرداران ترک، پدرش متوکل را به قتل رساند و قدرت را به دست گرفت؛<ref>طبری، تاریخ الطبری، 1387ق، ج۹، ص ۲۲۲-۲۳۰.</ref> اما او نیز با توطئه ترکان کشته شد و پسرعمویش مستعین به خلافت نشست.<ref>ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۸۴-۸۵.</ref> مستعین در اقدامات خود، معتز و برادرش ابراهیم را در [[سامرا]] زندانی کرد.<ref>ابن‌شاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج‌۱، ص۱۴۰.</ref> سپاهیان سامرا هنگام خروج مستعین از شهر و حضور در [[بغداد]]، دست به شورش زدند و معتز را از زندان آزاد کرده و با او به عنوان [[خلافت|خلیفه]]، [[بیعت]] نمودند.<ref>ابن‌شاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج‌۱، ص۱۴۰.</ref> این امر سبب جنگ‌هایی میان معتز و مستعین شد<ref>ابن‌شاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج‌۱، ص۱۴۰؛ قرشی، زندگانی امام حسن عسکری(ع)، ۱۳۷۵ش، ص۲۶۱.</ref> که در نهایت مستعین به نفع معتز از قدرت کناره‌گیری کرد<ref>ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۸، ص۳۱۲؛ ابن‌فوطی، مجمع الآداب، ۱۴۱۶ق، ج‌۵، ص۳۱۸؛ ابن‌شاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج‌۱، ص۱۴۰.</ref> و معتز خلافت را به دست گرفت.<ref>ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۸، ص۳۰۸-۳۰۹؛ ابن‌شاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج‌۱، ص۱۴۰-۱۴۱.</ref> معتز پسرعمویش را به واسط [[تبعید]] کرد و در نهایت او را به قتل رساند.<ref>ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۸، ص۳۰۸-۳۰۹؛ ابن‌شاکر کتبی، فوات الوفیات، بیروت، ج‌۱، ص۱۴۰-۱۴۱.</ref>
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۱٬۴۷۷

ویرایش