حدیث کنز مخفی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ویکی سازی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
==حدیث کنز مخفی در عرفان== | ==حدیث کنز مخفی در عرفان== | ||
حدیث کنز مخفی اشاره به جملهای است درباره [[فلسفه آفرینش]] که در بسیاری کتابهای عرفانی به آن پرداخته شده<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۵۶ق، ج۲، ص۶۱ و ۳۰۳ و ۳۲۶؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۷۸ش، ص۲۸۸.</ref> و آن را به عنوان [[حدیث قدسی]]<ref>سیمایی، مشهورات بیاعتبار در تاریخ و حدیث، ۱۴۰۰ش، ص۱۳۳.</ref> قلمداد کردهاند. این جمله را پاسخِ خداوند به پرسش [[داوود (پیامبر)|داوود(ع)]] دانستهاند که گفت {{حدیث|«یاربّ لِمٰاذا خَلَقْتَ الْخَلْقَ؛ |ترجمه= ای پروردگار، برای چه مخلوقات را خلق کردهای؟».<ref>دادبه، «تجلی»، ذیل مدخل.</ref>}}خدا در پاسخ داوود چنین گفت: {{حدیث|کُنْتُ کَنْزاً مَخْفِیّاً فَاحْبَبْتُ أنْ أُعْرَفُ وَ خَلَقْتُ الْخَلْقَ لِکَیْ أُعْرَفَ؛<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۴، ص۱۹۹ و ۳۴۴.</ref> | ترجمه = من گنجی پنهان بودم، دوست داشتم شناخته شوم، خلائق را آفریدم تا شناخته شوم.»<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۳۹۴ و ۳۹۵.</ref>}} | حدیث کنز مخفی اشاره به جملهای است درباره [[هدف آفرینش انسان|فلسفه آفرینش]] که در بسیاری کتابهای عرفانی به آن پرداخته شده<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۵۶ق، ج۲، ص۶۱ و ۳۰۳ و ۳۲۶؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۷۸ش، ص۲۸۸.</ref> و آن را به عنوان [[حدیث قدسی]]<ref>سیمایی، مشهورات بیاعتبار در تاریخ و حدیث، ۱۴۰۰ش، ص۱۳۳.</ref> قلمداد کردهاند. این جمله را پاسخِ خداوند به پرسش [[داوود (پیامبر)|داوود(ع)]] دانستهاند که گفت {{حدیث|«یاربّ لِمٰاذا خَلَقْتَ الْخَلْقَ؛ |ترجمه= ای پروردگار، برای چه مخلوقات را خلق کردهای؟».<ref>دادبه، «تجلی»، ذیل مدخل.</ref>}}خدا در پاسخ داوود چنین گفت: {{حدیث|کُنْتُ کَنْزاً مَخْفِیّاً فَاحْبَبْتُ أنْ أُعْرَفُ وَ خَلَقْتُ الْخَلْقَ لِکَیْ أُعْرَفَ؛<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۴، ص۱۹۹ و ۳۴۴.</ref> | ترجمه = من گنجی پنهان بودم، دوست داشتم شناخته شوم، خلائق را آفریدم تا شناخته شوم.»<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۳۹۴ و ۳۹۵.</ref>}} | ||
این جمله به چند صورت ذکر شده است<ref>خادم، «حدیث کنز مخفی و سیر تاریخی آن»، ص۱۶.</ref> و آن را مورد استفاده عالمان و عارفان در آثار خود دانستهاند<ref>راستگو، عرفان در غزل فارسی، ۱۳۸۹ش، ص۹۳؛ زمانی، «حدیث کنز مخفی در آینة حکمت متعالیه»، ص۴۷؛ زادهوش، «احادیث نبوی در متون کهن فارسی»، ص۳۹۵؛ آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۲.</ref> که به عنوان حدیثی [[تواتر|متواتر]] و [[حدیث مقبول|مقبول]] شناخته میشود.<ref>رستگار، «پژوهشی در سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۰۹.</ref> | این جمله به چند صورت ذکر شده است<ref>خادم، «حدیث کنز مخفی و سیر تاریخی آن»، ص۱۶.</ref> و آن را مورد استفاده عالمان و عارفان در آثار خود دانستهاند<ref>راستگو، عرفان در غزل فارسی، ۱۳۸۹ش، ص۹۳؛ زمانی، «حدیث کنز مخفی در آینة حکمت متعالیه»، ص۴۷؛ زادهوش، «احادیث نبوی در متون کهن فارسی»، ص۳۹۵؛ آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۲.</ref> که به عنوان حدیثی [[تواتر|متواتر]] و [[حدیث مقبول|مقبول]] شناخته میشود.<ref>رستگار، «پژوهشی در سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۰۹.</ref> |