Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۰۰
ویرایش
(تمیزکاری و اصلاح برخی اغلاط و ...) |
|||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
===پذیرش ولایت اهلبیت، شرط قبولی اعمال=== | ===پذیرش ولایت اهلبیت، شرط قبولی اعمال=== | ||
در تفسیر [[آیه]] | در تفسیر [[آیه ۲۳ سوره فرقان|آیه ۲۳]]، [[علامه طباطبایی]] مضمون آیه را بر پایه تمثیل دانستهاست که بیانگر قهر الهى بر جمیع اعمالی است که کفار به منظور سعادت حیات انجام دادهاند و در قیامت خداوند آنها را باطل میسازد، به طورى که اثرى در سعادت زندگى ابدى ایشان نداشته باشد، خداوند در این تمثیل به سلطان قاهری تشبیه شده که وقتى بر دشمن غلبه مىکند اثاث خانه و زندگى اش را مى سوزاند، به طورى که اثرى از آن باقى نماند.و میان این آیه که دلالت مىکند بر حبط اعمال کفار در روز قیامت، با آیاتى که مى فهماند اعمال کفار به خاطر کفر و جرمهایشان در دنیا حبط مىشود، منافاتی نیست ، براى اینکه معناى حبط کردن بعد از مرگ این است که بعد از مرگ، حبط برایشان ظاهر میشود بعد از آنکه در دنیا از درکشان مخفى بود.ـزیرا دنیا ظرف ظهور وآشکار شدن حقایق و نتایج اعمال است نه ظرف تحقق و به وجود آمدن آنها. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، اعلمی بیروت، ج۱۵، ص۲۰۱.</ref> | ||
در منابع تفسیری روایاتی نقل شدهاست که میگویند شرط قبولی اعمال، پذیرش [[ولایت]] [[اهل بیت(ع)]] است. [[سید هاشم بحرانی]] برخی از این روایات را در [[البرهان فی تفسیر القرآن|البرهان]] میآورد و مینویسد تعداد این روایات بیش از آن است که به شمارش بیایند.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۱۲۲.</ref> همچنین روایاتی ذیل آیه ۲۷ «وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا» نقل شدهاست که واژه «سبیل» را بر [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] تطبیق کردهاند. در روایتی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] در تفسیر واژه «جَنبِ الله» در [[آیه ۵۶ سوره زمر]]{{یاد|أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَىٰ مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ}} امام علی(ع) را مصداق این کلمه دانست و فرمود: هُوَ وَصِيِّي،وَ السَّبِيلُ إِلَيَّ مِنْ بَعْدِي» او وصیّ من و راه به سوی من، پس از من است.<ref>بحرانی، البرهان،الناشر: مؤسسة البعثة ، ج۴، ص۱۲۵.</ref> و نیز در ذیل آیه ۲۸ «يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا» از وصایت حضرت امیرالمؤمنین و غصب ولایت ایشان سخن گفتهاند.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۱۲۴-۱۲۳.</ref> | در منابع تفسیری روایاتی نقل شدهاست که میگویند شرط قبولی اعمال، پذیرش [[ولایت]] [[اهل بیت(ع)]] است. [[سید هاشم بحرانی]] برخی از این روایات را در [[البرهان فی تفسیر القرآن|البرهان]] میآورد و مینویسد تعداد این روایات بیش از آن است که به شمارش بیایند.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۱۲۲.</ref> همچنین روایاتی ذیل آیه ۲۷ «وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا» نقل شدهاست که واژه «سبیل» را بر [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] تطبیق کردهاند. در روایتی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] در تفسیر واژه «جَنبِ الله» در [[آیه ۵۶ سوره زمر]] {{یاد|أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَىٰ مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ}} امام علی(ع) را مصداق این کلمه دانست و فرمود: هُوَ وَصِيِّي،وَ السَّبِيلُ إِلَيَّ مِنْ بَعْدِي» او وصیّ من و راه به سوی من، پس از من است.<ref>بحرانی، البرهان،الناشر: مؤسسة البعثة ، ج۴، ص۱۲۵.</ref> و نیز در ذیل آیه ۲۸ «يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا» از وصایت حضرت امیرالمؤمنین و غصب ولایت ایشان سخن گفتهاند.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۱۲۴-۱۲۳.</ref> | ||
همچنین ببینید: [[احباط]] | همچنین ببینید: [[احباط]] | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
ترجمه: و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] گفت: «پروردگارا، قوم من این قرآن را رها کردند». | ترجمه: و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] گفت: «پروردگارا، قوم من این قرآن را رها کردند». | ||
از آیات مشهور این [[سوره]] [[آیه]] سیام است<ref>[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,8897 مهدی غفاری، مهجوریت قرآن.]</ref> که در آن، [[پیامبر(ص)]] از مهجوربودن [[قرآن]] در میان امتش گلایه میکند. در [[تفسیر نمونه]] آمدهاست این شکایت پیامبر امروز نیز ادامه دارد؛ چراکه قرآن به کتابی تشریفاتی تبدیل شدهاست.<ref>علیبابایی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۳۳۶.</ref> [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] مینویسد از ظاهر آیات فهمیده میشود که این سخن پیامبر به عنوان شکایت ازتمام قومش بلکه ازتمام امتِ کافر و گناهکارش در [[قیامت]] است. استفاده ازفعل ماضی(وَقَالَ الرَّسُولُ ...) که بیانگر تحقق کاری در زمان گذشتهاست نشانگر آن است که مهجوريّت قرآن و گلايهى پيامبر در قیامت از امتش قطعى است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۳م، ج۱۵، ص۲۰۵.</ref> براساس [[حدیث]] مشهور به [[حدیث ثقلین]] که [[شیعه]] و [[سنی]] نقل کردهاند و تأکید پیامبر(ص) براین که قرآن وعترت او تا قیامت از هم جدا نخواهند شد و شرط سعادت و گمراه نشدن امتش تمسک همزمان به آن دو است و بر اساس این که امامان معصوم (ع) [[قرآن ناطق |قرآنهای ناطق]] خدواند هستند میتوان به فرازی از خطبه طولانی [[امام علی(ع)]] هفت روز پس از وفات پیامبر(ص) و پس از فارغ شدن از جمع آوری قرآن در مدینه اشاره کرد که در آن به تشریح مقامات پیامبر خدا(ص) پرداخته و این که اطاعت از او را خداوند اطاعت از خودش قرار داده و در ادامه حضرت به مقام و جایگاه ویژهاش نزد پیامبر اشاره کرده و این که ولایتش [[ولایت]] خدا و پیامبر است و دشمنی با او دشمنی با خدا و رسول اوست و نیز اشاراتی به حوادث پس از وفات پیامبر (ص) داشته و آنگاه پس از تلاوت | از آیات مشهور این [[سوره]] [[آیه]] سیام است<ref>[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,8897 مهدی غفاری، مهجوریت قرآن.]</ref> که در آن، [[پیامبر(ص)]] از مهجوربودن [[قرآن]] در میان امتش گلایه میکند. در [[تفسیر نمونه]] آمدهاست این شکایت پیامبر امروز نیز ادامه دارد؛ چراکه قرآن به کتابی تشریفاتی تبدیل شدهاست.<ref>علیبابایی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۳۳۶.</ref> [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] مینویسد از ظاهر آیات فهمیده میشود که این سخن پیامبر به عنوان شکایت ازتمام قومش بلکه ازتمام امتِ کافر و گناهکارش در [[قیامت]] است. استفاده ازفعل ماضی(وَقَالَ الرَّسُولُ ...) که بیانگر تحقق کاری در زمان گذشتهاست نشانگر آن است که مهجوريّت قرآن و گلايهى پيامبر در قیامت از امتش قطعى است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۳م، ج۱۵، ص۲۰۵.</ref> براساس [[حدیث]] مشهور به [[حدیث ثقلین]] که [[شیعه]] و [[سنی]] نقل کردهاند و تأکید پیامبر(ص) براین که قرآن وعترت او تا قیامت از هم جدا نخواهند شد و شرط سعادت و گمراه نشدن امتش تمسک همزمان به آن دو است و بر اساس این که امامان معصوم (ع) [[قرآن ناطق |قرآنهای ناطق]] خدواند هستند میتوان به فرازی از خطبه طولانی [[امام علی(ع)]] هفت روز پس از وفات پیامبر(ص) و پس از فارغ شدن از جمع آوری قرآن در مدینه اشاره کرد که در آن به تشریح مقامات پیامبر خدا(ص) پرداخته و این که اطاعت از او را خداوند اطاعت از خودش قرار داده و در ادامه حضرت به مقام و جایگاه ویژهاش نزد پیامبر اشاره کرده و این که ولایتش [[ولایت]] خدا و پیامبر است و دشمنی با او دشمنی با خدا و رسول اوست و نیز اشاراتی به حوادث پس از وفات پیامبر (ص) داشته و آنگاه پس از تلاوت آیات ۲۸ و ۲۹ فرموده: من همان ذِكر و يادى هستم كه او (شخص ظالمی که در قیامت از روی حسرت اعتراف و اظهار پشیمانی میکند) مرا به فراموشى سپرد و همان راهى هستم كه از آن منحرف شد و همان ايمانى هستم كه بدان كفر ورزيد و همان قرآنى هستم كه تركش كرد و همان دينى هستم كه تكذيبش نمود و همان صراطى هستم كه از آن كناره گرفت. <ref>البحراني، السيد هاشم، البرهان في تفسيرالقرآن، ج۴، ص۱۲۶.</ref> [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] در روایتی فرموده که دلیل خواندن قرآن در نماز این است که قرآن از مهجور بودن خارج شود. <ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۶، ص ۲۴۹.</ref> | ||
فرموده: من همان ذِكر و يادى هستم كه او (شخص ظالمی که در قیامت از روی حسرت اعتراف و اظهار پشیمانی میکند) مرا به فراموشى سپرد و همان راهى هستم كه از آن منحرف شد و همان ايمانى هستم كه بدان كفر ورزيد و همان قرآنى هستم كه تركش كرد | |||
[[پرونده:تابلوی پنجمین روز آفرینش.jpg|220px|بندانگشتی|چپ|تابلوی «پنجمین روز آفرینش» اثر استاد [[محمود فرشچیان|فرشچیان]]]] | [[پرونده:تابلوی پنجمین روز آفرینش.jpg|220px|بندانگشتی|چپ|تابلوی «پنجمین روز آفرینش» اثر استاد [[محمود فرشچیان|فرشچیان]]]] | ||
خط ۵۲: | خط ۵۰: | ||
ترجمه: و اوست کسی که دو دریا را موجزنان به سوی هم روان کرد: این یکی شیرین [و] گوارا و آن یکی شور [و] تلخ است؛ و میان آن دو، مانع و حریمی استوار قرار داد. | ترجمه: و اوست کسی که دو دریا را موجزنان به سوی هم روان کرد: این یکی شیرین [و] گوارا و آن یکی شور [و] تلخ است؛ و میان آن دو، مانع و حریمی استوار قرار داد. | ||
در تفسیر آمده است این آیه یکی دیگر از مظاهر شگفت انگیز قدرت پروردگار را در جهانِ آفرینش ترسیم میکند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۱۲۴.</ref> در [[سوره الرحمن]] (آیه ۱۹ و ۲۰) و [[سوره نمل|نمل]] (آیه ۶۱) نیز از این دو دریا سخن گفته | در تفسیر آمده است این آیه یکی دیگر از مظاهر شگفت انگیز قدرت پروردگار را در جهانِ آفرینش ترسیم میکند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۱۲۴.</ref> در [[سوره الرحمن]] (آیه ۱۹ و ۲۰) و [[سوره نمل|نمل]] (آیه ۶۱) نیز از این دو دریا سخن گفته شده است. در روایتی از [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر (ع)]] آمده است که حرام است بر هریک ازاین دو دریا (رود) که به حریم دیگری تجاوز کند و طعم هم را تغییر بدهند. <ref>بحرانی، البرهان في تفسير القرآن، مؤسسة البعثة، ج۴، ص۱۳۹.</ref> | ||
حرام است بر هریک ازاین دو دریا (رود) که به حریم دیگری تجاوز کند و طعم هم را تغییر بدهند. <ref> | |||
*'''الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوَیٰ عَلَی الْعَرْشِ''' (آیه ۵۹) | *'''الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوَیٰ عَلَی الْعَرْشِ''' (آیه ۵۹) | ||
ترجمه: همان کسی که آسمانها و زمین، و آنچه را که میان آن دو است، در شش روز آفرید. آنگاه بر عرش استیلا یافت. | ترجمه: همان کسی که آسمانها و زمین، و آنچه را که میان آن دو است، در شش روز آفرید. آنگاه بر عرش استیلا یافت. | ||
از دیگر آیات مشهور این سوره [[آیه]] | از دیگر آیات مشهور این سوره [[آیه ۵۹ سوره فرقان|آیه ۵۹]] است که میگوید خداوند آسمان و زمین و مابین آن دو را در شش روز آفرید. این آیه با اندکی تفاوتِ در عبارات، در شش [[سوره]] دیگر تکرار شدهاست.<ref>سوره اعراف، آیه ۵۴؛ سوره یونس، آیه ۳؛ سوره هود، آیه ۷؛ سوره سجده، آیه ۴؛ سوره ق، آیه ۳۸؛ سوره حدید، آیه ۴.</ref> در آیه نهم [[سوره فصلت]] نیز آمدهاست خداوند زمین را در دو روز آفرید. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه نهم فصلت درباره مدت زمان خلقت بحث کرده و مراد از روز را در این آیه، پارهای از زمان دانستهاست.<ref>طباطبایی، ترجمه المیزان، ۱۹۷۳م، ج۱۷، ص۳۶۲.</ref> تفسیر نمونه نیز «روز» را «دوران» معنا کردهاست،<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۱۳۵.</ref> نه روز به معنای ۲۴ ساعت. | ||
این آیه به دنبال آیه قبل است که به پیامبر(ص)امر شده بود که بر خداوند [[توکل]] کند و توکل یعنی وکیل گرفتن و وکالت وقتی تحقق پیدا میکند که وکیل زنده و عالم باشدکه در آیه ۵۸ به حیات وعلم خداوند اشاره شد(وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ ۚوَ كَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا ترجمه: و توکّل کن بر آن زندهای که هرگز نمیمیرد؛ و تسبیح و حمد او را بجا آور؛ و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است!) و نیز وکالت متوقف است بر این که وکیل سلطه بر حکم و تصرف داشته باشد که آیه ۵۹ با ذکر خالقیت خداوند و استیلا بر [[عرش]] و تدبیر نظام هستی آن را بیان کردهاست. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، | این آیه به دنبال آیه قبل است که به پیامبر(ص)امر شده بود که بر خداوند [[توکل]] کند و توکل یعنی وکیل گرفتن و وکالت وقتی تحقق پیدا میکند که وکیل زنده و عالم باشدکه در آیه ۵۸ به حیات وعلم خداوند اشاره شد(وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ ۚوَ كَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا ترجمه: و توکّل کن بر آن زندهای که هرگز نمیمیرد؛ و تسبیح و حمد او را بجا آور؛ و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است!) و نیز وکالت متوقف است بر این که وکیل سلطه بر حکم و تصرف داشته باشد که آیه ۵۹ با ذکر خالقیت خداوند و استیلا بر [[عرش]] و تدبیر نظام هستی آن را بیان کردهاست.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۵، ص۲۳۳.</ref> | ||
</ref> | |||
*'''وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا...''' (آیات ۶۳تا ۷۶) | *'''وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا...''' (آیات ۶۳تا ۷۶) | ||
{{اصلی|عبادالرحمان}} | {{اصلی|عبادالرحمان}} | ||
چون در آیه ۶۰ خداوند به کفار فرمود برای رحمان سجده کنید و آنان از روی استکبار و به قصد اهانت به اسم کریمِ «الرحمان» گفتند رحمان چیست؟ در این آیات در نقطه مقابل آن کفار، مؤمنان را به عنوان بندگانِ خدای رحمان(عِبَادُ الرَّحْمَٰن) معرفی کردهاست و در حقیقت تکمیل آیات گذشته است که مشرکان لجوج هنگامی که نام خداوند رحمان برده میشد از سر استهزاء و غرور میگفتند: رحمان چیست؟ <ref> | چون در [[آیه ۶۰ سوره فرقان|آیه ۶۰]] خداوند به کفار فرمود برای رحمان سجده کنید و آنان از روی استکبار و به قصد اهانت به اسم کریمِ «الرحمان» گفتند رحمان چیست؟ در این آیات در نقطه مقابل آن کفار، مؤمنان را به عنوان بندگانِ خدای رحمان(عِبَادُ الرَّحْمَٰن) معرفی کردهاست و در حقیقت تکمیل آیات گذشته است که مشرکان لجوج هنگامی که نام خداوند رحمان برده میشد از سر استهزاء و غرور میگفتند: رحمان چیست؟ <ref>مکارم شیرازی و جمعی از فضلا، برگزیده تفسیر نمونه، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۴۸.</ref> | ||
در اين آيات، دوازده صفت از صفات ويژهى «عِبادُ الرَّحْمنِ» بيان شده كه بعضى اعتقادى، بعضى اجتماعى و بعضى اخلاقى است.<ref> | در اين آيات، دوازده صفت از صفات ويژهى «عِبادُ الرَّحْمنِ» بيان شده كه بعضى اعتقادى، بعضى اجتماعى و بعضى اخلاقى است.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۶، ص۲۸۰.</ref> برخی ویژگیهای مربوط به زندگی آنها در میان مردم و برخی مربوط به خلوتشان در شب و با خدای خویش است. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۵، ص۲۳۹.</ref> | ||
</ref>برخی ویژگیهای مربوط به زندگی آنها در میان مردم و برخی مربوط به خلوتشان در شب و با خدای خویش است. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، | |||
صفات و ویژگیهای [[عبادالرحمان]] عبارتند از: | صفات و ویژگیهای [[عبادالرحمان]] عبارتند از: | ||
خط ۹۲: | خط ۸۷: | ||
۱۱-تفکر و تعقل در آیات پروردگار (حکمتها و موعظههای نیکو). ( آیه۷۳) | ۱۱-تفکر و تعقل در آیات پروردگار (حکمتها و موعظههای نیکو). ( آیه۷۳) | ||
۱۲-در خواست همسر و نسل و خانواده شایسته و پیشتاز در خوبیها.(آیه ۷۴) <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، | ۱۲-در خواست همسر و نسل و خانواده شایسته و پیشتاز در خوبیها.(آیه ۷۴) <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۵، ص۲۳۹-۲۴۵؛ ناصر مکارم شیرازی و جمعی از فضلا، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۶ش، ج۳۷ ص ۳۴۸-۳۵۳.</ref> | ||
</ref> | |||
*'''إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَكَانَ الله، غَفُورًا رَحِيمًا''' آیه ۷۰ (ترجمه: مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل میکند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است.) | *'''إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَكَانَ الله، غَفُورًا رَحِيمًا''' آیه ۷۰ (ترجمه: مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل میکند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است.) | ||
در آیات ۶۸و ۶۹ به عذاب توأم با خواری گناهکاران (مشرکان و زناکاران و قاتلان انسانهای بیگناه) اشاره شد و در این آیه [[توبه]] و [[ایمان]] و عمل صالح را شرط رهایی از عذاب [[جهنم|دوزخ]] دانستهاست. توبه همان بازگشت از [[گناه|معصیت]] است که کمترین مرتبهاش پشیمانی از گناه است و ایمان هم در توبه از [[شرک]] لازم است چون بدون ایمان، توبه از شرک تحقق ندارد و عمل صالح هم شرط تثبیت توبه است که با آن [[توبه نصوح]] تحقق مییابد.با تحقق این توبه [[خدا|خداوند]] سیئات(گناهان) این افراد را به حسنات(کارهای نیک) تبدیل میکند و منظور از تبدیل این است که چون گناهان از ذات انسانهایی صادر میشود که ذاتشان پاک و طاهر و سعادتمند نیست؛ یا سراسر وجودشان شقاوت و ناپاکی است و یا بهرهای از آنها را دارند این افراد اگر توبه کنند وبا [[ایمان]] و عمل صالح جان و ذات خود را بیارایند ذاتشان سعادتمند و پاک و مشمول مغفرت و رحمت الهی میشوند و از آثار گناهان که عذاب دوزخ و خواری در آن بود رهایی مییابند. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، | در آیات ۶۸و ۶۹ به عذاب توأم با خواری گناهکاران (مشرکان و زناکاران و قاتلان انسانهای بیگناه) اشاره شد و در این آیه [[توبه]] و [[ایمان]] و عمل صالح را شرط رهایی از عذاب [[جهنم|دوزخ]] دانستهاست. توبه همان بازگشت از [[گناه|معصیت]] است که کمترین مرتبهاش پشیمانی از گناه است و ایمان هم در توبه از [[شرک]] لازم است چون بدون ایمان، توبه از شرک تحقق ندارد و عمل صالح هم شرط تثبیت توبه است که با آن [[توبه نصوح]] تحقق مییابد.با تحقق این توبه [[خدا|خداوند]] سیئات(گناهان) این افراد را به حسنات(کارهای نیک) تبدیل میکند و منظور از تبدیل این است که چون گناهان از ذات انسانهایی صادر میشود که ذاتشان پاک و طاهر و سعادتمند نیست؛ یا سراسر وجودشان شقاوت و ناپاکی است و یا بهرهای از آنها را دارند این افراد اگر توبه کنند وبا [[ایمان]] و عمل صالح جان و ذات خود را بیارایند ذاتشان سعادتمند و پاک و مشمول مغفرت و رحمت الهی میشوند و از آثار گناهان که عذاب دوزخ و خواری در آن بود رهایی مییابند. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۵، ص۲۴۲و۲۴۳.</ref> در روایتی از پیامبر(ص) [[مودت اهلبیت(ع)|محبت اهلبیت(ع)]] از عواملی دانسته شده که در قیامت به سبب آن سیئات تبدیل به حسنات میشود و نیز امام صادق(ع) زائر امام حسین(ع) از کسانی دانسته است که مشمول این تبدیل قرار میگیرد و به فرشتگان مأمور ثبت اعمال (هرگاه میخواهند برای زائر حسین گناهی ثبت کنند)گفته میشود که دست نگاه دارند و هر گاه کار نیکی انجام میدهد به آنان می گویندکه ثبتش کنند.<ref>بحرانی، البرهان في تفسير القرآن، ج۴، ص۱۵۲.</ref> | ||
</ref> در روایتی از پیامبر(ص) | |||
*'''قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ ۖ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا''' آیه ۷۷(ترجمه: بگو: اگر پروردگار من شما را به طاعت خويش نخوانده بود به شما نمىپرداخت، كه شما تكذيب كردهايد و كيفرتان همراهتان خواهد بود.) | *'''قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ ۖ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا''' آیه ۷۷(ترجمه: بگو: اگر پروردگار من شما را به طاعت خويش نخوانده بود به شما نمىپرداخت، كه شما تكذيب كردهايد و كيفرتان همراهتان خواهد بود.) | ||
آیه پایانی سوره بازگشت به همان غرض اصلی سوره است که رد تکذیب و انکار مشرکان نسبت به پیامبر و قرآن است در این آیه نیز قرآن به مشرکان تاکید میکند که چون پیامبر را تکذیب کردید هیچ جایگاه و منزلتی در نزد خداوند ندارید و کیفر این تکذیب دامنگیرتان خواهد بود و امید به هیچ خیری در شما نیست و این که خداوند شما را به دین و ایمان فراخوانده برای این است که حجت را بر شما تمام کند شاید شما از تکذیبتان برگردید. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، | آیه پایانی سوره بازگشت به همان غرض اصلی سوره است که رد تکذیب و انکار مشرکان نسبت به پیامبر و قرآن است در این آیه نیز قرآن به مشرکان تاکید میکند که چون پیامبر را تکذیب کردید هیچ جایگاه و منزلتی در نزد خداوند ندارید و کیفر این تکذیب دامنگیرتان خواهد بود و امید به هیچ خیری در شما نیست و این که خداوند شما را به دین و ایمان فراخوانده برای این است که حجت را بر شما تمام کند شاید شما از تکذیبتان برگردید. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۵، ص۲۴۶.</ref> هر چند برخی از مفسران ماننند [[علامه طباطبایی]] دُعَاؤُكُمْ را به معنای فراخواندن به دین و ایمان دانستهاند اما بسیاری دیگر از مفسران ومترجمان آن را به دعا و زاری و توبه تفسیر کردهاند. <ref>نگاه کنید به: ترجمه الهی قمشه ای، انصاریان، فولادوند، مکارم شیرازی وتفسیر روان جاوید، نمونه، اطیب البیان</ref> | ||
برخی | |||
</ref> | |||
==فضیلت و خواص== | ==فضیلت و خواص== |