پرش به محتوا

امر بین الامرین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
امرٌ بین الامرین یکی از نظریاتی است که متکلمان مسلمان به‌ویژه عالمان شیعه در کنار [[نظریه کسب]] و [[تفویض معتزلی|نظریه تفویض]] برای تبیین پدیده اختیار انسانی ارائه کرده‌اند. این عبارت برگرفته از چند حدیث از امامان شیعه است که در بحث [[جبر و اختیار]]، رابطه فعل انسان با قدرت و اراده الهی را تبیین می‌کند. عبارت رسیده از امامان به شکل «لا جبرَ و لا تفویضَ، بَلْ امرٌ بَینَ الأمرَین» نقل شده است. به این معنا که نه [[جبرگرایی|جبر]] صحیح است نه [[تفویض معتزلی|تفویض]] بلکه راهی بین این دو وجود دارد.  
امرٌ بین الامرین یکی از نظریاتی است که متکلمان مسلمان به‌ویژه عالمان شیعه در کنار [[نظریه کسب]] و [[تفویض معتزلی|نظریه تفویض]] برای تبیین پدیده اختیار انسانی ارائه کرده‌اند. این عبارت برگرفته از چند حدیث از امامان شیعه است که در بحث [[جبر و اختیار]]، رابطه فعل انسان با قدرت و اراده الهی را تبیین می‌کند. عبارت رسیده از امامان به شکل «لا جبرَ و لا تفویضَ، بَلْ امرٌ بَینَ الأمرَین» نقل شده است. به این معنا که نه [[جبرگرایی|جبر]] صحیح است نه [[تفویض معتزلی|تفویض]] بلکه راهی بین این دو وجود دارد.  


=== رهایی از مشکلات نظریه جبر و تفویض ===
بنابر نظریه جبر، اراده انسان در افعال او دخالت ندارد و کارهای او محتوم و بیرون از اختیار اوست و بنابر نظریه [[تفویض معتزلی]]، اراده انسان در افعالش از هر جهت مؤثر است و قدرت [[خداوند]] هیچ تأثیری در آنها ندارد، بلکه خداوند فقط انسان و قدرت او را به وجود آورده است. «امر بین الأمرین» این دو نظریه را باطل می‌شمارد و در کارهای اختیاری انسان، هم [[اراده الهی|اراده خدا]] و هم اراده انسان را مؤثر می‌شمرد و این دو اراده را در طول هم می‌داند؛ این، همان حقیقت اختیار انسان در کارها است.<ref>طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۱۶۱-۱۷۴، پاورقی.</ref>
بنابر نظریه جبر، اراده انسان در افعال او دخالت ندارد و کارهای او محتوم و بیرون از اختیار اوست و بنابر نظریه [[تفویض معتزلی]]، اراده انسان در افعالش از هر جهت مؤثر است و قدرت [[خداوند]] هیچ تأثیری در آنها ندارد، بلکه خداوند فقط انسان و قدرت او را به وجود آورده است. «امر بین الأمرین» این دو نظریه را باطل می‌شمارد و در کارهای اختیاری انسان، هم [[اراده الهی|اراده خدا]] و هم اراده انسان را مؤثر می‌شمرد و این دو اراده را در طول هم می‌داند؛ این، همان حقیقت اختیار انسان در کارها است.<ref>طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۱۶۱-۱۷۴، پاورقی.</ref>


===رهایی از مشکلات نظریه جبر و تفویض===
هر یک از نظریه [[جبر و اختیار|جبر]] و [[تفویض]]، دچار مشکلاتی‌اند که با اعتقاد به امر بین الامرین می‌توان از این مشکلات به دور بود. دو مشکل اصلی نظریه جبر یکی بی‌معنا شدن مسئولیت اخلاقی و دینی انسان است و دیگری نسبت دادن خلق بدی‌ها و آفرینش گناهان به خدا. مشکل نظریه تفویض هم محدود شدن قدرت خداوند و مخدوش شدن نظریه [[توحید افعالی]] است.<ref>''دائرة المعارف بزرگ اسلامی''، ج۱۷، ۴۹۹.</ref>  
هر یک از نظریه [[جبر و اختیار|جبر]] و [[تفویض]]، دچار مشکلاتی‌اند که با اعتقاد به امر بین الامرین می‌توان از این مشکلات به دور بود. دو مشکل نظریه جبر: ۱. بی‌معنا شدن مسئولیت اخلاقی و دینی انسان؛ ۲. خلق بدی‌ها و آفرینش گناهان از سوی خدا. مشکل نظریه تفویض: محدود شدن قدرت خداوند و مخدوش شدن نظریه [[توحید افعالی]].<ref>''دائرة المعارف بزرگ اسلامی''، ج۱۷، ۴۹۹.</ref>  
 
[[مرتضی مطهری]] بر آن است که طرفداران هر يک از دو نظریه جبر و تفویض می‌خواستند صحّت و درستى مکتب خود را با اثبات بی ‏اعتبارى مکتب مخالف، ثابت کنند بدون آنکه بتوانند بخوبى از مکتب خود دفاع نمايند و از عهده اشکالاتى که بر خود آنها وارد است برآيند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج١، ص٤٩- ٥٠.</ref> مطهری به همین منظور به گفت‌و‌گوی غیلان دمشقی و ربیعة الرأی اشاره می‌کند. دمشقی که طرفدار اختیار بود به ربیعة الرأی که جبرگرا بود گفت تو همان کسی  هستی که گمان می ‏برد خدا دوست دارد مردم او را معصیت کنند! ربیعه نیز در پاسخ گفت تو هم گمان می کند بندگان با گناهانشان بر اراده خدا غلبه کرده‌اند. مطهری در همین زمینه گفت‌وگوی قاضی عبدالجبار معتزلی و ابو اسحاق اسفراینی را یادآور شده است که قاضی به ابواسحاق گفت: منزّه است ذات حق از اینکه کارهاى زشت به او نسبت داده شود» کنایه از اینکه تو همه چیز را و از آن جمله کارهاى زشت را از خدا می ‏دانى. اسفراینى نیز فورا گفت: «منزّه است آنکه در سراسر مُلکش چیزی جز به مشیت او رخ نمی‌دهد» کنایه از اینکه تو با عقیده تفویض انسان‌ها را در افعالشان مستقل و بی‌‏نیاز از خداوند می‌‏دانى.<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ج١، ص٤٩- ٥٠.</ref>
 
===تفسیر امر بین الامرین===
<br />[[محمدتقی جعفری|علامه جعفری]] بر این باور است که  تقریر [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئی]]  برای امربین الامرین بهترین تفسیر است به این بیان که فرض کنیم فردی مبتلا به فلج است، به طوری که توانایی حرکت ندارد و ما می‌توانیم با وصل کردن سیم برق او را به حرکت وادار کنیم و آن شخص فلج با نیروئی که ما در اختیارش گذارده‌ایم اختیاراً کارهایی را انجام دهد. در اینجا آنچه از این کار به ما مستند است ‌نیرو و قدرتی است که ما توسط برق در او ایجاد کرده‌ایم و در هر لحظه قدرت سلبِ آن را داریم. از طرف دیگر بهره‌برداری از این قدرت به اختیار اوست. همچنین است مَثل انسان‌ها‌، در هر لحظه. چرا که ریزش آن نیرو از فیّاضِ مطلق انجام می‌گیرد و در هر لحظه‌ای هم می‌تواند آن را قطع کند، ولی اختیار بهره‌برداری از آن نیرو کاملاً به دست ماست. <ref>جعفری، جبر و اختیار، صص۲۱۴-۲۱۵.
</ref>
در روایات نقل شده از [[امامان(ع)]]، گاهی برای اشاره به این نظریه، از اصطلاح (منزلة بین المنزلتین) استفاده شده است که غیر از آن [[منزلة بین المنزلتین|
تعبیری]] است که [[معتزله]] برای تعیین جایگاه فاسق، از این اصطلاح در نظر داشتند.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۴.</ref>{{یاد|أروي عن العالم  أنه قال : منزلة بين منزلتين في المعاصي وسائر الاشياء ، فالله عزوجل الفاعل لها والقاضي والمقدر والمدبر.}}


به گفته [[مرتضی مطهری]] طرفداران هر يک از دو نظریه جبر و تفویض می‌خواستند درستى مکتب خود را با اثبات بی ‏اعتبارى مکتب مخالف ثابت کنند، بدون آنکه بتوانند از مکتب خود دفاع نمايند و از عهده اشکالاتى که بر خود آنها وارد است برآيند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج١، ص٤٩- ٥٠.</ref> مطهری به همین منظور به گفت‌و‌گوی غیلان دمشقی و ربیعة الرأی اشاره می‌کند. دمشقی که طرفدار اختیار بود به ربیعة الرأی که جبرگرا بود گفت تو همان کسی  هستی که گمان می ‏برد خدا دوست دارد مردم او را معصیت کنند! ربیعه نیز در پاسخ گفت تو هم گمان می‌کنی بندگان با گناهانشان بر اراده خدا غلبه کرده‌اند. مطهری در همین زمینه گفت‌وگوی قاضی عبدالجبار معتزلی و ابو اسحاق اسفراینی را یادآور شده است که قاضی به ابواسحاق گفت: منزّه است ذات حق از اینکه کارهاى زشت به او نسبت داده شود» کنایه از اینکه تو همه چیز را و از آن جمله کارهاى زشت را از خدا می‌‏دانى، اسفراینى نیز پاسخ داد: «منزّه است آنکه در سراسر مُلکش چیزی جز به مشیّت او رخ نمی‌دهد» کنایه از اینکه تو با عقیده تفویض، انسان‌ها را در افعالشان مستقل و بی‌‏نیاز از خداوند می‌‏دانى.<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ج١، ص٤٩- ٥٠.</ref>
===موافقان این نظریه===
===موافقان این نظریه===
فیلسوفان و [[کلام امامیه|متکلمان امامیه]]، طرفداران «امر بین الامرین» بوده‌اند<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج ۶، ص ۳۷۱؛ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۳۲۷؛ طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۴.</ref>. در میان دیگر مذاهب کلامی، [[ماتریدیه]] اگرچه درباره افعال اختیاری انسان [[نظریه کسب]] را مطرح کرده‌اند، ولی تفسیر آن‌ها از «کسب» ارائه با نظریه امر بین الامرین هماهنگ است.<ref>ر.ک: ماتریدی، کتاب التوحید، ص۲۲۵ـ۲۲۶؛ ربانی، الکلام المقارن ، ص ۲۱۷ـ۲۲۰.</ref> چنان‌که دیدگاه [[طحاویه]] پیروان [[ابوجعفر طحاوی مصری|ابوجعفر مصری طحاوی]] (۲۲۹ـ۳۲۱ق) نیز با امامیه همراه است<ref>طحاوی، العقیدة الطحاویه، ص ۶۷؛ ربانی، الکلام المقار، ص ۲۲۰ـ۲۲۱.</ref>.
فیلسوفان و [[کلام امامیه|متکلمان امامیه]]، طرفداران «امر بین الامرین» بوده‌اند<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج ۶، ص ۳۷۱؛ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۳۲۷؛ طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۴.</ref>. در میان دیگر مذاهب کلامی، [[ماتریدیه]] اگرچه درباره افعال اختیاری انسان [[نظریه کسب]] را مطرح کرده‌اند، ولی تفسیر آن‌ها از «کسب» ارائه با نظریه امر بین الامرین هماهنگ است.<ref>ر.ک: ماتریدی، کتاب التوحید، ص۲۲۵ـ۲۲۶؛ ربانی، الکلام المقارن ، ص ۲۱۷ـ۲۲۰.</ref> چنان‌که دیدگاه [[طحاویه]] پیروان [[ابوجعفر طحاوی مصری|ابوجعفر مصری طحاوی]] (۲۲۹ـ۳۲۱ق) نیز با امامیه همراه است<ref>طحاوی، العقیدة الطحاویه، ص ۶۷؛ ربانی، الکلام المقار، ص ۲۲۰ـ۲۲۱.</ref>.


برخی از متکلمان [[اشاعره|اشعری]] نیز بی آنکه اصطلاح امر بین الامرین را به کار گیرند، آن را پذیرفته‌اند؛ مانند شمس‌الدین محمود اصفهانی<ref>اصفهانی، تسدید القواعد فی شرح تجرید العقائد</ref>، عبدالوهاب شعرانی<ref>شعرانی، الیواقیت والجواهر، ج ۱، ص ۱۴۰.</ref>، عبدالعظیم زرقانی<ref>سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ص ۱۱۱ـ۱۱۲، به نقل از: مناهل العرفان، ج ۱، ص ۵۰۶</ref>، شیخ [[محمد عبده]]<ref>عبده، رسالة التوحید، ص ۱۱۹</ref> و شیخ [[محمود شلتوت]]<ref>سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ص ۱۱۲، به نقل از: تفسیر القرآن الکریم، ص ۲۴۰ـ۲۴۲.</ref>.
برخی از متکلمان [[اشاعره|اشعری]] نیز بی آنکه اصطلاح امر بین الامرین را به کار گیرند، آن را پذیرفته‌اند؛ مانند شمس‌الدین محمود اصفهانی<ref>اصفهانی، تسدید القواعد فی شرح تجرید العقائد</ref>، عبدالوهاب شعرانی<ref>شعرانی، الیواقیت والجواهر، ج ۱، ص ۱۴۰.</ref>، عبدالعظیم زرقانی<ref>سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ص ۱۱۱ـ۱۱۲، به نقل از: مناهل العرفان، ج ۱، ص ۵۰۶</ref>، شیخ [[محمد عبده]]<ref>عبده، رسالة التوحید، ص ۱۱۹</ref> و شیخ [[محمود شلتوت]]<ref>سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ص ۱۱۲، به نقل از: تفسیر القرآن الکریم، ص ۲۴۰ـ۲۴۲.</ref>.
==پیشینه نظریه==
==استنادات امامیه برای امر بین الامرین==
به گفته متکلمان شیعه، آیات [[قرآن]] و [[حدیث|احادیث]] معصومان و برهان‌های عقلی، درستی این نظریه را اثبات می‌کنند.
 
===استناد به آیات قرآن===
طباطبائی فیلسوف و مفسر شیعه برای امر بین الامرین به [[ایاک نعبد و ایاک نستعین|آیه إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ]] استناد کرده است. زیرا آیه عبادت‌کردن را به انسان نسبت‌ داده است که با اعتقاد به [[جبر و اختیار|جبر]] سازگار نیست؛ و سوی دیگر با عبارت نستعین دخالت خدا در افعال را نشان داده است که با عقیده به [[تفویض معتزلی|تفویض]] هم‌خوانی ندارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۴.</ref> [[امام صادق(ع)]] در پاسخ به سوالی درباره این مسئله، به آیه مذکور استدلال کرده‌ است<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۶.</ref>.
 
زنوزی فیلسوف شیعه به [[آیه ۱۷ سوره انفال]] هم استناد کرده است که در آن فعل «کُشتن» و «تیراندازی» را ابتدا با عبارت «تقتلوهم» و «رمیت» برای مؤمنان و [[پیامبر(ص)]] اثبات و سپس از آنان نفی کرده و به خداوند نسبت داده است. به گفته زنوزی این آیه ضمن پذیرش دخالت پیامبر و مؤمنان در تیراندازی و  قتل، مستقل‌بودن ایشان در افعالشان را نفی کرده است. این همان چیزی است که امر بین الامرین خوانده شده است<ref>زنوزی، لمعات الهیه، ص ۲۰۷.</ref>.


===امر بین الامرین در روایات امامان===
===امر بین الامرین در روایات امامان===
خط ۳۶: خط ۳۵:
#روایاتی که کشف حقیقت «امر بین الامرین» را مشکل و متوقف بر داشتن قدمِ استوار می‌داند و برای [[مؤمن]] اعتقاد به باطل‌بودن جبر و تفویض را کافی شمرده است.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۹۷.</ref>
#روایاتی که کشف حقیقت «امر بین الامرین» را مشکل و متوقف بر داشتن قدمِ استوار می‌داند و برای [[مؤمن]] اعتقاد به باطل‌بودن جبر و تفویض را کافی شمرده است.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۹۷.</ref>
#روایاتی که برای هدایت ذهن‌های مردم عادی، حقیقت امر بین الامرین را در قالب مثال‌هایی بیان کرده است.<ref> کلینی، ''اصول کافی''، ج۱، ص۱۶۰.</ref>
#روایاتی که برای هدایت ذهن‌های مردم عادی، حقیقت امر بین الامرین را در قالب مثال‌هایی بیان کرده است.<ref> کلینی، ''اصول کافی''، ج۱، ص۱۶۰.</ref>
==دلایل اثبات نظریه==
به گفته متکلمان شیعه، آیات [[قرآن]] و [[حدیث|احادیث]] معصومان و برهان‌های عقلی، درستی این نظریه را اثبات می‌کنند.
===استناد به آیات قرآن===
طباطبائی فیلسوف و مفسر شیعه برای امر بین الامرین به [[ایاک نعبد و ایاک نستعین|آیه إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ]] استناد کرده است. زیرا آیه عبادت‌کردن را به انسان نسبت‌ داده است که با اعتقاد به [[جبر و اختیار|جبر]] سازگار نیست؛ و سوی دیگر با عبارت نستعین دخالت خدا در افعال را نشان داده است که با عقیده به [[تفویض معتزلی|تفویض]] هم‌خوانی ندارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۴.</ref> [[امام صادق(ع)]] در پاسخ به سوالی درباره این مسئله، به آیه مذکور استدلال کرده‌ است<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۶.</ref>.
زنوزی فیلسوف شیعه به [[آیه ۱۷ سوره انفال]] هم استناد کرده است که در آن فعل «کُشتن» و «تیراندازی» را ابتدا با عبارت «تقتلوهم» و «رمیت» برای مؤمنان و [[پیامبر(ص)]] اثبات و سپس از آنان نفی کرده و به خداوند نسبت داده است. به گفته زنوزی این آیه ضمن پذیرش دخالت پیامبر و مؤمنان در تیراندازی و  قتل، مستقل‌بودن ایشان در افعالشان را نفی کرده است. این همان چیزی است که امر بین الامرین خوانده شده است<ref>زنوزی، لمعات الهیه، ص ۲۰۷.</ref>.


===دلایل عقلی===
===دلایل عقلی===


[[عبدالرزاق لاهیجی|فیاض لاهیجی]] استدلال کرده است که در مسئله رابطه اراده انسان با [[اراده الهی]] در تحقق یک فعل، یا فقط اراده خدا دخالت دارد که به جبر منتهی می‌شود، یا فقط اراده انسان که نتیجه آن [[تفویض معتزلی|تفویض]] است و یا هر دو اراده مؤثرند، که نتیجه آن امر بین الامرین است.<ref>فیاض لاهیجی، ''گوهر مراد''، ص۳۲۷</ref>
[[عبدالرزاق لاهیجی|فیاض لاهیجی]] استدلال کرده است که در مسئله رابطه اراده انسان با [[اراده الهی]] در تحقق یک فعل، یا فقط اراده خدا دخالت دارد که به جبر منتهی می‌شود، یا فقط اراده انسان که نتیجه آن [[تفویض معتزلی|تفویض]] است و یا هر دو اراده مؤثرند، که نتیجه آن امر بین الامرین است.<ref>فیاض لاهیجی، ''گوهر مراد''، ص۳۲۷</ref>
خط ۵۷: خط ۴۷:
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = [[مرتضی مطهری]]:{{سخ}} در مکتب کلامی و فلسفی شیعه و بر اساس امربین الامرین، اصالت عدل، و حرمت [[عقل]]، و شخصیت آزاد و مختار انسان و نظام حکیمانه جهان، اثبات شد بدون آنکه خدشه‏‌ای بر توحید ذاتی یا افعالی وارد شود؛ اختیار انسان تأیید شد بدون آنکه انسان به صورت شریکی در «مُلک الهی» چهره بنماید و اراده الهی، مقهور و مغلوب اراده انسانی تلقی شود؛ قضا و قدر الهی در سراسر هستی اثبات شد بدون آنکه نتیجه‌اش مجبور بودن انسان در برابر [[قضا و قدر]] الهی باشد.
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = [[مرتضی مطهری]]:{{سخ}} در مکتب کلامی و فلسفی شیعه و بر اساس امربین الامرین، اصالت عدل، و حرمت [[عقل]]، و شخصیت آزاد و مختار انسان و نظام حکیمانه جهان، اثبات شد بدون آنکه خدشه‏‌ای بر توحید ذاتی یا افعالی وارد شود؛ اختیار انسان تأیید شد بدون آنکه انسان به صورت شریکی در «مُلک الهی» چهره بنماید و اراده الهی، مقهور و مغلوب اراده انسانی تلقی شود؛ قضا و قدر الهی در سراسر هستی اثبات شد بدون آنکه نتیجه‌اش مجبور بودن انسان در برابر [[قضا و قدر]] الهی باشد.
|تاریخ بایگانی| منبع = [[عدل الهی، صص۲۸-۲۹]]، | تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px|رنگ حاشیه= #۶۶۷۷۸۸|حاشیه= ۵px|اندازه خط = ۱۵px|رنگ پس‌زمینه =#F4FFF4| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
|تاریخ بایگانی| منبع = [[عدل الهی، صص۲۸-۲۹]]، | تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px|رنگ حاشیه= #۶۶۷۷۸۸|حاشیه= ۵px|اندازه خط = ۱۵px|رنگ پس‌زمینه =#F4FFF4| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
== تفسیر امر بین الامرین ==
<br />[[محمدتقی جعفری|علامه جعفری]] بر این باور است که  تقریر [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئی]]  برای امربین الامرین بهترین تفسیر است به این بیان که فرض کنیم فردی مبتلا به فلج است، به طوری که توانایی حرکت ندارد و ما می‌توانیم با وصل کردن سیم برق او را به حرکت وادار کنیم و آن شخص فلج با نیروئی که ما در اختیارش گذارده‌ایم اختیاراً کارهایی را انجام دهد. در اینجا آنچه از این کار به ما مستند است ‌نیرو و قدرتی است که ما توسط برق در او ایجاد کرده‌ایم و در هر لحظه قدرت سلبِ آن را داریم. از طرف دیگر بهره‌برداری از این قدرت به اختیار اوست. همچنین است مَثل انسان‌ها‌، در هر لحظه. چرا که ریزش آن نیرو از فیّاضِ مطلق انجام می‌گیرد و در هر لحظه‌ای هم می‌تواند آن را قطع کند، ولی اختیار بهره‌برداری از آن نیرو کاملاً به دست ماست. <ref>جعفری، جبر و اختیار، صص۲۱۴-۲۱۵.
</ref>
در روایات نقل شده از [[امامان(ع)]]، گاهی برای اشاره به این نظریه، از اصطلاح (منزلة بین المنزلتین) استفاده شده است که غیر از آن [[منزلة بین المنزلتین|
تعبیری]] است که [[معتزله]] برای تعیین جایگاه فاسق، از این اصطلاح در نظر داشتند.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۴.</ref>{{یاد|أروي عن العالم  أنه قال : منزلة بين منزلتين في المعاصي وسائر الاشياء ، فالله عزوجل الفاعل لها والقاضي والمقدر والمدبر.}}


===تفسیر فلسفی أمر بین الأمرین===
===تفسیر فلسفی أمر بین الأمرین===
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۳٬۹۵۷

ویرایش