پرش به محتوا

جهنم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (ویکی سازی)
 
خط ۶۲: خط ۶۲:
*عاصیان: تعبیر کلی عصیان بر [[خدا]] و رسول، به عنوان مشخصه‌ای برای اهل جهنم دیده می‌شود.<ref>جن، آیه ۲۳: انعام، آیه ۱۵.</ref> آن کس که عمل زشتی را انجام دهد و خطایش بر او احاطه یابد<ref>بقره، آیه ۸۱ .</ref> در میان گناهان، قرآن کریم بر تضییع حق الناس تأکید ویژه‌ای دارد و از کسانی چون آدمکشان<ref> نساء، آیه ۹۳.</ref> عیبجویان و سخن چینان.<ref>همزه، آیه ۱.</ref> و گنج اندوزانی که از انفاق [[بخل]] می‌ورزند<ref>توبه، آیه ۳۴-۳۵؛ همزه، آیه ۲.</ref> در شمار اهل آتش نام برده شده است. در روایات به گروه‌های دیگری از گناهکاران هم به عنوان اهل جهنم اشاره شده که فراتر از یادکردهای قرآنی است<ref> نک: شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ص۱۵۹ و ۲۹۶؛ مصباح الشریعة، منسوب به امام صادق (ع)، ۱۴۰۰ق، ص۲۰۵.</ref> جهنم ضمن ترس‌انگیز بودن، با شهوات احاطه شده است، بدان معنا که شهوات انسان را از هول جهنم غافل می‌سازد.<ref> نک: بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۳۷۹؛ مسلم، صحیح مسلم،  ۱۹۵۵م، ج۴، ص۲۱۷۴.</ref> برخی از محققان معتقدند که «حُفّت النار بالشهوات» ظاهرش این است که بهشت با مشقت‌های تکلیف همراه است و اگر کسی بخواهد بهشت برود باید ناراحتی‌های دنیا را تحمل کند؛ اما سرّش این است که [[رحمت الهی]] با نقمت الهی همراه است.<ref>[https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/heshmatpour/sahifeh/92/930315/ حشمت پور، درس لوامع الانوار العرشیه في شرح لصحیفة السجادیه]</ref>
*عاصیان: تعبیر کلی عصیان بر [[خدا]] و رسول، به عنوان مشخصه‌ای برای اهل جهنم دیده می‌شود.<ref>جن، آیه ۲۳: انعام، آیه ۱۵.</ref> آن کس که عمل زشتی را انجام دهد و خطایش بر او احاطه یابد<ref>بقره، آیه ۸۱ .</ref> در میان گناهان، قرآن کریم بر تضییع حق الناس تأکید ویژه‌ای دارد و از کسانی چون آدمکشان<ref> نساء، آیه ۹۳.</ref> عیبجویان و سخن چینان.<ref>همزه، آیه ۱.</ref> و گنج اندوزانی که از انفاق [[بخل]] می‌ورزند<ref>توبه، آیه ۳۴-۳۵؛ همزه، آیه ۲.</ref> در شمار اهل آتش نام برده شده است. در روایات به گروه‌های دیگری از گناهکاران هم به عنوان اهل جهنم اشاره شده که فراتر از یادکردهای قرآنی است<ref> نک: شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ص۱۵۹ و ۲۹۶؛ مصباح الشریعة، منسوب به امام صادق (ع)، ۱۴۰۰ق، ص۲۰۵.</ref> جهنم ضمن ترس‌انگیز بودن، با شهوات احاطه شده است، بدان معنا که شهوات انسان را از هول جهنم غافل می‌سازد.<ref> نک: بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۳۷۹؛ مسلم، صحیح مسلم،  ۱۹۵۵م، ج۴، ص۲۱۷۴.</ref> برخی از محققان معتقدند که «حُفّت النار بالشهوات» ظاهرش این است که بهشت با مشقت‌های تکلیف همراه است و اگر کسی بخواهد بهشت برود باید ناراحتی‌های دنیا را تحمل کند؛ اما سرّش این است که [[رحمت الهی]] با نقمت الهی همراه است.<ref>[https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/heshmatpour/sahifeh/92/930315/ حشمت پور، درس لوامع الانوار العرشیه في شرح لصحیفة السجادیه]</ref>


==== همنشینی جمعی گناهکاران ====
====همنشینی جمعی گناهکاران====
برپایه روایات، افرادی که گناهی مشابه مرتکب شده‌اند، در عذاب در کنار یکدیگر قرار دارند. به طور کلی در کنار مجازات فردی، تشخص گروهی و جمعی گناهکاران هم در جهنم دیده می‌شود. از جمله قرآن کریم بارها از ورود امت‌ها<ref> اعراف، آیه ۳۸؛ حجر، آیه ۴۳؛ واقعه، آیه ۴۹-۵۰.</ref> و گروه‌ها<ref>مریم، آیه ۶۹.</ref> به آتش سخن آورده و مکرر تعبیر [[حشر]] به جهنم را به کار برده است.<ref>آل عمران، آیه ۱۲؛ انعام، آیه ۱۲۸؛ انفال، آیه ۳۶؛ فصلت، آیه ۱۹.</ref> با وجود همراهی امت‌ها گفتگوهای خصمانه و بیزاری جستن‌ها در میان آن‌ها موضوعی است که بارها بدان اشاره شده است.<ref>اعراف، آیه ۳۸؛ عنکبوت،آیه ۲۵؛ ص، آیه ۵۹-۶۴؛ غافر، آیه ۷۴؛ جاثیه، آیه ۱۰.</ref>
برپایه روایات، افرادی که گناهی مشابه مرتکب شده‌اند، در عذاب در کنار یکدیگر قرار دارند. به طور کلی در کنار مجازات فردی، تشخص گروهی و جمعی گناهکاران هم در جهنم دیده می‌شود. از جمله قرآن کریم بارها از ورود امت‌ها<ref> اعراف، آیه ۳۸؛ حجر، آیه ۴۳؛ واقعه، آیه ۴۹-۵۰.</ref> و گروه‌ها<ref>مریم، آیه ۶۹.</ref> به آتش سخن آورده و مکرر تعبیر [[حشر]] به جهنم را به کار برده است.<ref>آل عمران، آیه ۱۲؛ انعام، آیه ۱۲۸؛ انفال، آیه ۳۶؛ فصلت، آیه ۱۹.</ref> با وجود همراهی امت‌ها گفتگوهای خصمانه و بیزاری جستن‌ها در میان آن‌ها موضوعی است که بارها بدان اشاره شده است.<ref>اعراف، آیه ۳۸؛ عنکبوت،آیه ۲۵؛ ص، آیه ۵۹-۶۴؛ غافر، آیه ۷۴؛ جاثیه، آیه ۱۰.</ref>


خط ۹۰: خط ۹۰:
همچنین سخن از آسیابی است که عالمان بدعمل را خرد می‌کند<ref>شیخ صدوق، عقاب الاعمال، ‌۱۳۶۴ش، ص۲۵۴؛ ابن عدی، ‌الکامل، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۲۷.</ref> [[زمهریر]] که خود واژه‌ای قرآنی در کاربردی دیگر است<ref>انسان، آیه ۱۳.</ref> در روایات به عنوان سرزمینی با سرمای هراسناک ترسیم شده که خود بخشی از جهنم است؛ سرمایی که بدن مجرمان را قطعه قطعه می‌کند<ref> سهمی، تاریخ جرجان، ۱۴۰۷ق، ص۴۸۶؛ ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۷۱.</ref> در روایتی آمده است: جهنمیان برای گریز از آتش به زمهریر پناه می‌برند که عذابش سخت‌تر است<ref>سمعانی،منصور، تفسیر، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۱۹۵؛ ابن رجب،  التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۷۱ . </ref> و سپس درخواست دارند که به آتش بازگردند<ref> ثعلبی، تفسیر الکشف و البیان، ‌۱۴۲۲ق، ج۶، ص۳۶؛ ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۷۱.</ref> نزد برخی مفسران، استثنای یاد شده در قرآن<ref>انعام، آیه ۱۲۸.</ref> برای بقای آتش مربوط به جابه جایی به زمهریر است<ref>نک: زمخشری، الکشاف، ۱۳۶۶ق، ج۲، ص۶۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۱۴۳؛ زیلعی، نصب الرایة، ۱۳۵۷ق، ج۲، ص۱۴۸.</ref>
همچنین سخن از آسیابی است که عالمان بدعمل را خرد می‌کند<ref>شیخ صدوق، عقاب الاعمال، ‌۱۳۶۴ش، ص۲۵۴؛ ابن عدی، ‌الکامل، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۲۷.</ref> [[زمهریر]] که خود واژه‌ای قرآنی در کاربردی دیگر است<ref>انسان، آیه ۱۳.</ref> در روایات به عنوان سرزمینی با سرمای هراسناک ترسیم شده که خود بخشی از جهنم است؛ سرمایی که بدن مجرمان را قطعه قطعه می‌کند<ref> سهمی، تاریخ جرجان، ۱۴۰۷ق، ص۴۸۶؛ ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۷۱.</ref> در روایتی آمده است: جهنمیان برای گریز از آتش به زمهریر پناه می‌برند که عذابش سخت‌تر است<ref>سمعانی،منصور، تفسیر، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۱۹۵؛ ابن رجب،  التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۷۱ . </ref> و سپس درخواست دارند که به آتش بازگردند<ref> ثعلبی، تفسیر الکشف و البیان، ‌۱۴۲۲ق، ج۶، ص۳۶؛ ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۷۱.</ref> نزد برخی مفسران، استثنای یاد شده در قرآن<ref>انعام، آیه ۱۲۸.</ref> برای بقای آتش مربوط به جابه جایی به زمهریر است<ref>نک: زمخشری، الکشاف، ۱۳۶۶ق، ج۲، ص۶۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۱۴۳؛ زیلعی، نصب الرایة، ۱۳۵۷ق، ج۲، ص۱۴۸.</ref>


=== '''عذاب‌های خفیف''' ===
==='''عذاب‌های خفیف'''===
با وجود تأکید روایات در افزودن بر ترس از جهنم، گاه روایاتی دیده می‌شود که اشاره به عذاب‌های خفیف هم دارد؛ روایاتی که دو مسیر متفاوت را پیموده‌اند. در حالی که حدیثی برای نمونه خفیف‌ترین عذاب سخن از کسی میراند که امکان غذاخوردن برای او وجود دارد<ref>برقی، المحاسن، ۱۳۳۱ش، ص۳۸۹؛ قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۱۰۴ ؛ نیز نک:طبرانی، المعجم الاوسط، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۳۵۴ .</ref>در حدیثی دیگر، نازل‌ترین عذاب برای کسی است که در پیش پای او آتشی نهاده می‌شود که تا مغزش را می‌جوشاند.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۴۰۰؛ مسلم، صحیح مسلم، ۱۹۵۵م، ج۱، ص۱۹۶؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۶۲۵؛ برای وصف نیز نک: نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰، ۱۸۳، ۱۹۳؛ مفید، الامالی، ۱۴۰۳ق، ص ۲۶۶.</ref>
با وجود تأکید روایات در افزودن بر ترس از جهنم، گاه روایاتی دیده می‌شود که اشاره به عذاب‌های خفیف هم دارد؛ روایاتی که دو مسیر متفاوت را پیموده‌اند. در حالی که حدیثی برای نمونه خفیف‌ترین عذاب سخن از کسی میراند که امکان غذاخوردن برای او وجود دارد<ref>برقی، المحاسن، ۱۳۳۱ش، ص۳۸۹؛ قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۱۰۴ ؛ نیز نک:طبرانی، المعجم الاوسط، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۳۵۴ .</ref>در حدیثی دیگر، نازل‌ترین عذاب برای کسی است که در پیش پای او آتشی نهاده می‌شود که تا مغزش را می‌جوشاند.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۴۰۰؛ مسلم، صحیح مسلم، ۱۹۵۵م، ج۱، ص۱۹۶؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۶۲۵؛ برای وصف نیز نک: نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰، ۱۸۳، ۱۹۳؛ مفید، الامالی، ۱۴۰۳ق، ص ۲۶۶.</ref>


خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
برخی از لغویان و [[تفسیر قرآن|مفسران]] اشاره دارند که درکات در خصوص جهنم، همپای مفهوم درجات درباره [[بهشت]] است.<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۶۹؛ جوهری، صحاح، ۱۳۷۶ق، ج۴، ص۱۵۸۳؛ سمعانی،  تفسیر، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۹۵ . </ref>اما به ندرت تعبیر درجات درباره جهنم هم به کار رفته است.<ref>ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۵۰.</ref> در زبانزد مردم دَرَکْ به عنوان صورت کوتاه شده «درک اسفل السافلین» مفهوم شناخته شده است.<ref> مثلاً نک: لغت نامه دهخدا،ذیل واژه‌ی «درک»</ref> برخی از مفسران چون ابن جریج، هفت باب جهنم را اشاره به هفت درک جهنم دانسته‌اند<ref> طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱۴، ص۳۵؛ ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۵۰.</ref> که مضمون آن در حدیثی [[مرسل]] هم تأیید شده است.<ref>بیهقی، شعب الایمان، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۴۹ .</ref>برخی [[تفسیر قرآن|مفسران]] با بهره گرفتن از نام‌های آتش آخرت در [[قرآن کریم]]، جهنم، لَظی، حُطَمَه، سَعیر، سَقَر، [[جحیم]] و [[هاویه]] را نام‌های این ۷ مرتبه می‌دانند، گرچه درباره ترتیب آن‌ها اتفاق نظری وجود ندارد.<ref> نک: طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱۴، ص۳۵؛ قمی، تفسیر، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ق، ج۱، ص۳۷۶-۳۷۷؛ ثعلبی، تفسیر الکشف و البیان، ‌۱۴۲۲ق، ج۵، ص۳۴۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۱۸ . </ref>
برخی از لغویان و [[تفسیر قرآن|مفسران]] اشاره دارند که درکات در خصوص جهنم، همپای مفهوم درجات درباره [[بهشت]] است.<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۶۹؛ جوهری، صحاح، ۱۳۷۶ق، ج۴، ص۱۵۸۳؛ سمعانی،  تفسیر، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۹۵ . </ref>اما به ندرت تعبیر درجات درباره جهنم هم به کار رفته است.<ref>ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۵۰.</ref> در زبانزد مردم دَرَکْ به عنوان صورت کوتاه شده «درک اسفل السافلین» مفهوم شناخته شده است.<ref> مثلاً نک: لغت نامه دهخدا،ذیل واژه‌ی «درک»</ref> برخی از مفسران چون ابن جریج، هفت باب جهنم را اشاره به هفت درک جهنم دانسته‌اند<ref> طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱۴، ص۳۵؛ ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۵۰.</ref> که مضمون آن در حدیثی [[مرسل]] هم تأیید شده است.<ref>بیهقی، شعب الایمان، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۴۹ .</ref>برخی [[تفسیر قرآن|مفسران]] با بهره گرفتن از نام‌های آتش آخرت در [[قرآن کریم]]، جهنم، لَظی، حُطَمَه، سَعیر، سَقَر، [[جحیم]] و [[هاویه]] را نام‌های این ۷ مرتبه می‌دانند، گرچه درباره ترتیب آن‌ها اتفاق نظری وجود ندارد.<ref> نک: طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱۴، ص۳۵؛ قمی، تفسیر، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ق، ج۱، ص۳۷۶-۳۷۷؛ ثعلبی، تفسیر الکشف و البیان، ‌۱۴۲۲ق، ج۵، ص۳۴۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۱۸ . </ref>


=== تفاوت درکات جهنم ===
===تفاوت درکات جهنم===
در خصوص تفاوت این درکات، ضحاک بن مزاحم از مفسران متقدم،درک اول را از آن عاصیان اهل [[توحید]]، دوم را [[نصاری]]، سوم را [[یهود]]، چهارم را [[صابئین]]، پنجم را [[مجوس]]، ششم را [[شرک|مشرکان]] و هفتم را از آن [[منافق|منافقان]] شمرده است.<ref> بغوی، معالم التنزیل، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۵۱؛ برای تفاوت باب‌های جهنم: نک: شیخ صدوق، الخصال،  ص۳۶۱</ref> روایاتی هم وجود دارد که برخی از این درکات را جداگانه وصف کرده است، مانند اینکه سَقَر محل استقرار متکبران<ref>برقی، المحاسن، ۱۳۳۱ش، ص۱۲۳؛ کلینی، الکافی، ۱۳۷۷ق، ج۲، ص۳۱۰.</ref> و سعیر محل اسکان آدمکشان است.<ref> قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۴۲۰؛ ابن براج، المهذب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۵۴.</ref>
در خصوص تفاوت این درکات، ضحاک بن مزاحم از مفسران متقدم،درک اول را از آن عاصیان اهل [[توحید]]، دوم را [[نصاری]]، سوم را [[یهود]]، چهارم را [[صابئین]]، پنجم را [[مجوس]]، ششم را [[شرک|مشرکان]] و هفتم را از آن [[منافق|منافقان]] شمرده است.<ref> بغوی، معالم التنزیل، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۵۱؛ برای تفاوت باب‌های جهنم: نک: شیخ صدوق، الخصال،  ص۳۶۱</ref> روایاتی هم وجود دارد که برخی از این درکات را جداگانه وصف کرده است، مانند اینکه سَقَر محل استقرار متکبران<ref>برقی، المحاسن، ۱۳۳۱ش، ص۱۲۳؛ کلینی، الکافی، ۱۳۷۷ق، ج۲، ص۳۱۰.</ref> و سعیر محل اسکان آدمکشان است.<ref> قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۴۲۰؛ ابن براج، المهذب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۵۴.</ref>


=== مکان‌های دیگر جهنم ===
===مکان‌های دیگر جهنم===
افزون بر درکات، برخی واژه‌های [[قرآن|قرآنی]] که در سیاق وصف جهنم آمده‌اند و از ظاهر لفظ هم به جهنم ربطی ندارند، در برداشت‌های روایی و تفسیری نام مکان‌هایی در جهنم دانسته شده است؛ از جمله: معرفی «صعود» در آیه ۱۷ [[سوره مدثر|مدثر]]، به کوهی در جهنم،<ref> برقی، المحاسن، ۱۳۳۱ش، ص۱۲۳؛ هنادکوفی، الزهد، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۴؛ ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۱۳۷.</ref> «عقبه»<ref> بلد، آیه ۱۱.</ref> به کوهی در جهنم،<ref> طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۳۰، ص۲۰۱.</ref> «حُفَرة من النار»<ref>آل عمران، آیه ۱۰۳ . </ref>به چاهی در جهنم،<ref> برقی، المحاسن، ۱۳۳۱ش، ص۹۱.</ref> «فلق»<ref>فلق، آیه ۱.</ref> به چاهی در جهنم که به طور مبسوط عذاب‌های آن وصف شده است،<ref>قمی، تفسیر، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۴۹؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ۱۳۶۱ش، ص۲۲۷؛ شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۶۲ش، ص۳۹۱.</ref> «وَیْل»<ref>همزه، آیه ۱.</ref> به وادی‌ای هولناک در جهنم<ref>مقاتل بن سلیمان، التفسیر، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۴۶۰؛ طبری،  تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۳۷۸. </ref> یا چاهی در آن که چهل سال طول می‌کشد تا به قعرش برسند،<ref>ترمذی، سنن، ۱۳۵۷ق، ج۵، ص۳۲۰؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۵۵۱.</ref> «غی»<ref>مریم، آیه ۵۹.</ref> به وادی‌ای در جهنم،<ref>طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱۶، ص۱۰۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۹، ص ۲۲۷؛ هنادکوفی، الزهد، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۳.</ref> «[[غساق]]»<ref> نبأ، آیه ۲۵</ref> به نهری یا وادی‌ای مملو از عقرب،<ref>اهوازی، الزهدی، ۱۳۹۹ق، ص ۱۰۰.</ref> «اَثام»<ref>فرقان،آیه ۶۸.</ref> به وادی‌ای در جهنم<ref>طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱۹، ص۴۴؛ شیخ مفید، الاختصاص، جماعة المدرسین، ص۳۴۴</ref> و «مَوبِق» به نهری از قَیح (زرد آب و چرک خون) و خون.<ref>طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱۵، ص۲۶۵؛ ابن ابی عاصم، الزهد، ۱۴۰۸ق، ص۳۱۱.</ref>
افزون بر درکات، برخی واژه‌های [[قرآن|قرآنی]] که در سیاق وصف جهنم آمده‌اند و از ظاهر لفظ هم به جهنم ربطی ندارند، در برداشت‌های روایی و تفسیری نام مکان‌هایی در جهنم دانسته شده است؛ از جمله: معرفی «صعود» در آیه ۱۷ [[سوره مدثر|مدثر]]، به کوهی در جهنم،<ref> برقی، المحاسن، ۱۳۳۱ش، ص۱۲۳؛ هنادکوفی، الزهد، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۴؛ ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۱۳۷.</ref> «عقبه»<ref> بلد، آیه ۱۱.</ref> به کوهی در جهنم،<ref> طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۳۰، ص۲۰۱.</ref> «حُفَرة من النار»<ref>آل عمران، آیه ۱۰۳ . </ref>به چاهی در جهنم،<ref> برقی، المحاسن، ۱۳۳۱ش، ص۹۱.</ref> «فلق»<ref>فلق، آیه ۱.</ref> به چاهی در جهنم که به طور مبسوط عذاب‌های آن وصف شده است،<ref>قمی، تفسیر، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۴۹؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ۱۳۶۱ش، ص۲۲۷؛ شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۶۲ش، ص۳۹۱.</ref> «وَیْل»<ref>همزه، آیه ۱.</ref> به وادی‌ای هولناک در جهنم<ref>مقاتل بن سلیمان، التفسیر، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۴۶۰؛ طبری،  تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۳۷۸. </ref> یا چاهی در آن که چهل سال طول می‌کشد تا به قعرش برسند،<ref>ترمذی، سنن، ۱۳۵۷ق، ج۵، ص۳۲۰؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۵۵۱.</ref> «غی»<ref>مریم، آیه ۵۹.</ref> به وادی‌ای در جهنم،<ref>طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱۶، ص۱۰۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۹، ص ۲۲۷؛ هنادکوفی، الزهد، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۳.</ref> «[[غساق]]»<ref> نبأ، آیه ۲۵</ref> به نهری یا وادی‌ای مملو از عقرب،<ref>اهوازی، الزهدی، ۱۳۹۹ق، ص ۱۰۰.</ref> «اَثام»<ref>فرقان،آیه ۶۸.</ref> به وادی‌ای در جهنم<ref>طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱۹، ص۴۴؛ شیخ مفید، الاختصاص، جماعة المدرسین، ص۳۴۴</ref> و «مَوبِق» به نهری از قَیح (زرد آب و چرک خون) و خون.<ref>طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱۵، ص۲۶۵؛ ابن ابی عاصم، الزهد، ۱۴۰۸ق، ص۳۱۱.</ref>


خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:
۱۹۹۷م، ج۳، ص۴۸۵، ۴۸۷.</ref>
۱۹۹۷م، ج۳، ص۴۸۵، ۴۸۷.</ref>


*'''خلود و فناناپذیری''': پرسش مشترک درباره جهنم و بهش، سؤال از ابدی و فناناپذیری آن‌هاست. این پرسش را جهم بن صفوان مطرح کرد با این مبنا که حادث غیرمتناهی امکان تحقق ندارد.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۹۸۰م، ص۱۴۸-۱۴۹ و۱۶۴ و ۴۷۴؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۱۵ق، ص۱۱۹ و ۱۹۹؛ اسفراینی، التبصیر فی الدین، ۱۴۰۳ق، ص۱۰۸؛ شهرستانی،الملل و النحل،۱۴۱۹ق، ج۱، ص۸۰.</ref> از جاحظ نیز نقل شده است که خلود عذاب در جهنم را نفی کرده، بر این باور رفته است که اهل جهنم به طبیعت آتش صیرورت خواهند داشت.<ref>شهرستانی، الملل و النحل،۱۴۱۹ق، ج۱، ص۷۲.</ref>{{سخ}}در مقابل، قائلان به خلود به تفصیل در مقام پاسخ به اشکالات خلود برآمده‌اند و افزون بر تحلیل‌های کلامی-فسلفی گاه<ref>مثلاً تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۲۲۸-۲۳۸.</ref> به استدلال‌های جدلی روآورده‌اند.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۳۷۴ش، ص۳۶۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۱۶۷.</ref>
*'''خلود و فناناپذیری''': پرسش مشترک درباره جهنم و بهش، سؤال از ابدی و فناناپذیری آن‌هاست. این پرسش را جهم بن صفوان مطرح کرد با این مبنا که حادث غیرمتناهی امکان تحقق ندارد.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۹۸۰م، ص۱۴۸-۱۴۹ و۱۶۴ و ۴۷۴؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۱۵ق، ص۱۱۹ و ۱۹۹؛ اسفراینی، التبصیر فی الدین، ۱۴۰۳ق، ص۱۰۸؛ شهرستانی،الملل و النحل،۱۴۱۹ق، ج۱، ص۸۰.</ref> از جاحظ نیز نقل شده است که [[عذاب ابدی|خلود عذاب]] در جهنم را نفی کرده، بر این باور رفته است که اهل جهنم به طبیعت آتش صیرورت خواهند داشت.<ref>شهرستانی، الملل و النحل،۱۴۱۹ق، ج۱، ص۷۲.</ref>{{سخ}}در مقابل، قائلان به خلود به تفصیل در مقام پاسخ به اشکالات خلود برآمده‌اند و افزون بر تحلیل‌های کلامی-فسلفی گاه<ref>مثلاً تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۲۲۸-۲۳۸.</ref> به استدلال‌های جدلی روآورده‌اند.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۳۷۴ش، ص۳۶۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۱۶۷.</ref>


*'''ارتکاب قبایح جهنمیان''': هم طراز با مسئله کلامی ارادی و خطاناپذیری در بهشت، متکلمان از ارتکاب قبایح اهل جهنم بحث کرده‌اند. در این خصوص نظریه مهم، نظریه الجاء است، به این معنا که خداوند اهل جهنم را مقهور به ترک قبایح می‌سازد و آنان به سبب این ترک مستوجب مدح و ثوابی نیستند.<ref>نک: بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۱؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۳۷۴ش، ص۴۳۷-۴۳۸.</ref> در حالیکه برخی دیگر فقدان داعی بر فعل قبیح را موجب عدم ارتکاب آن دانسته‌اند<ref> مفید، اوائل المقالات،۱۳۷۱ق، ص۱۰۶</ref> و تنها ارتکاب قبیح بدون عناد را بر اهل آخرت جایز شمرده‌اند.<ref>مفید، اوائل المقالات،۱۳۷۱ق، ص۱۰۷.</ref>
*'''ارتکاب قبایح جهنمیان''': هم طراز با مسئله کلامی ارادی و خطاناپذیری در بهشت، متکلمان از ارتکاب قبایح اهل جهنم بحث کرده‌اند. در این خصوص نظریه مهم، نظریه الجاء است، به این معنا که خداوند اهل جهنم را مقهور به ترک قبایح می‌سازد و آنان به سبب این ترک مستوجب مدح و ثوابی نیستند.<ref>نک: بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۱؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۳۷۴ش، ص۴۳۷-۴۳۸.</ref> در حالیکه برخی دیگر فقدان داعی بر فعل قبیح را موجب عدم ارتکاب آن دانسته‌اند<ref> مفید، اوائل المقالات،۱۳۷۱ق، ص۱۰۶</ref> و تنها ارتکاب قبیح بدون عناد را بر اهل آخرت جایز شمرده‌اند.<ref>مفید، اوائل المقالات،۱۳۷۱ق، ص۱۰۷.</ref>
confirmed، protected، templateeditor
۱٬۳۱۵

ویرایش