پرش به محتوا

خطبه غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
 
خط ۱۰: خط ۱۰:
این خطبه از قوی‌ترین دلایل ولایت [[امام علی علیه‌السلام|امیرالمومنین]] بعد از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام]] است. قرائن و شواهد مختلفی این حدیث را در اثبات [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] تأیید می‌کنند. [[عبدالحسین امینی|علامه امینی]] سلسله [[اسناد|اِسناد]] خطبه غدیر را از منابع [[اهل سنت]] گردآوری کرده و به همراه سایر دلایلِ اثبات‌کننده [[واقعه غدیر]] در یازده جلد کتاب ''[[الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (کتاب)|الغدیر]]'' منتشر کرده است.
این خطبه از قوی‌ترین دلایل ولایت [[امام علی علیه‌السلام|امیرالمومنین]] بعد از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام]] است. قرائن و شواهد مختلفی این حدیث را در اثبات [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] تأیید می‌کنند. [[عبدالحسین امینی|علامه امینی]] سلسله [[اسناد|اِسناد]] خطبه غدیر را از منابع [[اهل سنت]] گردآوری کرده و به همراه سایر دلایلِ اثبات‌کننده [[واقعه غدیر]] در یازده جلد کتاب ''[[الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (کتاب)|الغدیر]]'' منتشر کرده است.


== واقعه غدیر ==
==واقعه غدیر==
{{اصلی|واقعه غدیر}}
{{اصلی|واقعه غدیر}}
در [[سال ۱۰ هجری قمری]]، [[پیامبر(ص)]] عازم [[حج]] شد. این حج که در آخرین سال عمر ایشان انجام شد، بعدها [[حجة الوداع]] نام گرفت.<ref>بخاری، ''تاریخ الکبیر''، بیروت دارالکتب العلمیه، ج۴، ص۱۵۹۹؛ طبری، ''تاریخ الامم و الملوک''، الناشر: دار التراث، ج۳، ص۱۵۲؛ حلبی، ''السیره الحلبیه''، ج۳، ص۳۶۰.</ref> به [[اسلام|مسلمانان]] اطلاع دادند پیامبر (ص) چنین تصمیمی دارد<ref>طبری، ''تاریخ الامم و الملوک''، الناشر: دارالکتب العلمیة، ج۳، ص۱۴۹.</ref> تا برای حج آن سال آماده شوند.<ref>ابن هشام، ''السیره النبویه''، ج۲، ص۶۰۱.</ref> مسلمانان زیادی برای همراهی با پیامبر (ص)، در [[مدینه]] جمع شدند.<ref>واقدی، ''المغازی''، ج۳ ص۱۰۸۹؛ ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۵ ص۱۱۰.</ref> ایشان در [[۲۵ ذی‌القعده]] از مدینه خارج و راهی [[مکه]] شد.<ref>طبری، ''تاریخ الامم و الملوک''، ج۳، ص۱۴۹.</ref> امام علی (ع) نیز که از [[ماه رمضان|رمضان]] همان سال به جنگ با [[کفر|کفار]] منطقه [[مذحج]] در [[یمن]] رهسپار شده بود،<ref>طبری، ''تاریخ الامم و الملوک''، ج۳، ص۱۳۲؛ یعقوبی، ''تاریخ الیعقوبی''، ج۲ ص؛ حلبی، ''السیرة الحلبیه''، الناشر: دار الکتب العلمیة، ج۳، ص۲۸۹.</ref> پس از پیروزی و گردآوری [[غنیمت|غنائم]]، به دستور پیامبر (ص) برای انجام اعمال حج به مکه آمد.<ref>واقدی، ''المغازی''، ج۳، ص۱۰۷۹۱۰۸۰؛ حلبی، ''السیره الحلبیه''، ج۳، ص۲۸۹.</ref>
در [[سال ۱۰ هجری قمری]]، [[پیامبر(ص)]] عازم [[حج]] شد. این حج که در آخرین سال عمر ایشان انجام شد، بعدها [[حجة الوداع]] نام گرفت.<ref>بخاری، ''تاریخ الکبیر''، بیروت دارالکتب العلمیه، ج۴، ص۱۵۹۹؛ طبری، ''تاریخ الامم و الملوک''، الناشر: دار التراث، ج۳، ص۱۵۲؛ حلبی، ''السیره الحلبیه''، ج۳، ص۳۶۰.</ref> به [[اسلام|مسلمانان]] اطلاع دادند پیامبر (ص) چنین تصمیمی دارد<ref>طبری، ''تاریخ الامم و الملوک''، الناشر: دارالکتب العلمیة، ج۳، ص۱۴۹.</ref> تا برای حج آن سال آماده شوند.<ref>ابن هشام، ''السیره النبویه''، ج۲، ص۶۰۱.</ref> مسلمانان زیادی برای همراهی با پیامبر (ص)، در [[مدینه]] جمع شدند.<ref>واقدی، ''المغازی''، ج۳ ص۱۰۸۹؛ ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۵ ص۱۱۰.</ref> ایشان در [[۲۵ ذی‌القعده]] از مدینه خارج و راهی [[مکه]] شد.<ref>طبری، ''تاریخ الامم و الملوک''، ج۳، ص۱۴۹.</ref> امام علی (ع) نیز که از [[ماه رمضان|رمضان]] همان سال به جنگ با [[کفر|کفار]] منطقه [[مذحج]] در [[یمن]] رهسپار شده بود،<ref>طبری، ''تاریخ الامم و الملوک''، ج۳، ص۱۳۲؛ یعقوبی، ''تاریخ الیعقوبی''، ج۲ ص؛ حلبی، ''السیرة الحلبیه''، الناشر: دار الکتب العلمیة، ج۳، ص۲۸۹.</ref> پس از پیروزی و گردآوری [[غنیمت|غنائم]]، به دستور پیامبر (ص) برای انجام اعمال حج به مکه آمد.<ref>واقدی، ''المغازی''، ج۳، ص۱۰۷۹۱۰۸۰؛ حلبی، ''السیره الحلبیه''، ج۳، ص۲۸۹.</ref>
خط ۱۶: خط ۱۶:
پس از اتمام حج، [[مسلمان|مسلمانان]] از [[مکه]] خارج شدند و در [[۱۸ ذی‌الحجه]] به منطقه [[غدیر خم|خمّ]] رسیدند.<ref>یعقوبی، ''تاریخ الیعقوبی''، ج۲، ص۱۱۸.</ref> [[غدیر خم]] مکانی میان مکه و مدینه و در فاصله دو میلی (۵ کیلومتر) [[جحفه|جُحفه]] بود و راه‌هایی از آن جدا می‌شد.<ref>یاقوت، ''معجم البلدان''، ج۲، ص۱۰۳.</ref> زمانی که کاروان حج پیامبر (ص) به این منطقه رسید، [[جبرئیل]] [[فرشته]] [[وحی]]، [[آیه تبلیغ]]:{{یاد|«یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لایهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ:ای پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنی پیامش را نرسانده‌ای. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه می‌دارد. آری، خدا گروه کافران را هدایت نمی‌کند» (سوره مائده، آیه۶۷).}} و آیهٔ ۳ همین سوره:{{یاد|«الْیوْمَ یئِسَ الَّذینَ کفَرُوا مِنْ دینِکمْ فَلاتَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً: امروز کسانی که کافر شده‌اند، از [کارشکنی در] دین شما نومید گردیده‌اند. پس، از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما [به عنوان] آیینی برگزیدم».}} را بر حضرت نازل و ایشان را مأمور به ابلاغ [[ولایت علی بن ابی طالب(ع)]] کرد.<ref>مفید، ''تفسیر القرآن''، ج۱، ص۱۸۴؛ عیاشی، ''تفسیر عیاشی''، ج۱، ص۳۳۲.</ref> کاروانیان به دستور حضرت توقف کردند. دیگران نیز به آنان پیوستند. پس از [[نماز ظهر]]، منبری آماده کردند و حضرت [[خطبه|خطبه‌ای]] خواند و در آن به مردم گفت که خیلی زود از میان آنان خواهد رفت. ایشان همچنین دربارهٔ دو چیز گرانبهایی که در میان آنان به امانت نهاده است ([[ثقلین]]) و نیز دربارهٔ ولایت و اولویت خویش بر مؤمنان سخن گفت.<ref>یعقوبی، ''تاریخ الیعقوبی''، ج۲، ص۱ب۱۲.</ref> آنگاه دست [[علی(ع)]] را بالا برد و فرمود: «هر کس من مولای (سرپرست) اویم، علی (ع) مولای (سرپرست) اوست».<ref>ابن اثیر، ''أُسدالغابة''، ج۵، ص۲۵۳؛ کلینی، ''الکافی''،۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۷.</ref> سپس در حق دوستان علی (ع) [[دعا]] و در حق دشمنانش نفرین کرد.<ref>بلاذری،''انساب الاشراف''، ج۲، ص۱۱۱؛ ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۷، ص۳۴۹؛ نسائی، ج۵، ص۴۵.</ref> در این هنگام، [[حسان بن ثابت]] از حضرت اجازه گرفت و شعری در وصف این واقعه سرود<ref>صدوق، ''الامالی''، ص۵۷۵؛ مفید، ''اقسام المولی''، ص۳۵؛ طوسی، ''الاقتصاد''، ص۳۵۱؛ طوسی، ''الرسائل''، ص۱۳۸.</ref> و بعد از آن [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] این مسئله را به امام علی (ع) تبریک گفت.<ref>ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۷، ص۳۴۹.</ref>
پس از اتمام حج، [[مسلمان|مسلمانان]] از [[مکه]] خارج شدند و در [[۱۸ ذی‌الحجه]] به منطقه [[غدیر خم|خمّ]] رسیدند.<ref>یعقوبی، ''تاریخ الیعقوبی''، ج۲، ص۱۱۸.</ref> [[غدیر خم]] مکانی میان مکه و مدینه و در فاصله دو میلی (۵ کیلومتر) [[جحفه|جُحفه]] بود و راه‌هایی از آن جدا می‌شد.<ref>یاقوت، ''معجم البلدان''، ج۲، ص۱۰۳.</ref> زمانی که کاروان حج پیامبر (ص) به این منطقه رسید، [[جبرئیل]] [[فرشته]] [[وحی]]، [[آیه تبلیغ]]:{{یاد|«یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لایهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ:ای پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنی پیامش را نرسانده‌ای. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه می‌دارد. آری، خدا گروه کافران را هدایت نمی‌کند» (سوره مائده، آیه۶۷).}} و آیهٔ ۳ همین سوره:{{یاد|«الْیوْمَ یئِسَ الَّذینَ کفَرُوا مِنْ دینِکمْ فَلاتَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً: امروز کسانی که کافر شده‌اند، از [کارشکنی در] دین شما نومید گردیده‌اند. پس، از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما [به عنوان] آیینی برگزیدم».}} را بر حضرت نازل و ایشان را مأمور به ابلاغ [[ولایت علی بن ابی طالب(ع)]] کرد.<ref>مفید، ''تفسیر القرآن''، ج۱، ص۱۸۴؛ عیاشی، ''تفسیر عیاشی''، ج۱، ص۳۳۲.</ref> کاروانیان به دستور حضرت توقف کردند. دیگران نیز به آنان پیوستند. پس از [[نماز ظهر]]، منبری آماده کردند و حضرت [[خطبه|خطبه‌ای]] خواند و در آن به مردم گفت که خیلی زود از میان آنان خواهد رفت. ایشان همچنین دربارهٔ دو چیز گرانبهایی که در میان آنان به امانت نهاده است ([[ثقلین]]) و نیز دربارهٔ ولایت و اولویت خویش بر مؤمنان سخن گفت.<ref>یعقوبی، ''تاریخ الیعقوبی''، ج۲، ص۱ب۱۲.</ref> آنگاه دست [[علی(ع)]] را بالا برد و فرمود: «هر کس من مولای (سرپرست) اویم، علی (ع) مولای (سرپرست) اوست».<ref>ابن اثیر، ''أُسدالغابة''، ج۵، ص۲۵۳؛ کلینی، ''الکافی''،۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۷.</ref> سپس در حق دوستان علی (ع) [[دعا]] و در حق دشمنانش نفرین کرد.<ref>بلاذری،''انساب الاشراف''، ج۲، ص۱۱۱؛ ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۷، ص۳۴۹؛ نسائی، ج۵، ص۴۵.</ref> در این هنگام، [[حسان بن ثابت]] از حضرت اجازه گرفت و شعری در وصف این واقعه سرود<ref>صدوق، ''الامالی''، ص۵۷۵؛ مفید، ''اقسام المولی''، ص۳۵؛ طوسی، ''الاقتصاد''، ص۳۵۱؛ طوسی، ''الرسائل''، ص۱۳۸.</ref> و بعد از آن [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] این مسئله را به امام علی (ع) تبریک گفت.<ref>ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۷، ص۳۴۹.</ref>


== گزارشی از متن خطبه ==
==گزارشی از متن خطبه==
{{اصلی|متن خطبه غدیر}}
{{اصلی|متن خطبه غدیر}}
* در ابتدای خطبه، پیامبر [[تحمید|حمد]] و ثنای الهی را به جای آورده و دقایقی نسبتاً طولانی، [[اسما و صفات|صفات حق تعالی]] را با بیانی بلیغ برای حاضران بیان فرمود.
*در ابتدای خطبه، پیامبر [[تحمید|حمد]] و ثنای الهی را به جای آورده و دقایقی نسبتاً طولانی، [[اسما و صفات|صفات حق تعالی]] را با بیانی بلیغ برای حاضران بیان فرمود.
* امر الهی برای ابلاغ امری مهم و نزول [[آیه تبلیغ]].
*امر الهی برای ابلاغ امری مهم و نزول [[آیه تبلیغ]].
* درخواست پیامبر از [[خدا|خداوند]] برای معاف‌داشتن او از این تبلیغ به سبب ترس از فتنه منافقان و نزول چند باره [[جبرئیل]] برای این تبلیغ و وعده الهی برای مصون داشتن پیامبرش از فتنهٔ مردم.
*درخواست پیامبر از [[خدا|خداوند]] برای معاف‌داشتن او از این تبلیغ به سبب ترس از فتنه منافقان و نزول چند باره [[جبرئیل]] برای این تبلیغ و وعده الهی برای مصون داشتن پیامبرش از فتنهٔ مردم.
* اعلان اینکه این آخرین حضور پیامبر در چنین جمعی است و [[امامت]] امت تا [[قیامت]] بر عهده [[امام علی علیه‌السلام|علی علیه‌السلام]] و فرزندان اوست.
*اعلان اینکه این آخرین حضور پیامبر در چنین جمعی است و [[امامت]] امت تا [[قیامت]] بر عهده [[امام علی علیه‌السلام|علی علیه‌السلام]] و فرزندان اوست.
* [[حرام]] محمد تا قیامت [[حرام]] است و حلالش تا قیامت [[حلال]].
*[[حرام]] محمد تا قیامت [[حرام]] است و حلالش تا قیامت [[حلال]].
* بیان مراتب علم و [[فضیلت امام علی(ع)]]
*بیان مراتب علم و [[فضیلت امام علی(ع)]]
* انکار [[ولایت امام علی(ع)|ولایت علی (ع)]] گناهی نابخشودنی است.
*انکار [[ولایت امام علی(ع)|ولایت علی (ع)]] گناهی نابخشودنی است.
* شک کننده در گفتار پیامبر یا شک کننده در هریک از [[امامان]]، همانند کفار [[جاهلیت]] خواهد بود.
*شک کننده در گفتار پیامبر یا شک کننده در هریک از [[امامان]]، همانند کفار [[جاهلیت]] خواهد بود.
* بیان جملهٔ تاریخی مَن کُنتُ مَولاهُ فهذا علی مَولاهُ. (حدیث غدیر)
*بیان جملهٔ تاریخی مَن کُنتُ مَولاهُ فهذا علی مَولاهُ. (حدیث غدیر)
* بیان مجدد [[حدیث ثقلین]] و جایگاه [[قرآن]] و [[اهل بیت]] در کنار هم.
*بیان مجدد [[حدیث ثقلین]] و جایگاه [[قرآن]] و [[اهل بیت]] در کنار هم.
* تأکید بر [[وصایت]] و [[خلافت]] و جانشینی علی علیه‌السلام.
*تأکید بر [[وصایت]] و [[خلافت]] و جانشینی علی علیه‌السلام.
* [[دعا]] در حق دوستان امام و نفرین بر دشمنانش: اَللهمَّ والِ مَن والاهُ و عادِ مَن عاداهُ.
*[[دعا]] در حق دوستان امام و نفرین بر دشمنانش: اَللهمَّ والِ مَن والاهُ و عادِ مَن عاداهُ.
* نزول جبرئیل و اعلام [[آیه اکمال|اکمال دین]].
*نزول جبرئیل و اعلام [[آیه اکمال|اکمال دین]].
* تأکید بر جایگاه امامت و بیم‌دادن مردم از [[حسد]]بردن به امام.
*تأکید بر جایگاه امامت و بیم‌دادن مردم از [[حسد]]بردن به امام.
* اشاره به کارشکنی‌های منافقان.
*اشاره به کارشکنی‌های منافقان.
* بیان ختم [[امامت]] در [[امام مهدی|مهدی]] [[قائم آل محمد|قائم]] از فرزندان علی (ع).
*بیان ختم [[امامت]] در [[امام مهدی|مهدی]] [[قائم آل محمد|قائم]] از فرزندان علی (ع).
* برحذر داشتن مردم از تبعیت از امامان دروغین پس از پیامبر.
*برحذر داشتن مردم از تبعیت از امامان دروغین پس از پیامبر.
* امر به حاضران در رساندن پیام غدیر به دیگران.
*امر به حاضران در رساندن پیام غدیر به دیگران.
* سفارش مردم به دوستی با اهل بیت و دشمنی با دشمنانشان.
*سفارش مردم به دوستی با اهل بیت و دشمنی با دشمنانشان.
* شمارش فضایل و مناقب و ابعاد شخصیت امام علی (ع) با حدود۲۰۰ فضیلت.
*شمارش فضایل و مناقب و ابعاد شخصیت امام علی (ع) با حدود۲۰۰ فضیلت.
* حدود بیست جمله در وصف [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام مهدی]] و حکومتش.
*حدود بیست جمله در وصف [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام مهدی]] و حکومتش.
* بالاترین معروف، فهم کلام پیامبر در غدیر و رساندن آن به دیگران است.
*بالاترین معروف، فهم کلام پیامبر در غدیر و رساندن آن به دیگران است.
* سفارش [[بیعت]] وسلام بر امام علی (ع) با [[لقب امیرالمؤمنین]]
*سفارش [[بیعت]] وسلام بر امام علی (ع) با [[لقب امیرالمؤمنین]]
* بیان فضایلی دیگر از امام علی (ع) و امر به [[بیعت]] رسمی افراد با ایشان به عنوان امام و جانشین پیامبر.<ref>حسینی، پیام نگار (مقدمه، متن و ترجمه خطابهٔ غدیر)، ۱۳۸۷ش، ص۲۶–۲۹.</ref>
*بیان فضایلی دیگر از امام علی (ع) و امر به [[بیعت]] رسمی افراد با ایشان به عنوان امام و جانشین پیامبر.<ref>حسینی، پیام نگار (مقدمه، متن و ترجمه خطابهٔ غدیر)، ۱۳۸۷ش، ص۲۶–۲۹.</ref>


== منابع خطبه غدیر ==
==منابع خطبه غدیر==
متن خطبه غدیر از سه طریق به [[پیامبر(ص)]] می‌رسد:
متن خطبه غدیر از سه طریق به [[پیامبر(ص)]] می‌رسد:
* روایت [[امام باقر(ع)]]،<ref>ابن فتال، ''روضةالواعظین''، ج۱، ص۹؛ طبرسی، ج۱، ص۶۶؛ ابن طاووس، ''الیقین''، ص۳۴۳؛ علم الهدی، ''نزهةالکرام''، ج۱، ص۱۸۶.</ref>
*روایت [[امام باقر(ع)]]،<ref>ابن فتال، ''روضةالواعظین''، ج۱، ص۹؛ طبرسی، ج۱، ص۶۶؛ ابن طاووس، ''الیقین''، ص۳۴۳؛ علم الهدی، ''نزهةالکرام''، ج۱، ص۱۸۶.</ref>
* [[حذیفة بن یمان]]<ref>ابن طاووس، ''الاقبال''، ص۴۵۴ و ۴۵۶.</ref>
*[[حذیفة بن یمان]]<ref>ابن طاووس، ''الاقبال''، ص۴۵۴ و ۴۵۶.</ref>
* [[زید بن ارقم]].<ref>حلی، ''العُدَدُ القَویة''، ص۱۶۹؛ ابن طاووس، ''التحصین''، ص۵۷۸؛ بیاضی، ''الصراط المستقیم''، ج۱، ص۳۰۱؛ حسین بن جبور، ''نهج الایمان''، ورقه ۲۶۳۴.</ref>
*[[زید بن ارقم]].<ref>حلی، ''العُدَدُ القَویة''، ص۱۶۹؛ ابن طاووس، ''التحصین''، ص۵۷۸؛ بیاضی، ''الصراط المستقیم''، ج۱، ص۳۰۱؛ حسین بن جبور، ''نهج الایمان''، ورقه ۲۶۳۴.</ref>


[[متن خطبه غدیر]] در این کتاب‌ها آمده است: [[روضة الواعظین]]، [[الاحتجاج علی اهل اللجاج|الاحتجاج]]، [[الیقین]]، [[نزهة الکرام]]، [[اقبال الاعمال|الاقبال]]، [[العدد القویة|العُدَدُ القَویة]]، [[التحصین]]، [[الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم|الصراط المستقیم]] و [[نهج الایمان]].
[[متن خطبه غدیر]] در این کتاب‌ها آمده است: [[روضة الواعظین]]، [[الاحتجاج علی اهل اللجاج|الاحتجاج]]، [[الیقین]]، [[نزهة الکرام]]، [[اقبال الاعمال|الاقبال]]، [[العدد القویة|العُدَدُ القَویة]]، [[التحصین]]، [[الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم|الصراط المستقیم]] و [[نهج الایمان]].


== حدیث غدیر ==
==حدیث غدیر==
مضمون خطبه غدیر در طول قرن‌های متمادی، به چند صورت در منابع حدیثی و تاریخی شیعی و سنی نقل شده است. وجه «اشتراک تمام آنها، اعلان [[ولایت حضرت علی(ع)]] است. عبارت «{{عربی|مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَهذا عَلِی مَولاهُ |ترجمه= هرکه من مولای او هستم، این علی مولای اوست.}}» در همه این نقل‌ها مشترک است.<ref>خسروی سرشکی، «نقل‌های حدیث غدیر در منابع روایی قرن سوم و چهارم [اهل سنت]»، ۱۳۷۷ش، ص۱۵۴–۱۶۱.</ref> این بند از خطبه با عنوان حدیث غدیر معروف شده است.
مضمون خطبه غدیر در طول قرن‌های متمادی، به چند صورت در منابع حدیثی و تاریخی شیعی و سنی نقل شده است. وجه «اشتراک تمام آنها، اعلان [[ولایت حضرت علی(ع)]] است. عبارت «{{عربی|مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَهذا عَلِی مَولاهُ |ترجمه= هرکه من مولای او هستم، این علی مولای اوست.}}» در همه این نقل‌ها مشترک است.<ref>خسروی سرشکی، «نقل‌های حدیث غدیر در منابع روایی قرن سوم و چهارم [اهل سنت]»، ۱۳۷۷ش، ص۱۵۴–۱۶۱.</ref> این بند از خطبه با عنوان حدیث غدیر معروف شده است.


به گفته [[سید محمدحسین طباطبایی|علامه طباطبایی]] این حدیث، [[متواتر]] بوده و از تعداد زیادی از [[صحابه]] نقل شده است و بسیاری از علمای شیعه و سنی به تواتر آن اعتراف کرده‌اند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۹۶.</ref> از نظر سمهودی، از عالمان [[شافعی|شافعی مذهب]] در قرن نهم و دهم قمری، این حدیث صحیح است و هیچ تردیدی در آن نیست.<ref>سمهودی، جواهر العقدین فی فضل الشرفین، ۱۴۰۵ق، ج۲، بخش اول، ص۹۷.</ref>
به گفته [[سید محمدحسین طباطبایی|علامه طباطبایی]] این حدیث، [[متواتر]] بوده و از تعداد زیادی از [[صحابه]] نقل شده است و بسیاری از علمای شیعه و سنی به تواتر آن اعتراف کرده‌اند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۹۶.</ref> از نظر سمهودی، از عالمان [[شافعی|شافعی مذهب]] در قرن نهم و دهم قمری، این حدیث صحیح است و هیچ تردیدی در آن نیست.<ref>سمهودی، جواهر العقدین فی فضل الشرفین، ۱۴۰۵ق، ج۲، بخش اول، ص۹۷.</ref>


=== نقل‌های مستقیم ===
===نقل‌های مستقیم===
به گفته [[علامه امینی]]، این حدیث را [[احمد بن حنبل]] از ۴۰ طریق، [[ابن جریر طبری]] از ۷۲ طریق، [[جزری مقری]] از ۸۰ طریق، [[ابن عقده]] از ۱۰۵ طریق، [[ابوسعید سجستانی]] از ۱۲۰ طریق، [[ابوبکر جعابی]] از ۱۲۵ طریق،<ref>امینی، ''الغدیر''، ج۱، ص۴۰.</ref> و حافظ [[ابوالعلاء العطار همدانی]] نیز از ۲۵۰ طریق،<ref>امینی، ''الغدیر''، ج۱، ص۱۵۸.</ref> نقل کرده‌اند.
به گفته [[علامه امینی]]، این حدیث را [[احمد بن حنبل]] از ۴۰ طریق، [[ابن جریر طبری]] از ۷۲ طریق، [[جزری مقری]] از ۸۰ طریق، [[ابن عقده]] از ۱۰۵ طریق، [[ابوسعید سجستانی]] از ۱۲۰ طریق، [[ابوبکر جعابی]] از ۱۲۵ طریق،<ref>امینی، ''الغدیر''، ج۱، ص۴۰.</ref> و حافظ [[ابوالعلاء العطار همدانی]] نیز از ۲۵۰ طریق،<ref>امینی، ''الغدیر''، ج۱، ص۱۵۸.</ref> نقل کرده‌اند.


برخی از علمای [[علم رجال|رجال]] و [[محدث|حدیث‌شناس]] اهل سنت، [[سند|اَسناد]] این حدیث را زیاد دانسته و بیشتر اسناد آن را [[حدیث صحیح|صحیح]] و [[حدیث حسن|حسن]] به‌شمار می‌آورند.<ref>ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۷، ص۶۱؛ سمهودی، جواهر العقدین فی فضل الشرفین، ۱۴۰۵ق، ج۲، بخش اول، ص۹۸.</ref> در میان [[محدث|راویان]] این حدیث، حدود ۹۰ نفر از [[صحابه]] و ۸۴ نفر از [[تابعین]]<ref>امینی، الغدیر، دارالکتاب العربی، ج۱، ص۱۲۹–۱۵۱.</ref> قرار دارند.
برخی از علمای [[علم رجال|رجال]] و [[محدث|حدیث‌شناس]] اهل سنت، [[سند|اَسناد]] این حدیث را زیاد دانسته و بیشتر اسناد آن را [[حدیث صحیح|صحیح]] و [[حدیث حسن|حسن]] به‌شمار می‌آورند.<ref>ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۷، ص۶۱؛ سمهودی، جواهر العقدین فی فضل الشرفین، ۱۴۰۵ق، ج۲، بخش اول، ص۹۸.</ref> در میان [[محدث|راویان]] این حدیث، حدود ۹۰ نفر از [[صحابه]] و ۸۴ نفر از [[تابعین]]<ref>امینی، الغدیر، دارالکتاب العربی، ج۱، ص۱۲۹–۱۵۱.</ref> قرار دارند.


=== نقل‌های غیر مستقیم ===
===نقل‌های غیر مستقیم===
علاوه بر نقل‌های مستقیم از سوی این افراد، برخی این حدیث را از کسانی که در [[غدیر خم]] حاضر بوده‌اند، شنیده و نقل کرده‌اند. ابی الطفیل از سی نفر،<ref>ابن حنبل، ج۴، ص۳۷۰.</ref> عامر بن لیلی الغفاری از هفده نفر،<ref>ابن حجر عسقلانی، ''الإصابة''، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۴۸۴.</ref> عمیره بن سعد از دوازده نفر،<ref>ابن مغازلی، ''مناقب''، ج۱، ص۶۶.</ref> [[زید بن ارقم]] از شانزده نفر،<ref>ابن حنبل، ''مسند احمد''، ج۵، ص۳۷۰.</ref> [[زیاد بن ابی زیاد]] از دوازده نفر،<ref>ابن حنبل، ''مسند احمد''، ج۱، ص۸۸.</ref> زاذان ابی عمر از سیزده نفر،<ref>ابن حنبل، ''مسند احمد''، ج۱، ص۸۴.</ref> [[عبدالرحمان بن ابی لیلی|عبدالرحمن بن ابی لیلی]] از دوازده نفر،<ref>ابن حنبل، ''مسند احمد''، ج۱، ص۱۱۹؛ خطیب، ج۱۶، ص۳۴۸.</ref> عبد خیر و عمرو ذی مره و حبة العرنی از دوازده نفر،<ref>ابن مغازلی، ''مناقب''، ۱۴۱۲ق، ص۵۴.</ref> [[ابوهریره]] و [[انس بن مالک|أنس]] و أبی سعید از نُه نفر،<ref>هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دارالفکر، ج۹، ص۱۳۶.</ref> ابی قلابه از دوازده نفر،<ref>دولابی، ج۳، ص۹۲۸.</ref> حبه بن جوین از ؟نفر، زید بن یثیغ از دوازده نفر،<ref>ابن حنبل، ''مسند احمد''، ج۱، ص۱۱۸.</ref> سعید بن وهب از پنج یا شش نفر<ref>ابن حنبل، ''مسند احمد''، ج۵، ص۳۶۶.</ref> شنیده و نقل کرده‌اند.
علاوه بر نقل‌های مستقیم از سوی این افراد، برخی این حدیث را از کسانی که در [[غدیر خم]] حاضر بوده‌اند، شنیده و نقل کرده‌اند. ابی الطفیل از سی نفر،<ref>ابن حنبل، ج۴، ص۳۷۰.</ref> عامر بن لیلی الغفاری از هفده نفر،<ref>ابن حجر عسقلانی، ''الإصابة''، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۴۸۴.</ref> عمیره بن سعد از دوازده نفر،<ref>ابن مغازلی، ''مناقب''، ج۱، ص۶۶.</ref> [[زید بن ارقم]] از شانزده نفر،<ref>ابن حنبل، ''مسند احمد''، ج۵، ص۳۷۰.</ref> [[زیاد بن ابی زیاد]] از دوازده نفر،<ref>ابن حنبل، ''مسند احمد''، ج۱، ص۸۸.</ref> زاذان ابی عمر از سیزده نفر،<ref>ابن حنبل، ''مسند احمد''، ج۱، ص۸۴.</ref> [[عبدالرحمان بن ابی لیلی|عبدالرحمن بن ابی لیلی]] از دوازده نفر،<ref>ابن حنبل، ''مسند احمد''، ج۱، ص۱۱۹؛ خطیب، ج۱۶، ص۳۴۸.</ref> عبد خیر و عمرو ذی مره و حبة العرنی از دوازده نفر،<ref>ابن مغازلی، ''مناقب''، ۱۴۱۲ق، ص۵۴.</ref> [[ابوهریره]] و [[انس بن مالک|أنس]] و أبی سعید از نُه نفر،<ref>هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دارالفکر، ج۹، ص۱۳۶.</ref> ابی قلابه از دوازده نفر،<ref>دولابی، ج۳، ص۹۲۸.</ref> حبه بن جوین از ؟نفر، زید بن یثیغ از دوازده نفر،<ref>ابن حنبل، ''مسند احمد''، ج۱، ص۱۱۸.</ref> سعید بن وهب از پنج یا شش نفر<ref>ابن حنبل، ''مسند احمد''، ج۵، ص۳۶۶.</ref> شنیده و نقل کرده‌اند.


=== راویان حدیث غدیر ===
===راویان حدیث غدیر===
خطبه غدیر با اختلاف در برخی جزئیات و تعابیر در منابع [[شیعه|شیعی]] و [[اهل سنت]] نقل شده است. در بسیاری از منابع، متن کامل خطبه نیامده است و نویسندگان به نقل فرازی اکتفا کرده‌اند که در آن امام علی به عنوان مولای مسلمانان معرفی شده است و با عنوان حدیث غدیر شناخته می‌شود.
خطبه غدیر با اختلاف در برخی جزئیات و تعابیر در منابع [[شیعه|شیعی]] و [[اهل سنت]] نقل شده است. در بسیاری از منابع، متن کامل خطبه نیامده است و نویسندگان به نقل فرازی اکتفا کرده‌اند که در آن امام علی به عنوان مولای مسلمانان معرفی شده است و با عنوان حدیث غدیر شناخته می‌شود.


خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
|}
|}


=== منابع مطالعاتی سند خطبه غدیر ===
===منابع مطالعاتی سند خطبه غدیر===
{{ستون-شروع|۳}}
{{ستون-شروع|۳}}
* [[الطرائف]]<ref>ابن طاووس، ''الطرائف''، ص۳۳.</ref>
* [[الطرائف]]<ref>ابن طاووس، ''الطرائف''، ص۳۳.</ref>
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
[[پرونده:الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب (کتاب).jpg|بندانگشتی|کتاب [[الغدیر]] [[عبدالحسین امینی]]]]
[[پرونده:الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب (کتاب).jpg|بندانگشتی|کتاب [[الغدیر]] [[عبدالحسین امینی]]]]


=== ایرادهایی بر سند غدیر ===
===ایرادهایی بر سند غدیر===
برخی تلاش کرده‌اند تا ایرادهایی بر این واقعهٔ تاریخی وارد کنند. مهم‌ترین آن ایرادها چنین هستند:
برخی تلاش کرده‌اند تا ایرادهایی بر این واقعهٔ تاریخی وارد کنند. مهم‌ترین آن ایرادها چنین هستند:


==== ادعای ضعیف‌بودن حدیث ====
====ادعای ضعیف‌بودن حدیث====
با وجود ادعای [[متواتر|تواتر]] و [[اسناد]] و طریق‌هایی که ذکر شد، برخی علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، برآنند که این حدیث را نمی‌توان متواتر و [[حدیث صحیح|صحیح]] دانست.<ref>تفتازانی، ج۵، ص۲۷۲.</ref> دلیل این افراد، این است که بیشتر محدّثان، از جمله [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]] و [[مسلم نیشابوری|مسلم]] آن را نقل نکرده‌اند و برخی چون [[سلیمان بن اشعث سجستانی|ابی داود]] و [[ابی حاتم رازی]] آن را [[حدیث ضعیف|ضعیف]] شمرده‌اند.<ref>جرجانی، ''شرح المواقف''، ج۸، ص۳۶۱.</ref>
با وجود ادعای [[متواتر|تواتر]] و [[اسناد]] و طریق‌هایی که ذکر شد، برخی علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، برآنند که این حدیث را نمی‌توان متواتر و [[حدیث صحیح|صحیح]] دانست.<ref>تفتازانی، ج۵، ص۲۷۲.</ref> دلیل این افراد، این است که بیشتر محدّثان، از جمله [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]] و [[مسلم نیشابوری|مسلم]] آن را نقل نکرده‌اند و برخی چون [[سلیمان بن اشعث سجستانی|ابی داود]] و [[ابی حاتم رازی]] آن را [[حدیث ضعیف|ضعیف]] شمرده‌اند.<ref>جرجانی، ''شرح المواقف''، ج۸، ص۳۶۱.</ref>


در جواب این ادعا گفته شده که علمای زیادی از اهل سنت از جمله [[محمد ترمذی|تِرمِذی]](۲۷۹ق)،<ref>ترمذی، ج۵، ص۵۶۳.</ref> [[احمد بن محمد طحاوی|طَحاوی]](۲۷۹ق)،<ref>طحاوی، ج۴ ص۲۱۲.</ref> [[محمد بن عبدالله (حاکم نیشابوری)|حاکم نیشابوری]](۴۰۵ق)،<ref>حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۱۸.</ref> [[اسماعیل بن عمر ابن کثیر|ابن کثیر]](۷۷۴ق)،<ref>ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۵، ص۲۰۹.</ref> [[احمد بن علی(ابن حجر عسقلانی)|ابن حجر عسقلانی]](۸۵۲ق)،<ref>ابن حجر عسقلانی، ''فتح الباری''، ج۷، ص۷۴.</ref> [[احمد بن بدرالدین (ابن حجر هیتمی)|ابن حجر هیتمی]](۹۷۴ق)<ref>ابن حجر هیتمی، ''الصواعق المحرقة''، ج۱، ص۱۰۶.</ref> به صحت سندهای این حدیث شهادت داده‌اند. افزون بر این نقل‌های زیادی که باواسطه و بی‌واسطه از سوی [[صحابه]] و [[تابعین]] در کتاب‌های تاریخی و حدیثی نقل شده، نشان‌دهنده صحت [[اسناد |سند]] این حدیث است.
در جواب این ادعا گفته شده که علمای زیادی از اهل سنت از جمله [[محمد ترمذی|تِرمِذی]](۲۷۹ق)،<ref>ترمذی، ج۵، ص۵۶۳.</ref> [[احمد بن محمد طحاوی|طَحاوی]](۲۷۹ق)،<ref>طحاوی، ج۴ ص۲۱۲.</ref> [[محمد بن عبدالله (حاکم نیشابوری)|حاکم نیشابوری]](۴۰۵ق)،<ref>حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۱۸.</ref> [[اسماعیل بن عمر ابن کثیر|ابن کثیر]](۷۷۴ق)،<ref>ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۵، ص۲۰۹.</ref> [[احمد بن علی(ابن حجر عسقلانی)|ابن حجر عسقلانی]](۸۵۲ق)،<ref>ابن حجر عسقلانی، ''فتح الباری''، ج۷، ص۷۴.</ref> [[احمد بن بدرالدین (ابن حجر هیتمی)|ابن حجر هیتمی]](۹۷۴ق)<ref>ابن حجر هیتمی، ''الصواعق المحرقة''، ج۱، ص۱۰۶.</ref> به صحت سندهای این حدیث شهادت داده‌اند. افزون بر این نقل‌های زیادی که باواسطه و بی‌واسطه از سوی [[صحابه]] و [[تابعین]] در کتاب‌های تاریخی و حدیثی نقل شده، نشان‌دهنده صحت [[اسناد |سند]] این حدیث است.


==== ایراد بر صحت خطبه ====
====ایراد بر صحت خطبه====
ایراد دیگری که از سوی مخالفان این [[حدیث]] بیان شده، این است که [[امام علی(ع)|علی (ع)]] در آن زمان در [[مکه]] نبوده است تا در [[غدیر خم]] این واقعه روی دهد؛ ایشان در مأموریت [[یمن]] بوده است.<ref>جرجانی، ''شرح المواقف''، ج۸، ص۳۶۱؛ طحاوی، ج۴، ص۲۱۲.</ref>
ایراد دیگری که از سوی مخالفان این [[حدیث]] بیان شده، این است که [[امام علی(ع)|علی (ع)]] در آن زمان در [[مکه]] نبوده است تا در [[غدیر خم]] این واقعه روی دهد؛ ایشان در مأموریت [[یمن]] بوده است.<ref>جرجانی، ''شرح المواقف''، ج۸، ص۳۶۱؛ طحاوی، ج۴، ص۲۱۲.</ref>
در مقابل، موافقان برآنند که همان‌طور که در منابع [[اهل سنت]] بیان شده، امام علی (ع) در آن زمان از یمن به مکه مراجعت نموده و در [[مراسم حج]] آن سال شرکت داشته است.<ref>واقدی، ''المغازی''، ج۳، ص۱۰۷۹۱۰۸۰؛ حلبی، ''السیره الحلبیه''، ج۳، ص۲۸۹.</ref>
در مقابل، موافقان برآنند که همان‌طور که در منابع [[اهل سنت]] بیان شده، امام علی (ع) در آن زمان از یمن به مکه مراجعت نموده و در [[مراسم حج]] آن سال شرکت داشته است.<ref>واقدی، ''المغازی''، ج۳، ص۱۰۷۹۱۰۸۰؛ حلبی، ''السیره الحلبیه''، ج۳، ص۲۸۹.</ref>
{{امام علی}}
{{امام علی}}


== دلالت حدیث ==
==دلالت حدیث==
حدیث غدیر از همان ابتدا، زمینه‌ساز مباحث گسترده عقیدتی شد. احتجاج‌های [[حضرت علی(ع)]] و [[اهل بیت]] با این حدیث از اولین نمونه‌های استفاده از این حدیث بوده است. [[کلام امامیه|متکلمان شیعه]] نیز برای اثبات حقانیت و اولویت حضرت علی (ع) برای [[خلافت]]، به این حدیث استناد داشته‌اند. بر اساس منابع نوشتاری کلام [[امامیه|شیعی]]، [[شیخ مفید]] اولین متکلمی بود که به صورت مفصل با این حدیث استدلال کرده است.<ref>رجوع کنید به: مفید، ''اقسام المولی''، ص۲۸ به بعد.</ref><ref>مفید، ''الافصاح''، ص۳۲.</ref> [[شیخ طوسی]]<ref>طوسی، الاقتصاد، ص۳۴۵.</ref> و [[علامه حلی]]<ref>حلی، ''کشف المراد''، ص۳۶۹.</ref> نیز به صورت مفصل از این حدیث بحث کرده‌اند. در مقابل، متکلمان اهل سنت، از جمله [[فخر رازی]]،<ref>فخر رازی، ''الاربعین فی اصول الدین''، ج۲، ص۲۸۳.</ref> [[عضدالدین ایجی|قاضی ایجی]]،<ref>جرجانی، ''شرح المواقف''، ج۸، ص۳۶۰–۳۶۵.</ref> [[سعدالدین تفتازانی|تَفتازانی]]،<ref>تفتازانی، ج۵، ص۲۷۳تا۲۷۵.</ref> [[میر سید شریف جرجانی|جُرجانی]]<ref>جرجانی، ''شرح المواقف''، ج۸، ص۳۶۰تا۳۶۵.</ref> به پاسخ‌گویی به دیدگاه‌های شیعیان پرداخته‌اند.
حدیث غدیر از همان ابتدا، زمینه‌ساز مباحث گسترده عقیدتی شد. احتجاج‌های [[حضرت علی(ع)]] و [[اهل بیت]] با این حدیث از اولین نمونه‌های استفاده از این حدیث بوده است. [[کلام امامیه|متکلمان شیعه]] نیز برای اثبات حقانیت و اولویت حضرت علی (ع) برای [[خلافت]]، به این حدیث استناد داشته‌اند. بر اساس منابع نوشتاری کلام [[امامیه|شیعی]]، [[شیخ مفید]] اولین متکلمی بود که به صورت مفصل با این حدیث استدلال کرده است.<ref>رجوع کنید به: مفید، ''اقسام المولی''، ص۲۸ به بعد.</ref><ref>مفید، ''الافصاح''، ص۳۲.</ref> [[شیخ طوسی]]<ref>طوسی، الاقتصاد، ص۳۴۵.</ref> و [[علامه حلی]]<ref>حلی، ''کشف المراد''، ص۳۶۹.</ref> نیز به صورت مفصل از این حدیث بحث کرده‌اند. در مقابل، متکلمان اهل سنت، از جمله [[فخر رازی]]،<ref>فخر رازی، ''الاربعین فی اصول الدین''، ج۲، ص۲۸۳.</ref> [[عضدالدین ایجی|قاضی ایجی]]،<ref>جرجانی، ''شرح المواقف''، ج۸، ص۳۶۰–۳۶۵.</ref> [[سعدالدین تفتازانی|تَفتازانی]]،<ref>تفتازانی، ج۵، ص۲۷۳تا۲۷۵.</ref> [[میر سید شریف جرجانی|جُرجانی]]<ref>جرجانی، ''شرح المواقف''، ج۸، ص۳۶۰تا۳۶۵.</ref> به پاسخ‌گویی به دیدگاه‌های شیعیان پرداخته‌اند.


=== نظر اهل سنت ===
===نظر اهل سنت===
مشهور علمای [[اهل سنت]] معتقدند که کلمه «ولی» در این حدیث به معنای صاحب اختیار و اولی در تصرف نیست؛ بلکه به معنای دوست و ناصر است. افرادی مانند تفتازانی،<ref>تفتازانی، ج۵، ص۲۷۳تا۲۷۵.</ref> فخر رازی،<ref>فخر رازی، ''الاربعین فی اصول الدین''، ج۲، ص۲۸۳.</ref> قاضی ایجی و جرجانی<ref>جرجانی، ''شرح المواقف''، ج۸، ص۳۶۰تا۳۶۵.</ref> مدعی‌اند که مولی نمی‌تواند به معنای صاحب اختیار و اولی در تصرف باشد. این افراد چنین استدلال کرده‌اند که:
مشهور علمای [[اهل سنت]] معتقدند که کلمه «ولی» در این حدیث به معنای صاحب اختیار و اولی در تصرف نیست؛ بلکه به معنای دوست و ناصر است. افرادی مانند تفتازانی،<ref>تفتازانی، ج۵، ص۲۷۳تا۲۷۵.</ref> فخر رازی،<ref>فخر رازی، ''الاربعین فی اصول الدین''، ج۲، ص۲۸۳.</ref> قاضی ایجی و جرجانی<ref>جرجانی، ''شرح المواقف''، ج۸، ص۳۶۰تا۳۶۵.</ref> مدعی‌اند که مولی نمی‌تواند به معنای صاحب اختیار و اولی در تصرف باشد. این افراد چنین استدلال کرده‌اند که:


خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:
ثالثا: استفادهٔ دو واژه مترادف به جای یکدیگر، در جایی درست است که مانعی وجود نداشته باشد. در اینجا به خاطر وجود مانع، نمی‌توان این دو را به جای یکدیگر به کار برد؛ زیرا «اولی» فقط با حرف اضافه «من» به کار می‌رود، اما کلمه «مولی» چنین نیست. به این علت، نمی‌توان در یک جمله این دو کلمه را به جای یکدیگر به کار برد.<ref>امینی، ''الغدیر''، ج۱، ص۶۲۴.</ref>
ثالثا: استفادهٔ دو واژه مترادف به جای یکدیگر، در جایی درست است که مانعی وجود نداشته باشد. در اینجا به خاطر وجود مانع، نمی‌توان این دو را به جای یکدیگر به کار برد؛ زیرا «اولی» فقط با حرف اضافه «من» به کار می‌رود، اما کلمه «مولی» چنین نیست. به این علت، نمی‌توان در یک جمله این دو کلمه را به جای یکدیگر به کار برد.<ref>امینی، ''الغدیر''، ج۱، ص۶۲۴.</ref>


=== نظر شیعه ===
===نظر شیعه===
شیعیان معتقدند که لفظ مولی در این [[روایت]] به معنای اولی در تصرف است و همان‌طور که پیامبر (ص) نسبت به امور مسلمانان از خودشان سزاوارتر بود، امام علی (ع) نیز دارای چنین اولویتی است. با اثبات اولویت، امامت نیز ثابت می‌شود؛ زیرا اَعراب، واژه اولی را تنها در موردی به کار می‌برند که شخص مولی، سرپرستی افرادی را بر عهده دارد و دستورات او برای آن افراد معتبر و مورد قبول است<ref>شریف مرتضی، الشافی، ج۲ ص۲۷۷</ref> و وقتی اولویت در تصرف ثابت شد، اولویت ایشان در تمام بخش‌های زندگی مسلمانان ثابت می‌شود، همان‌گونه که پیامبر (ص) چنین اولویتی داشت:{{متن قرآن|اَلنَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ|ترجمه=پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است.|سوره=سوره احزاب|آیه=۶}}
شیعیان معتقدند که لفظ مولی در این [[روایت]] به معنای اولی در تصرف است و همان‌طور که پیامبر (ص) نسبت به امور مسلمانان از خودشان سزاوارتر بود، امام علی (ع) نیز دارای چنین اولویتی است. با اثبات اولویت، امامت نیز ثابت می‌شود؛ زیرا اَعراب، واژه اولی را تنها در موردی به کار می‌برند که شخص مولی، سرپرستی افرادی را بر عهده دارد و دستورات او برای آن افراد معتبر و مورد قبول است<ref>شریف مرتضی، الشافی، ج۲ ص۲۷۷</ref> و وقتی اولویت در تصرف ثابت شد، اولویت ایشان در تمام بخش‌های زندگی مسلمانان ثابت می‌شود، همان‌گونه که پیامبر (ص) چنین اولویتی داشت:{{متن قرآن|اَلنَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ|ترجمه=پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است.|سوره=سوره احزاب|آیه=۶}}


برای اثبات این مطلب، شیعیان به تحلیل و بررسی مفاد این حدیث پرداخته‌اند. کلمه مولی که در این حدیث چند مرتبه به کار رفته است، مشتق از «ولی» و از نام‌های [[خداوند]] است.<ref>ابن منظور، ج۱۵، ص۴۰۷، ماده ولی.</ref><ref>ازهری، ج۱۵، ص۳۲۴تا۳۲۷.</ref> این واژه در چند معنا به کار رفته است. در یک کاربرد، ولی بر وزن فعیل به معنای فاعل است<ref>فیومی، ج۱–۲، ص۶۷۲</ref> و بر معانی والی، حاکم، سرپرست، مدبّر، تصرف کننده در امور و ولی نعمت دلالت دارد.<ref>ابن فارس، ''معجم مقاییس اللغه''، ج۶، ص۱۴۱.</ref> کاربردهای دیگر این واژه عبارتند از اولی و سزاوارتر، نزدیک، بدون فاصله<ref>طریحی، ج۱، ص۴۶۲؛ بستانی، ص۹۸۵؛ فیروز آبادی، ص۱۲۰۹.</ref> و تبعیت کننده، دوستدار.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۴۱۱.</ref><ref>ازهری، ج۱۵، ص۳۲۲.</ref><ref>طریحی، ج۱، ص۴۶۴تا۴۶۵.</ref>
برای اثبات این مطلب، شیعیان به تحلیل و بررسی مفاد این حدیث پرداخته‌اند. کلمه مولی که در این حدیث چند مرتبه به کار رفته است، مشتق از «ولی» و از نام‌های [[خداوند]] است.<ref>ابن منظور، ج۱۵، ص۴۰۷، ماده ولی.</ref><ref>ازهری، ج۱۵، ص۳۲۴تا۳۲۷.</ref> این واژه در چند معنا به کار رفته است. در یک کاربرد، ولی بر وزن فعیل به معنای فاعل است<ref>فیومی، ج۱–۲، ص۶۷۲</ref> و بر معانی والی، حاکم، سرپرست، مدبّر، تصرف کننده در امور و ولی نعمت دلالت دارد.<ref>ابن فارس، ''معجم مقاییس اللغه''، ج۶، ص۱۴۱.</ref> کاربردهای دیگر این واژه عبارتند از اولی و سزاوارتر، نزدیک، بدون فاصله<ref>طریحی، ج۱، ص۴۶۲؛ بستانی، ص۹۸۵؛ فیروز آبادی، ص۱۲۰۹.</ref> و تبعیت کننده، دوستدار.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۴۱۱.</ref><ref>ازهری، ج۱۵، ص۳۲۲.</ref><ref>طریحی، ج۱، ص۴۶۴تا۴۶۵.</ref>


==== قرائن استدلال شیعیان ====
====قرائن استدلال شیعیان====
به عقیده شیعیان، با وجود کاربردهای متنوع واژه مولی، هم داخل متن حدیث و هم خارج از آن، قرائنی وجود دارد که نشان می‌دهد کلمه مولی در این حدیث، تنها به معنای اولی در تصرف است. این قرائن عبارتند از:
به عقیده شیعیان، با وجود کاربردهای متنوع واژه مولی، هم داخل متن حدیث و هم خارج از آن، قرائنی وجود دارد که نشان می‌دهد کلمه مولی در این حدیث، تنها به معنای اولی در تصرف است. این قرائن عبارتند از:


===== قرائن داخلی =====
=====قرائن داخلی=====
* '''تقارن دو جمله "الست اولی بکم من انفسکم" و جمله "من کنت مولاه"'''
*'''تقارن دو جمله "الست اولی بکم من انفسکم" و جمله "من کنت مولاه"'''


در این حدیث، پیامبر (ص) بر اولویت خویش بر مؤمنین نسبت به خودشان تصریح می‌فرماید. این سخن، بر اساس [[آیه]] شریفه «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم»<ref>سوره احزاب، آیه۶.</ref> است. اولویتی که در این آیه شریفه مطرح شده است، به معنای اولویت در سرپرستی امورِ مربوط به زندگی مؤمنان و همچنین اولویت در حکم‌کردن دربارهٔ آنان نسبت به خودشان است. زمانی که اولویت وجود داشته باشد، یعنی قبول و اطاعت از حکم شخصی که نسبت به ما اولویت دارد، برای ما نیز لازم است.<ref>طوسی، التبیان، داراحیاء التراث العربی: لبنان، ج۸، ص۳۱۷.</ref> بر طبق نظر برخی مفسران، اولویت در این آیه، تمام امور مرتبط با [[دین]] و دنیای [[اسلام|مسلمانان]] را شامل می‌شود؛<ref>بیضاوی، ج۴، ص۲۲۵</ref><ref>زمخشری، ج۳، ص۵۲۳.</ref>چرا که پیامبر (ص) مؤمنان را تنها به چیزی وامی‌دارد که مصلحت دین و دنیای آنها را در پی داشته باشد.<ref>زمخشری، ج۳، ص۲۲۵.</ref>
در این حدیث، پیامبر (ص) بر اولویت خویش بر مؤمنین نسبت به خودشان تصریح می‌فرماید. این سخن، بر اساس [[آیه]] شریفه «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم»<ref>سوره احزاب، آیه۶.</ref> است. اولویتی که در این آیه شریفه مطرح شده است، به معنای اولویت در سرپرستی امورِ مربوط به زندگی مؤمنان و همچنین اولویت در حکم‌کردن دربارهٔ آنان نسبت به خودشان است. زمانی که اولویت وجود داشته باشد، یعنی قبول و اطاعت از حکم شخصی که نسبت به ما اولویت دارد، برای ما نیز لازم است.<ref>طوسی، التبیان، داراحیاء التراث العربی: لبنان، ج۸، ص۳۱۷.</ref> بر طبق نظر برخی مفسران، اولویت در این آیه، تمام امور مرتبط با [[دین]] و دنیای [[اسلام|مسلمانان]] را شامل می‌شود؛<ref>بیضاوی، ج۴، ص۲۲۵</ref><ref>زمخشری، ج۳، ص۵۲۳.</ref>چرا که پیامبر (ص) مؤمنان را تنها به چیزی وامی‌دارد که مصلحت دین و دنیای آنها را در پی داشته باشد.<ref>زمخشری، ج۳، ص۲۲۵.</ref>


بنابراین، تقارن این جمله-که به معنای اولویت در تصرف است- با اعلام ولایت حضرت علی (ع) در جمله من کنت مولاه…، نشان می‌دهد که مراد از مولی در فراز دوم نیز بیان اولویت علی (ع) در تصرف است.<ref>فخر رازی، ''الاربعین فی اصول الدین''، ج۲، ص۲۸۳.</ref>در منابع [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نیز از قول [[عمر بن خطاب]] نقل است که بلافاصله پس از این اقراری که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر (ص)]] در [[غدیر خم]] از مردمان گرفت و [[امام علی علیه‌السلام|علی]] را به عنوان ولیّ معرفی کرد عمر به امام علی این گونه خطاب کرد و تبریک گفت: بخٍّ بخٍّ لک یا علیّ ابن أبی طالب أصبحتَ مولای و مولی کلّ مؤمن «آفرین، آفرین به تو ای فرزند ابو طالب! تو با این سخن پیامبر (ص) مولای من و مولای هر مؤمنی شدی.»<ref>. ابن مغازلی، مناقب أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۶۹، امینی، الغدیر، ج۱، ص ۲۳۰–۲۳۳.</ref>
بنابراین، تقارن این جمله-که به معنای اولویت در تصرف است- با اعلام ولایت حضرت علی (ع) در جمله من کنت مولاه…، نشان می‌دهد که مراد از مولی در فراز دوم نیز بیان اولویت علی (ع) در تصرف است.<ref>فخر رازی، ''الاربعین فی اصول الدین''، ج۲، ص۲۸۳.</ref>در منابع [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نیز از قول [[عمر بن خطاب]] نقل است که بلافاصله پس از این اقراری که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر (ص)]] در [[غدیر خم]] از مردمان گرفت و [[امام علی علیه‌السلام|علی]] را به عنوان ولیّ معرفی کرد عمر به امام علی این گونه خطاب کرد و تبریک گفت: بخٍّ بخٍّ لک یا علیّ ابن أبی طالب أصبحتَ مولای و مولی کلّ مؤمن «آفرین، آفرین به تو ای فرزند ابو طالب! تو با این سخن پیامبر (ص) مولای من و مولای هر مؤمنی شدی.»<ref>. ابن مغازلی، مناقب أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۶۹، امینی، الغدیر، ج۱، ص ۲۳۰–۲۳۳.</ref>
* '''جملات ابتدایی خطبه'''
*'''جملات ابتدایی خطبه'''


پیامبر (ص) در آغاز خطابه خود، از وفات خویش خبر می‌دهد و آنگاه از [[توحید]] می‌پرسد و اینکه آیا به [[رسالت]] خویش عمل نموده است.<ref>ابن اثیر، ''اسد الغابه''، ناشر انتشارات اسماعیلیان، ج۱، ص۴۳۹؛ یعقوب، ج۲، ص۱۱۸؛ ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، ج۷، ص۳۴۸۳۴۹؛ بلاذری، ''انساب الاشراف''،۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۸.</ref> اینها همگی نشانه این هستند که حضرت به دنبال چاره‌جویی و ارائه راه حلی برای دوران پس از خویش هستند تا امت، بی‌سرپرست نماند و زحمات طاقت‌فرسایی که در این سالها کشیده بودند، به هدر نرود. گویی می‌خواهند [[خلافت|جانشینی]] تعیین کنند تا زمام امور را پس از رحلت ایشان به دست گیرد.<ref>امینی، ''الغدیر''، ج۱، ص۶۵۷.</ref> [[آیه تبلیغ]] نیز قرینه‌ای بر این مدعا است.
پیامبر (ص) در آغاز خطابه خود، از وفات خویش خبر می‌دهد و آنگاه از [[توحید]] می‌پرسد و اینکه آیا به [[رسالت]] خویش عمل نموده است.<ref>ابن اثیر، ''اسد الغابه''، ناشر انتشارات اسماعیلیان، ج۱، ص۴۳۹؛ یعقوب، ج۲، ص۱۱۸؛ ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، ج۷، ص۳۴۸۳۴۹؛ بلاذری، ''انساب الاشراف''،۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۸.</ref> اینها همگی نشانه این هستند که حضرت به دنبال چاره‌جویی و ارائه راه حلی برای دوران پس از خویش هستند تا امت، بی‌سرپرست نماند و زحمات طاقت‌فرسایی که در این سالها کشیده بودند، به هدر نرود. گویی می‌خواهند [[خلافت|جانشینی]] تعیین کنند تا زمام امور را پس از رحلت ایشان به دست گیرد.<ref>امینی، ''الغدیر''، ج۱، ص۶۵۷.</ref> [[آیه تبلیغ]] نیز قرینه‌ای بر این مدعا است.


===== قرائن خارجی =====
=====قرائن خارجی=====
{{اصلی|حدیث تهنیت}}
{{اصلی|حدیث تهنیت}}
{{شعر
{{شعر
خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:
|ترجمه = پیامبر، در روز غدیر به مسلمانان ندا کرد و گفت: نبی و مولای شما کیست؟ بدون هیچگونه درنگی گفتند: خداوند مولای ماست و تو پیامبر مائی. و از ما در این زمینه نافرمانی نخواهی دید پیغمبر به علی فرمود: برخیز که تو بعد از من پیشوای این خلقی. هر که من مولای اویم، علی مولای اوست و بر شماست که به راستی پیرو او باشید. در اینجا پیامبر دعا کرد که خداوندا! دوست دوستدار او و دشمن دشمنانش باش. سید رضی، ص۴۳.
|ترجمه = پیامبر، در روز غدیر به مسلمانان ندا کرد و گفت: نبی و مولای شما کیست؟ بدون هیچگونه درنگی گفتند: خداوند مولای ماست و تو پیامبر مائی. و از ما در این زمینه نافرمانی نخواهی دید پیغمبر به علی فرمود: برخیز که تو بعد از من پیشوای این خلقی. هر که من مولای اویم، علی مولای اوست و بر شماست که به راستی پیرو او باشید. در اینجا پیامبر دعا کرد که خداوندا! دوست دوستدار او و دشمن دشمنانش باش. سید رضی، ص۴۳.
}}
}}
* تبریک و تهنیت [[عمر بن خطاب]] و [[ابوبکر]]:
*تبریک و تهنیت [[عمر بن خطاب]] و [[ابوبکر]]:


در برخی نقل‌های حدیث غدیر، بیان شده است که پس از پایان خطبه، [[ابوبکر بن ابی قحافه|خلیفه اول]] و [[عمر بن خطاب|دوم]] نزد [[امام علی(ع)]] آمدند و [[ولایت]] را به ایشان تبریک گفتند.<ref>مناوی، ج۶، ص۲۱۷.</ref> عمر بن خطاب به ایشان گفت:
در برخی نقل‌های حدیث غدیر، بیان شده است که پس از پایان خطبه، [[ابوبکر بن ابی قحافه|خلیفه اول]] و [[عمر بن خطاب|دوم]] نزد [[امام علی(ع)]] آمدند و [[ولایت]] را به ایشان تبریک گفتند.<ref>مناوی، ج۶، ص۲۱۷.</ref> عمر بن خطاب به ایشان گفت:
خط ۱۸۵: خط ۱۸۵:


این نوع تبریک‌گفتن نشان می‌دهد که [[صحابه]] و مسلمانانِ صدر اسلام، از کلمه مولی، معنای [[خلافت]] و اولویت در تصرف فهمیده بودند.<ref>امینی، ''الغدیر''، ج۱، ص۶۶۷.</ref>
این نوع تبریک‌گفتن نشان می‌دهد که [[صحابه]] و مسلمانانِ صدر اسلام، از کلمه مولی، معنای [[خلافت]] و اولویت در تصرف فهمیده بودند.<ref>امینی، ''الغدیر''، ج۱، ص۶۶۷.</ref>
* '''شعر شاعران صدر اسلام'''
*'''شعر شاعران صدر اسلام'''
تعدادی از مسلمانان این واقعه را به شعر درآورده‌اند. اولین آنها، [[حسان بن ثابت]] بود. او که در آن مکان حضور داشت، از [[رسول خدا(ص)]] اجازه گرفت و در وصف این واقعه چند بیت سرود. در این ابیات، از این واقعه به عنوان نصب‌شدن حضرت علی (ع) به عنوان امام و هادی امت، یاد شده است.<ref>طوسی، الاقتصاد، ص۳۵۱.</ref><ref>سید رضی، ص۴۳.</ref>
تعدادی از مسلمانان این واقعه را به شعر درآورده‌اند. اولین آنها، [[حسان بن ثابت]] بود. او که در آن مکان حضور داشت، از [[رسول خدا(ص)]] اجازه گرفت و در وصف این واقعه چند بیت سرود. در این ابیات، از این واقعه به عنوان نصب‌شدن حضرت علی (ع) به عنوان امام و هادی امت، یاد شده است.<ref>طوسی، الاقتصاد، ص۳۵۱.</ref><ref>سید رضی، ص۴۳.</ref>


خط ۲۰۰: خط ۲۰۰:
فأوجبَ لی ولایتَهُ علیکمْ\\ رسولُ الله یومَ غدیرِ خُمّ
فأوجبَ لی ولایتَهُ علیکمْ\\ رسولُ الله یومَ غدیرِ خُمّ
فویلٌ ثمّ ویلٌ ثمّ ویلٌ\\ لِمن یَلقی الإلهَ غداً بظلمی}}{{سخ}}و پیامبر خدا، در روز غدیر خم، به امر خدا ولایتم را بر شما واجب نمود {{سخ}}پس وای، وای، وای بر آنکه در روز بازپسین به ملاقات خدا رسد در حالی‌که به من ظلم نموده باشد.|تاریخ بایگانی || منبع = <small>[[شیخ مفید]]، ''الفصول''، ص۲۸۰.</small>| تراز = | عرض = ۳۲۰px |حاشیه= ۵px| اندازه خط = ۱۴px|رنگ پس‌زمینه = | گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
فویلٌ ثمّ ویلٌ ثمّ ویلٌ\\ لِمن یَلقی الإلهَ غداً بظلمی}}{{سخ}}و پیامبر خدا، در روز غدیر خم، به امر خدا ولایتم را بر شما واجب نمود {{سخ}}پس وای، وای، وای بر آنکه در روز بازپسین به ملاقات خدا رسد در حالی‌که به من ظلم نموده باشد.|تاریخ بایگانی || منبع = <small>[[شیخ مفید]]، ''الفصول''، ص۲۸۰.</small>| تراز = | عرض = ۳۲۰px |حاشیه= ۵px| اندازه خط = ۱۴px|رنگ پس‌زمینه = | گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
* '''احتجاج و استدلال اهل بیت به این حدیث'''
*'''احتجاج و استدلال اهل بیت به این حدیث'''


[[امام علی علیه‌السلام|امام علی (ع)]] در چند موقعیت به این [[حدیث]] استناد نموده است تا حقانیت (اولویت) خویش در [[خلافت]] و [[امامت]] را نشان دهند. احتجاج با [[طلحه بن عبیدالله|طلحه]] در [[جنگ جمل]]،<ref>حاکم نیشابوری، ج۳، ص۴۱۹.</ref> احتجاج در حیاط [[مسجد کوفه]]،<ref>ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۵، ص۲۱۱.</ref> در ضمن چند بیت شعر که در نامه‌ای به [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] نوشت<ref>طبرسی، ''الاحتجاج''، ج۱، ص۱۸۱.</ref> و احتجاج در جنگ صفین<ref>مجلسی، ج۳۳، ص۴۱.</ref> از جمله این موارد است. [[فاطمه زهرا]] (س) نیز در برابر مخالفان خلافت علی (ع)، به این حدیث احتجاج نمود.<ref>ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۷، ص۳۰۴.</ref>
[[امام علی علیه‌السلام|امام علی (ع)]] در چند موقعیت به این [[حدیث]] استناد نموده است تا حقانیت (اولویت) خویش در [[خلافت]] و [[امامت]] را نشان دهند. احتجاج با [[طلحه بن عبیدالله|طلحه]] در [[جنگ جمل]]،<ref>حاکم نیشابوری، ج۳، ص۴۱۹.</ref> احتجاج در حیاط [[مسجد کوفه]]،<ref>ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۵، ص۲۱۱.</ref> در ضمن چند بیت شعر که در نامه‌ای به [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] نوشت<ref>طبرسی، ''الاحتجاج''، ج۱، ص۱۸۱.</ref> و احتجاج در جنگ صفین<ref>مجلسی، ج۳۳، ص۴۱.</ref> از جمله این موارد است. [[فاطمه زهرا]] (س) نیز در برابر مخالفان خلافت علی (ع)، به این حدیث احتجاج نمود.<ref>ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۷، ص۳۰۴.</ref>
* '''مبتلاشدن برخی از [[صحابه]] که منکر این حدیث بودند به بیماری‌های لاعلاج'''
*'''مبتلاشدن برخی از [[صحابه]] که منکر این حدیث بودند به بیماری‌های لاعلاج'''


نقل می‌کنند که برخی از صحابه که شاهد ماجرای غدیر بودند و از شهادت‌دادن به آن خودداری کردند، به نفرین [[اهل بیت]] دچار و بیمار شدند. به عنوان مثال، [[انس بن مالک]] به بیماری بَرَص مبتلا شد؛<ref>صدوق، آمالی، ص۲۲.</ref><ref>ابن قتیبه، ''الامامة والسیاسة''، ج۱، ص۵۸۰.</ref> [[زید بن ارقم]]<ref>ابن مغازلی، ''مناقب''، ج۱، ص۶۲.</ref> و [[اشعث بن قیس]]<ref>صدوق، آمالی، ص۱۶۲.</ref> نابینا شدند. این مطلب نشان دهنده این است که جریان آن واقعه مسئله‌ای مهم‌تر از اعلام دوستی و یاری حضرت علی (ع) بوده است که هم آنان انکار می‌کردند و هم اهل بیت (ع) آنان را مستحق نفرین خود می‌دانستند.<ref>امینی، ''الغدیر''، ج۱، ص۶۶۴.</ref>
نقل می‌کنند که برخی از صحابه که شاهد ماجرای غدیر بودند و از شهادت‌دادن به آن خودداری کردند، به نفرین [[اهل بیت]] دچار و بیمار شدند. به عنوان مثال، [[انس بن مالک]] به بیماری بَرَص مبتلا شد؛<ref>صدوق، آمالی، ص۲۲.</ref><ref>ابن قتیبه، ''الامامة والسیاسة''، ج۱، ص۵۸۰.</ref> [[زید بن ارقم]]<ref>ابن مغازلی، ''مناقب''، ج۱، ص۶۲.</ref> و [[اشعث بن قیس]]<ref>صدوق، آمالی، ص۱۶۲.</ref> نابینا شدند. این مطلب نشان دهنده این است که جریان آن واقعه مسئله‌ای مهم‌تر از اعلام دوستی و یاری حضرت علی (ع) بوده است که هم آنان انکار می‌کردند و هم اهل بیت (ع) آنان را مستحق نفرین خود می‌دانستند.<ref>امینی، ''الغدیر''، ج۱، ص۶۶۴.</ref>
* '''نزول آیه تبلیغ:'''
*'''نزول آیه تبلیغ:'''
{{اصلی|آیه تبلیغ}}
{{اصلی|آیه تبلیغ}}
[[آیه]] ۶۷ [[سوره مائده]] که بنابر روایات<ref>قمی، ج۱، ص۱۷۱.</ref><ref>طبرسی، ''جوامع الجامع''، ج۱، ص۳۴۳.</ref> و نظر برخی مفسران<ref>سیوطی، ج۲، ص۲۹۸.</ref><ref>عیاشی، ج۱، ص۳۳۲.</ref> در [[حجة الوداع]] و در بین راه [[مکه]] و [[مدینه]] نازل شده است، تبلیغ امری مهم را بر دوش پیامبر (ص) گذارد که هم‌سنگ [[رسالت]] ۲۳ ساله ایشان بوده است؛ چنان‌که اگر ایشان آن مطلب را به مردم اعلام نمی‌کرد، گویا رسالتش را انجام نداده بود. البته این مأموریت خطرهایی را در پی خواهد داشت که خداوند عهده‌دار حفاظت از آن شده است. تأکیدات و سفارش‌هایی که در این [[آیه]] وجود دارد، نشان می‌دهد کاری که ایشان باید انجام می‌داد، اعلام ولایت علی (ع) به مردم بوده است<ref>عیاشی، ج۱، ص۳۳۱.</ref><ref>طبرسی، ''مجمع البیان''، ج۱، ص۳۳۴.</ref> و این نظر [[عبدالله بن عباس|ابن‌عباس]]، [[براء بن عاذب]] و محمد بن علی است.<ref>فخر رازی، ج۱۲، ص۴۰۱.</ref>
[[آیه]] ۶۷ [[سوره مائده]] که بنابر روایات<ref>قمی، ج۱، ص۱۷۱.</ref><ref>طبرسی، ''جوامع الجامع''، ج۱، ص۳۴۳.</ref> و نظر برخی مفسران<ref>سیوطی، ج۲، ص۲۹۸.</ref><ref>عیاشی، ج۱، ص۳۳۲.</ref> در [[حجة الوداع]] و در بین راه [[مکه]] و [[مدینه]] نازل شده است، تبلیغ امری مهم را بر دوش پیامبر (ص) گذارد که هم‌سنگ [[رسالت]] ۲۳ ساله ایشان بوده است؛ چنان‌که اگر ایشان آن مطلب را به مردم اعلام نمی‌کرد، گویا رسالتش را انجام نداده بود. البته این مأموریت خطرهایی را در پی خواهد داشت که خداوند عهده‌دار حفاظت از آن شده است. تأکیدات و سفارش‌هایی که در این [[آیه]] وجود دارد، نشان می‌دهد کاری که ایشان باید انجام می‌داد، اعلام ولایت علی (ع) به مردم بوده است<ref>عیاشی، ج۱، ص۳۳۱.</ref><ref>طبرسی، ''مجمع البیان''، ج۱، ص۳۳۴.</ref> و این نظر [[عبدالله بن عباس|ابن‌عباس]]، [[براء بن عازب]] و محمد بن علی است.<ref>فخر رازی، ج۱۲، ص۴۰۱.</ref>


در مقابل برخی معتقدند که مراد از این مأموریت، بیان اموری چون حکم [[قصاص]] و [[رجم]]، حکم [[ازدواج]] با همسر فرزند خوانده‌اش [[زید بن حارثه|زید]]، حکم وجوب [[جهاد]] یا بیان عیب [[یهود|یهودیان]] و [[قریش]] یا بیان عیب‌های بتهای [[شرک|مشرکان]] بوده است.<ref>فخر رازی، ج۱۲، ص۴۰۰تا۴۰۲.</ref> اما با توجه به مطالبی که بیان شد، اشتباه این نظرات معلوم می‌شود.
در مقابل برخی معتقدند که مراد از این مأموریت، بیان اموری چون حکم [[قصاص]] و [[رجم]]، حکم [[ازدواج]] با همسر فرزند خوانده‌اش [[زید بن حارثه|زید]]، حکم وجوب [[جهاد]] یا بیان عیب [[یهود|یهودیان]] و [[قریش]] یا بیان عیب‌های بتهای [[شرک|مشرکان]] بوده است.<ref>فخر رازی، ج۱۲، ص۴۰۰تا۴۰۲.</ref> اما با توجه به مطالبی که بیان شد، اشتباه این نظرات معلوم می‌شود.
* '''نزول آیه اکمال دین:'''
*'''نزول آیه اکمال دین:'''
{{اصلی|آیه اکمال}}
{{اصلی|آیه اکمال}}
[[پرونده:آیه اکمال از آیات غدیر.png|LEFT|بندانگشتی|[[آیه اکمال]] از [[آیه|آیات]] مربوط به جریان [[غدیر خم]]]]
[[پرونده:آیه اکمال از آیات غدیر.png|LEFT|بندانگشتی|[[آیه اکمال]] از [[آیه|آیات]] مربوط به جریان [[غدیر خم]]]]
خط ۲۲۲: خط ۲۲۲:


به عقیده [[شیعه|شیعیان]] این مسئله درست نیست و کامل‌شدن احکام ربطی به مأیوس‌شدن کفار از [[ارتداد]] و بازگشت [[مسلمان|مسلمانان]] به [[کفر]] ندارد؛ چرا که بسیاری از آنها امیدوار بودند با از دنیارفتن پیامبر به مرور زمان دین او هم فراموش شود؛ اما اعلام جانشین برای پیامبر، آنها را از این آرزو مأیوس کرد.<ref>طباطبایی، ج۵، ص۲۸۴.</ref> به علاوه قوت ظاهری اسلام در روز [[فتح مکه]] ظاهر شد، نه در [[سال دهم هجری]] که [[واقعه غدیر خم]] اتفاق افتاد؛ بنابراین کامل‌شدن دین، به خاطر نمایان‌شدن قوت ظاهری اسلام در این روز نیست.<ref>طباطبایی، ج۵، ص۲۷۹.</ref>
به عقیده [[شیعه|شیعیان]] این مسئله درست نیست و کامل‌شدن احکام ربطی به مأیوس‌شدن کفار از [[ارتداد]] و بازگشت [[مسلمان|مسلمانان]] به [[کفر]] ندارد؛ چرا که بسیاری از آنها امیدوار بودند با از دنیارفتن پیامبر به مرور زمان دین او هم فراموش شود؛ اما اعلام جانشین برای پیامبر، آنها را از این آرزو مأیوس کرد.<ref>طباطبایی، ج۵، ص۲۸۴.</ref> به علاوه قوت ظاهری اسلام در روز [[فتح مکه]] ظاهر شد، نه در [[سال دهم هجری]] که [[واقعه غدیر خم]] اتفاق افتاد؛ بنابراین کامل‌شدن دین، به خاطر نمایان‌شدن قوت ظاهری اسلام در این روز نیست.<ref>طباطبایی، ج۵، ص۲۷۹.</ref>
* '''آیات ابتدایی [[سوره معارج]]:'''
*'''آیات ابتدایی [[سوره معارج]]:'''
پس از آنکه پیامبر (ص)، مسئله [[ولایت علی(ع)]] را به مردم اعلام کرد، شخصی به نام [[نعمان بن حارث فهری]] نزد ایشان آمد و با حالت اعتراض به پیامبر (ص) گفت: ما را به توحید و قبول رسالتت و انجام [[جهاد]] و [[حج]] و [[روزه]] و [[نماز]] و [[زکات]] امر کردی؛ ماهم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را منصوب کردی و او را ولی ما قرار دادی. آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بود یا از سوی خدا؟ به محض اینکه حضرت به او فرمود که از ناحیه خداوند است، با حالت انکار از خداوند خواست که اگر این حکم از جانب اوست، سنگی از آسمان بر سرش فرود آید. در این هنگام سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و در دم جان باخت. در این هنگام آیات ابتدایی [[سوره معارج]] نازل شد:<ref>طبرسی، ''مجمع البیان''، ج۱۰، ص۵۳۰؛ قرطبی، ج۱۹، ص۲۷۸؛ ثعلبی، ج۱۰، ص۳۵.</ref>
پس از آنکه پیامبر (ص)، مسئله [[ولایت علی(ع)]] را به مردم اعلام کرد، شخصی به نام [[نعمان بن حارث فهری]] نزد ایشان آمد و با حالت اعتراض به پیامبر (ص) گفت: ما را به توحید و قبول رسالتت و انجام [[جهاد]] و [[حج]] و [[روزه]] و [[نماز]] و [[زکات]] امر کردی؛ ماهم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را منصوب کردی و او را ولی ما قرار دادی. آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بود یا از سوی خدا؟ به محض اینکه حضرت به او فرمود که از ناحیه خداوند است، با حالت انکار از خداوند خواست که اگر این حکم از جانب اوست، سنگی از آسمان بر سرش فرود آید. در این هنگام سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و در دم جان باخت. در این هنگام آیات ابتدایی [[سوره معارج]] نازل شد:<ref>طبرسی، ''مجمع البیان''، ج۱۰، ص۵۳۰؛ قرطبی، ج۱۹، ص۲۷۸؛ ثعلبی، ج۱۰، ص۳۵.</ref>


خط ۲۲۹: خط ۲۲۹:
به اعتقاد شیعیان، این شخص از حدیث چیزی جز اعلام [[خلافت]] و صاحب‌اختیاری علی (ع) بعد از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول‌الله]] نفهمیده است. اگر منظور از این خطبه، دعوت مردم به دوستی حضرت علی (ع) بود، معنا نداشت که آن شخص از این امر ناراحت شود و نیز چنین مجازاتی برایش در پی داشته باشد.
به اعتقاد شیعیان، این شخص از حدیث چیزی جز اعلام [[خلافت]] و صاحب‌اختیاری علی (ع) بعد از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول‌الله]] نفهمیده است. اگر منظور از این خطبه، دعوت مردم به دوستی حضرت علی (ع) بود، معنا نداشت که آن شخص از این امر ناراحت شود و نیز چنین مجازاتی برایش در پی داشته باشد.


== کتاب‌های مرجع خطبه غدیر ==
==کتاب‌های مرجع خطبه غدیر==
خطبه غدیر در منابع شیعی همچون [[اثبات الهداة]]،<ref>حرعاملی، ج۳، ص۳۱۱، ۴۷۶، ۵۸۴، ۶۰۱؛ ج۴، ص۱۶۶، ۴۷۲</ref> [[احتجاج طبرسی|الاحتجاج]]،<ref>طبرسی، ''الاحتجاج''، ج۱، ص۶۶، ۸۴</ref> [[احقاق الحق]]،<ref>شوشتری، ج۲، ص۴۱۵–۵۰۱؛ ج۳، ص۳۲۰؛ ج۶، ص۲۲۵، ۳۶۸ و ج۱۲، ص۱– ۹۳</ref>[[الاختصاص (کتاب)|الاختصاص]]،<ref>مفید، ''الاختصاص''، ص۷۴.</ref>[[البرهان فی تفسیر القرآن|البرهان]]،<ref>بحرانی، ج۱، ص۷۱۱؛ ج۲، ص۱۴۵</ref> [[مناقب آل ابی طالب (کتاب)|المناقب]]،<ref>ابن شهرآشوب، ''مناقب آل ابی طالب''، ج۲، ص۲۲۴، ۲۲۶، ۲۲۷، ۲۲۸، ۲۳۶؛ ج۳، ص۳۸، ۴۲، ۴۳.</ref>[[بحار الانوار]]،<ref>مجلسی، ج۳۷</ref> [[معانی الاخبار]]،<ref>صدوق، ص۶۶</ref>[[العمدة]]،<ref>ابن بطریق، ''العمدة''، ص۹۰–۱۰۳، ۴۴۸.</ref> [[الامالی (شیخ صدوق)|الامالی]]،<ref>صدوق، ''الامالی''، ص۱۲، ۱۰۶، ۱۰۷، ۲۸۴.</ref> [[علل الشرائع]]،<ref>صدوق، ''الشرائع''، ص۱۴۳.</ref> [[عیون اخبار الرضا]]،<ref>صدوق، ج۲، ص۴۷</ref> [[کشف الغمة]]،<ref>ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۳۱۸، ۳۲۳؛ ج۲، ص۲۱۳، ۲۲۲؛ ج۳، ص۴۷</ref>[[مستدرک الوسائل]]،<ref>نوری، ج۳، ص۲۵۰؛ ج۶، ص۲۷۷؛ ج۷، ص۱۲۰</ref>[[الامالی (شیخ طوسی)|امالی]]،<ref>طوسی، ج۱، ص۲۴۳، ۲۵۳، ۲۷۸؛ ج۲، ص۱۵۹، ۱۷۴</ref> [[التبیان فی تفسیر القرآن|تبیان]]<ref>طوسی، ج۱، ص۱۱۳</ref> [[تفسیر عیاشی]]<ref>عیاشی، ج۱، ص۲۹۲، ۲۹۳، ۳۳۲–۳۳۴</ref> [[تفسیر قمی]]<ref>علی بن ابراهیم قمی، ص۱۵۰، ۲۷۷، ۴۷۴، ۵۳۸</ref>[[الجواهر السنیة]]<ref>حرعاملی، ص۲۲۷</ref> نقل شده است.
خطبه غدیر در منابع شیعی همچون [[اثبات الهداة]]،<ref>حرعاملی، ج۳، ص۳۱۱، ۴۷۶، ۵۸۴، ۶۰۱؛ ج۴، ص۱۶۶، ۴۷۲</ref> [[احتجاج طبرسی|الاحتجاج]]،<ref>طبرسی، ''الاحتجاج''، ج۱، ص۶۶، ۸۴</ref> [[احقاق الحق]]،<ref>شوشتری، ج۲، ص۴۱۵–۵۰۱؛ ج۳، ص۳۲۰؛ ج۶، ص۲۲۵، ۳۶۸ و ج۱۲، ص۱– ۹۳</ref>[[الاختصاص (کتاب)|الاختصاص]]،<ref>مفید، ''الاختصاص''، ص۷۴.</ref>[[البرهان فی تفسیر القرآن|البرهان]]،<ref>بحرانی، ج۱، ص۷۱۱؛ ج۲، ص۱۴۵</ref> [[مناقب آل ابی طالب (کتاب)|المناقب]]،<ref>ابن شهرآشوب، ''مناقب آل ابی طالب''، ج۲، ص۲۲۴، ۲۲۶، ۲۲۷، ۲۲۸، ۲۳۶؛ ج۳، ص۳۸، ۴۲، ۴۳.</ref>[[بحار الانوار]]،<ref>مجلسی، ج۳۷</ref> [[معانی الاخبار]]،<ref>صدوق، ص۶۶</ref>[[العمدة]]،<ref>ابن بطریق، ''العمدة''، ص۹۰–۱۰۳، ۴۴۸.</ref> [[الامالی (شیخ صدوق)|الامالی]]،<ref>صدوق، ''الامالی''، ص۱۲، ۱۰۶، ۱۰۷، ۲۸۴.</ref> [[علل الشرائع]]،<ref>صدوق، ''الشرائع''، ص۱۴۳.</ref> [[عیون اخبار الرضا]]،<ref>صدوق، ج۲، ص۴۷</ref> [[کشف الغمة]]،<ref>ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۳۱۸، ۳۲۳؛ ج۲، ص۲۱۳، ۲۲۲؛ ج۳، ص۴۷</ref>[[مستدرک الوسائل]]،<ref>نوری، ج۳، ص۲۵۰؛ ج۶، ص۲۷۷؛ ج۷، ص۱۲۰</ref>[[الامالی (شیخ طوسی)|امالی]]،<ref>طوسی، ج۱، ص۲۴۳، ۲۵۳، ۲۷۸؛ ج۲، ص۱۵۹، ۱۷۴</ref> [[التبیان فی تفسیر القرآن|تبیان]]<ref>طوسی، ج۱، ص۱۱۳</ref> [[تفسیر عیاشی]]<ref>عیاشی، ج۱، ص۲۹۲، ۲۹۳، ۳۳۲–۳۳۴</ref> [[تفسیر قمی]]<ref>علی بن ابراهیم قمی، ص۱۵۰، ۲۷۷، ۴۷۴، ۵۳۸</ref>[[الجواهر السنیة]]<ref>حرعاملی، ص۲۲۷</ref> نقل شده است.


همچنین در کتاب‌های اهل سنت همچون الاستیعاب<ref>ابن عبدالبر، ''الاستیعاب''، ج۲، ص۴۶۰.</ref> انساب الاشراف،<ref>بلاذری، ''انساب الاشراف''، ج۱، ص۱۵۶.</ref> تاریخ الکبیر بخاری،<ref>بخاری، ج۱، ص۳۷۵ و ج۲، قسم ۲، رقم ۱۹۴</ref> [[نظم درر السمطین]]،<ref>زرندی حنفی، ص۷۹، ۱۰۹، ۱۱۲</ref> [[ینابیع المودة]]،<ref>قندوزی، ۲۹–۴۰، ۵۳–۵۵،۸۱، ۱۲۰، ۱۲۹، ۱۳۴، ۱۵۴، ۱۵۵، ۱۷۹–۱۸۷، ۲۰۶، ۲۳۴، ۲۸۴</ref> [[تذکرة الخواص]]،<ref>ابن جوزی، ''تذکرة الخواص''، ص۳۰، ۳۳.</ref> [[مسند ابن حنبل]]،<ref>احمد حنبل، ج۱، ص۸۴، ۱۱۹، ۱۸۰ و ج۴، ص۲۴۱، ۲۸۱، ۳۶۸، ۳۷۰، ۳۷۲ و ج۵، ص۳۴۷، ۳۶۶، ۳۷۰، ۴۱۹–۴۹۴ و ج۶ ص۴۷۶</ref>[[مناقب ابن مغازلی|المناقب (ابن مغازلی)]]،<ref>ابن مغازلی، ''مناقب''، ص۱۶، ۱۸، ۲۰، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۲۴، ۲۲۹</ref>[[مناقب خوارزمی|المناقب (خوارزمی)]]،<ref>خوارزمی، ''المناقب''، ص۲۳، ۷۹، ۸۰، ۹۲، ۹۴، ۹۵، ۱۱۵، ۱۲۹، ۱۳۴</ref>[[المستدرک علی الصحیحین]]،<ref>حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۰۹، ۱۱۰، ۱۱۸، ۳۷۱، ۶۳۱</ref> الطبقات الکبری،<ref>ابن سعد، ''طبقات الکبری''، ج۳، ص۳۳۵.</ref>[[سنن ابن ماجة]]،<ref>ابن ماجه، ''سنن''، ج۱، ص۴۳.</ref> [[فرائد السمطین]]،<ref>حموینی، ج۱، ص۵۶، ۶۴، ۶۵، ۶۷، ۶۸، ۶۹، ۷۲، ۷۵، ۷۶، ۷۷</ref> [[الفصول المهمة]]،<ref>ابن صباغ، ''الفصول المهمه''، ص۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۷، ۷۴.</ref> [[سنن النسائی]]،<ref>نسائی، ''سنن''، ج۵، ص۴۵.</ref> [[شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید|شرح نهج البلاغة]]،<ref>ابن ابی الحدید، ''شرح نهج البلاغه''، ج۱، ص۳۱۷–۳۶۲ و ج۲، ص۲۸۸ و ج۳، ص۲۰۸ و ج۴، ص۲۲۱ و ج۹، ص۲۱۷.</ref> [[شواهد التنزیل]]،<ref>حاکم حسکانی، ج۱، ص۱۵۸، ۱۹۰</ref> [[صحیح مسلم]]،<ref>مسلم، ج۴، ص۱۸۷۳</ref> تفسیر فخر رازی<ref>فخررازی، ج۳، ص۶۳۶</ref> [[خصائص امیرالمؤمنین|خصائص النسائی]]<ref>نسائی، ''خصائص امیرالمؤمنین''، ص۲۱، ۴۰، ۸۶، ۸۸، ۹۳، ۹۴، ۹۵، ۱۰۰، ۱۰۴، ۱۲۴</ref> روح المعانی،<ref>آلوسی، ج۶، ص۵۵</ref> و [[سنن الترمذی]]<ref>ترمذی، ج۵، ص۵۹۱</ref> آمده است.
همچنین در کتاب‌های اهل سنت همچون الاستیعاب<ref>ابن عبدالبر، ''الاستیعاب''، ج۲، ص۴۶۰.</ref> انساب الاشراف،<ref>بلاذری، ''انساب الاشراف''، ج۱، ص۱۵۶.</ref> تاریخ الکبیر بخاری،<ref>بخاری، ج۱، ص۳۷۵ و ج۲، قسم ۲، رقم ۱۹۴</ref> [[نظم درر السمطین]]،<ref>زرندی حنفی، ص۷۹، ۱۰۹، ۱۱۲</ref> [[ینابیع المودة]]،<ref>قندوزی، ۲۹–۴۰، ۵۳–۵۵،۸۱، ۱۲۰، ۱۲۹، ۱۳۴، ۱۵۴، ۱۵۵، ۱۷۹–۱۸۷، ۲۰۶، ۲۳۴، ۲۸۴</ref> [[تذکرة الخواص]]،<ref>ابن جوزی، ''تذکرة الخواص''، ص۳۰، ۳۳.</ref> [[مسند ابن حنبل]]،<ref>احمد حنبل، ج۱، ص۸۴، ۱۱۹، ۱۸۰ و ج۴، ص۲۴۱، ۲۸۱، ۳۶۸، ۳۷۰، ۳۷۲ و ج۵، ص۳۴۷، ۳۶۶، ۳۷۰، ۴۱۹–۴۹۴ و ج۶ ص۴۷۶</ref>[[مناقب ابن مغازلی|المناقب (ابن مغازلی)]]،<ref>ابن مغازلی، ''مناقب''، ص۱۶، ۱۸، ۲۰، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۲۴، ۲۲۹</ref>[[مناقب خوارزمی|المناقب (خوارزمی)]]،<ref>خوارزمی، ''المناقب''، ص۲۳، ۷۹، ۸۰، ۹۲، ۹۴، ۹۵، ۱۱۵، ۱۲۹، ۱۳۴</ref>[[المستدرک علی الصحیحین]]،<ref>حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۰۹، ۱۱۰، ۱۱۸، ۳۷۱، ۶۳۱</ref> الطبقات الکبری،<ref>ابن سعد، ''طبقات الکبری''، ج۳، ص۳۳۵.</ref>[[سنن ابن ماجة]]،<ref>ابن ماجه، ''سنن''، ج۱، ص۴۳.</ref> [[فرائد السمطین]]،<ref>حموینی، ج۱، ص۵۶، ۶۴، ۶۵، ۶۷، ۶۸، ۶۹، ۷۲، ۷۵، ۷۶، ۷۷</ref> [[الفصول المهمة]]،<ref>ابن صباغ، ''الفصول المهمه''، ص۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۷، ۷۴.</ref> [[سنن النسائی]]،<ref>نسائی، ''سنن''، ج۵، ص۴۵.</ref> [[شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید|شرح نهج البلاغة]]،<ref>ابن ابی الحدید، ''شرح نهج البلاغه''، ج۱، ص۳۱۷–۳۶۲ و ج۲، ص۲۸۸ و ج۳، ص۲۰۸ و ج۴، ص۲۲۱ و ج۹، ص۲۱۷.</ref> [[شواهد التنزیل]]،<ref>حاکم حسکانی، ج۱، ص۱۵۸، ۱۹۰</ref> [[صحیح مسلم]]،<ref>مسلم، ج۴، ص۱۸۷۳</ref> تفسیر فخر رازی<ref>فخررازی، ج۳، ص۶۳۶</ref> [[خصائص امیرالمؤمنین|خصائص النسائی]]<ref>نسائی، ''خصائص امیرالمؤمنین''، ص۲۱، ۴۰، ۸۶، ۸۸، ۹۳، ۹۴، ۹۵، ۱۰۰، ۱۰۴، ۱۲۴</ref> روح المعانی،<ref>آلوسی، ج۶، ص۵۵</ref> و [[سنن الترمذی]]<ref>ترمذی، ج۵، ص۵۹۱</ref> آمده است.


== پایگاه‌های اینترنتی مرتبط با غدیرپژوهی ==
==پایگاه‌های اینترنتی مرتبط با غدیرپژوهی==
{{ستون-شروع|۲}}
{{ستون-شروع|۲}}
*[http://www.khetabeghadir.com/ پایگاه خطابه غدیر]
*[http://www.khetabeghadir.com/ پایگاه خطابه غدیر]
خط ۲۴۷: خط ۲۴۷:
{{پایان}}
{{پایان}}


== تک‌نگاری ==
==تک‌نگاری==
* ''خطابه غدیر در آینه اسناد: نگاهی به اسناد و منابع خطبه غدیر و مدارک حدیث غدیر به ضمیمه داستان غدیر و متن کامل و ترجمه خطابه غدیر،'' اثر محمدباقر انصاری، انتشارات دلیل ما، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
*''خطابه غدیر در آینه اسناد: نگاهی به اسناد و منابع خطبه غدیر و مدارک حدیث غدیر به ضمیمه داستان غدیر و متن کامل و ترجمه خطابه غدیر،'' اثر محمدباقر انصاری، انتشارات دلیل ما، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.


== جستارهای وابسته ==
==جستارهای وابسته==
{{ستون-شروع|۴}}
{{ستون-شروع|۴}}
* [[عید غدیر]]
* [[عید غدیر]]
خط ۲۶۰: خط ۲۶۰:
{{پایان}}
{{پایان}}


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}


== یادداشت ==
==یادداشت==
{{یادداشت‌ها}}
{{یادداشت‌ها}}


== منابع ==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* ابن‌ابن‌الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار احیاء الکتب العربیة.
* ابن‌ابن‌الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار احیاء الکتب العربیة.
خط ۳۹۵: خط ۳۹۵:
{{پایان}}
{{پایان}}


== پیوند به بیرون ==
==پیوند به بیرون==
{{ستون-شروع|۲}}
{{ستون-شروع|۲}}
*[http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=120 تواتر حدیث غدیر از دیدگاه دانشمندان اهل سنت]
*[http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=120 تواتر حدیث غدیر از دیدگاه دانشمندان اهل سنت]