حضرت محمد صلی الله علیه و آله: تفاوت میان نسخهها
←اخلاق
(←اخلاق) |
(←اخلاق) |
||
خط ۳۳۵: | خط ۳۳۵: | ||
عالیترین و بارزترین خصوصیت پیامبر(ص) بعد اخلاقی ایشان بوده است. قرآن در این باره میگوید که «تو بر اخلاقی بزرگ و گرانمایه تکیه داری».<ref>قلم، آیه ۴.</ref> | عالیترین و بارزترین خصوصیت پیامبر(ص) بعد اخلاقی ایشان بوده است. قرآن در این باره میگوید که «تو بر اخلاقی بزرگ و گرانمایه تکیه داری».<ref>قلم، آیه ۴.</ref> | ||
در وصف رفتار و صفات پیامبر(ص) گفتهاند که اغلب خاموش بود و جز در حد نیاز سخن نمیگفت. هرگز تمام دهان را نمیگشود، بیشتر تبسم داشت و هیچگاه به صدای بلند نمیخندید، چون به کسی میخواست روی کند، با تمام تن خویش برمیگشت. به پاکیزگی و خوشبویی بسیار علاقهمند بود، چندانکه چون از جایی گذر میکرد، رهگذران پس از او، از اثر بوی خوش، حضورش را درمییافتند. در کمال سادگی میزیست، بر زمین مینشست و بر زمین خوراک میخورد و هرگز تکبر نداشت. هیچگاه تا حد سیری غذا نمیخورد و در بسیاری موارد، بهویژه آنگاه که تازه به [[مدینه]] درآمده بود، گرسنگی را پذیرا بود. با اینهمه، چون راهبان نمیزیست و خود میفرمود که از نعمتهای دنیا به حد، بهره گرفته، هم روزه داشته و هم عبادت کرده است. رفتار او با مسلمانان و حتی با متدینان به دیگر ادیان، روشی مبتنی بر شفقت و بزرگواری و گذشت و مهربانی بود. سیرت و زندگی او چنان مطبوعِ دلِ مسلمانان بود که تا جزئیترین گوشههای آن را سینهبهسینه نقل میکردند و آن را امروز هم سرمشق زندگی و دین خود قرار میدهند.<ref>مقاله «اسلام» در " | در وصف رفتار و صفات پیامبر(ص) گفتهاند که اغلب خاموش بود و جز در حد نیاز سخن نمیگفت. هرگز تمام دهان را نمیگشود، بیشتر تبسم داشت و هیچگاه به صدای بلند نمیخندید، چون به کسی میخواست روی کند، با تمام تن خویش برمیگشت. به پاکیزگی و خوشبویی بسیار علاقهمند بود، چندانکه چون از جایی گذر میکرد، رهگذران پس از او، از اثر بوی خوش، حضورش را درمییافتند. در کمال سادگی میزیست، بر زمین مینشست و بر زمین خوراک میخورد و هرگز تکبر نداشت. هیچگاه تا حد سیری غذا نمیخورد و در بسیاری موارد، بهویژه آنگاه که تازه به [[مدینه]] درآمده بود، گرسنگی را پذیرا بود. با اینهمه، چون راهبان نمیزیست و خود میفرمود که از نعمتهای دنیا به حد، بهره گرفته، هم روزه داشته و هم عبادت کرده است. رفتار او با مسلمانان و حتی با متدینان به دیگر ادیان، روشی مبتنی بر شفقت و بزرگواری و گذشت و مهربانی بود. سیرت و زندگی او چنان مطبوعِ دلِ مسلمانان بود که تا جزئیترین گوشههای آن را سینهبهسینه نقل میکردند و آن را امروز هم سرمشق زندگی و دین خود قرار میدهند.<ref>مقاله «اسلام» در "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی"</ref> | ||
تواضعش چنان بود که مانند بندگان غذا میخورد وبر زمین مینشست و به تعبیر امام صادق(ع) از زمانی که مبعوث شده به جهت [[تواضع]] برای خداوند هیچگاه در حالتی که تکیه داده بود غذا نخورد.<ref>طباطبایی، سنن النبی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۱۴.</ref> | تواضعش چنان بود که مانند بندگان غذا میخورد وبر زمین مینشست و به تعبیر امام صادق(ع) از زمانی که مبعوث شده به جهت [[تواضع]] برای خداوند هیچگاه در حالتی که تکیه داده بود غذا نخورد.<ref>طباطبایی، سنن النبی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۱۴.</ref> | ||
[[امام علی(ع)]] در توصیف سیمای پیامبر(ص) میفرماید: «هر کس بدون آشنایی قبلی او را میدید هیبتش او را فرامیگرفت. هر کس با او معاشرت میکرد و با او آشنا میشد دوستدار او میگردید».<ref>الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص ۱۵۰؛ المعرفة و التاریخ، ج ۳، ص ۲۸۳؛ المصنف لابن ابیشیبه، ج ۱۱، ص ۵۱۲</ref> «پیامبر نگاهش را میان یارانش تقسیم میکرد و به هر کس بهاندازه مساوی نظر میافکند.»<ref> مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق، ج ۱۶، ص ۲۶۰؛ المیزان، ج ۶، ص ۳۳۲</ref> «هرگز رسول خدا با کسی دست نداد(مصافحه نکرد) که دستش را از دست او بردارد جز آنکه آن طرف ابتدا دستش را بکشد.»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۱۶، ص ۲۳۶؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، دارالفکر لبنان، ج۶، ص ۳۹.</ref> | [[امام علی(ع)]] در توصیف سیمای پیامبر(ص) میفرماید: «هر کس بدون آشنایی قبلی او را میدید هیبتش او را فرامیگرفت. هر کس با او معاشرت میکرد و با او آشنا میشد دوستدار او میگردید».<ref>الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص ۱۵۰؛ المعرفة و التاریخ، ج ۳، ص ۲۸۳؛ المصنف لابن ابیشیبه، ج ۱۱، ص ۵۱۲</ref> «پیامبر نگاهش را میان یارانش تقسیم میکرد و به هر کس بهاندازه مساوی نظر میافکند.»<ref> مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق، ج ۱۶، ص ۲۶۰؛ المیزان، ج ۶، ص ۳۳۲</ref> «هرگز رسول خدا با کسی دست نداد(مصافحه نکرد) که دستش را از دست او بردارد جز آنکه آن طرف ابتدا دستش را بکشد.»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۱۶، ص ۲۳۶؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، دارالفکر لبنان، ج۶، ص ۳۹.</ref> | ||
پیامبر(ص) با هر کسی بهاندازه ظرفیت و عقلش گفتگو میکرد.<ref>بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۸۷</ref> عفو و بخشش او به هر کس که ظلمی نسبت به او مرتکب شده بود نزد همه شهرت داشت،<ref>حیاة الصحابه، ج ۲، ص ۵۲۶</ref> به طوری که حتی وحشی (قاتل [[حمزه بن عبدالمطلب|حمزه]] عموی خود را) و [[ابوسفیان]] دشمن دیرینه اسلام را نیز بخشید. پیامبر(ص) پس از اسلام آوردن وحشی و گزارش او درباره چگونگی کشتن حمزه او رابخشید و به او فرمود: «غَیّبْ وجهَک عنی» خودت را از نظرم دور بدار (در جلو چشمانم ظاهر مشو)<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص ۲۵۱.</ref> | پیامبر(ص) با هر کسی بهاندازه ظرفیت و عقلش گفتگو میکرد.<ref> مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۱۶، ص ۲۸۷</ref> عفو و بخشش او به هر کس که ظلمی نسبت به او مرتکب شده بود نزد همه شهرت داشت،<ref>حیاة الصحابه، ج ۲، ص ۵۲۶</ref> به طوری که حتی وحشی (قاتل [[حمزه بن عبدالمطلب|حمزه]] عموی خود را) و [[ابوسفیان]] دشمن دیرینه اسلام را نیز بخشید. پیامبر(ص) پس از اسلام آوردن وحشی و گزارش او درباره چگونگی کشتن حمزه او رابخشید و به او فرمود: «غَیّبْ وجهَک عنی» خودت را از نظرم دور بدار (در جلو چشمانم ظاهر مشو)<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص ۲۵۱.</ref> | ||
[[مرتضی مطهری|مطهری]](۱۳۵۸ش) اسلام پژوه شیعه بر این باور است که منظور از جمله «[[انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق|بُعِثْتُ لِاتَمِّمَ مَکارِمَ الْاخْلاقِ]] این است که من مبعوث شدم که اخلاقی را تکمیل کنم که در آن روح مکرمت هست؛ یعنی اخلاق بزرگواری، اخلاق آقایی (اما نه آقایی به معنای آن سیادتی که بر دیگری مسلط بشوم)، بلکه آقاییای که روح من آقا باشد و از پستی، دِنائت، [[دروغ]]، [[غیبت]]، از تمام صفات رذیله احتراز داشته باشد، خودش را برتر و بالاتر از اینها بداند.<ref>https://lms.motahari.ir/book-page/4/آزادی%20معنوی?page=202؛ مطهری، آزادی معنوی، ص۲۰۲.</ref> | [[مرتضی مطهری|مطهری]](۱۳۵۸ش) اسلام پژوه شیعه بر این باور است که منظور از جمله «[[انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق|بُعِثْتُ لِاتَمِّمَ مَکارِمَ الْاخْلاقِ]] این است که من مبعوث شدم که اخلاقی را تکمیل کنم که در آن روح مکرمت هست؛ یعنی اخلاق بزرگواری، اخلاق آقایی (اما نه آقایی به معنای آن سیادتی که بر دیگری مسلط بشوم)، بلکه آقاییای که روح من آقا باشد و از پستی، دِنائت، [[دروغ]]، [[غیبت]]، از تمام صفات رذیله احتراز داشته باشد، خودش را برتر و بالاتر از اینها بداند.<ref>https://lms.motahari.ir/book-page/4/آزادی%20معنوی?page=202؛ مطهری، آزادی معنوی، ص۲۰۲.</ref> | ||
بنابر روایتی که [[شیخ صدوق|صدوق]] در [[علل الشرائع (کتاب)|علل الشرایع]] از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] نقل کرده وقتی یوسف پیامبر از [[زلیخا]] پرسید چرا به من دل بسته بودی گفت به خاطر زبیاییات؛ یوسف به او گفت تو اگر پیامبر آخرالزمان که نامش محمد است را ببینی چه خواهی گفت او زیباتر و خوشخُلقتر و بخشندهتر از من است. <ref>صدوق، علل الشرایع، منشورات المكتبة الحيدرية و مطبعتها في النجف، ج۱، ص۵۵.</ref> | بنابر روایتی که [[شیخ صدوق|صدوق]] در [[علل الشرائع (کتاب)|علل الشرایع]] از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] نقل کرده وقتی یوسف پیامبر از [[زلیخا]] پرسید چرا به من دل بسته بودی گفت به خاطر زبیاییات؛ یوسف به او گفت تو اگر پیامبر آخرالزمان که نامش محمد است را ببینی چه خواهی گفت او زیباتر و خوشخُلقتر و بخشندهتر از من است. <ref>صدوق، علل الشرایع، منشورات المكتبة الحيدرية و مطبعتها في النجف، ج۱، ص۵۵.</ref> |