Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۰
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ جعبه اطلاعات زندگینامه | {{جعبه اطلاعات زندگینامه | ||
| عنوان = ابو زید انصاری | | عنوان = ابو زید انصاری | ||
| تصویر = | | تصویر = | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
|مرتبط = | |مرتبط = | ||
}} | }} | ||
'''سعید بن اوس بن ثابت خزرجی انصاری''' مشهور به '''اَبوزِید اَنصاری''' (۲۱۵ ـ ۱۲۱ ق/ ۸۳۰ ـ ۷۳۹ م)، لغتدان، [[راوی]] و نحوی قرن دوم هجری. جد او [[ثابت بن بشیر]] از قبیله [[خزرج]] و از [[انصار]] [[پیامبر(ص)]] بود که در [[جنگ احد]] و جنگهای پس از آن شرکت داشت و در شمار شش تنی بود که در حیات پیامبر(ص)، [[قرآن]] را جمعآوری کردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۷.</ref>. | '''سعید بن اوس بن ثابت خزرجی انصاری''' مشهور به '''اَبوزِید اَنصاری''' (۲۱۵ ـ ۱۲۱ ق/ ۸۳۰ ـ ۷۳۹ م)، لغتدان، [[راوی]] و نحوی [[قرن دوم هجری قمری|قرن دوم هجری]]. جد او [[ثابت بن بشیر]] از قبیله [[خزرج]] و از [[انصار]] [[پیامبر(ص)]] بود که در [[جنگ احد]] و جنگهای پس از آن شرکت داشت و در شمار شش تنی بود که در حیات پیامبر(ص)، [[قرآن]] را جمعآوری کردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۷.</ref>. | ||
== شخصیت علمی == | ==شخصیت علمی== | ||
ابوزید [[علم قرائت]] را از [[ابو عمرو بن علاء]]، راوی بزرگ [[بصره]] و صاحب یکی از [[قراء سبعه|هفت قرائت]] مشهور آموخت و دستمایه علمی خود در علم لغت را نیز از وی فراگرفت<ref> ازهری، تهذیب اللغة، ج۱، ص ۱۲؛ ابوطیب، مراتب النحویین، صص ۴۰ ـ ۳۹؛ یمانی، اشارة التعیین، ص ۱۲۸.</ref>. | ابوزید [[علم قرائت]] را از [[ابو عمرو بن علاء]]، راوی بزرگ [[بصره]] و صاحب یکی از [[قراء سبعه|هفت قرائت]] مشهور آموخت و دستمایه علمی خود در علم لغت را نیز از وی فراگرفت<ref> ازهری، تهذیب اللغة، ج۱، ص ۱۲؛ ابوطیب، مراتب النحویین، صص ۴۰ ـ ۳۹؛ یمانی، اشارة التعیین، ص ۱۲۸.</ref>. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
بزرگانی همچون ابوعثمان مازنی، محمد بن سلام جمحی، ابو حاتم سجستانی، ابو حاتم رازی، ابو عمر صابح بن اسحاق جرمی، ابوعدنان اعور و ابوالحسن مدائنی از وی روایت کردهاند<ref> خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۹، ص۷۹؛ ابن سلام، طبقات فحول الشعراء، ج۲، ص۷۶۵؛ مبرد، الکامل، ج۱، صص۳۴۸، ۴۵۳؛ ابن قتیبه، المعانی الکبیر، ج۱، ص۱۸۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، صص۱۶، ۲۳۴؛ ابوطیب، مراتب النحویین، ص۷۶.</ref>. ابن هشام نیز اشعار چند تن از شاعران را از قول او نقل کرده است<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، صص۳۰۵، ۲/۸۷، ج۳، صص۲۲ ـ ۲۳ و۱۴۵، ۱۴۸.</ref>. | بزرگانی همچون ابوعثمان مازنی، محمد بن سلام جمحی، ابو حاتم سجستانی، ابو حاتم رازی، ابو عمر صابح بن اسحاق جرمی، ابوعدنان اعور و ابوالحسن مدائنی از وی روایت کردهاند<ref> خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۹، ص۷۹؛ ابن سلام، طبقات فحول الشعراء، ج۲، ص۷۶۵؛ مبرد، الکامل، ج۱، صص۳۴۸، ۴۵۳؛ ابن قتیبه، المعانی الکبیر، ج۱، ص۱۸۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، صص۱۶، ۲۳۴؛ ابوطیب، مراتب النحویین، ص۷۶.</ref>. ابن هشام نیز اشعار چند تن از شاعران را از قول او نقل کرده است<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، صص۳۰۵، ۲/۸۷، ج۳، صص۲۲ ـ ۲۳ و۱۴۵، ۱۴۸.</ref>. | ||
== نظر دیگران درباره وی == | ==نظر دیگران درباره وی== | ||
مقام علمی و ادبی ابوزید سخت مورد ستایش منابع کهن قرار گرفته است. ابوطیب لغوی او را از پیشوایان [[علم لغت]] دانسته و در حفظ شعر، لغت، اخبار و نوادر عرب پس از ابومالک برتر از همه شمرده است. او از قول ابن مناذر گوید: | مقام علمی و ادبی ابوزید سخت مورد ستایش منابع کهن قرار گرفته است. ابوطیب لغوی او را از پیشوایان [[علم لغت]] دانسته و در حفظ شعر، لغت، اخبار و نوادر عرب پس از ابومالک برتر از همه شمرده است. او از قول ابن مناذر گوید: | ||
:::اصمعی ثلث لغت عرب، ابوعبیده نصف آن و ابوزید دو سوم آن و ابومالک تمام آن را میدانست<ref> ابوطیب لغوی، مراتب النحویین، ص۴۱.</ref>. | :::اصمعی ثلث لغت عرب، ابوعبیده نصف آن و ابوزید دو سوم آن و ابومالک تمام آن را میدانست<ref> ابوطیب لغوی، مراتب النحویین، ص۴۱.</ref>. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
از میان همه منابع کهن، تنها ابن حنان بر ابوزید خرده گرفته و حدیثی از وی را جرح کرده است. او روایات ابوزید را در صورتی معتبر و مقبول دانسته که موافق با گفته ثقات باشد<ref> ابن حنان، المجروحین، ۱/۳۲۴ ـ ۳۲۵.</ref>. ابوزید از جمله دانشمندانی بود که در [[سال ۱۵۸ هجری قمری|۱۵۸ق]] به دعوت [[مهدی عباسی]] به [[بغداد]] رفتند<ref> ابن ندیم، الفهرست، ۶۰؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ۲/۲۰۴. </ref>، اما از مدت اقامت وی در بغداد و چگونگی ارتباط او با دربار [[خلافت]] اطلاعی در دست نیست. | از میان همه منابع کهن، تنها ابن حنان بر ابوزید خرده گرفته و حدیثی از وی را جرح کرده است. او روایات ابوزید را در صورتی معتبر و مقبول دانسته که موافق با گفته ثقات باشد<ref> ابن حنان، المجروحین، ۱/۳۲۴ ـ ۳۲۵.</ref>. ابوزید از جمله دانشمندانی بود که در [[سال ۱۵۸ هجری قمری|۱۵۸ق]] به دعوت [[مهدی عباسی]] به [[بغداد]] رفتند<ref> ابن ندیم، الفهرست، ۶۰؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ۲/۲۰۴. </ref>، اما از مدت اقامت وی در بغداد و چگونگی ارتباط او با دربار [[خلافت]] اطلاعی در دست نیست. | ||
== دلیل اشتهار وی == | ==دلیل اشتهار وی== | ||
شهرت ابوزید بیشتر در دو زمینه است: | شهرت ابوزید بیشتر در دو زمینه است: | ||
:::'''۱. لغت شناسی:''' | :::'''۱. لغت شناسی:''' | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
این راویان رنج دو کار بزرگ و دشوار را بر خود هموار ساختند: | این راویان رنج دو کار بزرگ و دشوار را بر خود هموار ساختند: | ||
# '''اولاً:''' با دقت کامل به جمع آوری اشعار و اخبار پرداختند و چون میدانستند که پس از گذشت چندین نسل، به خصوص پس از تحریفاتی که راویان بزرگ قبل از ایشان از جمله خلف احمر و حماد راویه، در روایات و اخبار عرب وارد کردهاند، <ref> نکـ: ضیف، العصر الجاهلی، ۱۴۸ ـ ۱۵۵.</ref> دیگر نمیتوان اشعار و اخبار کهن را دست نخورده یافت. از این رو تنها به جمع آوری روایاتی پرداختند که از [[راوی|راویان]] موثق یا مستقیماً از زبان بدویان شنیدند و خود نیز به دیده انتقاد در آنها نگریستند و کوشیدند درمیان این روایات، سره را از ناسره باز شناسند. | #'''اولاً:''' با دقت کامل به جمع آوری اشعار و اخبار پرداختند و چون میدانستند که پس از گذشت چندین نسل، به خصوص پس از تحریفاتی که راویان بزرگ قبل از ایشان از جمله خلف احمر و حماد راویه، در روایات و اخبار عرب وارد کردهاند، <ref> نکـ: ضیف، العصر الجاهلی، ۱۴۸ ـ ۱۵۵.</ref> دیگر نمیتوان اشعار و اخبار کهن را دست نخورده یافت. از این رو تنها به جمع آوری روایاتی پرداختند که از [[راوی|راویان]] موثق یا مستقیماً از زبان بدویان شنیدند و خود نیز به دیده انتقاد در آنها نگریستند و کوشیدند درمیان این روایات، سره را از ناسره باز شناسند. | ||
# '''ثانیاً:''' چون تا آن زمان روایات سینه به سینه نقل میشد، برای حفظ آنها از خطر نابودی یا تحریف بیشتر درصدد ضبط و تدوین آنها برآمدند و در واقع روایت کتبی را جایگزین روایت شفاهی ساختند. در نتیجه این امر مجموعههای عظیمی از دیوانها و آثار پیشینیان که امروزه از بزرگترین ذخایر ادبیات عرب محسوب میشود، به رشته تحریر درآمد و از خطر نابودی در امان ماند. <ref> بلاشر، تاریخ الادب العربی، صص۱۵۴ ـ ۱۸۶؛ ضیف، العصر الجاهلی، صص۱۵۸ ـ ۱۶۱. </ref> | #'''ثانیاً:''' چون تا آن زمان روایات سینه به سینه نقل میشد، برای حفظ آنها از خطر نابودی یا تحریف بیشتر درصدد ضبط و تدوین آنها برآمدند و در واقع روایت کتبی را جایگزین روایت شفاهی ساختند. در نتیجه این امر مجموعههای عظیمی از دیوانها و آثار پیشینیان که امروزه از بزرگترین ذخایر ادبیات عرب محسوب میشود، به رشته تحریر درآمد و از خطر نابودی در امان ماند. <ref> بلاشر، تاریخ الادب العربی، صص۱۵۴ ـ ۱۸۶؛ ضیف، العصر الجاهلی، صص۱۵۸ ـ ۱۶۱. </ref> | ||
ابوزید در نحو نیز چنان تبحر داشت، که به ابوزید نحوی معروف شد. با این همه، نمیتوان او را در ردیف دو نحوی برجسته معاصرش [[خلیل بن احمد]] و [[سیبویه]] به شمار آورد، <ref>ابن ندیم، الفهرست، ۶۰.</ref> گرچه به تأیید بیشتر منابع، در این زمینه از اصمعی و ابوعبیده برتر بود.<ref> ابن ندیم، الفهرست، ۶۰؛ ابن انباری، نزهة الالباء، ۸۶. </ref> | ابوزید در نحو نیز چنان تبحر داشت، که به ابوزید نحوی معروف شد. با این همه، نمیتوان او را در ردیف دو نحوی برجسته معاصرش [[خلیل بن احمد]] و [[سیبویه]] به شمار آورد، <ref>ابن ندیم، الفهرست، ۶۰.</ref> گرچه به تأیید بیشتر منابع، در این زمینه از اصمعی و ابوعبیده برتر بود.<ref> ابن ندیم، الفهرست، ۶۰؛ ابن انباری، نزهة الالباء، ۸۶. </ref> | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
وی چندان به اصلاح «فساد» و «لحن» در زبان عربی مُصرّ بود، که حتی در دم مرگ نیز از تذکار و رفع اشتباهات دیگران دریغ نمیکرد.<ref> یغموری، نورالقبس المختصر من المقتبس، ۱۰۸. </ref> برخی او را پیرو [[مذهب قدریه]] ([[معتزله]]) و از مخالفین نظریه جبر دانستهاند.<ref> خوارزمی، شرح (ضمن شروح سقط الزند)، ۲ (۴) /۱۵۵۰؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۵۴۵.</ref> | وی چندان به اصلاح «فساد» و «لحن» در زبان عربی مُصرّ بود، که حتی در دم مرگ نیز از تذکار و رفع اشتباهات دیگران دریغ نمیکرد.<ref> یغموری، نورالقبس المختصر من المقتبس، ۱۰۸. </ref> برخی او را پیرو [[مذهب قدریه]] ([[معتزله]]) و از مخالفین نظریه جبر دانستهاند.<ref> خوارزمی، شرح (ضمن شروح سقط الزند)، ۲ (۴) /۱۵۵۰؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۵۴۵.</ref> | ||
== آثار == | ==آثار== | ||
=== اللبأ و اللبن: === | ===اللبأ و اللبن:=== | ||
ابوزید در این رساله، به شرح انواع مختلف شیر و مراحل پروردن آن از هنگامی که دوشیده میشود، تا زمانی که از آن کره میگیرند، پرداخته است.<ref>عبدالتواب، مباحثی در فقه اللغه و زبانشناسی عربی، ۲۸۶. </ref> این اثر نخست به کوشش لویس شیخو در مجله المشرق بیروت (۱۹۰۰م) به چاپ رسیده و سپس بار دیگر به کوشش هافنر و لویس شیخو، همراه مجموعه البلغة فی شذور اللغة در بیروت (۱۹۰۸م) منتشر شده است. | ابوزید در این رساله، به شرح انواع مختلف شیر و مراحل پروردن آن از هنگامی که دوشیده میشود، تا زمانی که از آن کره میگیرند، پرداخته است.<ref>عبدالتواب، مباحثی در فقه اللغه و زبانشناسی عربی، ۲۸۶. </ref> این اثر نخست به کوشش لویس شیخو در مجله المشرق بیروت (۱۹۰۰م) به چاپ رسیده و سپس بار دیگر به کوشش هافنر و لویس شیخو، همراه مجموعه البلغة فی شذور اللغة در بیروت (۱۹۰۸م) منتشر شده است. | ||
=== مسائیه: === | ===مسائیه:=== | ||
اثری است کم حجم در شرح برخی واژههای شاذّ و نامأنوس. برخی آن را جزئی از کتاب النوادر فی اللغة میدانند. <ref> ابوزید، النوادر فی اللغة، ۲۳۱</ref> و چون نخستین واژهای که مؤلف دراین کتاب به شرح و توضیح آن پرداخته، لفظ «مسائیه» و برخی مشتقات آن است، خودِ اثر نیز به همین نام خوانده شده است. این کتاب همراه اثر معروف مؤلف، النوادر فی اللغة به چاپ رسیده است. | اثری است کم حجم در شرح برخی واژههای شاذّ و نامأنوس. برخی آن را جزئی از کتاب النوادر فی اللغة میدانند. <ref> ابوزید، النوادر فی اللغة، ۲۳۱</ref> و چون نخستین واژهای که مؤلف دراین کتاب به شرح و توضیح آن پرداخته، لفظ «مسائیه» و برخی مشتقات آن است، خودِ اثر نیز به همین نام خوانده شده است. این کتاب همراه اثر معروف مؤلف، النوادر فی اللغة به چاپ رسیده است. | ||
=== المطر: === | ===المطر:=== | ||
مجموعهای است از اصطلاحات مربوط به باران، رعد و برق، ابرها و آبها که مؤلف در آن کمتر از اشعار عربی به عنوان شاهد مثال استفاده کرده است. این اثر نخستین بار به کوشش گوتهابل در ۱۸۹۵م در «مجله انجمن خاور شناسی آمریکا» <ref>XVI/282 - 312</ref> به چاپ رسیده است. لویس شیخو نیز آن را نخست در مجله المشرق بیروت (۱۹۰۵م) و پس از آن جداگانه به چاپ رسانده است. این کتاب یک بار دیگر نیز همراه مجموعه البلغة فی شذور اللغة به چاپ رسیده است. | مجموعهای است از اصطلاحات مربوط به باران، رعد و برق، ابرها و آبها که مؤلف در آن کمتر از اشعار عربی به عنوان شاهد مثال استفاده کرده است. این اثر نخستین بار به کوشش گوتهابل در ۱۸۹۵م در «مجله انجمن خاور شناسی آمریکا» <ref>XVI/282 - 312</ref> به چاپ رسیده است. لویس شیخو نیز آن را نخست در مجله المشرق بیروت (۱۹۰۵م) و پس از آن جداگانه به چاپ رسانده است. این کتاب یک بار دیگر نیز همراه مجموعه البلغة فی شذور اللغة به چاپ رسیده است. | ||
=== النوادر فی اللغة: === | ===النوادر فی اللغة:=== | ||
همانگونه که از نامش پیداست، مجموعهای است از برخی واژهها و ترکیبهای نادر و نامعمول که بیشتر در اشعار و قصاید جاهلی و اسلامی به کار رفته و مؤلف با ذکرمثالهای متعدد به شرح و توضیح هر یک از آنها پرداخته است. در این اثر هیچ گونه ترتیب خاصی رعایت نشده است. به همین جهت میتوان آن را صرفاً مجموعهای از اشعار و لغاتی شمرد، که با عناوین باب شعر، باب رجز و باب نوادر گردآوری شدهاند. ابوزید خود در آغاز کتاب (ص ۱ ـ ۲) تصریح کرده که آنچه را تحت عنوان «باب شعر» آورده است، از مفضّل ضبّی گرفته و بقیه را از فصحای عرب شنیده است.<ref> قس: ابن انباری، نزهة الالباء، ۸۷</ref> این اثر به همراه کتاب مسائیه، نخستین بار به کوشش سعید خوری شرتونی در بیروت (۱۸۹۴م) به چاپ رسیده است. | همانگونه که از نامش پیداست، مجموعهای است از برخی واژهها و ترکیبهای نادر و نامعمول که بیشتر در اشعار و قصاید جاهلی و اسلامی به کار رفته و مؤلف با ذکرمثالهای متعدد به شرح و توضیح هر یک از آنها پرداخته است. در این اثر هیچ گونه ترتیب خاصی رعایت نشده است. به همین جهت میتوان آن را صرفاً مجموعهای از اشعار و لغاتی شمرد، که با عناوین باب شعر، باب رجز و باب نوادر گردآوری شدهاند. ابوزید خود در آغاز کتاب (ص ۱ ـ ۲) تصریح کرده که آنچه را تحت عنوان «باب شعر» آورده است، از مفضّل ضبّی گرفته و بقیه را از فصحای عرب شنیده است.<ref> قس: ابن انباری، نزهة الالباء، ۸۷</ref> این اثر به همراه کتاب مسائیه، نخستین بار به کوشش سعید خوری شرتونی در بیروت (۱۸۹۴م) به چاپ رسیده است. | ||
=== کتاب الهُمَز: === | ===کتاب الهُمَز:=== | ||
در این اثر حدود ۳۰۰ کلمه را که همگی در تمام صیغهها دارای همزهاند، گردآوری است. کتاب ۳۰ باب دارد و تقسیم بندی آن بر اساس جایگاه همزه در کلمه و بر حسب صیغهها وگاه ترتیب حروف الفبا، صورت گرفته است <ref> عبدالتواب، مباحثی در فقه اللغه و زبانشناسی عربی، ۲۸۴ ـ ۲۸۵. </ref>این کتاب به کوشش لویس شیخو نخست در مجله المشرق بیروت (۱۹۱۰م) و بار دیگر به طور مستقل در همانجا (۱۹۱۱م) به چاپ رسیده است. | در این اثر حدود ۳۰۰ کلمه را که همگی در تمام صیغهها دارای همزهاند، گردآوری است. کتاب ۳۰ باب دارد و تقسیم بندی آن بر اساس جایگاه همزه در کلمه و بر حسب صیغهها وگاه ترتیب حروف الفبا، صورت گرفته است <ref> عبدالتواب، مباحثی در فقه اللغه و زبانشناسی عربی، ۲۸۴ ـ ۲۸۵. </ref>این کتاب به کوشش لویس شیخو نخست در مجله المشرق بیروت (۱۹۱۰م) و بار دیگر به طور مستقل در همانجا (۱۹۱۱م) به چاپ رسیده است. | ||
=== آثار یافت نشده منسوب به وی === | ===آثار یافت نشده منسوب به وی=== | ||
آثار یافت نشده منسوب به او عبارتند از: | آثار یافت نشده منسوب به او عبارتند از: | ||
{{ستون-شروع|۴}} | {{ستون-شروع|۴}} | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
== وفات == | ==وفات== | ||
ابوزید در پایان عمر حافظه خود را از دست داد و سرانجام در ۲۱۵ق و به روایتی ۲۱۴ یا ۲۱۶ق در زمان خلافت [[مأمون]] در [[بصره]] درگذشت.<ref> ابوطیب، مراتب النحویین، س۴۳؛ یاقوت، ادبا، ج۱۱، ص۲۱۶؛ قفطی، انباه الرواة، ج۲، ص۳۳؛ ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج ۲، ص۳۸۰.</ref> | ابوزید در پایان عمر حافظه خود را از دست داد و سرانجام در ۲۱۵ق و به روایتی ۲۱۴ یا ۲۱۶ق در زمان خلافت [[مأمون]] در [[بصره]] درگذشت.<ref> ابوطیب، مراتب النحویین، س۴۳؛ یاقوت، ادبا، ج۱۱، ص۲۱۶؛ قفطی، انباه الرواة، ج۲، ص۳۳؛ ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج ۲، ص۳۸۰.</ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
<div class="reflist4" style="height: 220px; overflow: auto; padding: 3px" > | <div class="reflist4" style="height: 220px; overflow: auto; padding: 3px"> | ||
{{ستون-شروع|2}} | {{ستون-شروع|2}} | ||
*ابن ابی ثابت، خلق الانسان، به کوشش عبدالستار احمد فراج، کویت، ۱۹۸۵م. | *ابن ابی ثابت، خلق الانسان، به کوشش عبدالستار احمد فراج، کویت، ۱۹۸۵م. |