Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۴۴۷
ویرایش
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
اندیشههای شیخ مجتبی را تلفیقی از نظریات میرزا مهدی اصفهانی و [[سید موسی زرآبادی]] و او را در مخالفت با [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] و [[عرفان اسلامی|عرفان]] معتدلتر و منعطفتر از [[میرزا مهدی اصفهانی]] دانستهاند.<ref>شفیعیان، «[http://erfanvahekmat.com/e/ce شیخ مجتبی قزوینی]»، وبگاه عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت.</ref> وی به آرای فیلسوفان و عارفان تسلط داشت و فلسفه و عرفان نیز تدریس میکرد؛<ref>حکیمی، الحیاة، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۵۵.</ref> اما با درآمیختن دین با فلسفه و عرفان مخالف بود.<ref>مدرسه علوم دینی حضرت ولیعصر(عج)، «مقدمه» در بیان الفرقان، ص۱۶.</ref> او با میزان قرار دادن آموزههای دینی، بسیاری از مبانی فلسفه و عرفان را نقد میکرد.<ref>مدرسه علوم دینی حضرت ولیعصر(عج)، «مقدمه» در بیان الفرقان، ص۱۷.</ref> با این حال، برخی اندیشههای او را متمایل به [[فلسفه مشاء|حکمت مشاء]] برشمردهاند.<ref>شفیعیان، «[http://erfanvahekmat.com/e/ce شیخ مجتبی قزوینی]»، وبگاه عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت.</ref> | اندیشههای شیخ مجتبی را تلفیقی از نظریات میرزا مهدی اصفهانی و [[سید موسی زرآبادی]] و او را در مخالفت با [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] و [[عرفان اسلامی|عرفان]] معتدلتر و منعطفتر از [[میرزا مهدی اصفهانی]] دانستهاند.<ref>شفیعیان، «[http://erfanvahekmat.com/e/ce شیخ مجتبی قزوینی]»، وبگاه عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت.</ref> وی به آرای فیلسوفان و عارفان تسلط داشت و فلسفه و عرفان نیز تدریس میکرد؛<ref>حکیمی، الحیاة، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۵۵.</ref> اما با درآمیختن دین با فلسفه و عرفان مخالف بود.<ref>مدرسه علوم دینی حضرت ولیعصر(عج)، «مقدمه» در بیان الفرقان، ص۱۶.</ref> او با میزان قرار دادن آموزههای دینی، بسیاری از مبانی فلسفه و عرفان را نقد میکرد.<ref>مدرسه علوم دینی حضرت ولیعصر(عج)، «مقدمه» در بیان الفرقان، ص۱۷.</ref> با این حال، برخی اندیشههای او را متمایل به [[فلسفه مشاء|حکمت مشاء]] برشمردهاند.<ref>شفیعیان، «[http://erfanvahekmat.com/e/ce شیخ مجتبی قزوینی]»، وبگاه عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت.</ref> | ||
{{جعبه نقل قول | عنوان = شیخ مجتبی قزوینی | نویسنده = | نقل قول = ای کاش عرفا و فلاسفه در اسلام مانند [[شهابالدین سهروردی|شیخ اشراق]] و [[ابنسینا]]، که تابع فلسفه ارسطو و افلاطون هستند، فلسفه و عرفان اختراعیِ خود را تطبیق با قرآن و فرمایشات پیغمبر و ائمه هدی(ع) نمیکردند و قرآن را به حال خود واگذاشته و تفسیرش را به عالِمین به قرآن به تنصیص پیغمبر(ص)، رجوع داده خلاف قرآن را به قرآن نسبت نمیدادند و فتح باب برای شیخ احمد (احسائی) و شاگردان او نمیکردند.<ref>قزوینی، بیان الفرقان فی معاد القرآن، ج۳، ص۱۰۷: به نقل از مدرسه علوم دینی حضرت ولیعصر(عج)، «مقدمه» در بیان الفرقان، ص۱۹ و ۲۰.</ref> | منبع = | تراز = چپ | پسزمینه = #c5f4e0 | عرض = 280px | حاشیه = | اندازه قلم = }} | {{جعبه نقل قول | عنوان = شیخ مجتبی قزوینی | نویسنده = | نقل قول = ای کاش عرفا و فلاسفه در اسلام مانند [[شهابالدین سهروردی|شیخ اشراق]] و [[ابنسینا]]، که تابع فلسفه ارسطو و افلاطون هستند، فلسفه و عرفان اختراعیِ خود را تطبیق با قرآن و فرمایشات پیغمبر و ائمه هدی(ع) نمیکردند و قرآن را به حال خود واگذاشته و تفسیرش را به عالِمین به قرآن به تنصیص پیغمبر(ص)، رجوع داده خلاف قرآن را به قرآن نسبت نمیدادند و فتح باب برای شیخ احمد (احسائی) و شاگردان او نمیکردند.<ref>قزوینی، بیان الفرقان فی معاد القرآن، ج۳، ص۱۰۷: به نقل از مدرسه علوم دینی حضرت ولیعصر(عج)، «مقدمه» در بیان الفرقان، ص۱۹ و ۲۰.</ref> | منبع = | تراز = چپ | پسزمینه = #c5f4e0 | عرض = 280px | حاشیه = | اندازه قلم = }} | ||
قزوینی در کتاب [[بیان الفرقان (کتاب)|بیان الفرقان]]، | قزوینی در کتاب [[بیان الفرقان (کتاب)|بیان الفرقان]]، از مهمترین منابع مکتب تفکیک،<ref>حجتینیا، «کتابشناسی مکتب تفکیک»، ص۲۰۸.</ref> راه قرآن و [[سنت]] را با فلسفه و عرفان مخالف شمرده است.<ref>قزوینی، بیان الفرقان فی توحید القرآن، ۱۳۹۲ش، ص۲۷.</ref> او خطای راه فلسفه و عرفان را مسلم میانگارد و معتقد است که راه قرآن و پیامبران را که ایمن از خطاست، باید طی نمود.<ref>قزوینی، بیان الفرقان فی توحید القرآن، ۱۳۹۲ش، ص۶۰.</ref> وی در کتاب بیان الفرقان، با ذکر چهارده مورد از نتایج فلسفه و عرفان مانند محدودیت علم و قدرت خدا، انکار [[نبوت]] به معنایی که در ادیان آمده، انکار [[معاد جسمانی]]، انکار [[خلود در عذاب]] نتیجه گرفته است که فلسفه و عرفان با دین و [[قرآن]] مباین و مخالفند نه مطابق.<ref>قزوینی، بیان الفرقان فی توحید القرآن، ۱۳۹۲ش، ص۴۸-۶۰.</ref> او با اصالت یافتن فلسفه و عرفان در برابر معارف قرآن و نیز تطبیق آموزههای فلسفی و عرفانی بر آموزههای وحیانی مخالف بود نه با عرفان و حکمت برآمده از خود دین.<ref>مدرسه علوم دینی حضرت ولیعصر(عج)، «مقدمه» در بیان الفرقان، ص۱۹.</ref> به گفته [[محمدرضا حکیمی]] در [[مکتب تفکیک (کتاب)|کتاب مکتب تفکیک]]، شیخ مجتبی تحت تأثیر موسی زرآبادی، از فلسفه یونانی، عرفان هندی، اشراق گنوسی و اسکندرانی و فلسفهها و عرفانهای امتزاجی روی گرداند و به حکمت یمانی و انوار قرآنی روی آورد.<ref>حکیمی، مکتب تفکیک، ۱۳۷۵ش، ص۲۴۴.</ref> [[سید علی حسینی خامنهای|آیتالله خامنهای]]، شیخ مجتبی را از مخالفان جدی [[حکمت متعالیه]] نام برده است.<ref>«[https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3412 بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلّغان و پژوهشگران حوزههای علمیه کشور]»، پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای.</ref> | ||
از دیدگاه نویسندگان [[الحیاة (کتاب)|کتاب الحیات]]، وی مکتب ویژهای داشت که ویژگیاش این بود که حقایق و معارف را از قرآن و حدیث استخراج میکرد بدون اینکه به اندیشههای بشری و فلسفههای متداول متوسل شود.<ref>حکیمی، الحیاة، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۵۵.</ref> آنها کتاب الحیات را از ثمرات مکتب قرآنی شیخ مجتبی به شمار آوردهاند.<ref>حکیمی، الحیاة، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۵۵.</ref> | از دیدگاه نویسندگان [[الحیاة (کتاب)|کتاب الحیات]]، وی مکتب ویژهای داشت که ویژگیاش این بود که حقایق و معارف را از قرآن و حدیث استخراج میکرد بدون اینکه به اندیشههای بشری و فلسفههای متداول متوسل شود.<ref>حکیمی، الحیاة، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۵۵.</ref> آنها کتاب الحیات را از ثمرات مکتب قرآنی شیخ مجتبی به شمار آوردهاند.<ref>حکیمی، الحیاة، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۵۵.</ref> |