Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۰۹۵
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
توحید ذاتی از مراتب و اقسام [[توحید نظری]]<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۲۰۱. </ref> {{یاد|توحید نظری مربوط به حوزه شناخت و اعتقاد و به این معناست که انسان به یگانگی خدا اعتقاد داشته باشد. در مقابل آن، توحید عملی قرار دارد که به حوزه عمل انسان مربوط است.(مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲۶، ص۹۷.)}} و از اصول معارف اسلامی و عالیترین اندیشههای بشری شمرده شده است که بهگفته [[مرتضی مطهری]]، بهویژه، در مکتب [[شیعه]] تبلور یافته است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۰۱.</ref> در [[فلسفه اسلامی]] از توحید ذاتی، با عنوان «توحید در وجوبِ وجود» تعبیر شده است.<ref>نگاه کنید به: مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۴۰۱ش، ج۲، ص۴۳۳و۴۳۴.</ref> | توحید ذاتی از مراتب و اقسام [[توحید نظری]]<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۲۰۱. </ref> {{یاد|توحید نظری مربوط به حوزه شناخت و اعتقاد و به این معناست که انسان به یگانگی خدا اعتقاد داشته باشد. در مقابل آن، توحید عملی قرار دارد که به حوزه عمل انسان مربوط است.(مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲۶، ص۹۷.)}} و از اصول معارف اسلامی و عالیترین اندیشههای بشری شمرده شده است که بهگفته [[مرتضی مطهری]]، بهویژه، در مکتب [[شیعه]] تبلور یافته است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۰۱.</ref> در [[فلسفه اسلامی]] از توحید ذاتی، با عنوان «توحید در وجوبِ وجود» تعبیر شده است.<ref>نگاه کنید به: مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۴۰۱ش، ج۲، ص۴۳۳و۴۳۴.</ref> | ||
== معناشناسی == | ==معناشناسی== | ||
توحید ذاتی در اصطلاح رایج [[متکلم|متکلمان]] به این معناست که خداوند یگانه است و مثل و مانند و شریکی ندارد.<ref>سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۲۰۱.</ref> مرتضی مطهری گفته است توحید ذاتی عبارت است از شناخت و اعتقاد به وحدت و یگانی ذات خداوند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۹۹.</ref> در مقابلِ توحید ذاتی، شرک ذاتی قرار دارد که اعتقاد به آن موجب خروج از [[اسلام]] و بار شدن احکام مشرک بر قائلِ آن است.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۷۸.</ref> | توحید ذاتی در اصطلاح رایج [[متکلم|متکلمان]] به این معناست که خداوند یگانه است و مثل و مانند و شریکی ندارد.<ref>سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۲۰۱.</ref> مرتضی مطهری گفته است توحید ذاتی عبارت است از شناخت و اعتقاد به وحدت و یگانی ذات خداوند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۹۹.</ref> در مقابلِ توحید ذاتی، شرک ذاتی قرار دارد که اعتقاد به آن موجب خروج از [[اسلام]] و بار شدن احکام مشرک بر قائلِ آن است.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۷۸.</ref> | ||
=== معنای دیگر توحید ذاتی === | ===معنای دیگر توحید ذاتی=== | ||
توحید ذاتی، گاه به معنای گستردهتری به کار رفته و افزون بر مثل و مانند نداشتن، بساطت خدا (نفی ترکیب از خدا) را نیز شامل میشود. طبق این معنا، توحید ذاتی دو مرتبه و معنا دارد: | توحید ذاتی، گاه به معنای گستردهتری به کار رفته و افزون بر مثل و مانند نداشتن، بساطت خدا (نفی ترکیب از خدا) را نیز شامل میشود. طبق این معنا، توحید ذاتی دو مرتبه و معنا دارد: | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
==دلایل توحید ذاتی== | ==دلایل توحید ذاتی== | ||
[[متکلم|متکلمان]] و فیلسوفان مسلمان برای نفی مثل و مانند داشتن خدا و نفی ترکیب از او دلایل متعددی ارائه کردهاند<ref>برای نمونه نگاه کنید به: موسوی، «توحید ذاتی»، ص۶۳-۶۸.</ref> که برخی از آنها | [[متکلم|متکلمان]] و فیلسوفان مسلمان برای نفی مثل و مانند داشتن خدا و نفی ترکیب از او دلایل متعددی ارائه کردهاند<ref>برای نمونه نگاه کنید به: موسوی، «توحید ذاتی»، ص۶۳-۶۸.</ref> که برخی از آنها عبارتاند از: | ||
=== | ===دلایل مثل و مانند نداشتن خداوند=== | ||
مثل و شریک نداشتن خداوند را از طریق وجوب وجود خدا اثبات کردهاند | متکلمان مثل و شریک نداشتن خداوند را از طریق وجوب وجود خدا اثبات کردهاند: اگر واجبالوجودِ دیگری غیر از خداوند موجود باشد، آندو یا با هم تمایز و تفاوت دارند یا تمایزی ندارند. اگر بین آندو، هیچ تمایز و فرقی نباشد، یکی محسوب شده و فرض دوبودن منتفی میشود و این خود بر شریکنداشتن خدا دلالت دارد؛ اما اگر میان آن دو تمایز باشد، موجب مرکّببودن آنها میشود که در مورد [[واجب الوجود|واجبالوجود]] باطل و محال است؛ چون ترکیب بر [[ممکن الوجود|ممکنالوجود]] بودن دلالت دارد، درحالیکه فرض این بود که خداوند واجبالوجود است.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹۱.</ref> | ||
[[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] در [[نامه امام علی به امام حسن|نامه خود به امام حسن(ع)]] برای شریک نداشتن خداوند چنین استدلال کرده است که اگر خداوند شریکی داشت، پیامبران او نزد تو میآمدند و آثار پادشاهی و قدرت او را میدیدی و از افعال و ویژگیهای او آگاه میشدی.<ref>نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، نامه ۳۱، ص۳۹۶.</ref> [[ناصر مکارم شیرازی]]، مفسر و فقیه شیعی، در توضیح این استدلال گفته است اگر خدا شریک و همتایی داشت، او باید حکیم باشد. حکیم نیز باید بندگانش را از وجودش آگاه سازد و دستوراتش را از طریق رسولانش به گوش مردم برساند؛ اما تمام [[پیامبران]]، مردم را به خدای واحد دعوت کردهاند. نکته دیگر اینکه اگر خدای دیگری وجود داشت، باید آثار قدرت و پادشاهیاش در جهان نمایان میشد؛ اما جهان، مجموعه واحد و منظمی است و وحدت جهان بر یگانگی و | [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] در [[نامه امام علی به امام حسن|نامه خود به امام حسن(ع)]] برای شریک نداشتن خداوند چنین استدلال کرده است که اگر خداوند شریکی داشت، پیامبران او نزد تو میآمدند و آثار پادشاهی و قدرت او را میدیدی و از افعال و ویژگیهای او آگاه میشدی.<ref>نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، نامه ۳۱، ص۳۹۶.</ref> [[ناصر مکارم شیرازی]]، مفسر و فقیه شیعی، در توضیح این استدلال گفته است اگر خدا شریک و همتایی داشت، او باید حکیم باشد. حکیم نیز باید بندگانش را از وجودش آگاه سازد و دستوراتش را از طریق رسولانش به گوش مردم برساند؛ اما تمام [[پیامبران]]، مردم را به خدای واحد دعوت کردهاند. نکته دیگر اینکه اگر خدای دیگری وجود داشت، باید آثار قدرت و پادشاهیاش در جهان نمایان میشد؛ اما جهان، مجموعه واحد و منظمی است و وحدت جهان بر یگانگی و همتانداشتن خدا دلالت دارد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۵۴۶.</ref> | ||
[[محمدتقی مصباح یزدی]] نیز به نقل از حکمای مسلمان، با استفاده از [[برهان صدیقین]]، دلیلی برای اثبات یگانگی ذات خدا بیان کرده و آن را متقنترین برهان دانسته است.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۴۰۱ش، ج۲، ص۴۳۴.</ref> | [[محمدتقی مصباح یزدی]] نیز به نقل از حکمای مسلمان، با استفاده از [[برهان صدیقین]]، دلیلی برای اثبات یگانگی ذات خدا بیان کرده و آن را متقنترین برهان دانسته است.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۴۰۱ش، ج۲، ص۴۳۴.</ref> | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
===دلیل نفی ترکیب از خداوند=== | ===دلیل نفی ترکیب از خداوند=== | ||
دلیل نفی ترکیب از ذات خداوند را اینگونه بیان کردهاند | دلیل نفی ترکیب از ذات خداوند را اینگونه بیان کردهاند: هر مرکّبی به اجزایش نیازمند است و هر جزئی از مرکب غیر از آن مرکب است. نیازمندی به دیگری، از ویژگیهای ممکنالوجود است و هر مرکبی ممکنالوجود است. بنابراین چون خداوند واجبالوجود بالذات است، هرگونه ترکیبی (چه ترکیب خارجی و چه ذهنی) از خداوند نفی میشود.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹۲.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |