پرش به محتوا

حدیث منزلت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (تکمیل پانویس)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۷: خط ۳۷:
==منابع حدیث در بین شیعه و اهل سنت==
==منابع حدیث در بین شیعه و اهل سنت==
{{امام علی}}
{{امام علی}}
[[حدیث]] مزبور در منابع متعدد تاریخی و روایی و [[علم کلام|کلامی]] گزارش شده است،<ref> مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۹؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۳۸؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۷؛ باقلانی، کتاب تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۷؛ قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۴، ص۴۶۵؛ فخر رازی، البراهین در علم کلام، ج۲، ص۲۵۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۹۶ </ref> حتی برخی دانشمندان [[شیعه]] کتاب‌های مستقلی درباره آن نگاشته‌اند، از جمله [[میر حامد حسین]] (متوفی [[سال ۱۳۰۶ هجری قمری|۱۳۰۶ ه‍.ق]]) یک جلد از مجموعهٔ [[عبقات الانوار]] را به این حدیث اختصاص داده است. حاکم حسکانی از استادش، ابوحازم حافظ عبدوی، نقل نموده که وی حدیث منزلت را به پنج هزار سند روایت کرده است.<ref> محدّث مشهور، متوفی قرن پنجم؛ ج۱، ص۱۹۵ </ref> بنا به نقل دیگری، ۸۸ نفر از مشهورترین راویان، این حدیث را نقل نموده‌اند.<ref> حسینی میلانی، نفحات الازهار، ج۱۷، ص۲۳-۲۸ </ref> افرادی چون [[ابن تیمیه]]،<ref> منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۲۶.</ref> عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسِّن تنوخی و [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] نیز به صحت و شهرت آن گواهی داده‌اند.<ref> میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۲۰۴ـ ۲۰۶؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ج۱۷، ص۱۵۱ـ۱۶۲ </ref> این حدیث در [[صحیح بخاری]]،<ref>  «‌أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ، مِنْ مُوسَی‌»بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۲۰۸، ج۵، ص۱۲۹</ref> [[صحیح مسلم]]<ref> ۶۳۷۰ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاء‌التراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۰و۱۸۷۱.</ref> و کتاب‌های دیگر [[اهل سنت و جماعت|اهل سنّت]] نیز نقل شده است.<ref> حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ مفید، الارشاد، ص۸۱-۸۴؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۷۸؛ سبط ابن جوزی، ص۲۷-۲۸؛ ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۱۱؛ جوینی خراسانی، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم السلام، ج۱، ص۱۲۲؛ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۱۱۱؛ ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییزالصحابة، ج۲، ص۵۰۹؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، همانجا؛ حلبی، ج۳، ص۱۸۷-۱۸۸؛ قندوزی، ینابیع المَودَّةِ لِذَوی القُربی، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۲، ۱۳۷؛ حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج۱، ص۳۴۷-۳۶۴؛ خضری، اتمام الوفاء فی سیرةالخلفاء، ص۱۶۹ </ref>
[[حدیث]] مزبور در منابع متعدد تاریخی و روایی و [[علم کلام|کلامی]] گزارش شده است،<ref> مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۹؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۳۸؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۷؛ باقلانی، کتاب تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۷؛ قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی، چاپ محمد قاسم، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۴، ص۴۶۵؛ فخر رازی، البراهین در علم کلام، ج۲، ص۲۵۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۹۶ </ref> حتی برخی دانشمندان [[شیعه]] کتاب‌های مستقلی درباره آن نگاشته‌اند، از جمله [[میر حامد حسین]] (متوفی [[سال ۱۳۰۶ هجری قمری|۱۳۰۶ ه‍.ق]]) یک جلد از مجموعهٔ [[عبقات الانوار]] را به این حدیث اختصاص داده است. حاکم حسکانی از استادش، ابوحازم حافظ عبدوی، نقل نموده که وی حدیث منزلت را به پنج هزار سند روایت کرده است.<ref> محدّث مشهور، متوفی قرن پنجم؛ ج۱، ص۱۹۵ </ref> بنا به نقل دیگری، ۸۸ نفر از مشهورترین راویان، این حدیث را نقل نموده‌اند.<ref> حسینی میلانی، نفحات الازهار، ج۱۷، ص۲۳-۲۸ </ref> افرادی چون [[ابن تیمیه]]،<ref> منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۲۶.</ref> عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسِّن تنوخی و [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] نیز به صحت و شهرت آن گواهی داده‌اند.<ref> میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۲۰۴ـ ۲۰۶؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ج۱۷، ص۱۵۱ـ۱۶۲ </ref> این حدیث در [[صحیح بخاری]]،<ref>  «‌أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ، مِنْ مُوسَی‌»بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۲۰۸، ج۵، ص۱۲۹</ref> [[صحیح مسلم]]<ref> ۶۳۷۰ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاء‌التراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۰و۱۸۷۱.</ref> و کتاب‌های دیگر [[اهل سنت و جماعت|اهل سنّت]] نیز نقل شده است.<ref> حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ مفید، الارشاد، ص۸۱-۸۴؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۷۸؛ سبط ابن جوزی، ص۲۷-۲۸؛ ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۱۱؛ جوینی خراسانی، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم السلام، ج۱، ص۱۲۲؛ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۱۱۱؛ ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییزالصحابة، ج۲، ص۵۰۹؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، همانجا؛ حلبی، ج۳، ص۱۸۷-۱۸۸؛ قندوزی، ینابیع المَودَّةِ لِذَوی القُربی، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۲، ۱۳۷؛ حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج۱، ص۳۴۷-۳۶۴؛ خضری، اتمام الوفاء فی سیرةالخلفاء، ص۱۶۹ </ref>


===صحیح بودن حدیث نزد اهل سنت===
===صحیح بودن حدیث نزد اهل سنت===
خط ۵۱: خط ۵۱:


==دلالت حدیث بر جانشینی و فضیلت امام علی(ع)==
==دلالت حدیث بر جانشینی و فضیلت امام علی(ع)==
این حدیث، علاوه بر [[فضیلت امام علی(ع)]]، بر [[خلافت]] و [[عصمت]] ایشان نیز دلالت دارد؛ زیرا [[پیامبر(ص)]]، به جز [[نبوت]]، همه فضائل و ویژگی‌ها و مناصب [[حضرت هارون|هارون]] را برای حضرت علی ثابت دانسته است.<br>
گفته می‌شود، این حدیث، علاوه بر [[فضیلت امام علی(ع)]]، بر [[خلافت]] و [[عصمت]] ایشان نیز دلالت دارد؛ زیرا [[پیامبر(ص)]]، به جز [[نبوت]]، همه فضائل و ویژگی‌ها و مناصب [[حضرت هارون|هارون]] را برای حضرت علی ثابت دانسته است.<ref>رجوع کنید: میرحامدحسین، عبقات الأنوار، ۱۳۶۶ش، ج‏۱۱، ص۳ و ۱۸۱.</ref><br>
بنا بر آیات [[قرآن]]، [[حضرت موسی]] از خدا خواست تا برادرش هارون را وزیر او سازد و در امر [[رسالت]] شریکش گرداند تا یاری‌اش دهد.<ref>طه: ۲۹-۳۲</ref> [[خدا]] با درخواست او موافقت کرد<ref>طه: ۳۶</ref> و هارون، در غیاب موسی، جانشین او شد؛<ref>اعراف: ۱۴۲</ref> بنابراین، تمام مناصب حضرت موسی برای برادرش نیز بوده است و اگر او بعد از موسی زنده می‌ماند، جانشین وی می‌شد (مطابق گفته یهودیان هارون چهل سال پیش از موسی درگذشت)<br>
بنا بر آیات [[قرآن]]، [[حضرت موسی]] از خدا خواست تا برادرش هارون را وزیر او سازد و در امر [[رسالت]] شریکش گرداند تا یاری‌اش دهد.<ref>طه: ۲۹-۳۲</ref> [[خدا]] با درخواست او موافقت کرد<ref>طه: ۳۶</ref> و هارون، در غیاب موسی، جانشین او شد؛<ref>اعراف: ۱۴۲</ref> بنابراین، تمام مناصب حضرت موسی برای برادرش نیز بوده است و اگر او بعد از موسی زنده می‌ماند، جانشین وی می‌شد (مطابق گفته یهودیان هارون چهل سال پیش از موسی درگذشت)<br>
هارون نزد موسی دارای مقام و جایگاه والایی بود و از اینجا می‌توان به عظمت مقام امام علی(ع) و سزاواری او بر [[خلافت]] بعد از رسول اکرم پی برد. میر حامد حسین، با بررسی تشبیه موجود در این حدیث، نکات ظریفی بیان نموده است، از جمله:
هارون نزد موسی دارای مقام و جایگاه والایی بود و از اینجا می‌توان به عظمت مقام امام علی(ع) و سزاواری او بر [[خلافت]] بعد از رسول اکرم پی برد. میر حامد حسین، با بررسی تشبیه موجود در این حدیث، نکات ظریفی بیان نموده است، از جمله:
خط ۷۴: خط ۷۴:


===ادعای انحصار جانشینی به ماجرای غزوه تبوک===
===ادعای انحصار جانشینی به ماجرای غزوه تبوک===
برخی از علمای اهل سنت مانند [[ابن تیمیه]] این حدیث را تنها ناظر به ماجرای [[غزوه تبوک]] دانسته<ref> ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۲۲.</ref> و عده‌ای دایره را تنگ‌تر کرده و گفته‌اند پیامبر، علی را فقط جانشین خود در شهر [[مدینه]] یا در میان خاندانش قرار داد<ref> باقلانی، کتاب تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۷؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۷۴-۷۶.</ref> و گفته‌اند پذیرفتن صحت حدیث بدان معنا نیست که تمام مناصب و مقام‌های حضرت رسول، جز [[نبوت]]، برای علی ثابت شود، بلکه ظاهر حدیث دلالت می‌کند که علی فقط در مدت غیبت پیامبر(ص) و رفتنش به تبوک، آن هم در خصوص امور مربوط به خانواده پیامبر(ص)، خلیفه و جانشین آن حضرت بوده است، چنان که هارون در مدت غیبت موسی خلیفۀ او بود.
برخی علمای اهل سنت مانند [[ابن تیمیه]] این حدیث را تنها ناظر به ماجرای [[غزوه تبوک]] دانسته<ref> ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۲۲.</ref> و عده‌ای دایره را تنگ‌تر کرده و گفته‌اند پیامبر، علی را فقط جانشین خود در شهر [[مدینه]] یا در میان خاندانش قرار داد<ref> باقلانی، کتاب تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۷؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۷۴-۷۶.</ref> و گفته‌اند پذیرفتن صحت حدیث بدان معنا نیست که تمام مناصب و مقام‌های حضرت رسول، جز [[نبوت]]، برای علی ثابت شود، بلکه ظاهر حدیث دلالت می‌کند که علی فقط در مدت غیبت پیامبر(ص) و رفتنش به تبوک، آن هم در خصوص امور مربوط به خانواده پیامبر(ص)، خلیفه و جانشین آن حضرت بوده است، چنان که هارون در مدت غیبت موسی خلیفۀ او بود.
 


در پاسخ این سوال دو نکته گفته شده است:
در پاسخ این سوال دو نکته گفته شده است:
خط ۸۳: خط ۸۲:
نکته دوم: خود [[صحابه]] نیز از روایت، عمومیت مناصب را برداشت می‌کردند، مثلاً وقتی از [[جابر بن عبدالله انصاری]] درباره معنای حدیث منزلت پرسیدند، پاسخ داد [[پیامبر(ص)]] با این سخن علی را جانشین خویش در میان امتش، در زندگانی و پس از مرگ خود قرار داده و اطاعت از او را بر شما واجب گردانده است.<ref> رجوع کنید به ابن بابویه، معانی الأخبار، ۱۳۶۱ش، ص۷۴.</ref>
نکته دوم: خود [[صحابه]] نیز از روایت، عمومیت مناصب را برداشت می‌کردند، مثلاً وقتی از [[جابر بن عبدالله انصاری]] درباره معنای حدیث منزلت پرسیدند، پاسخ داد [[پیامبر(ص)]] با این سخن علی را جانشین خویش در میان امتش، در زندگانی و پس از مرگ خود قرار داده و اطاعت از او را بر شما واجب گردانده است.<ref> رجوع کنید به ابن بابویه، معانی الأخبار، ۱۳۶۱ش، ص۷۴.</ref>


=== ادعای اختصاص جانشینی به زمان حیات پیامبر (ص)===
=== ادعای اختصاص جانشینی به زمان حیات پیامبر(ص)===
[[هارون]] مرتبه خلافت و سایر مراتب را در زمان زندگی [[حضرت موسی]] داشته است، زیرا وی قبل از موسی درگذشت، پس ممکن است علی نیز منزلت‌های هارون را در زمان حیات [[رسول خدا]] دارا بوده باشد؛ بنابراین، حدیث منزلت را نمی‌توان نص بر [[خلافت]] بعد از وفات پیامبر(ص) دانست.<ref> رجوع کنید به قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۹-۱۶۰؛ جرجانی، شرح المواقف، ص۸، ۳۶۳؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۸۶ </ref>
[[هارون]] مرتبه خلافت و سایر مراتب را در زمان زندگی [[حضرت موسی]] داشته است؛ زیرا وی قبل از موسی درگذشت، پس ممکن است علی نیز منزلت‌های هارون را در زمان حیات [[رسول خدا]] داشته‌ است؛ بنابراین، حدیث منزلت را نمی‌توان نص بر [[خلافت]] بعد از وفات پیامبر(ص) دانست.<ref>رجوع کنید به قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی، چاپ محمد قاسم، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۹-۱۶۰؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ص۸، ۳۶۳؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۸۶.</ref><br>
 
در مقابل، علمای شیعه به این شبهه، چنین پاسخ داده‌اند: اولا: عبارت استثنا (اِلّا أنـَّه لا نبیّ بَعدی) صراحت در عمومیت جمله قبل از آن را دارد؛ لذا این شئونات، در زمان حیات و بعد از وفات رسول خدا نیز برای علی ثابت است، وگرنه احتیاجی به استثنا نبود. به قول طبرسی، محدّثان [[اجماع]] دارند که پیامبر(ص) در ماجرای [[غزوه تبوک]]، علی را در [[مدینه]] جانشین خویش کرد و او را عزل نکرد و این مقام برای امام ادامه داشت.<ref>اسرار الامامة، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۲.</ref><br>
در مقابل، علمای شیعه به این سوال دو پاسخ داده‌اند:
ثانیا: هارون - بر فرض شبهه - پس از موسی نبود که بخواهد خلافت داشته باشد، ولی اگر می‌بود، قطعاً خلافت موسی را بر عهده می‌گرفت، چون‌ شأن خلافت در او محقق بود. حضرت علی نیز مطابق حدیث،‌ شأن خلافت پیامبر(ص) را داشت و مادامی که او باشد و پیامبر(ص) نباشد، وی خلیفۀ پیامبر(ص) خواهد بود.<br>
اولا: کلمه استثنا (اِلّا أنـَّه لانبی بعدی) صراحت در عموم دارد و این شئونات در زمان حیات و بعد از وفات رسول خدا برای علی ثابت است، وگرنه احتیاجی به استثنا نبود. به قول طبرسی،<ref> اسرار الامامة، ص۲۵۲ </ref> محدّثان [[اجماع]] دارند که پیامبر(ص) در ماجرای [[غزوه تبوک]]، علی را در [[مدینه]] جانشین خویش کرد و او را عزل نکرد و این مقام برای امام ادامه داشت.
ثالثا: جناب هارون در نبود حضرت موسی خلیفه شد و مردم فریب [[سامری]] را خورده و گوساله‌پرست شدند و کسی به یاری هارون آن‌گونه که باید نشتافت و هارون در میان قوم به ناچار مصلحت را در صبر کردن دید. حدیث منزلت همۀ این وقایع را برای [[امام علی(ع)]] بیان می‌کند. علی در نبود پیامبر(ص) خلیفه است و مشابهت امام با هارون معطوف به این امور است و اصلاً پس از وفات و قبل از وفات در آن مطرح نیست.
 
ثانیا: هارون بنا بر فرض شبهه، پس از موسی نبود که بخواهد خلافت داشته باشد. اگر هارون پس از موسی بود، قطعاً خلافت موسی را به عهده داشت چون‌ شأن خلافت در او محقق شده بود. حضرت علی نیز مطابق حدیث،‌ شان خلافت پیامبر(ص) را داشت و مادامی که او باشد و پیامبر(ص) نباشد، وی خلیفۀ پیامبر(ص) خواهد بود.
 
==تشابه ظریف==
 
جناب هارون در نبود حضرت موسی خلیفه شد و مردم فریب [[سامری]] را خورده و گوساله‌پرست شدند و کسی به یاری هارون آن‌گونه که باید نشتافت و هارون در میان قوم به ناچار مصلحت را در صبر کردن دید. حدیث منزلت همۀ این وقایع را برای [[امام علی(ع)]] بیان می‌کند. علی در نبود پیامبر(ص) خلیفه است و مشابهت امام با هارون معطوف به این امور است و اصلاً پس از وفات و قبل از وفات در آن مطرح نیست.


==پانویس==
==پانویس==
خط ۱۱۹: خط ۱۱۲:
* باقلانی، محمدبن طیب، کتاب تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت، ۱۴۱۴ق.
* باقلانی، محمدبن طیب، کتاب تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت، ۱۴۱۴ق.
* بخاری، محمدبن اسماعیل، کتاب التاریخ الکبیر، بیروت، ۱۹۸۶م.
* بخاری، محمدبن اسماعیل، کتاب التاریخ الکبیر، بیروت، ۱۹۸۶م.
* بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، چاپ محمد ذهنی افندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت، بی‌تا.
* بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، چاپ محمد ذهنی افندی، استانبول ۱۴۰۱ق.
* ترمذی، محمدبن عیسی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، ج۵، چاپ ابراهیم عطوه عوض، بیروت، بی‌تا.
* ترمذی، محمدبن عیسی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، ج۵، چاپ ابراهیم عطوه عوض، بیروت، بی‌تا.
* تفتازانی، مسعودبن عمر، شرح المقاصد، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره، ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم، ۱۳۷۰-۱۳۷۱ش.
* تفتازانی، مسعودبن عمر، شرح المقاصد، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره، ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم، ۱۳۷۰-۱۳۷۱ش.
* جرجانی، علی بن محمد، شرح المواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر، ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم، ۱۳۷۰ش.
* جرجانی، علی بن محمد، شرح المواقف، مصر، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، ۱۳۲۵ق.
* جوینی خراسانی، ابراهیم بن محمد، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم السلام، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت، ۱۳۹۸-۱۴۰۰/ ۱۹۷۸-۱۹۸۰.
* جوینی خراسانی، ابراهیم بن محمد، فرائدالسمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم علیهم السلام، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت، ۱۳۹۸-۱۴۰۰/ ۱۹۷۸-۱۹۸۰.
* حاکم نیشابوری، محمدبن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، و بذیله التلخیص للحافظ الذهبی، بیروت: دارالمعرفة، بی‌تا.
* حاکم نیشابوری، محمدبن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، و بذیله التلخیص للحافظ الذهبی، بیروت: دارالمعرفة، بی‌تا.
خط ۱۴۳: خط ۱۳۶:
* عینی، محمودبن احمد، عمدة القاری: شرح صحیح البخاری، چاپ عبدالله محمود محمد عمر، بیروت، ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
* عینی، محمودبن احمد، عمدة القاری: شرح صحیح البخاری، چاپ عبدالله محمود محمد عمر، بیروت، ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
* فخر رازی، محمدبن عمر، البراهین در علم کلام، چاپ محمدباقر سبزواری، تهران، ۱۳۴۱‌-۱۳۴۲ش
* فخر رازی، محمدبن عمر، البراهین در علم کلام، چاپ محمدباقر سبزواری، تهران، ۱۳۴۱‌-۱۳۴۲ش
* قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۰، چاپ محمود محمد قاسم، بی‌جا، بی‌تا.
* قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، چاپ محمود محمد قاسم، بی‌جا، بی‌تا.
* قزوینی، علاءالدین، مع الدکتور موسی الموسوی فی کتابه الشیعة و التصحیح، قم، ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
* قزوینی، علاءالدین، مع الدکتور موسی الموسوی فی کتابه الشیعة و التصحیح، قم، ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
* قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المَودَّةِ لِذَوی القُربی، چاپ علی جمال اشرف حسینی، قم، ۱۴۱۶ق.
* قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المَودَّةِ لِذَوی القُربی، چاپ علی جمال اشرف حسینی، قم، ۱۴۱۶ق.
confirmed، protected، templateeditor
۴٬۰۷۱

ویرایش