پرش به محتوا

توحید ذاتی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[اردیبهشت]]|روز=[[۳۰]]|سال=[[۱۴۰۳]]|کاربر=Bazeli  }}
{{الگو:کتاب‌شناسی ناقص}}
{{اعتقادات شیعه}}
{{اعتقادات شیعه}}
'''توحید ذاتی'''، یگانگی [[خدا]] و شریک‌نداشتن او. توحید ذاتی از دیدگاه [[کلام اسلامی|متکلمان]] به این معنا است که خداوند مانندی ندارد و دومی برای او موجود نیست. تفسیرهای دیگری هم از توحید ذاتی مطرح شده است؛ ازجمله اینکه ذات خداوند مرکب نیست؛ یعنی جزء ندارد.
'''توحید ذاتی''' از اقسام توحید و به معنای یگانگی و یکتایی خداوند است. گفته شده توحید ذاتی در اصطلاح رایج [[کلام اسلامی|متکلمان]] به معنای شریک و همتا نداشتن است؛ اما از نظر عالمانی همچون [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] و [[جعفر سبحانی]] توحید ذاتی دو معنا دارد: یکی شریک و مانند نداشتن خدا که از آن به توحید واحدی تعبیر می‌شود و دیگری اینکه ذات خداوند مرکب از چیزی نیست و هیچ جزئی ندارد که آن را توحید اَحَدی می‌نامند. آیاتی مانند «وَ لَم یَکُن لَه کُفواً أحَد» و «لیس کَمِثلِه شَیء» را به معنای نفی مثل و شریک و آیه «قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَد» را ناظر به نفی ترکیب و جزء از خدا دانسته‌اند.
 
در اثبات توحید ذاتی به معنای نفی شریک گفته شده اگر واجب الوجودِ دیگری غیر از خداوند موجود باشد، آن دو یا باهم تمایز و تفاوت دارند یا ندارند. اگر بین آن دو، هیچ تمایزی نباشد، یکی محسوب می‌شود که بر شریک نداشتن خدا دلالت دارد؛ اما اگر میان آن دو تمایز باشد، موجب مرکب بودن آنها می‌شود که در مورد [[واجب الوجود]] محال است؛ چون ترکیب دلالت بر [[ممکن الوجود]] بودن دارد. [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] در وصیت خود به امام حسن(ع) برای شریک نداشتن خداوند چنین استدلال کرده است: اگر خداوند شریکی داشت، پیامبران او نزد تو می‌آمدند و آثار پادشاهی و قدرت او را می‌دیدی و از او و آثارش آگاه می‌شدی. در حالی که همه پیامبران بر یک خدا دعوت کرده‌اند.
 
در اثبات مرکب نبودن ذات خداوند از چیزی گفته می‌شود هر مرکبی به اجزایش نیازمند است. نیازمندی به دیگری، از ویژگی‌های ممکن الوجود به شمار می‌رود. خداوند واجب الوجود بالذات است، بنابراین مرکب از چیزی نیست.


برای اثبات توحید ذاتی خدا دلایلی مطرح شده است. از آن میان گفته‌اند موجودی که از بالاترین مرتبه وجود برخوردار است، امکان ندارد که متعدد باشد؛ زیرا دراین صورت لازم می‌آید که موجود دوم، کمالاتی داشته باشد که خدا ندارد؛ حال‌آنکه خدا به‌جهت آنکه کامل‌ترین موجود است، امکان ندارد از کمالی بی‌بهره باشد.
==جایگاه و معناشناسی==
==جایگاه و معناشناسی==
توحید ذاتی از مراتب و اقسام [[توحید نظری]]<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۲۰۱. </ref> {{یاد|توحید نظری مربوط به حوزه شناخت و اعتقاد و به این معناست که انسان به یگانگی خدا اعتقاد داشته باشد. در مقابل آن، توحید عملی قرار دارد که به حوزه عمل انسان مربوط است.(مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲۶، ص۹۷.)}} و از اصول معارف اسلامی و عالی‌ترین اندیشه‌های بشری شمرده شده که به ویژه در مکتب شیعه تبلور یافته است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۰۱.</ref> در [[فلسفه اسلامی]] از توحید ذاتی،‌ با عنوان توحید در وجوب تعبیر شده است.<ref>نگاه کنید به: مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۴۳۴ و ۴۳۹.</ref>
توحید ذاتی از مراتب و اقسام [[توحید نظری]]<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۲۰۱. </ref> {{یاد|توحید نظری مربوط به حوزه شناخت و اعتقاد و به این معناست که انسان به یگانگی خدا اعتقاد داشته باشد. در مقابل آن، توحید عملی قرار دارد که به حوزه عمل انسان مربوط است.(مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲۶، ص۹۷.)}} و از اصول معارف اسلامی و عالی‌ترین اندیشه‌های بشری شمرده شده که به ویژه در مکتب شیعه تبلور یافته است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۰۱.</ref> در [[فلسفه اسلامی]] از توحید ذاتی،‌ با عنوان توحید در وجوب تعبیر شده است.<ref>نگاه کنید به: مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۴۳۴ و ۴۳۹.</ref>
خط ۱۴: خط ۱۵:
[[عبدالله جوادی آملی]]، فیلسوف و مفسر شیعی، گفته است خداوند یگانه و یکتا است؛ یگانه یعنی شریک و مثل و مانندی ندارد و یکتا،‌ یعنی بسیط است و جزء ندارد.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۲۲۳.</ref> گفته می‌شود در اصطلاح فیلسوفان از این وحدت، به وحدت حَقّه تعبیر می‌شود که در آن نه تعدد و تکثّر راه دارد و نه ترکیب.<ref>ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی (۱)، ۱۳۹۹ش، ص۴۲.</ref>
[[عبدالله جوادی آملی]]، فیلسوف و مفسر شیعی، گفته است خداوند یگانه و یکتا است؛ یگانه یعنی شریک و مثل و مانندی ندارد و یکتا،‌ یعنی بسیط است و جزء ندارد.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۲۲۳.</ref> گفته می‌شود در اصطلاح فیلسوفان از این وحدت، به وحدت حَقّه تعبیر می‌شود که در آن نه تعدد و تکثّر راه دارد و نه ترکیب.<ref>ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی (۱)، ۱۳۹۹ش، ص۴۲.</ref>


آیاتی مانند «وَ لَم یَکُن لَه کُفواً أحَد»<ref>سوره توحید، آیه۴.</ref> و «لیس کَمِثلِه شَیء»<ref>سوره شوری، آیه ۱۱</ref> را به معنای نفی مثل و شریک و آیه «قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَد» را ناظر به معنای دوم و نفی ترکیب دانسته‌اند.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۲۲۱و۲۲۲؛ سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱.</ref> در برخی از سخنان امامان(ع) نیز به دو معنای توحید ذاتی اشاره شده است.<ref>نگاه کنید به: شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ش، ص۸۳ و ۸۴، حدیث ۳ و ص۱۶۹، حدیث ۳.</ref>
آیاتی مانند «وَ لَم یَکُن لَه کُفواً أحَد»<ref>سوره توحید، آیه۴.</ref> و «لیس کَمِثلِه شَیء»<ref>سوره شوری، آیه ۱۱</ref> را به معنای نفی مثل و شریک و آیه «قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَد» را ناظر به معنای دوم و نفی ترکیب دانسته‌اند.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۲۲۱و۲۲۲؛ سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱.</ref> در برخی از سخنان امامان(ع) نیز به دو معنای توحید ذاتی اشاره شده است.<ref>نگاه کنید به: شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ش، ص۸۳ و ۸۴، حدیث ۳ و ص۱۶۹، حدیث ۳.</ref> از جمله از [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] نقل شده است:‌ «... هُوَ وَاحِدٌ لَیْسَ لَهُ فِی الْأَشْیَاء شِبْهٌ ... إِنَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَحَدِیُّ الْمَعْنَى يَعْنِی بِهِ أَنَّهُ لَا یَنْقَسِمُ فِی وُجُودٍ وَ لَا عَقْلٍ وَ لَا وَهْمٍ‏؛ خداوند واحدی است که در میان اشیاء مثل و مانندی ندارد .. خداوند احدی المعنی است؛ یعنی او در وجود، عقل و وهم، تقسیم نمی‌پذیرد».<ref>شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ش، ص۸۳ و ۸۴، حدیث ۳.</ref>
 
از جمله از [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] نقل شده است:‌ «... هُوَ وَاحِدٌ لَیْسَ لَهُ فِی الْأَشْیَاء شِبْهٌ ... إِنَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَحَدِیُّ الْمَعْنَى يَعْنِی بِهِ أَنَّهُ لَا یَنْقَسِمُ فِی وُجُودٍ وَ لَا عَقْلٍ وَ لَا وَهْمٍ‏؛ خداوند واحدی است که در میان اشیاء مثل و مانندی ندارد .. خداوند احدی المعنی است؛ یعنی او در وجود، عقل و وهم، تقسیم نمی‌پذیرد».<ref>شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ش، ص۸۳ و ۸۴، حدیث ۳.</ref>


در مقابل توحید ذاتی، شرک ذاتی قرار دارد که اعتقاد به آن موجب خروج از [[اسلام]] و بار شدن احکام مشرک بر قائل آن است.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۷۸.</ref>
در مقابل توحید ذاتی، شرک ذاتی قرار دارد که اعتقاد به آن موجب خروج از [[اسلام]] و بار شدن احکام مشرک بر قائل آن است.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۷۸.</ref>
خط ۲۴: خط ۲۳:


===دلیل نفی مثل و مانند داشتن خداوند===
===دلیل نفی مثل و مانند داشتن خداوند===
مثل و شریک نداشتن خداوند را از طریق وجوب وجود خدا  اثبات کرده‌اند. گفته شده اگر واجب الوجودِ دیگری غیر از خداوند موجود باشد، آن دو یا باهم تمایز و تفاوت دارند یا تمایزی ندارند. اگر بین آن دو، هیچ تمایز و فرقی نباشد، یکی محسوب شده و فرض دو بودن منتفی می‌شود و این خود بر شریک نداشتن خدا دلالت دارد؛ اما اگر میان آن دو تمایز باشد، موجب مرکب بودن آنها می‌شود که در مورد [[واجب الوجود]] باطل است؛ چون ترکیب دلالت بر [[ممکن الوجود]] بودن دارد در حالی که فرض این بود که خداوند واجب الوجود است.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹۱.</ref>
مثل و شریک نداشتن خداوند را از طریق وجوب وجود خدا  اثبات کرده‌اند. گفته شده اگر واجب الوجودِ دیگری غیر از خداوند موجود باشد، آن دو یا باهم تمایز و تفاوت دارند یا تمایزی ندارند. اگر بین آن دو، هیچ تمایز و فرقی نباشد، یکی محسوب شده و فرض دو بودن منتفی می‌شود و این خود بر شریک نداشتن خدا دلالت دارد؛ اما اگر میان آن دو تمایز باشد، موجب مرکب بودن آنها می‌شود که در مورد [[واجب الوجود]] باطل و محال است؛ چون ترکیب دلالت بر [[ممکن الوجود]] بودن دارد در حالی که فرض این بود که خداوند واجب الوجود است.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹۱.</ref>


[[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] در وصیت خود به امام حسن(ع) برای شریک نداشتن خداوند می‌فرماید: اگر خداوند شریکی داشت، پیامبران او نزد تو می‌آمدند و آثار پادشاهی و قدرت او را می‌دیدی و از افعال و ویژگی‌های او آگاه می‌شدی.<ref>نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، نامه ۳۱، ص۳۹۶.</ref>
[[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] در وصیت خود به امام حسن(ع) برای شریک نداشتن خداوند می‌فرماید: اگر خداوند شریکی داشت، پیامبران او نزد تو می‌آمدند و آثار پادشاهی و قدرت او را می‌دیدی و از افعال و ویژگی‌های او آگاه می‌شدی.<ref>نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، نامه ۳۱، ص۳۹۶.</ref>
خط ۳۴: خط ۳۳:
===دلیل نفی ترکیب از خداوند===
===دلیل نفی ترکیب از خداوند===


دلیل نفی ترکیب از ذات خداوند را این‌گونه بیان کرده‌اند که هر مرکبی به اجزایش نیازمند است و هر جزئی از مرکب غیر از آن مرکب است. نیازمندی به غیر از ویژگی‌های ممکن الوجود به شمار می‌رود و هر مرکبی ممکن الوجود است. بنابراین چون خداوند واجب الوجود بالذات است، بنابراین هر گونه ترکیبی (چه ترکیب خارجی و چه ذهنی) از خداوند نفی می‌شود.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹۲.</ref>
دلیل نفی ترکیب از ذات خداوند را این‌گونه بیان کرده‌اند که هر مرکبی به اجزایش نیازمند است و هر جزئی از مرکب غیر از آن مرکب است. نیازمندی به دیگری، از ویژگی‌های ممکن الوجود به شمار می‌رود و هر مرکبی ممکن الوجود است. بنابراین چون خداوند واجب الوجود بالذات است، بنابراین هر گونه ترکیبی (چه ترکیب خارجی و چه ذهنی) از خداوند نفی می‌شود.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹۲.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۰۲۹

ویرایش