Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۸۷
ویرایش
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که قبور مؤمنین و مؤمنات را زیارت کنید؛ چرا که آنان با شما انس میگیرند و از آنان دور شوید دچار وحشت میشوند. همچنین در روایت دیگری به نقل از وی آمده است که اموات خود را زیارت کنید که آنها با زیارت شما شاد میشوند و در زیارت قبور؛ بهویژه زیارت قبور پدر و مادر خود، حاجات خود را از خدا بخواهید و دعا کنید. | در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که قبور مؤمنین و مؤمنات را زیارت کنید؛ چرا که آنان با شما انس میگیرند و از آنان دور شوید دچار وحشت میشوند. همچنین در روایت دیگری به نقل از وی آمده است که اموات خود را زیارت کنید که آنها با زیارت شما شاد میشوند و در زیارت قبور؛ بهویژه زیارت قبور پدر و مادر خود، حاجات خود را از خدا بخواهید و دعا کنید. | ||
==ادله مشروعیت== | |||
عالمان مسلمان برای اثبات مشروعیت زیارت قبور؛ بهویژه زیارت قبور پیامبر(ص) و مؤمنان به ادله زیر استناد کردهاند: | عالمان مسلمان برای اثبات مشروعیت زیارت قبور؛ بهویژه زیارت قبور پیامبر(ص) و مؤمنان به ادله زیر استناد کردهاند: | ||
*'''قرآن:''' [[آیه ۸۴ سوره توبه]] به ماجرای منع و نهی [[پیامبر(ص)]] از نمازگزاردن بر جنازه منافقان و [[دعا]] کردن برای آنها و ایستادن در کنار قبرهایشان اشاره دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۹، ص۳۶۰؛ سوره توبه، آیه ۸۴.</ref> بنا به نظر مفسران این نهی از نمازگزاردن بر جنازه منافقان و ایستادن در کنار قبر آنان دلالت میکند بر این که ایستادن کنار قبر و دعاخواندن، [[عبادت|عبادتی]] مشروع است وگرنه [[خدا|خداوند]]، تنها از انجام آن در کنار قبر منافقان نهی نمیکرد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۰۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۹، ص۳۶۰.</ref> | *'''قرآن:''' [[آیه ۸۴ سوره توبه]] به ماجرای منع و نهی [[پیامبر(ص)]] از نمازگزاردن بر جنازه منافقان و [[دعا]] کردن برای آنها و ایستادن در کنار قبرهایشان اشاره دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۹، ص۳۶۰؛ سوره توبه، آیه ۸۴.</ref> بنا به نظر مفسران این نهی از نمازگزاردن بر جنازه منافقان و ایستادن در کنار قبر آنان دلالت میکند بر این که ایستادن کنار قبر و دعاخواندن، [[عبادت|عبادتی]] مشروع است وگرنه [[خدا|خداوند]]، تنها از انجام آن در کنار قبر منافقان نهی نمیکرد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۰۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۹، ص۳۶۰.</ref> |