Automoderated users، confirmed، movedable، protected، templateeditor
۱٬۹۷۵
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
از نظر سید محمد خامنهای، روح در فلسفه در چند معنا به کار رفته است: | از نظر سید محمد خامنهای، روح در فلسفه در چند معنا به کار رفته است: | ||
# روح بخاری: حرارت و بخاری است که به زعم اطبای قدیم یونان، از قلب در تمام بدن جاری میشود و واسطه میان بدن مادی و نفس ناطقه مجرد است. | #روح بخاری: حرارت و بخاری است که به زعم اطبای قدیم یونان، از قلب در تمام بدن جاری میشود و واسطه میان بدن مادی و نفس ناطقه مجرد است. | ||
# روح به معنای حیات که موجب تحرک و اعمال حیوانی است و به آن قوه حیوانی و روح حیوانی گفته میشود. | #روح به معنای حیات که موجب تحرک و اعمال حیوانی است و به آن قوه حیوانی و روح حیوانی گفته میشود. | ||
# روح به معنای نفس ناطقه که جوهری مجرد است.<ref>خامنهای، روح و نفس، ۱۳۸۷ش، ص۸۲-۸۹.</ref> | #روح به معنای نفس ناطقه که جوهری مجرد است.<ref>خامنهای، روح و نفس، ۱۳۸۷ش، ص۸۲-۸۹.</ref> | ||
از نظر خامنهای، در اصطلاح فلسفه، معنای اول (روح بخاری) متداول است و استعمال روح به معنای نفس ناطقه متداول و مشهور نیست؛ اما به جهت خلط میان آن دو گاهی به جای یکدیگر به کار برده میشوند.<ref>خامنهای، روح و نفس، ۱۳۸۷ش، ص۸۹ و ۹۰.</ref> گفته شده در بیشتر کتابهای ملاصدرا<ref>برای نمونه نگاه کنید به: ملاصدرا، الحکمةالمتعالیه، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۷۴.</ref> نیز روح به معنای روح بخاری به کار رفته و او به پیروی از فلسفه یونان، حقیقت انسان را نفس نامیده است. با این وجود، [[ملاصدرا]] در برخی از موارد و به پیروی از [[قرآن]] و [[حدیث|روایات]]،<ref>برای نمونه نگاه کنید به: ملاصدرا، الحکمةالمتعالیه، ۱۹۸۱م، ج۸، ص۳۰۴.</ref> به نفس ناطقه انسانی نیز روح اطلاق کرده است.<ref>خامنهای، روح و نفس، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۲.</ref> | از نظر خامنهای، در اصطلاح فلسفه، معنای اول (روح بخاری) متداول است و استعمال روح به معنای نفس ناطقه متداول و مشهور نیست؛ اما به جهت خلط میان آن دو گاهی به جای یکدیگر به کار برده میشوند.<ref>خامنهای، روح و نفس، ۱۳۸۷ش، ص۸۹ و ۹۰.</ref> گفته شده در بیشتر کتابهای ملاصدرا<ref>برای نمونه نگاه کنید به: ملاصدرا، الحکمةالمتعالیه، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۷۴.</ref> نیز روح به معنای روح بخاری به کار رفته و او به پیروی از فلسفه یونان، حقیقت انسان را نفس نامیده است. با این وجود، [[ملاصدرا]] در برخی از موارد و به پیروی از [[قرآن]] و [[حدیث|روایات]]،<ref>برای نمونه نگاه کنید به: ملاصدرا، الحکمةالمتعالیه، ۱۹۸۱م، ج۸، ص۳۰۴.</ref> به نفس ناطقه انسانی نیز روح اطلاق کرده است.<ref>خامنهای، روح و نفس، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۲.</ref> | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
==احادیثِ آفرینش ارواح پیش از بدنها== | ==احادیثِ آفرینش ارواح پیش از بدنها== | ||
براساس احادیث متعددی روح انسانها دو هزار سال پیش از بدنهایشان خلق شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۳۸؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۸۷-۸۹ و ۳۵۵-۳۵۷؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۲۴۹.</ref> در بعضی از [[حدیث|احادیث]] روح شیعیان ذکر شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۳۸؛ برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۱۳۵، ح۱۶؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۸۹، ح۱؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۱۸۱.</ref> [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۸، ص۱۴۱.</ref> این روایات را نزدیک به [[تواتر]] و ملاصدرا<ref>ملاصدرا، العرشیة، ص۲۳۹.</ref> با توجه به فراوانی روایات، خلقت ارواح پیش از بدنها را از [[ضروریات مذهب امامیه]] دانسته است. برخی از فیلسوفان و متکلمان مسلمان<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۲۹۴ و ۴۲۲.</ref> همچون شیخ صدوق<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۴۷؛ مکدرموت، اندیشههای کلامی شیخ مفید، ۱۳۷۲ش، ص۴۷۹.</ref> این احادیث را قبول کرده و برخی مانند شیخ مفید،<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۳ق، ص۸۰ و ۸۱.</ref> آن اخبار را به جهت [[خبر واحد]] بودن رد کردهاند. به نقل از غلامرضا فیاضی، بیشتر فیلسوفان مسلمان پیش از ملاصدرا همچون [[ابن سینا]] خلقت روح پیش از بدن را ناممکن شمرده و معتقد بودند که روح هر انسانی زمانی آفریده میشود که بدن او به صورت کامل آفریده شده و آمادگی پذیرش روح را داشته باشد.<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۲۹۵.</ref> به گفته محسنی قندهاری، روایات با نظر [[ملاصدرا]] که معتقد است روح در آغاز به صورت مادی به وجود میآید و به تدریج روحانی و مجرد میگردد (جسمانیة الحدوث و روحانية البقا)، منافات دارد.<ref>محسنی قندهاری، روح از نظر دین، عقل و علم روحی جدید، ۱۳۷۶ش، ص۸۹.</ref> مخالفان خلق ارواح پیش از بدنها، توجیهات زیر را برای روایات بیان کردهاند: | براساس احادیث متعددی روح انسانها دو هزار سال پیش از بدنهایشان خلق شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۳۸؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۸۷-۸۹ و ۳۵۵-۳۵۷؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۲۴۹.</ref> در بعضی از [[حدیث|احادیث]] روح شیعیان ذکر شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۳۸؛ برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۱۳۵، ح۱۶؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۸۹، ح۱؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۱۸۱.</ref> [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۸، ص۱۴۱.</ref> این روایات را نزدیک به [[تواتر]] و ملاصدرا<ref>ملاصدرا، العرشیة، ص۲۳۹.</ref> با توجه به فراوانی روایات، خلقت ارواح پیش از بدنها را از [[ضروریات مذهب امامیه]] دانسته است. برخی از فیلسوفان و متکلمان مسلمان<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۲۹۴ و ۴۲۲.</ref> همچون شیخ صدوق<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۴۷؛ مکدرموت، اندیشههای کلامی شیخ مفید، ۱۳۷۲ش، ص۴۷۹.</ref> این احادیث را قبول کرده و برخی مانند شیخ مفید،<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۳ق، ص۸۰ و ۸۱.</ref> آن اخبار را به جهت [[خبر واحد]] بودن رد کردهاند. به نقل از غلامرضا فیاضی، بیشتر فیلسوفان مسلمان پیش از ملاصدرا همچون [[ابن سینا]] خلقت روح پیش از بدن را ناممکن شمرده و معتقد بودند که روح هر انسانی زمانی آفریده میشود که بدن او به صورت کامل آفریده شده و آمادگی پذیرش روح را داشته باشد.<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۲۹۵.</ref> به گفته محسنی قندهاری، روایات با نظر [[ملاصدرا]] که معتقد است روح در آغاز به صورت مادی به وجود میآید و به تدریج روحانی و مجرد میگردد (جسمانیة الحدوث و روحانية البقا)، منافات دارد.<ref>محسنی قندهاری، روح از نظر دین، عقل و علم روحی جدید، ۱۳۷۶ش، ص۸۹.</ref> مخالفان خلق ارواح پیش از بدنها، توجیهات زیر را برای روایات بیان کردهاند: | ||
# برخی همچون شیخ مفید گفتهاند مراد از ارواح در روایات، [[فرشته|ملائکه]] است. ازاینرو، ملائکه دوهزار سال پیش از بشر آفریده شدهاند.<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۳ق، ص۸۱؛ فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۴۱۶.</ref> | #برخی همچون شیخ مفید گفتهاند مراد از ارواح در روایات، [[فرشته|ملائکه]] است. ازاینرو، ملائکه دوهزار سال پیش از بشر آفریده شدهاند.<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۳ق، ص۸۱؛ فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۴۱۶.</ref> | ||
# ملاصدرا به رغم قبول اعتبار روایات، آنها را به ارواح انسانهای کامل، یعنی پیامبران و امامان معصوم(ع) اختصاص داده است.<ref>ملاصدرا، مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتألهین، ۱۴۲۰ق، ص۱۲۱؛ فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۴۱۷.</ref> | #ملاصدرا به رغم قبول اعتبار روایات، آنها را به ارواح انسانهای کامل، یعنی پیامبران و امامان معصوم(ع) اختصاص داده است.<ref>ملاصدرا، مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتألهین، ۱۴۲۰ق، ص۱۲۱؛ فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۴۱۷.</ref> | ||
# گفته شده مراد احادیث این است که خداوند ارواح را در علم خود طرح و پیریزی کرد و سپس بدنها را آفرید و بعد ارواح را برای آن بدنها به وجود آورد.<ref>مکدرموت، اندیشههای کلامی شیخ مفید، ۱۳۷۲ش، ص۴۸۲.</ref> | #گفته شده مراد احادیث این است که خداوند ارواح را در علم خود طرح و پیریزی کرد و سپس بدنها را آفرید و بعد ارواح را برای آن بدنها به وجود آورد.<ref>مکدرموت، اندیشههای کلامی شیخ مفید، ۱۳۷۲ش، ص۴۸۲.</ref> | ||
غلامرضا فیاضی معتقد است هر سه توجیه با ظاهر و تعابیر روایات ناسازگارند.<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۴۱۷.</ref> گفته شده مراد از دو هزار سال مشخص نیست که سال متعارف این دنیایی است یا غیر از آن است.<ref>بیابانی اسکویی، «[https://www.sid.ir/paper/119810/fa#downloadbottom انسان در عالم اظلله و ارواح: آیات و احادیث]»، ص۱۶.</ref> از این روایات، نکات زیر برداشت شده است: | غلامرضا فیاضی معتقد است هر سه توجیه با ظاهر و تعابیر روایات ناسازگارند.<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۴۱۷.</ref> گفته شده مراد از دو هزار سال مشخص نیست که سال متعارف این دنیایی است یا غیر از آن است.<ref>بیابانی اسکویی، «[https://www.sid.ir/paper/119810/fa#downloadbottom انسان در عالم اظلله و ارواح: آیات و احادیث]»، ص۱۶.</ref> از این روایات، نکات زیر برداشت شده است: | ||
* ارواح پیش از خلق بدن، گروه گروه بودند و گروهی با هم انس و آشنایی و گروهی از همدیگر نفرت داشتند؛ | *ارواح پیش از خلق بدن، گروه گروه بودند و گروهی با هم انس و آشنایی و گروهی از همدیگر نفرت داشتند؛ | ||
* ارواح درجهبندی داشتند و بالاترین درجه مربوط به ارواح پیامبر اسلام(ص)، امامان(ع) و پیامبران(ع) بود؛ | *ارواح درجهبندی داشتند و بالاترین درجه مربوط به ارواح پیامبر اسلام(ص)، امامان(ع) و پیامبران(ع) بود؛ | ||
* [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] به همه ارواح به ویژه ارواح شیعیان معرفی شده اند؛ | *[[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] به همه ارواح به ویژه ارواح شیعیان معرفی شده اند؛ | ||
* در عالم ارواح [[تکلیف]] به [[ایمان]] و [[کفر]] وجود داشته و عدهای از ارواح مؤمن و گروهی کافر بودند؛ | *در عالم ارواح [[تکلیف]] به [[ایمان]] و [[کفر]] وجود داشته و عدهای از ارواح مؤمن و گروهی کافر بودند؛ | ||
* ارواح بدون هیچ تعلق و ارتباطی با بدن زندگی میکردند.<ref>بیابانی اسکویی، «[https://www.sid.ir/paper/119810/fa#downloadbottom انسان در عالم اَظِلِّه و ارواح: آیات و احادیث]»، ص۱۶و۱۷.</ref> | *ارواح بدون هیچ تعلق و ارتباطی با بدن زندگی میکردند.<ref>بیابانی اسکویی، «[https://www.sid.ir/paper/119810/fa#downloadbottom انسان در عالم اَظِلِّه و ارواح: آیات و احادیث]»، ص۱۶و۱۷.</ref> | ||
ادعا شده همه متکلمان مسلمان اتفاق نظر دارند که روح حادث بوده و آفریده شده است برخلاف نظر افلاطون و پیروانش که روح را [[حدوث و قدم|قدیم]] میدانستند.<ref>هادیان، «روح؛ در کلام»، ص۴۲۱.</ref> | ادعا شده همه متکلمان مسلمان اتفاق نظر دارند که روح حادث بوده و آفریده شده است برخلاف نظر افلاطون و پیروانش که روح را [[حدوث و قدم|قدیم]] میدانستند.<ref>هادیان، «روح؛ در کلام»، ص۴۲۱.</ref> | ||
== دلایل اثبات روح انسانی == | ==دلایل اثبات روح انسانی== | ||
گفته شده همه اندیشمندان مسلمان وجود روح را پذیرفته و آن را غیر از بدن دانستهاند.<ref>معلمی، نفس و روح در فلسفه اسلامی و آیات و روایات، ۱۳۹۶ش، ص۱۲۶.</ref> برای اثبات روح انسانی و مغایر بودن آن با بدن، دلایل و شواهد متعددی ارائه شده است<ref>برای نمونه نگاه کنید به: محسنی قندهاری، روح از نظر دین، عقل و علم روحی جدید، ۱۳۷۶ش، ص۱۰-۱۵؛ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۱۶-۲۰.</ref> که برخی از آنها از این قرار است: | گفته شده همه اندیشمندان مسلمان وجود روح را پذیرفته و آن را غیر از بدن دانستهاند.<ref>معلمی، نفس و روح در فلسفه اسلامی و آیات و روایات، ۱۳۹۶ش، ص۱۲۶.</ref> برای اثبات روح انسانی و مغایر بودن آن با بدن، دلایل و شواهد متعددی ارائه شده است<ref>برای نمونه نگاه کنید به: محسنی قندهاری، روح از نظر دین، عقل و علم روحی جدید، ۱۳۷۶ش، ص۱۰-۱۵؛ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۱۶-۲۰.</ref> که برخی از آنها از این قرار است: | ||
# هر انسانی به طور ناخودآگاه، اعضای بدن و حتی خود بدن را به واقعیت دیگری غیر از بدن به نام «من» نسبت میدهد و میگوید دست من، مغز من و بدن من. چنین نسبتی نشان از این است که هر فردی، خود را به واقعیت دیگری وابسته میداند که غیر از شخصیت مادی و ظاهری او است و در پی همه دگرگونیهای بدن و اعضای آن، ثابت است و آن همان روح است.<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۱۷ و ۱۸.</ref> | #هر انسانی به طور ناخودآگاه، اعضای بدن و حتی خود بدن را به واقعیت دیگری غیر از بدن به نام «من» نسبت میدهد و میگوید دست من، مغز من و بدن من. چنین نسبتی نشان از این است که هر فردی، خود را به واقعیت دیگری وابسته میداند که غیر از شخصیت مادی و ظاهری او است و در پی همه دگرگونیهای بدن و اعضای آن، ثابت است و آن همان روح است.<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۱۷ و ۱۸.</ref> | ||
# خوابهای راستین و [[رؤیای صادقه|رؤیاهای صادقهای]] که از امور مخفی یا حوادث آینده خبر میدهند و درستی آنها روشن میشود، دلیلی بر وجود روح دانسته شده است.<ref>محسنی قندهاری، روح از نظر دین، عقل و علم روحی جدید، ۱۳۷۶ش، ص۱۰.</ref> | #خوابهای راستین و [[رؤیای صادقه|رؤیاهای صادقهای]] که از امور مخفی یا حوادث آینده خبر میدهند و درستی آنها روشن میشود، دلیلی بر وجود روح دانسته شده است.<ref>محسنی قندهاری، روح از نظر دین، عقل و علم روحی جدید، ۱۳۷۶ش، ص۱۰.</ref> | ||
# گزارشهای کسانی که از نظر پزشکان مرده بودند؛ اما پس از معالجات دوباره زنده شدند و از عالم ارواح و جدایی از بدن سخن گفتهاند ([[تجربه نزدیک به مرگ|تجربههای نزدیک به مرگ]]). به گفته برخی، این گزارشها به طور قطع وجود روح را ثابت میکنند.<ref>محسنی قندهاری، روح از نظر دین، عقل و علم روحی جدید، ۱۳۷۶ش، ص۱۱ و ۱۲ و ۲۸۶.</ref> | #گزارشهای کسانی که از نظر پزشکان مرده بودند؛ اما پس از معالجات دوباره زنده شدند و از عالم ارواح و جدایی از بدن سخن گفتهاند ([[تجربه نزدیک به مرگ|تجربههای نزدیک به مرگ]]). به گفته برخی، این گزارشها به طور قطع وجود روح را ثابت میکنند.<ref>محسنی قندهاری، روح از نظر دین، عقل و علم روحی جدید، ۱۳۷۶ش، ص۱۱ و ۱۲ و ۲۸۶.</ref> | ||
مادیگرایان وجود روح مستقل و مجرد را انکار میکنند و فکر، اراده و سایر صفات ذهنی و نفسانی را به اعصاب و سلولهای مغز نسبت میدهند.<ref>محسنی قندهاری، روح از نظر دین، عقل و علم روحی جدید، ۱۳۷۶ش، ص۹؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۷؛ کاشف الغطاء، البرزخ و الروح بین الالهیین و المادیین، ۲۰۰۲م، ص۳۸.</ref> | مادیگرایان وجود روح مستقل و مجرد را انکار میکنند و فکر، اراده و سایر صفات ذهنی و نفسانی را به اعصاب و سلولهای مغز نسبت میدهند.<ref>محسنی قندهاری، روح از نظر دین، عقل و علم روحی جدید، ۱۳۷۶ش، ص۹؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۷؛ کاشف الغطاء، البرزخ و الروح بین الالهیین و المادیین، ۲۰۰۲م، ص۳۸.</ref> | ||
خط ۹۶: | خط ۹۵: | ||
جمعی از متکلمان و [[اصحاب حدیث|اهل حدیث]] و همه مادیانگاران، منکر تجرد روح شدهاند.<ref>نگاه کنید به: طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۵۵۱.</ref> علامه مجلسی گفته است دلایل عقلی مسلم بر تجرد یا مادی بودن روح وجود ندارد و ظاهر آیات و روایات دلالت بر مادی بودن آن دارند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۸، ص۱۰۴.</ref> برخی با انکار تجرد روح، آن را جسم لطیف نورانی دانسته و معتقدند هیچ یک از دلایل تجرد روح دلالت بر تجرد آن ندارد؛ بلکه آنچه از دلایل و آیات و روایات استفاده میشود این است که روح از اجسام مادی عنصری نیست.<ref>نوری طبرسی، کفایة الموحدین، انتشارات علمیه اسلامیه، ج۱، ص۲۸۲ و ۲۸۳.</ref> [[محمد صادقی تهرانی]]، مفسر شیعی قرن چهاردهم شمسی، با انکار تجرد روح، گفته است قرآن، [[سنت]]، [[عقل]]، حس و علم، آشکارا بر مادیت روح دلالت دارند. از نظر وی براساس آیاتی که انسان را از خاک دانستهاند، روح انسان نیز برگرفته از خاک و چکیدهای از مغز، سینه و قلب انسان است؛ چنانکه روح حیوانی انسان نیز چکیدهای از اعضای حساس بدن اوست.<ref>صادقی تهرانی، ترجمان فرقان، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۱۶۳ و ۱۶۴.</ref> | جمعی از متکلمان و [[اصحاب حدیث|اهل حدیث]] و همه مادیانگاران، منکر تجرد روح شدهاند.<ref>نگاه کنید به: طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۵۵۱.</ref> علامه مجلسی گفته است دلایل عقلی مسلم بر تجرد یا مادی بودن روح وجود ندارد و ظاهر آیات و روایات دلالت بر مادی بودن آن دارند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۸، ص۱۰۴.</ref> برخی با انکار تجرد روح، آن را جسم لطیف نورانی دانسته و معتقدند هیچ یک از دلایل تجرد روح دلالت بر تجرد آن ندارد؛ بلکه آنچه از دلایل و آیات و روایات استفاده میشود این است که روح از اجسام مادی عنصری نیست.<ref>نوری طبرسی، کفایة الموحدین، انتشارات علمیه اسلامیه، ج۱، ص۲۸۲ و ۲۸۳.</ref> [[محمد صادقی تهرانی]]، مفسر شیعی قرن چهاردهم شمسی، با انکار تجرد روح، گفته است قرآن، [[سنت]]، [[عقل]]، حس و علم، آشکارا بر مادیت روح دلالت دارند. از نظر وی براساس آیاتی که انسان را از خاک دانستهاند، روح انسان نیز برگرفته از خاک و چکیدهای از مغز، سینه و قلب انسان است؛ چنانکه روح حیوانی انسان نیز چکیدهای از اعضای حساس بدن اوست.<ref>صادقی تهرانی، ترجمان فرقان، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۱۶۳ و ۱۶۴.</ref> | ||
=== ارتباط روح و بدن === | ===ارتباط روح و بدن=== | ||
گفته شده ارتباط روح با بدن ارتباط تدبیری است و روح تدبیرکننده بدن است.<ref>محسنی قندهاری، وظائف اعضای بدن، ۱۳۷۴ش، ص۴۵.</ref> به گفته [[جعفر سبحانی]]، از متکلمان شیعی قرن چهاردهم شمسی، از نظر [[فلسفه اسلامی]]، روح یک موجود مستقلی است که تا تجرد کامل پیدا نکند از بدن، اعم از بدن مادی و [[بدن برزخی|مثالی]]، بینیاز نمیشود. روح در دنیا، از طریق اعضای بدن مانند چشم و گوش به فعالیت میپردازد و پس از مرگ بدن مادی، با بدنی لطیفتر از بدن مادی (بدن مثالی) به فعالیت خود ادامه میدهد.<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۱۲.</ref> از نظر برخی محققان، براساس معارف دینی، مسلم است که انسان مرکب از روح و بدن است و هر یک از این دو به صورت مستقل میتوانند وجود داشته باشند. این استقلال و جدایی روح از بدن به [[اجماع|اجماع مسلمانان]] در [[برزخ]] تحقق مییابد.<ref>بیابانی اسکویی، «[https://www.sid.ir/paper/119810/fa#downloadbottom انسان در عالم اظله و ارواح: آیات و احادیث]»، ص۱۰.</ref> | گفته شده ارتباط روح با بدن ارتباط تدبیری است و روح تدبیرکننده بدن است.<ref>محسنی قندهاری، وظائف اعضای بدن، ۱۳۷۴ش، ص۴۵.</ref> به گفته [[جعفر سبحانی]]، از متکلمان شیعی قرن چهاردهم شمسی، از نظر [[فلسفه اسلامی]]، روح یک موجود مستقلی است که تا تجرد کامل پیدا نکند از بدن، اعم از بدن مادی و [[بدن برزخی|مثالی]]، بینیاز نمیشود. روح در دنیا، از طریق اعضای بدن مانند چشم و گوش به فعالیت میپردازد و پس از مرگ بدن مادی، با بدنی لطیفتر از بدن مادی (بدن مثالی) به فعالیت خود ادامه میدهد.<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۱۲.</ref> از نظر برخی محققان، براساس معارف دینی، مسلم است که انسان مرکب از روح و بدن است و هر یک از این دو به صورت مستقل میتوانند وجود داشته باشند. این استقلال و جدایی روح از بدن به [[اجماع|اجماع مسلمانان]] در [[برزخ]] تحقق مییابد.<ref>بیابانی اسکویی، «[https://www.sid.ir/paper/119810/fa#downloadbottom انسان در عالم اظله و ارواح: آیات و احادیث]»، ص۱۰.</ref> | ||
[[محمدآصف محسنی قندهاری]]، به صراحت اعتراف کرده که حقیقت ارتباط روح با بدن را درک نکرده است.<ref>محسنی قندهاری، وظائف اعضای بدن، ۱۳۷۴ش، ص۴۵.</ref> | [[محمدآصف محسنی قندهاری]]، به صراحت اعتراف کرده که حقیقت ارتباط روح با بدن را درک نکرده است.<ref>محسنی قندهاری، وظائف اعضای بدن، ۱۳۷۴ش، ص۴۵.</ref> | ||
== بقای روح پس از مرگ== | ==بقای روح پس از مرگ== | ||
{{اصلی|جاودانگی}} | {{اصلی|جاودانگی}} | ||
بقای روح پس از [[مرگ]] و جدایی از بدن را از معارف مهم قرآن<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۴۷.</ref> و از اصول اعتقادی دین و دینداری شمردهاند.<ref>زمردیان، حقیقت روح، ۱۳۸۳ش، ص۸۸ و ۸۹.</ref> به گفته [[جعفر سبحانی]]، بقای روح پس از مرگ، در فلسفه اسلامی به یک مسئله قطعی درآمده و همه فیلسوفان بزرگ مسلمان همچون [[ابن سینا]]، [[شهابالدین سهروردی|شیخ اشراق]] و [[ملاصدرا]] به آن اعتقاد دارند.<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۴۹.</ref> برخی متکلمان شیعی همچون شیخ صدوق<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۴۷.</ref> نیز معتقدند که روح جاودانه است و با مرگ بدن از بین نمیرود. در مقابل شیخ مفید، بقا و جاودانگی روح را با آیاتی مانند «کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ وَیَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ؛ هر چه بر [زمین] است فانیشونده است و ذات باشکوه و ارجمند پروردگارت باقی خواهد ماند.»<ref>سوره الرحمن، آیه ۲۶ و ۲۷.</ref> در تضاد دانسته و آن را نظر فیلسوفان ملحد و طرفداران تناسخ شمرده است.<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۳ق، ص۸۷.</ref> به گفته حسن معلمی، همه اندیشمندان مسلمان به خلاف ظاهر عبارت شیخ مفید، روح و نفس را باقی و جاویدان میدانند.<ref>معلمی، نفس و روح در فلسفه اسلامی و آیات و روایات، ۱۳۹۶ش، ص۱۲۶.</ref> | بقای روح پس از [[مرگ]] و جدایی از بدن را از معارف مهم قرآن<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۴۷.</ref> و از اصول اعتقادی دین و دینداری شمردهاند.<ref>زمردیان، حقیقت روح، ۱۳۸۳ش، ص۸۸ و ۸۹.</ref> به گفته [[جعفر سبحانی]]، بقای روح پس از مرگ، در فلسفه اسلامی به یک مسئله قطعی درآمده و همه فیلسوفان بزرگ مسلمان همچون [[ابن سینا]]، [[شهابالدین سهروردی|شیخ اشراق]] و [[ملاصدرا]] به آن اعتقاد دارند.<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۴۹.</ref> برخی متکلمان شیعی همچون شیخ صدوق<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۴۷.</ref> نیز معتقدند که روح جاودانه است و با مرگ بدن از بین نمیرود. در مقابل شیخ مفید، بقا و جاودانگی روح را با آیاتی مانند «کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ وَیَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ؛ هر چه بر [زمین] است فانیشونده است و ذات باشکوه و ارجمند پروردگارت باقی خواهد ماند.»<ref>سوره الرحمن، آیه ۲۶ و ۲۷.</ref> در تضاد دانسته و آن را نظر فیلسوفان ملحد و طرفداران تناسخ شمرده است.<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۳ق، ص۸۷.</ref> به گفته حسن معلمی، همه اندیشمندان مسلمان به خلاف ظاهر عبارت شیخ مفید، روح و نفس را باقی و جاویدان میدانند.<ref>معلمی، نفس و روح در فلسفه اسلامی و آیات و روایات، ۱۳۹۶ش، ص۱۲۶.</ref> | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۴: | ||
در صورت واقعی بودن ارتباط با ارواح مردگان، این امر را نشانهای از تجرد روح و زندگی پس از مرگ دانستهاند.<ref>صابری نجفآبادی، جاودانگی انسان در حکمت متعالیه، ۱۳۹۴ش، ص۴۴.</ref> | در صورت واقعی بودن ارتباط با ارواح مردگان، این امر را نشانهای از تجرد روح و زندگی پس از مرگ دانستهاند.<ref>صابری نجفآبادی، جاودانگی انسان در حکمت متعالیه، ۱۳۹۴ش، ص۴۴.</ref> | ||
== کتابشناسی == | ==کتابشناسی== | ||
[[پرونده:تصویر جلد کتاب روح و نفس.jpg|بندانگشتی|کتاب روح و نفس، اثر سید محمد خامنهای]] | [[پرونده:تصویر جلد کتاب روح و نفس.jpg|بندانگشتی|کتاب روح و نفس، اثر سید محمد خامنهای]] | ||
درباره روح آثار متعددی با رویکردهای مختلف منتشر شده است که برخی از آنها عبارتند از: | درباره روح آثار متعددی با رویکردهای مختلف منتشر شده است که برخی از آنها عبارتند از: | ||
* یسألونک عن الروح، اثر فخرالدین رازی (درگذشت ۶۰۶ق)، این کتاب که از تفسیر مفاتیح الغیب فخررازی برگرفته شده، توسط مکتبة القرآن در قاهره به چاپ رسیده است. | * یسألونک عن الروح، اثر فخرالدین رازی (درگذشت ۶۰۶ق)، این کتاب که از تفسیر مفاتیح الغیب فخررازی برگرفته شده، توسط مکتبة القرآن در قاهره به چاپ رسیده است. | ||
* کتاب الروح، اثر ابن قیم جوزی (درگذشت ۷۵۱ق)، مکه، دار عالم الفوائد، چاپ اول، ۱۴۳۲ق. نویسنده با استناد به آیات و روایات، مسائل مرتبط با روح همچون مفهوم روح، ابدی یا فانی بودن آن و [[عذاب قبر]] و [[برزخ]] مطرح کرده است.<ref>«[https://www.farhangemrooz.com/news/61505 الروح ابن قیم جوزی به آلمانی منتشر شد/لزوم نقد ابن قیم در آلمان]»، وبگاه فرهنگ امروز.</ref> | * کتاب الروح، اثر ابن قیم جوزی (درگذشت ۷۵۱ق)، مکه، دار عالم الفوائد، چاپ اول، ۱۴۳۲ق. نویسنده با استناد به آیات و روایات، مسائل مرتبط با روح همچون مفهوم روح، ابدی یا فانی بودن آن و [[عذاب قبر]] و [[برزخ]] مطرح کرده است.<ref>«[https://www.farhangemrooz.com/news/61505 الروح ابن قیم جوزی به آلمانی منتشر شد/لزوم نقد ابن قیم در آلمان]»، وبگاه فرهنگ امروز.</ref> | ||
* اصالت روح از نظر قرآن، [[جعفر سبحانی]]، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۹۳ش. نویسنده در این کتاب مباحث مرتبط با روح را در دوازده بخش و با استناد به آیات قرآن مطرح کرده است. ارتباط روح با بدن، تجرد روح، جاودانگی روح از جمله مباحث این کتاب است.<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۷و۸.</ref> | *اصالت روح از نظر قرآن، [[جعفر سبحانی]]، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۹۳ش. نویسنده در این کتاب مباحث مرتبط با روح را در دوازده بخش و با استناد به آیات قرآن مطرح کرده است. ارتباط روح با بدن، تجرد روح، جاودانگی روح از جمله مباحث این کتاب است.<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۷و۸.</ref> | ||
* نفس و روح در فلسفه اسلامی و آیات و روایات، اثر حسن معلمی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش. | * نفس و روح در فلسفه اسلامی و آیات و روایات، اثر حسن معلمی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش. | ||
* موسوعة الروح، اثر علی بن سعید العبیدی. این کتاب به زبان عربی در چهار جلد و توسط مؤسسة الدرر السنیة منتشر شده است. جلد نخست به دیدگاه اهل سنت، جلد دوم به دیدگاه متکلمان و فیلسوفان، جلد سوم به اهل کتاب و ادیان دیگر و جلد چهارم نیز به دیدگاههای فرقههای معاصر پرداخته است.<ref>«[https://www.noor-book.com/book/review/477292 کتاب موسوعة الروح]»، وبگاه مکتبة نور.</ref> | *موسوعة الروح، اثر علی بن سعید العبیدی. این کتاب به زبان عربی در چهار جلد و توسط مؤسسة الدرر السنیة منتشر شده است. جلد نخست به دیدگاه اهل سنت، جلد دوم به دیدگاه متکلمان و فیلسوفان، جلد سوم به اهل کتاب و ادیان دیگر و جلد چهارم نیز به دیدگاههای فرقههای معاصر پرداخته است.<ref>«[https://www.noor-book.com/book/review/477292 کتاب موسوعة الروح]»، وبگاه مکتبة نور.</ref> | ||
از جمله دیگر کتابهایی که درباره روح چاپ شده عبارتند از: «روح از نظر دین، عقل و علم روحی جدید» نوشته [[محمدآصف محسنی قندهاری]]، «حقیقت روح؛ دانشی اندک از علم الارواح» اثر احمد زمردیان، «روح و نفس» نوشته [[سید محمد خامنهای]] و «الروح فی دراسات المتکلمین و الفلاسفة» اثر محمد سید احمد المسیر. چندین کتاب نیز با عنوان «یسئلونک عن الروح» به زبان عربی و توسط نویسندگان و ناشران مختلف منتشر شده است.<ref>نگاه کنید به: «[https://www.noor-book.com/book/review/480445 کتاب و یسألونک عن الروح]»، مکتبة نور.</ref> | از جمله دیگر کتابهایی که درباره روح چاپ شده عبارتند از: «روح از نظر دین، عقل و علم روحی جدید» نوشته [[محمدآصف محسنی قندهاری]]، «حقیقت روح؛ دانشی اندک از علم الارواح» اثر احمد زمردیان، «روح و نفس» نوشته [[سید محمد خامنهای]] و «الروح فی دراسات المتکلمین و الفلاسفة» اثر محمد سید احمد المسیر. چندین کتاب نیز با عنوان «یسئلونک عن الروح» به زبان عربی و توسط نویسندگان و ناشران مختلف منتشر شده است.<ref>نگاه کنید به: «[https://www.noor-book.com/book/review/480445 کتاب و یسألونک عن الروح]»، مکتبة نور.</ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۶: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
== پیوند به بیرون == | ==پیوند به بیرون== | ||
* «[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/644301 روح و نفس در قرآن و حدیث]». | * «[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/644301 روح و نفس در قرآن و حدیث]». | ||
* «[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/644302 مسأله روح در فلسفه، کلام و عرفان]». | * «[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/644302 مسأله روح در فلسفه، کلام و عرفان]». | ||
* «[http://pwq.bou.ac.ir/article_10375.html وحدت یا دوگانگی روح و نفس ناطقه انسانی در عقل و نقل]». | * «[http://pwq.bou.ac.ir/article_10375.html وحدت یا دوگانگی روح و نفس ناطقه انسانی در عقل و نقل]». | ||
* «[http://ensani.ir/fa/article/361309 تمایز روح و نفس در قرآن کریم و روایات]». | * «[http://ensani.ir/fa/article/361309 تمایز روح و نفس در قرآن کریم و روایات]». | ||
* «[https://rjqk.atu.ac.ir/article_7085.html حقیقت نفس و روح در قرآن و حکمت اسلامی]». | *«[https://rjqk.atu.ac.ir/article_7085.html حقیقت نفس و روح در قرآن و حکمت اسلامی]». | ||
{{کلام اسلامی}} | {{کلام اسلامی}} | ||
{{مرگ در اسلام}} | {{مرگ در اسلام}} |