Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۳٬۹۳۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (←ترور و مرگ) |
||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
عمر در [[۲۶ ذیالحجه]] سال [[سال ۲۳ هجری|۲۳ هجری]] به دست فردی به نام [[ابولؤلؤ]] مجروح شد.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج۷، ص۱۳۷؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۳۶۳ش، ج۳۱، ص۱۱۳.</ref> به گفته طقّوش، ابولؤلؤ اصالتا [[ایرانی]] و خدمتکار [[مغیرة بن شعبه]] بود که برای شکایت از سنگین بودن [[خراج]] خود نزد خلیفه رفته بود.<ref>طقوش، تاریخ الخلفاء الراشدین، ۱۴۲۴ق، ص۳۵۸-۳۵۹.</ref> در روایات [[اهل سنت]] آمده است که [[کعب الاحبار]] به عمر گفت: من در [[تورات]] دیدهام که تو کشته خواهی شد. پس از آن بود که عمر به قتل رسید.<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۷۶.</ref> | عمر در [[۲۶ ذیالحجه]] سال [[سال ۲۳ هجری|۲۳ هجری]] به دست فردی به نام [[ابولؤلؤ]] مجروح شد.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج۷، ص۱۳۷؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۳۶۳ش، ج۳۱، ص۱۱۳.</ref> به گفته طقّوش، ابولؤلؤ اصالتا [[ایرانی]] و خدمتکار [[مغیرة بن شعبه]] بود که برای شکایت از سنگین بودن [[خراج]] خود نزد خلیفه رفته بود.<ref>طقوش، تاریخ الخلفاء الراشدین، ۱۴۲۴ق، ص۳۵۸-۳۵۹.</ref> در روایات [[اهل سنت]] آمده است که [[کعب الاحبار]] به عمر گفت: من در [[تورات]] دیدهام که تو کشته خواهی شد. پس از آن بود که عمر به قتل رسید.<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۷۶.</ref> | ||
عمر سه روز بعد از مجروح شدن، در سن | عمر سه روز بعد از مجروح شدن، در سن ۶۳ سالگی از دنیا رفت و کنار قبر ابوبکر دفن شد.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج۷، ص۱۳۸.</ref>{{یاد|درباره سن عمر در هنگام مرگ، اقوال دیگری نیز ذکر شده است.(سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۱ق، ص۱۳۶.)}} در [[ایران]] و [[عراق]]، روز [[نهم ربیعالاول]] نیز روز مرگ عمر دانسته میشود که پیشینه آن به دوره [[آل بویه]] بازمیگردد.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص۱۰۳۷-۱۰۳۹؛ صادقی کاشانی، «نهم ربیع، روز امامت و مهدویت»، ص۴۳.</ref> | ||
از عمر نقل شده که در روزهای پایانی عمرش میگفت: کاش مادرم مرا نزائیده بود؛ کاش هیچ نبودم؛ کاش به فراموشی سپرده شده بودم.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبرى، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۲۷۴.</ref> | از عمر نقل شده که در روزهای پایانی عمرش میگفت: کاش مادرم مرا نزائیده بود؛ کاش هیچ نبودم؛ کاش به فراموشی سپرده شده بودم.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبرى، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۲۷۴.</ref> | ||