۵٬۴۰۳
ویرایش
(ابرابزار) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{اعتقادات شیعه}} | {{اعتقادات شیعه}} | ||
'''عِلم ذاتی خداوند''' علم [[خدا|خداوند]] به ذات خود و به اشیاء در مرتبه ذات و قبل از ایجاد آنها است. | '''عِلم ذاتی خداوند''' علم [[خدا|خداوند]] به ذات خود و به اشیاء در مرتبه ذات و قبل از ایجاد آنها است. | ||
اگر چه برخی به انکار علم خداوند به ذات خویش و علم او به موجودات پرداختهاند، امّا اکثر [[متکلم|الهیدانان]] بر این که «علم» یکی از [[صفات ذات|صفات ذاتی]] و کمالی خداوند است، اتفاق نظر دارند و اختلاف دیدگاهها فقط در حدود و چگونگی علم خداوند به ذات خویش و به موجودات پیش از پیدایش آنها است. | اگر چه برخی به انکار علم خداوند به ذات خویش و علم او به موجودات پرداختهاند، امّا اکثر [[متکلم|الهیدانان]] بر این که «علم» یکی از [[صفات ذات|صفات ذاتی]] و کمالی خداوند است، اتفاق نظر دارند و اختلاف دیدگاهها فقط در حدود و چگونگی علم خداوند به ذات خویش و به موجودات پیش از پیدایش آنها است. | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
از معروفترین [[آیات|آیاتی]] که ناظر به علم ذاتی خداوند هست، میتوان به آیه ۱۴[[سوره ملک]] و آیه ۲۱ [[سوره حجر]] اشاره کرد. همچنین در منابع [[حدیث|روایی]] مانند [[توحید صدوق|توحید شیخ صدوق]]، در ابواب «علم» و «صفات ذات» و در [[اصول کافی]] در باب «صفات ذات»، [[حدیث|احادیثی]] وارد شده است که مربوط به علم ذاتی خداوند است. | از معروفترین [[آیات|آیاتی]] که ناظر به علم ذاتی خداوند هست، میتوان به آیه ۱۴[[سوره ملک]] و آیه ۲۱ [[سوره حجر]] اشاره کرد. همچنین در منابع [[حدیث|روایی]] مانند [[توحید صدوق|توحید شیخ صدوق]]، در ابواب «علم» و «صفات ذات» و در [[اصول کافی]] در باب «صفات ذات»، [[حدیث|احادیثی]] وارد شده است که مربوط به علم ذاتی خداوند است. | ||
==مفهومشناسی== | == مفهومشناسی == | ||
علم ذاتی خداوند در مقابل [[علم فعلی خداوند|علم فعلی]]، به معنای علم [[خداوند]] به ذات خویش و به اشیاء در مرتبه ذات و قبل از ایجاد آنها است.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۲۴۶.</ref> علم از [[صفات ذات]] در مقابل [[صفات فعل]] است.<ref>سبحانی، محاضرات، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۸۶.</ref> صفات ذات، صفاتی هستند که عین ذات [[الله|حق تعالی]] هستند<ref>لاهیجی، شوارق الالهام، ۱۴۳۱ق، ج۵، ص۳۰۸.</ref> و از مقام ذات انتزاع میشوند.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۴۶۱.</ref> | علم ذاتی خداوند در مقابل [[علم فعلی خداوند|علم فعلی]]، به معنای علم [[خداوند]] به ذات خویش و به اشیاء در مرتبه ذات و قبل از ایجاد آنها است.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۲۴۶.</ref> علم از [[صفات ذات]] در مقابل [[صفات فعل]] است.<ref>سبحانی، محاضرات، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۸۶.</ref> صفات ذات، صفاتی هستند که عین ذات [[الله|حق تعالی]] هستند<ref>لاهیجی، شوارق الالهام، ۱۴۳۱ق، ج۵، ص۳۰۸.</ref> و از مقام ذات انتزاع میشوند.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۴۶۱.</ref> | ||
واژه «علم» معانی مختلفی دارد<ref>سروش، علم | واژه «علم» معانی مختلفی دارد<ref>سروش، علم چیست، فلسفه چیست؟، ۱۳۹۳ش، ص۱.</ref> و منظور از علم در بحث «علم ذاتی خداوند» مطلق ادراک، اعم از حصولی{{یاد|علم، به علم حصولی و علم حضوری تقسیم میشود. علم حصولی عبارت است از: حصول صورت معلوم در نزد عالم و علم حضوری، حضور خود معلوم به وجود خارجی در نزد عالم است. علم نفس به خودش و به صفات و افعالش، از نوع علم حضوری بهشمار میرود. (مظفر، المنطق، ۱۳۸۸ش، ص۱۳.)}} و حضوری است.<ref>سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۹۶.</ref> | ||
[[فلسفه|فلاسفه]]، مفهوم «علم» را بدیهی و بینیاز از تعریف میدانند.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۲۷۹.</ref>[[ملاصدرا]] تعریف آن را براساس الفاظ مترادف و | [[فلسفه|فلاسفه]]، مفهوم «علم» را بدیهی و بینیاز از تعریف میدانند.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۲۷۹.</ref>[[ملاصدرا]] تعریف آن را براساس الفاظ مترادف و صرفاً برای تنبه به ذهن، ممکن دانسته<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۲۷۸.</ref>و معتقد است که علم از سنخ وجود<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۲۷۸.</ref>و حقیقتی مجرد{{یاد|مجرد، در اصطلاح فلسفی در مقابل مادی، به موجودی گفته میشود که عاری از خواص اشیاء مادی و جسمانی مانند: بُعد، شکل، رنگ و جرم است. (مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۱۵۹–۱۶۳.)}} از ماده است<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۲۹۴.</ref>که در وجود یا ذات مجرد دیگری مانند نَفْسْ حضور مییابد.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۱۵۸؛ طباطبایی، بدایة الحکمة، ۱۴۳۳ق، ص۱۳۸.</ref> | ||
بنا به گفتهٔ [[آیت الله سبحانی]]، الهیدانان بر این که «علم» یکی از [[صفات ذاتی]] و کمالی خداوند است، اتفاق نظر دارند و اختلاف فقط در حدود علم الهی و کیفیت آن است.<ref>سبحانی، المحاضرات، ۱۴۲۸ق، ص۹۶.</ref> | بنا به گفتهٔ [[آیت الله سبحانی]]، الهیدانان بر این که «علم» یکی از [[صفات ذاتی]] و کمالی خداوند است، اتفاق نظر دارند و اختلاف فقط در حدود علم الهی و کیفیت آن است.<ref>سبحانی، المحاضرات، ۱۴۲۸ق، ص۹۶.</ref> | ||
==پیشینه تاریخی بحث== | == پیشینه تاریخی بحث == | ||
نخستین فیلسوفی که در باب علم [[خداوند]] به موجودات پیش از ایجاد آنها اظهار نظر کرده، [[افلاطون]] در قرن پنجم قبل از میلاد است.<ref>حاجیها و دیگران، «علم پیشین الهی از دیدگاه حکمت صدرایی و سینوی و تطبیق آن با آیات و روایات»، ص۴۹.</ref> او معتقد بود که علم خداوند به اشیاء از طریق علم او به «مُثُل»{{یاد|«مُثُل» در نظر افلاطون، کلیات عینی مستقل و | نخستین فیلسوفی که در باب علم [[خداوند]] به موجودات پیش از ایجاد آنها اظهار نظر کرده، [[افلاطون]] در قرن پنجم قبل از میلاد است.<ref>حاجیها و دیگران، «علم پیشین الهی از دیدگاه حکمت صدرایی و سینوی و تطبیق آن با آیات و روایات»، ص۴۹.</ref> او معتقد بود که علم خداوند به اشیاء از طریق علم او به «مُثُل»{{یاد|«مُثُل» در نظر افلاطون، کلیات عینی مستقل و غیرقابل تغییری که در یک عالم متعالی و جدای از اشیاء محسوس هستند و اشیاء محسوس روگرفتی از این واقعیات کلیاند. (کاپلستون، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۹۶.)}} صورت میگیرد و خداوند این اشیاء را بر طبق الگوی صُور موجود در «عالم مثال» میسازد.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۲۱۹.</ref> | ||
بعد از افلاطون، [[ارسطو]] به بحث | بعد از افلاطون، [[ارسطو]] به بحث دربارهٔ علم الهی پرداخته است.<ref>حاجیها و دیگران، «علم پیشین الهی از دیدگاه حکمت صدرایی و سینوی و تطبیق آن با آیات و روایات»، ص۴۹.</ref> در نظر ارسطو، فعالیت خدا (مُحَرِّک نامتحرّک) به حکم آن که غیر مادی است، باید روحانی و عقلانی باشد؛ یعنی فعالیت خدا فکر است<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۶۱.</ref> امّا متعلق فکر او باید بهتر از همه متعلقات ممکن باشد و مستلزم تغییر نباشد.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۶۱.</ref>در نظر او، خدا نمیتواند خارج از خود هیچ متعلقی برای فکر کردن داشته باشد؛ زیرا معنی این سخن آن است که او غایتی خارج از خود دارد، بنابراین خدا فقط به ذات خودش علم دارد.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۶۱.</ref> | ||
در سنت [[فلسفه]] اسلامی، [[فارابی]] نخستین فیلسوفی است که چگونگی علم پیشین حق تعالی به اشیاء را مورد بحث قرار داده است.<ref>حاجیها و دیگران، «علم پیشین الهی از دیدگاه حکمت صدرایی و سینوی و تطبیق آن با آیات و روایات»، ص۴۹.</ref> | در سنت [[فلسفه]] اسلامی، [[فارابی]] نخستین فیلسوفی است که چگونگی علم پیشین حق تعالی به اشیاء را مورد بحث قرار داده است.<ref>حاجیها و دیگران، «علم پیشین الهی از دیدگاه حکمت صدرایی و سینوی و تطبیق آن با آیات و روایات»، ص۴۹.</ref> | ||
==جایگاه و مقام بحث== | == جایگاه و مقام بحث == | ||
[[آیت الله مصباح یزدی]]، بحث | [[آیت الله مصباح یزدی]]، بحث دربارهٔ علم خداوند را یکی از دشوارترین مباحث در [[فلسفه]] و [[کلام]] میداند.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۴۷۱.</ref> این مبحث، در فلسفه در بخش [[الهیات]] به معنی الاخص{{یاد|الهیات به معنی الاخص، بخشی از فلسفه است که موضوع آن، شناخت حق تعالی، صفات و افعال او است. (مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۵، ص۴۷۰.)}} مطرح شده است.<ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۱۴۳۷ق، ج۲،</ref> [[ابن سینا]] در فصل ششم از مقاله هشتم [[الهیات شفا]] به بررسی علم ذاتی خداوند پرداخته است<ref>ابن سینا، الالهیات شفا، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۸۰.</ref>و در نمط چهارم کتاب [[الاشارات و التنبیهات]]، در «اشاره ۲۸» به اثبات علم خداوند،<ref>طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۶۵.</ref> در نمط هفتم در «تنبیه ۱۳» به بیان علم او به ذات خویش<ref>طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۲۹۸.</ref> و در «اشاره ۱۵» از همین نمط به بیان علم خداوند به جمیع موجودات و کیفیت آن، پرداخته است.<ref>طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۲۹۹.</ref>[[ملاصدرا]] در «موقِف سوم» از «سَفر سوم» [[اسفار اربعه]] به اثبات علم حق تعالی به ذاتش و علم او به موجودات خارج از ذاتش پرداخته است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۴۹.</ref>[[علامه طباطبایی]] در کتابهای [[بدایة الحکمة]] و [[نهایة الحکمة]]، علم ذاتی خداوند را بعد از اثبات وجود خداوند و ذیل عنوان «علم واجب» بررسی کرده است<ref>طباطبایی، بدایة الحکمة، ۱۴۳۳ق، ص۱۶۳؛ طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۳۵۰.</ref>و در مقاله چهاردهم از کتاب [[اصول فلسفه و روش رئالیسم]] ذیل عنوان «خدای هستی همهٔ کمالات را دارد» به اثبات و بیان علم ذاتی خداوند پرداخته است.<ref>مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۸۹ش، ج۵، ص۱۷۱.</ref>مبحث علم ذاتی خداوند در کتابهای کلامی در ذیل عنوان [[صفات ذات|صفات ذاتی]] خداوند مورد بحث واقع شده است.<ref>طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۱۹۲؛ لاهیجی، شوارق الالهام، ۱۴۳۱ق، ج۵، ص۱۱۹؛ ایجی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۶۴.</ref> | ||
==برهان بر علم ذاتی خداوند== | == برهان بر علم ذاتی خداوند == | ||
[[فلسفه|فلاسفه]] و [[متکلمین]] براهین متعددی برای اثبات علم ذاتی خداوند ارائه کردهاند که برخی از آنها عبارتند از: | [[فلسفه|فلاسفه]] و [[متکلمین]] براهین متعددی برای اثبات علم ذاتی خداوند ارائه کردهاند که برخی از آنها عبارتند از: | ||
===دلیل کمال=== | === دلیل کمال === | ||
ذات خداوند که وجوب صرف و فعلیت محض است، مبدأ وجود و کمالات وجودی همهٔ موجودات جهان هستی است.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۲۶۵.</ref> از جمله برخی از این موجودات، آنهایی هستند که به ذات خویش عالماند. پس حق تعالی که اعطا کننده این کمالات است نیز باید عالم به ذات خویش باشد؛ زیرا محال است اعطاء کننده یک کمالی فاقد آن کمال باشد.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۴۰۴ق، ج۶، | ذات خداوند که وجوب صرف و فعلیت محض است، مبدأ وجود و کمالات وجودی همهٔ موجودات جهان هستی است.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۲۶۵.</ref> از جمله برخی از این موجودات، آنهایی هستند که به ذات خویش عالماند. پس حق تعالی که اعطا کننده این کمالات است نیز باید عالم به ذات خویش باشد؛ زیرا محال است اعطاء کننده یک کمالی فاقد آن کمال باشد.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۷۶؛ سبزواری، شرح منظومه، ۱۴۳۷ق، ج۱، ص۴۷۲؛ مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۱۷۵.</ref>[[علامه طباطبایی]] همین روش را برای اثبات صفات خداوند و بویژه علم ذاتی او، در کتاب [[المیزان]] بهکار برده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۸، ص۴۵۸–۴۵۹.</ref> [[آیت الله سبحانی]] در کتاب [[محاضرات]]، این برهان را به این صورت تقریر کرده است: خداوند سبحان، انسان را عالِم به ذات خویش آفریده است و اعطاکننده یک کمال، عقلاً محال است که خالی از آن کمال باشد؛ بلکه آن کمال را باید به وجه اتمّ و اکمل داشته باشد. پس خداوند سبحان به ذات خویش به نحو اتمّ و اکمل علم دارد.<ref>سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۹۶.</ref> | ||
===دلیل تجرّد=== | === دلیل تجرّد === | ||
همه [[فلاسفه]] و [[متکلمین]] در این که خداوند موجودی مجرد و غیر مادی است، اتفاق نظر دارند<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، | همه [[فلاسفه]] و [[متکلمین]] در این که خداوند موجودی مجرد و غیر مادی است، اتفاق نظر دارند<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۴۴۷؛ حلی، کشف المراد، ص۲۸۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱۴.</ref>و موجود مجرد، به علم حضوری ذاتش را ادراک میکند؛ زیرا علم، همان حضور مجرد برای مجرد است و ذات مجرد در نزد خودش حاصل و حاضر است<ref>طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۶۵؛ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۴۵۵؛ حلی، کشف المراد، ص۲۸۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱۵؛ مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۸۹ش، ج۵، ص۱۷۶؛ طباطبایی؛ نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۳۱۸.</ref>بنابراین خداوند به علم حضوری، ذاتش را ادراک میکند<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۲۱۷؛ حلی، کشف المراد، ص۲۸۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱۵.</ref>و از آنجا که خداوند متعال به ذات خود علم دارد و ذاتش علّت تامهٔ همه موجودات است پس به همهٔ موجودات نیز علم دارد.<ref>ابن سینا، الالهیات شفا، ج۱، ص۳۸۴؛ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۴۴۵؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۴، ۱۱۵؛ مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۸۹ش، ج۵، ص۱۷۶.</ref>[[محقق دوانی]] معتقد است که حقیقت علم، عدم غیبت مجرد از مجرد است و از آنجا که خداوند در اعلامرتبه تجرد است پس خود، علم و معلوم است.<ref>محمدخانی، «محقق دوانی و مسئله علم الهی»، ص۱۲۶.</ref> | ||
==دیدگاه منکران علم ذاتی خداوند== | == دیدگاه منکران علم ذاتی خداوند == | ||
گروهی از منکران، علم خداوند به ذاتش را انکار میکنند و عدهای علم او به ذاتش را میپذیرند؛ امّا علم به غیر ذات (موجودات) را نفی میکنند.<ref>ایجی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، | گروهی از منکران، علم خداوند به ذاتش را انکار میکنند و عدهای علم او به ذاتش را میپذیرند؛ امّا علم به غیر ذات (موجودات) را نفی میکنند.<ref>ایجی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۷۱–۷۳.</ref> بعضی از این استدلالها عبارتند از: | ||
۱. برخی گفتهاند که خداوند علم به ذات خویش ندارد؛ زیرا علم یا از مقوله اضافه است | ۱. برخی گفتهاند که خداوند علم به ذات خویش ندارد؛ زیرا علم یا از مقوله اضافه است یا این که عبارت است از حضور صورت شئ معلوم در نزد عالم و در این دو صورت، علم خداوند به ذات خویش محال میباشد؛<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۸۰.</ref>امّا صورت اول محال است؛ زیرا اضافه، وابسته به طرفین است و آن بین یک چیز و خودش قابل تصور نیست. در علم ذات به خودش، طرفین معنا ندارد و فقط سخن از وجود ذات است و امّا در حالت دوم، لازم میآید که صورتی مثل ذات خداوند و مساوی با آن در نزد ذاتش حاضر باشد و این محال است؛<ref>سبزواری، شرح منظومه، ۱۴۳۷ق، ج۱، ص۴۷۸.</ref>زیرا واجب تعالی واحد است و وجود دو یا چند [[واجب الوجود]] در عالم، محال است.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۲۲۵.</ref> | ||
'''نقد و بررسی:''' | '''نقد و بررسی:''' | ||
قائلین به علم ذاتی خداوند در پاسخ گفتهاند که اولاً، علم از مقوله اضافه نیست که مبتنی بر دو طرف باشد؛ زیرا ما میتوانیم به معدوم علم داشته باشیم و معدوم چیزی نیست که بخواهد طرف اضافه واقع شود<ref>سبزواری، شرح منظومه، ۱۴۳۷ق، ج۱، | قائلین به علم ذاتی خداوند در پاسخ گفتهاند که اولاً، علم از مقوله اضافه نیست که مبتنی بر دو طرف باشد؛ زیرا ما میتوانیم به معدوم علم داشته باشیم و معدوم چیزی نیست که بخواهد طرف اضافه واقع شود<ref>سبزواری، شرح منظومه، ۱۴۳۷ق، ج۱، ص۲۱۸؛ طباطبایی، بدایة الحکمة، ۱۴۳۳ق، ص۳۶.</ref>و به فرض که علم را از مقوله اضافه بدانیم، نمیتوان پذیرفت که برای برقراری نسبت و اضافه، فقط باید طرفین حقیقی وجود داشته باشند بلکه طرفین اعتباری نیز کفایت میکند.<ref>ایجی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۷۱.</ref> پس در مورد ذات حق تعالی نیز تغایر مفهومی و اعتباری جهت اتصاف علم الهی کافی است و مفاهیم علم، عالم و معلوم همگی از همان وجود بسیط محض انتزاع میشوند.<ref>سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۹۸؛ دهقانی و بلانیان، «اقتراحی در باب علم پیشین الهی با تکیه بر آموزههایی از فلسفه ملاصدرا»، ص۲۴۹.</ref> | ||
ثانیاً، اساساً علم ذات به خودش، اعم از علم الهی و بشری، از سنخ علم حصولی نیست تا قائل به حضور صورت معلوم نزد عالم بشویم؛ بلکه از سنخ علم حضوری است<ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۱۴۳۷ق، ج۱، | ثانیاً، اساساً علم ذات به خودش، اعم از علم الهی و بشری، از سنخ علم حصولی نیست تا قائل به حضور صورت معلوم نزد عالم بشویم؛ بلکه از سنخ علم حضوری است<ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۱۴۳۷ق، ج۱، ص۴۷۸؛ دهقانی و بلانیان، «اقتراحی در باب علم پیشین الهی با تکیه بر آموزههایی از فلسفه ملاصدرا»، ص۲۴۹.</ref> و در علم حضوری، ذات مجرد نزد خودش حاضر است و واسطهای در کار نیست.<ref>سبحانی، المحاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۹۵.</ref> | ||
۲. خداوند فقط به ذاتش علم دارد و به غیر ذاتش علم ندارد؛ یعنی به معلولهایش علم ندارد؛ زیرا ذات خداوند ازلی است و همه معلولها و مخلوقهای او حادث و غیر ازلی | ۲. خداوند فقط به ذاتش علم دارد و به غیر ذاتش علم ندارد؛ یعنی به معلولهایش علم ندارد؛ زیرا ذات خداوند ازلی است و همه معلولها و مخلوقهای او حادث و غیر ازلی هستند، از طرفی علم، تابع معلوم است و لازم میآید که معلولها و مخلوقات خداوند ازلی باشند و آن محال است؛ بنابراین خداوند به غیر ذاتش؛ یعنی به معلولها و مخلوقاتش علم ندارد.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۷۹؛ سبزواری، شرح منظومه، ۱۴۳۷ق، ج۱، ص۴۷۸.</ref> | ||
'''نقد و بررسی:''' | '''نقد و بررسی:''' | ||
در نظر اکثر فلاسفه و متکلمین، این استدلال تمام نیست؛ زیرا اولاً، تعلق علم ازلی به یک چیز، مستلزم آن نیست که معلوم با وجود خاص خود از ازل تحقق داشته باشد<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، | در نظر اکثر فلاسفه و متکلمین، این استدلال تمام نیست؛ زیرا اولاً، تعلق علم ازلی به یک چیز، مستلزم آن نیست که معلوم با وجود خاص خود از ازل تحقق داشته باشد<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۲۴۷؛ شیروانی، شرح بدایة الحکمة، ۱۳۹۳ش، ج۴، ص۱۰۸.</ref>و ثانیاً، متابعت علم از معلوم در علم حصولی قابل تصور است؛ در حالی که خداوند علّت موجودات و مجرد محض است و علم حضوری به معلولها و مخلوقاتش در مقام ذات دارد.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۲۴۸.</ref> | ||
==دیدگاهها | == دیدگاهها دربارهٔ علم خداوند به اشیاء قبل از پیدایش آنها == | ||
[[ملاصدرا]] بحث | [[ملاصدرا]] بحث دربارهٔ علم ذاتی خداوند را از پیچیدهترین و بحث برانگیزترین مسائل حِکمی میداند که بسیاری در حل آن به بیراهه رفتهاند.<ref>ملاصدرا، مبدأ و معاد، ۱۳۵۴ش، ص۹۰.</ref>[[سید جواد مصطفوی]] در شرحش بر کتاب [[اصول کافی]] به وجود ۳۲ قول در این مبحث اشاره کرده است.<ref>مصطفوی، شرح و ترجمه اصول کافی، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۱۴۹.</ref>برخی از معروفترین این اقوال<ref>شیروانی، شرح و ترجمه بدایة الحکمة، ۱۳۹۳ش، ج۴، ص۱۰۷.</ref>عبارتند از: | ||
===دیدگاه ابن سینا و برخی پیروان او=== | |||
=== دیدگاه ابن سینا و برخی پیروان او === | |||
خداوند به ذاتش علم حضوری و به اشیاء پیش از پیدایش آنها، علم تفصیلی حصولی دارد.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ۲۵۰.</ref> بیان استدلال به این صورت است: | خداوند به ذاتش علم حضوری و به اشیاء پیش از پیدایش آنها، علم تفصیلی حصولی دارد.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ۲۵۰.</ref> بیان استدلال به این صورت است: | ||
#خداوند به ذات خودش علم دارد و ذات خداوند علّت تحقق اشیاء است و علم به علّت، مستلزم علم به معلول است. پس خداوند به اشیاء پیش از آفرینش آنها علم دارد.<ref>ابن سینا، الهیات شفا، ۱۴۰۴ق، ج۱، | # خداوند به ذات خودش علم دارد و ذات خداوند علّت تحقق اشیاء است و علم به علّت، مستلزم علم به معلول است. پس خداوند به اشیاء پیش از آفرینش آنها علم دارد.<ref>ابن سینا، الهیات شفا، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۸۴؛ شیروانی، شرح و ترجمه بدایة الحکمة، ۱۳۹۳ش، ج۴، ۱۳.</ref> | ||
#علم بدون متعلق(معلوم) ممکن نیست؛ زیرا حقیقتی دارای اضافه است و این متعلق باید وجود داشته باشد.<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، نشرالبلاغه، ص۱۳۲.</ref> | # علم بدون متعلق (معلوم) ممکن نیست؛ زیرا حقیقتی دارای اضافه است و این متعلق باید وجود داشته باشد.<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، نشرالبلاغه، ص۱۳۲.</ref> | ||
#پس متعلق علم خداوند که همان اشیاء قبل از ایجاد هستند، باید از ازل وجود داشته باشند.<ref>شیروانی، شرح و ترجمه بدایة الحکمة، ۱۳۹۳ش، ج۴، ۱۳.</ref> | # پس متعلق علم خداوند که همان اشیاء قبل از ایجاد هستند، باید از ازل وجود داشته باشند.<ref>شیروانی، شرح و ترجمه بدایة الحکمة، ۱۳۹۳ش، ج۴، ۱۳.</ref> | ||
#تحقق این اشیاء در ازل یا با وجود عینیشان و همراه با قیود و عوارض است | # تحقق این اشیاء در ازل یا با وجود عینیشان و همراه با قیود و عوارض است یا این که با صورتهای علمی و عقلیشان در ذات خداوند حضور دارند.<ref>شیروانی، شرح و ترجمه بدایة الحکمة، ۱۳۹۳ش، ج۴، ۱۳.</ref> | ||
#تحقق این اشیاء در ازل، محال است که به وجود عینی و همراه با عوارض و قیود باشد؛ زیرا لازم میآید اشیاء نیز قدیم و ازلی باشند در حالی که حادث و تدریجیاند.<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، نشرالبلاغه، ص۱۳۱.</ref> | # تحقق این اشیاء در ازل، محال است که به وجود عینی و همراه با عوارض و قیود باشد؛ زیرا لازم میآید اشیاء نیز قدیم و ازلی باشند در حالی که حادث و تدریجیاند.<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، نشرالبلاغه، ص۱۳۱.</ref> | ||
#بنابراین، تمام موجودات، پیش از پیدایش آنها، با صورتهای علمی و عقلیشان در ذات خداوند حاضرند و از ناحیه ذات او و به آن وابستهاند.<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، نشرالبلاغه، ص۱۳۰.</ref> | # بنابراین، تمام موجودات، پیش از پیدایش آنها، با صورتهای علمی و عقلیشان در ذات خداوند حاضرند و از ناحیه ذات او و به آن وابستهاند.<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، نشرالبلاغه، ص۱۳۰.</ref> | ||
===دیدگاه شیخ اشراق و برخی پیروان او=== | === دیدگاه شیخ اشراق و برخی پیروان او === | ||
علم خداوند به موجودات، پیش از پیدایش آنها، علم اجمالی بوده و پس از پیدایش آنها، علم حضوری تفصیلی است و همه موجودات، با وجود عینیشان نزد او حاضرند<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۲۴۹.</ref> و علم او به اشیاء، بدون وساطت صورتهای عقلی است.<ref>شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ۱۳۸۰ش، ص۳۵۰.</ref>بیان استدلال به این صورت است: | علم خداوند به موجودات، پیش از پیدایش آنها، علم اجمالی بوده و پس از پیدایش آنها، علم حضوری تفصیلی است و همه موجودات، با وجود عینیشان نزد او حاضرند<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص۲۴۹.</ref> و علم او به اشیاء، بدون وساطت صورتهای عقلی است.<ref>شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ۱۳۸۰ش، ص۳۵۰.</ref>بیان استدلال به این صورت است: | ||
#نفس انسان به قوای خودش و به بدن، علم حضوری دارد و دلیل آن، تسلط داشتن نفس بر بدن و قوای خودش است که اگر این سلطه بر اشیاء خارجی نیز حاصل شود به آنها نیز علم حضوری خواهد داشت.<ref>شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ۱۳۸۰، ص۲۴۹.</ref> | # نفس انسان به قوای خودش و به بدن، علم حضوری دارد و دلیل آن، تسلط داشتن نفس بر بدن و قوای خودش است که اگر این سلطه بر اشیاء خارجی نیز حاصل شود به آنها نیز علم حضوری خواهد داشت.<ref>شیخ اشراق، حکمة الاشراق، ۱۳۸۰، ص۲۴۹.</ref> | ||
#هر کمالی که برای یک موجودی ثابت باشد در صورتی که برای خداوند محال و ممتنع نباشد، میتوان آن کمال را به او نسبت داد و آن کمال برای خداوند ضرورت و وجوب دارد؛ زیرا هیچ چیز امکانی در او نیست.<ref>شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ۱۳۸۵ش، ص۳۸۱.</ref> | # هر کمالی که برای یک موجودی ثابت باشد در صورتی که برای خداوند محال و ممتنع نباشد، میتوان آن کمال را به او نسبت داد و آن کمال برای خداوند ضرورت و وجوب دارد؛ زیرا هیچ چیز امکانی در او نیست.<ref>شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ۱۳۸۵ش، ص۳۸۱.</ref> | ||
#از آنجا که نفس انسان، علم حضوری به افعال خود دارد و این علم حضوری کمال محسوب میشود و ثبوت آن برای خداوند ممتنع نمیباشد، پس خداوند علم حضوری به افعال خود دارد و این کمال به نحو ضرورت و وجوب برای او ثابت است.<ref>شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ۱۳۸۵ش، ص۳۸۱.</ref> | # از آنجا که نفس انسان، علم حضوری به افعال خود دارد و این علم حضوری کمال محسوب میشود و ثبوت آن برای خداوند ممتنع نمیباشد، پس خداوند علم حضوری به افعال خود دارد و این کمال به نحو ضرورت و وجوب برای او ثابت است.<ref>شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ۱۳۸۵ش، ص۳۸۱.</ref> | ||
===دیدگاه معتزله=== | === دیدگاه معتزله === | ||
موجودات امکانی، پیش از آن که در خارج تحقق یابند و موجود شوند، در ازل نوعی ثبوت داشتهاند(ثابتات ازلیه) و علم ازلی و تفصیلی خداوند به آنها تعلق گرفته است.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص</ref>«ثابتات ازلیه» نه موجود هستند و نه معدوم؛ بلکه واسطه بین وجود و عدم هستند.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص</ref>[[ملاصدرا]] در کتاب [[اسفار]] پس از بیان این دیدگاه، آن را نزد عقلا سخیف و باطل دانسته است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۸۲.</ref> | موجودات امکانی، پیش از آن که در خارج تحقق یابند و موجود شوند، در ازل نوعی ثبوت داشتهاند (ثابتات ازلیه) و علم ازلی و تفصیلی خداوند به آنها تعلق گرفته است.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص</ref>«ثابتات ازلیه» نه موجود هستند و نه معدوم؛ بلکه واسطه بین وجود و عدم هستند.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص</ref>[[ملاصدرا]] در کتاب [[اسفار]] پس از بیان این دیدگاه، آن را نزد عقلا سخیف و باطل دانسته است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۸۲.</ref> | ||
===دیدگاه ابن عربی و برخی صوفیه=== | === دیدگاه ابن عربی و برخی صوفیه === | ||
ماهیات یا اشیاء، به تَبَع اسماء و صفات، نوعی ثبوت علمی دارند که به آنها «اعیان ثابته» میگویند<ref>قیصری، مقدمه شرح قیصری بر فصوص الحکم، ص۴۷.</ref>و علم خداوند به اشیاء قبل از ایجاد آنها به همان ثبوت علمی آنها؛ یعنی به «اعیان ثابته» تعلق گرفته است.<ref>قیصری، مقدمه شرح قیصری بر فصوص الحکم، | ماهیات یا اشیاء، به تَبَع اسماء و صفات، نوعی ثبوت علمی دارند که به آنها «اعیان ثابته» میگویند<ref>قیصری، مقدمه شرح قیصری بر فصوص الحکم، ص۴۷.</ref>و علم خداوند به اشیاء قبل از ایجاد آنها به همان ثبوت علمی آنها؛ یعنی به «اعیان ثابته» تعلق گرفته است.<ref>قیصری، مقدمه شرح قیصری بر فصوص الحکم، ص۴۷؛ طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۴۳۴ق، ج۲، ص</ref> | ||
===دیدگاه ملاصدرا و پیروان او=== | === دیدگاه ملاصدرا و پیروان او === | ||
علم خداوند به موجودات، پیش از پیدایش آنها، «علم اجمالی در عین کشف تفصیلی»{{یاد|علم اجمالی در این مبحث، غیر از علم اجمالی در علم «اصول فقه» است؛ یعنی به معنای ابهام و اهمال نیست؛ بلکه منظور از آن، علم واحد بسیط است که به نحو غیر متمایز در نزد عالِم حاضر است؛ مثلاً فقیهی که ملکه اجتهاد دارد، همهٔ مسائل فقهی به صورت بسیط و واحد در نزد او حاضر است و به این معنا گفته میشود او دارای علم اجمالی است و زمانی که به تک تک مسائل توجه میکند و آن مسائل متکثر و از هم متمایز میشوند، در این حالت گفته میشود او علم تفصیلی دارد. با این توضیح، وقتی که گفته میشود، علم خداوند به موجودات پیش از پیدایش آنها، علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است؛ یعنی این علم، با وجودِ واحدِ بسیط و غیر متمایز در ذات حق موجود است و در عین حال، کشف آن تفصیلی و متمایز است. (ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۲۴۱؛ فیاضی، تعلیقه بر نهایة الحکمة، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۱۲۵.)}} است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، | علم خداوند به موجودات، پیش از پیدایش آنها، «علم اجمالی در عین کشف تفصیلی»{{یاد|علم اجمالی در این مبحث، غیر از علم اجمالی در علم «اصول فقه» است؛ یعنی به معنای ابهام و اهمال نیست؛ بلکه منظور از آن، علم واحد بسیط است که به نحو غیر متمایز در نزد عالِم حاضر است؛ مثلاً فقیهی که ملکه اجتهاد دارد، همهٔ مسائل فقهی به صورت بسیط و واحد در نزد او حاضر است و به این معنا گفته میشود او دارای علم اجمالی است و زمانی که به تک تک مسائل توجه میکند و آن مسائل متکثر و از هم متمایز میشوند، در این حالت گفته میشود او علم تفصیلی دارد. با این توضیح، وقتی که گفته میشود، علم خداوند به موجودات پیش از پیدایش آنها، علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است؛ یعنی این علم، با وجودِ واحدِ بسیط و غیر متمایز در ذات حق موجود است و در عین حال، کشف آن تفصیلی و متمایز است. (ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۲۴۱؛ فیاضی، تعلیقه بر نهایة الحکمة، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۱۲۵.)}} است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۲۷۰–۲۷۱.</ref>بیان مطلب به این صورت است: | ||
#ذات خداوند بسیط است؛ یعنی هیچ ترکیب خارجی، وهمی و عقلی در آن راه ندارد.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۲، | # ذات خداوند بسیط است؛ یعنی هیچ ترکیب خارجی، وهمی و عقلی در آن راه ندارد.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۳۶۸–۳۷۲.</ref> | ||
#این ذات بسیط، همه کمالات وجودی را دارد و هیچ وجود یا کمال وجودی از آن خارج نیست.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، | # این ذات بسیط، همه کمالات وجودی را دارد و هیچ وجود یا کمال وجودی از آن خارج نیست.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۱۰–۱۱۱؛ سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۱۰۳.</ref> | ||
#خداوند به ذاتش علم حضوری دارد<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۲۱۷.</ref>و از آنجا که همهٔ اشیاء(وجود و کمالات وجودی آنها) در ذات او به وجود واحد جمعی موجودند، پس علم او به ذات خود، عین علم او به تمام اشیاء است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۲۷۰.</ref> | # خداوند به ذاتش علم حضوری دارد<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۲۱۷.</ref>و از آنجا که همهٔ اشیاء (وجود و کمالات وجودی آنها) در ذات او به وجود واحد جمعی موجودند، پس علم او به ذات خود، عین علم او به تمام اشیاء است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۲۷۰.</ref> | ||
==علم ذاتی خداوند در قرآن و روایات== | == علم ذاتی خداوند در قرآن و روایات == | ||
===قرآن=== | === قرآن === | ||
[[ملاصدرا]] در کتاب [[مبدأ و معاد]] با استناد به آیه «أَلَا یعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ | [[ملاصدرا]] در کتاب [[مبدأ و معاد]] با استناد به آیه «أَلَا یعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ؛ آیا کسی که همه موجودات را آفریده است، نمیداند؟ و حال آن که او لطیف و آگاه است.»<ref>سوره ملک، آیه۱۴.</ref> به بیان علم خداوند به ذات خویش و ملازمه آن با علم به سایر موجودات پرداخته و معتقد است، از آنجا که خداوند علّت تامه تحقق موجودات است، پس علمش به ذات خویش مستلزم علم به همهٔ موجودات غیر از ذات است.<ref>ملاصدرا، مبدأ و معاد، ۱۳۵۴ش، ص۹۰.</ref> | ||
برخی از فلاسفه، آیه «وَإِن مِّن شَیءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ؛ و هیچ چیزی نیست مگر آن که خزانههایش نزد ماست و آن را جز بهاندازه معین نازل نمیکنیم.»<ref>سوره حجر، آیه ۲۱.</ref>را ناظر به علم پیشین خداوند به موجودات میدانند.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۷، ص۷۵. </ref>[[ملاصدرا]] برای بیان [[قضا و قدر]] الهی به این آیه استناد کرده است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۷، ص۷۵. </ref> [[قضا و قدر|قضای الهی]] در نظر او، عالَمی عقلی است که همه موجودات، با صورت عقلیشان در آن بوده و آن به نحو اجمال در علم خداوند موجود است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۷، ص۷۵. </ref> | برخی از فلاسفه، آیه «وَإِن مِّن شَیءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ؛ و هیچ چیزی نیست مگر آن که خزانههایش نزد ماست و آن را جز بهاندازه معین نازل نمیکنیم.»<ref>سوره حجر، آیه ۲۱.</ref>را ناظر به علم پیشین خداوند به موجودات میدانند.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۷، ص۷۵.</ref>[[ملاصدرا]] برای بیان [[قضا و قدر]] الهی به این آیه استناد کرده است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۷، ص۷۵.</ref> [[قضا و قدر|قضای الهی]] در نظر او، عالَمی عقلی است که همه موجودات، با صورت عقلیشان در آن بوده و آن به نحو اجمال در علم خداوند موجود است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۷، ص۷۵.</ref> | ||
===روایات=== | === روایات === | ||
در منابع [[روایت|روایی]] مانند: توحید [[شیخ صدوق]]، در ابواب علم<ref>شیخ صدوق، التوحید، جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیة، ج۱، ص۱۳۴.</ref> و [[صفات ذات]]<ref>شیخ صدوق، التوحید، جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیة، ج۱، ص۱۳۹.</ref> و در [[اصول کافی]] در باب صفات ذات،<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۶۲.</ref> [[حدیث|احادیثی]] وارد شده است که مربوط به علم ذاتی خداوند میباشد. | در منابع [[روایت|روایی]] مانند: توحید [[شیخ صدوق]]، در ابواب علم<ref>شیخ صدوق، التوحید، جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیة، ج۱، ص۱۳۴.</ref> و [[صفات ذات]]<ref>شیخ صدوق، التوحید، جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیة، ج۱، ص۱۳۹.</ref> و در [[اصول کافی]] در باب صفات ذات،<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۶۲.</ref> [[حدیث|احادیثی]] وارد شده است که مربوط به علم ذاتی خداوند میباشد. | ||
یک نمونه از این روایات، نامهای است از «ایوب بن نوح» که از [[امام هادی(ع)]] میپرسد: «آیا خداوند قبل از آفریدن موجودات، به آنها عالِم بوده است؟ یا این که ابتدا آنها را آفریده و بعد به آنها علم پیدا کرده است؟» امام(ع) در پاسخ او نوشتند: | یک نمونه از این روایات، نامهای است از «ایوب بن نوح» که از [[امام هادی(ع)]] میپرسد: «آیا خداوند قبل از آفریدن موجودات، به آنها عالِم بوده است؟ یا این که ابتدا آنها را آفریده و بعد به آنها علم پیدا کرده است؟» امام(ع) در پاسخ او نوشتند: « «لَمْ یزَلِ اللهُ عَالِماً بِالْأَشْیاءِ قَبْلَ أَنْ یخْلُقَ الْأَشْیاءَ کعِلْمِهِ بِالْأَشْیاءِ بَعْدَ مَا خَلَقَ الْأَشْیاءَ؛ خداوند قبل از آفریدن موجودات به آنان عالِم بود، همان گونه که بعد از آفریدن به آنها علم دارد.»<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۶۲، ح۴.</ref> | ||
امام علی(ع) نیز در روایتی در این باره میگوید:عالمٌ إذ لا | امام علی(ع) نیز در روایتی در این باره میگوید:عالمٌ إذ لا مَعلومَ، و رَبٌّ إذ لا مَربوبَ، و قادِرٌ إذ لا مَقدورَ او دانا بود آن گاه که هنوز معلومی وجود نداشت و پروردگار (مالک) بود آن گاه که پرورده (مملوکی) نبود و توانا بود زمانی که هنوز مقدوری در کار نبود.<ref>نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، الناشر دار الکتاب اللبنانی، خطبه ۱۵۲، ص۲۱۲.</ref> | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
خط ۹۶: | خط ۹۷: | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
*ابن سینا، الالهیات شفا، قم، منشورات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق. | * ابن سینا، الالهیات شفا، قم، منشورات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق. | ||
*ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، قم، نشرالبلاغه، بیتا. | * ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، قم، نشرالبلاغه، بیتا. | ||
*ایجی، قاضی عضدالدین، شرح المواقف، افست قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۳۲۵ق. | * ایجی، قاضی عضدالدین، شرح المواقف، افست قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۳۲۵ق. | ||
*تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، افست قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | * تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، افست قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | ||
*دهقانی، محمدحسین، و حمیدرضا بلانیان، «اقتراحی در باب علم پیشین الهی با تکیه بر آموزههایی از فلسفه ملاصدرا»، مجله قبسات، سال بیست و دوم، پاییز۱۳۹۶ش. | * دهقانی، محمدحسین، و حمیدرضا بلانیان، «اقتراحی در باب علم پیشین الهی با تکیه بر آموزههایی از فلسفه ملاصدرا»، مجله قبسات، سال بیست و دوم، پاییز۱۳۹۶ش. | ||
*حاجیها و دیگران، «علم پیشین الهی از دیدگاه حکمت صدرایی و سینوی و تطبیق آن با آیات و روایات»، دوفصلنامه علمی-پژوهشی حکمت صدرایی، شماره دوم، بهار و تابستان ۱۳۹۷ش. | * حاجیها و دیگران، «علم پیشین الهی از دیدگاه حکمت صدرایی و سینوی و تطبیق آن با آیات و روایات»، دوفصلنامه علمی-پژوهشی حکمت صدرایی، شماره دوم، بهار و تابستان ۱۳۹۷ش. | ||
*سبزواری، | * سبزواری، ملاهادی، اسرار الحکم، قم، مطبوعات دینی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش. | ||
*سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، قم، منشورات بیدار، چاپ سوم، ۱۴۳۷ق. | * سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، قم، منشورات بیدار، چاپ سوم، ۱۴۳۷ق. | ||
*سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، قم، مؤسسه الامام الصادق(ع)، چاپ یازدهم، ۱۴۲۸ق. | * سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، قم، مؤسسه الامام الصادق(ع)، چاپ یازدهم، ۱۴۲۸ق. | ||
*سروش، عبدالکریم، علم | * سروش، عبدالکریم، علم چیست، فلسفه چیست؟، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، چاپ هفدهام، ۱۳۹۳ش. | ||
*شیخ صدوق، التوحید، قم، جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیة، بیتا. | * شیخ صدوق، التوحید، قم، جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیة، بیتا. | ||
*شیخ اشراق، حکمة الاشراق، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۰ش. | * شیخ اشراق، حکمة الاشراق، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۰ش. | ||
*شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ترجمه صدرالدین طاهری، تهران، مجلس شورای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | * شیخ اشراق، المشارع و المطارحات، ترجمه صدرالدین طاهری، تهران، مجلس شورای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | ||
*شیروانی، علی، شرح بدایة الحکمة، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوازدهام، ۱۳۹۳ش. | * شیروانی، علی، شرح بدایة الحکمة، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوازدهام، ۱۳۹۳ش. | ||
*طباطبایی، محمد حسین، نهایة الحکمة، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ هفتم، ۱۴۳۴ق. | * طباطبایی، محمد حسین، نهایة الحکمة، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ هفتم، ۱۴۳۴ق. | ||
*طباطبایی، محمدحسین، بدایة الحکمة، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ بیست و هشتم، ۱۴۳۳ق. | * طباطبایی، محمدحسین، بدایة الحکمة، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ بیست و هشتم، ۱۴۳۳ق. | ||
*طوسی، خواجه نصیرالدین، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، نشرالبلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | * طوسی، خواجه نصیرالدین، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، نشرالبلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | ||
*طوسی، خواجه نصیرالدین، تجریدالاعتقاد، تهران، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق. | * طوسی، خواجه نصیرالدین، تجریدالاعتقاد، تهران، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق. | ||
*علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، مؤسسه النشرالاسلامی، چاپ شانزدهام، ۱۴۳۷ق. | * علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، مؤسسه النشرالاسلامی، چاپ شانزدهام، ۱۴۳۷ق. | ||
*فیاضی، غلامرضا، تعلیقه بر نهایة الحکمة، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش. | * فیاضی، غلامرضا، تعلیقه بر نهایة الحکمة، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش. | ||
*کاپلستون، فردریک چارلز، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ترجمه سیدجلال الدین مجتبوی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۸ش. | * کاپلستون، فردریک چارلز، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ترجمه سیدجلال الدین مجتبوی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۸ش. | ||
*کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | * کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | ||
*قیصری، داود بن محمود، مقدمه شرح قیصری بر فصوص الحکم، ترجمه سیدحسین موسوی، تهران، انتشارات حکمت، ۱۳۸۷ش. | * قیصری، داود بن محمود، مقدمه شرح قیصری بر فصوص الحکم، ترجمه سیدحسین موسوی، تهران، انتشارات حکمت، ۱۳۸۷ش. | ||
*لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام، قم، مؤسسه الامام الصادق(ع)، ۱۴۳۱ق. | * لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام، قم، مؤسسه الامام الصادق(ع)، ۱۴۳۱ق. | ||
*مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ش، ج۲. | * مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ش، ج۲. | ||
*محمدخانی، حسین، «محقق دوانی و مسئله علم الهی»، فصلنامه علمی-پژوهشی اندیشه نوین دینی، شماره۴۲، پاییز۱۳۹۴ش. | * محمدخانی، حسین، «محقق دوانی و مسئله علم الهی»، فصلنامه علمی-پژوهشی اندیشه نوین دینی، شماره۴۲، پاییز۱۳۹۴ش. | ||
*مصطفوی، جواد، شرح و ترجمه اصول کافی، تهران، کتابفروشی علمیه اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۷ش. | * مصطفوی، جواد، شرح و ترجمه اصول کافی، تهران، کتابفروشی علمیه اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۷ش. | ||
*مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، قم، انتشارات صدرا، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۹ش. | * مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، قم، انتشارات صدرا، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۹ش. | ||
*مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش. | * مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش. | ||
*مظفر، محمدرضا، المنطق، قم، انتشارات دارالعلم، ۱۳۸۸ش. | * مظفر، محمدرضا، المنطق، قم، انتشارات دارالعلم، ۱۳۸۸ش. | ||
*ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، | * ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م. | ||
*ملاصدرا، مبدأ و معاد، تهران، انجمن حکمت و فلسفه | * ملاصدرا، مبدأ و معاد، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول، ۱۳۵۴ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۱: | ||
| تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}--> | | تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}--> | ||
| تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}--> | | تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}--> | ||
| توضیحات = | | توضیحات = | ||
}}</onlyinclude> | }}</onlyinclude> | ||
[[رده:اصطلاحات فلسفی]] | |||
[[رده:اصطلاحات کلامی]] | |||
[[رده:باورهای مشترک شیعه و سنی]] | |||
[[رده:صفات ثبوتیه خداوند]] | [[رده:صفات ثبوتیه خداوند]] | ||
[[رده: | [[رده:صفات ذاتی خداوند]] | ||
[[رده:مقالههای با درجه اهمیت ب]] | [[رده:مقالههای با درجه اهمیت ب]] | ||