وحدت وجود: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایشگر دیداری |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
وحدت وجود اساسیترین<ref>نصر، سه حکیم مسلمان، ۱۳۸۲ش، ص۱۰۹.</ref> و فراگیرترین عقیده [[تصوف|صوفیه]]<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۱۵۲؛ یثربی، فریب سراب، ۱۳۹۷ش، ص۶۰.</ref> و محور جهانبینی عرفانی دانسته شده است؛<ref>مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۸۴.</ref> محوری که بر سایر محورهای این جهانبینی تأثیر چشمگیر داشته است.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۱۵۳.</ref> محققان آن را پیچیدهترین مسئله عرفان اسلامی و علوم الهی تلقی کردهاند.<ref>ابنترکه اصفهانی، تمهید القواعد، ۱۳۶۰ش، مقدمه محقق، ص۵۳؛ عفیفی، «ابنعربی»، ص۵۷۵.</ref> این پیچیدگی موجب بدفهمی آن تلقی شده است.<ref>مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۸۸-۸۹؛ عفیفی، «ابنعربی»، ص۵۷۵.</ref> [[توشیهیکو ایزوتسو]]، وحدت وجود را نوع شگفتانگیزی از فلسفه عرفانی بهشمار برده که نتیجه بهکارگیری [[تأویل]] (تفسیر باطنی) برای تفسیر هستی است.<ref>ایزتسو، «زندگی و اندیشه ابنعربی»، ص۴۰.</ref> [[ابنعربی]] را ابداعکننده و اصلیترین نظریهپرداز وحدت وجود در عرفان اسلامی دانستهاند.<ref>مطهری، شرح مبسوط منظومه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۸۹؛ نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۷.</ref> به گفته [[سید حسین نصر]]، وحدت وجود پس از ابنعربی (قرن هفتم قمری) به آموزه اصلی [[تصوف]] تبدیل شد.<ref>نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۸.</ref> | وحدت وجود اساسیترین<ref>نصر، سه حکیم مسلمان، ۱۳۸۲ش، ص۱۰۹.</ref> و فراگیرترین عقیده [[تصوف|صوفیه]]<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۱۵۲؛ یثربی، فریب سراب، ۱۳۹۷ش، ص۶۰.</ref> و محور جهانبینی عرفانی دانسته شده است؛<ref>مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۸۴.</ref> محوری که بر سایر محورهای این جهانبینی تأثیر چشمگیر داشته است.<ref>یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۱۵۳.</ref> محققان آن را پیچیدهترین مسئله عرفان اسلامی و علوم الهی تلقی کردهاند.<ref>ابنترکه اصفهانی، تمهید القواعد، ۱۳۶۰ش، مقدمه محقق، ص۵۳؛ عفیفی، «ابنعربی»، ص۵۷۵.</ref> این پیچیدگی موجب بدفهمی آن تلقی شده است.<ref>مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۸۸-۸۹؛ عفیفی، «ابنعربی»، ص۵۷۵.</ref> [[توشیهیکو ایزوتسو]]، وحدت وجود را نوع شگفتانگیزی از فلسفه عرفانی بهشمار برده که نتیجه بهکارگیری [[تأویل]] (تفسیر باطنی) برای تفسیر هستی است.<ref>ایزتسو، «زندگی و اندیشه ابنعربی»، ص۴۰.</ref> [[ابنعربی]] را ابداعکننده و اصلیترین نظریهپرداز وحدت وجود در عرفان اسلامی دانستهاند.<ref>مطهری، شرح مبسوط منظومه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۸۹؛ نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۷.</ref> به گفته [[سید حسین نصر]]، وحدت وجود پس از ابنعربی (قرن هفتم قمری) به آموزه اصلی [[تصوف]] تبدیل شد.<ref>نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۸.</ref> | ||
[[هانری کربن]] معتقد است که وحدت وجود در [[عرفان نظری]] با تفسیر [[توحید]] در حکمت [[اسماعیلیه]] و [[امامیه]] موافقت کامل دارد.<ref>کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۸۸ش، ص۴۱۵.</ref> برخی محققان معتقدند که عقیده وحدت وجود، در کنار سایر اصول عرفان نظری، از طریق شارحان شیعه ابنعربی وارد تعالیم معنوی شیعه شده است؛<ref>برای نمونه ن.ک: نصر، سه حکیم مسلمان، ۱۳۸۲ش، ص۱۲۶.</ref> از جمله شارحانی چون [[ابنترکه اصفهانی|ابنتُرکه اصفهانی]]<ref>ابنترکه اصفهانی، تمهید القواعد، ۱۳۶۰ش، ص۱۱۱-۱۱۸.</ref> (درگذشت: ۸۳۵ق)، [[سید حیدر آملی]]<ref>سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ۱۳۶۸ش، ص۶۵۵-۶۵۶.</ref> و [[ابن ابیجمهور احسایی|ابن ابیجمهور احسائی]].<ref>ابن ابیجمهور احسائی، مجلی مرآة المنجی، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref> بعضی صوفیان شیعه، برخی روایات ائمه(ع) را بهعنوان دلیل برای اثبات وحدت وجود بهکار گرفتهاند.<ref>سید حیدر آملی، رساله نقد النقود، ۱۳۶۴ش، ص۲۴؛ جامی، نفحات الانس، انتشارات کتابفروشی محمودی، ص۴۸۷.</ref> [[آقابزرگ تهرانی]] ۱۶ رساله درباره وحدت وجود از عالمان شیعه را فهرست کرده است.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۵۵-۵۷.</ref> از سوی برخی، [[ملاصدرا]]، فیلسوف شیعه و بنیانگذار [[حکمت متعالیه]]، را اولین کسی دانستهاند که وحدت وجود را بهشکل فلسفی مطرح کرده است.<ref>مطهری، شرح مبسوط منظومه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۹۱؛ نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۸.</ref> پس از او، از حکمای [[مکتب فلسفی اصفهان]] و [[مکتب فلسفی تهران]] کسانی چون | [[هانری کربن]] معتقد است که وحدت وجود در [[عرفان نظری]] با تفسیر [[توحید]] در حکمت [[اسماعیلیه]] و [[امامیه]] موافقت کامل دارد.<ref>کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۸۸ش، ص۴۱۵.</ref> برخی محققان معتقدند که عقیده وحدت وجود، در کنار سایر اصول عرفان نظری، از طریق شارحان شیعه ابنعربی وارد تعالیم معنوی شیعه شده است؛<ref>برای نمونه ن.ک: نصر، سه حکیم مسلمان، ۱۳۸۲ش، ص۱۲۶.</ref> از جمله شارحانی چون [[ابنترکه اصفهانی|ابنتُرکه اصفهانی]]<ref>ابنترکه اصفهانی، تمهید القواعد، ۱۳۶۰ش، ص۱۱۱-۱۱۸.</ref> (درگذشت: ۸۳۵ق)، [[سید حیدر آملی]]<ref>سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ۱۳۶۸ش، ص۶۵۵-۶۵۶.</ref> و [[ابن ابیجمهور احسایی|ابن ابیجمهور احسائی]].<ref>ابن ابیجمهور احسائی، مجلی مرآة المنجی، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref> بعضی صوفیان شیعه، برخی روایات ائمه(ع) را بهعنوان دلیل برای اثبات وحدت وجود بهکار گرفتهاند.<ref>سید حیدر آملی، رساله نقد النقود، ۱۳۶۴ش، ص۲۴؛ جامی، نفحات الانس، انتشارات کتابفروشی محمودی، ص۴۸۷.</ref> [[آقابزرگ تهرانی]] ۱۶ رساله درباره وحدت وجود از عالمان شیعه را فهرست کرده است.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۵۵-۵۷.</ref> از سوی برخی، [[ملاصدرا]]، فیلسوف شیعه و بنیانگذار [[حکمت متعالیه]]، را اولین کسی دانستهاند که وحدت وجود را بهشکل فلسفی مطرح کرده است.<ref>مطهری، شرح مبسوط منظومه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۹۱؛ نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۸.</ref> پس از او، از حکمای [[مکتب فلسفی اصفهان]] و [[مکتب فلسفی تهران]] کسانی چون [[حسین بن ابراهیم تنکابنی]]،<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۵۵.</ref> [[اسماعیل بن محمدحسین مازندرانی|ملا اسماعیل خواجویی]]،<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۵۵.</ref> [[محمدرضا قمشهای|آقا محمدرضا قمشهای]]،<ref>برای نمونه ن.ک: قمشهای، مجموعه آثار حكیم صهبا، ۱۳۷۸ش، ص۳۳-۴۰.</ref> [[سید محمدکاظم عصار|سید محمدکاظم عصّار]]<ref>برای نمونه ن.ک: عصار، «وحدت وجود»، ص۷-۱۵.</ref> و [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]]<ref>حسنزاده آملی، رساله وحدت از دیدگاه عارف و حکیم، ۱۳۶۲ش، ص۳۷-۴۰.</ref> به تبیین آن پرداختهاند. | ||
برای وحدت وجود مخالفانی از میان فقیهان، متکلمان و حتی صوفیان نشان دادهاند.<ref>زرینکوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۴۸؛ نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۸.</ref> بهجز مخالفان وحدت وجود، برخی از فقیهان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]<ref>برای نمونه: ابنتیمیه، مجموعة الرسائل و المسائل، لجنة التراث العربی، ج۴، ص۲۶-۲۷.</ref> و [[شیعه]] اعتقاد به وحدت وجود را عاملی برای [[تکفیر اهل قبله|تکفیر]] افراد قلمداد کردهاند؛ از میان شیعه کسانی چون [[مقدس اردبیلی]]،<ref>مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعه، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۷۵۲.</ref> [[محمدطاهر قمی|ملا محمدطاهر قمی]] (درگذشت: ۱۰۹۸ق)،<ref>محمدطاهر قمی، تحفة الاخیار، ۱۳۶۹ش، ص۳۱۶.</ref> [[آقا محمدعلی بهبهانی]]،<ref>بهبهانی، خیراتیه، قم، ج۲، ص۲۹۰.</ref> [[احمد احسائی|شیخ احمد احسائی]]،<ref>احسائی، جوامع الكلم، ۱۴۳۰ق، ج۹، ص۷۷۶-۷۷۷.</ref> [[سید محمدکاظم طباطبایی یزدی|صاحب عروة الوثقی]] و حاشیهنگاران کتاب او با لحاظکردن برخی شرایط.<ref>طباطبايی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۴۵-۱۴۶.</ref> گفته شده که [[احمد احسائی|شیخ احمد احسائی]]، بنیانگذار [[شیخیه]]، درباره [[کفر]] معتقدان به وحدت وجود ادعای [[اجماع]] کرده است.<ref>جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۵۴۳.</ref> | برای وحدت وجود مخالفانی از میان فقیهان، متکلمان و حتی صوفیان نشان دادهاند.<ref>زرینکوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۴۸؛ نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۸.</ref> بهجز مخالفان وحدت وجود، برخی از فقیهان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]<ref>برای نمونه: ابنتیمیه، مجموعة الرسائل و المسائل، لجنة التراث العربی، ج۴، ص۲۶-۲۷.</ref> و [[شیعه]] اعتقاد به وحدت وجود را عاملی برای [[تکفیر اهل قبله|تکفیر]] افراد قلمداد کردهاند؛ از میان شیعه کسانی چون [[مقدس اردبیلی]]،<ref>مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعه، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۷۵۲.</ref> [[محمدطاهر قمی|ملا محمدطاهر قمی]] (درگذشت: ۱۰۹۸ق)،<ref>محمدطاهر قمی، تحفة الاخیار، ۱۳۶۹ش، ص۳۱۶.</ref> [[آقا محمدعلی بهبهانی]]،<ref>بهبهانی، خیراتیه، قم، ج۲، ص۲۹۰.</ref> [[احمد احسائی|شیخ احمد احسائی]]،<ref>احسائی، جوامع الكلم، ۱۴۳۰ق، ج۹، ص۷۷۶-۷۷۷.</ref> [[سید محمدکاظم طباطبایی یزدی|صاحب عروة الوثقی]] و حاشیهنگاران کتاب او با لحاظکردن برخی شرایط.<ref>طباطبايی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۴۵-۱۴۶.</ref> گفته شده که [[احمد احسائی|شیخ احمد احسائی]]، بنیانگذار [[شیخیه]]، درباره [[کفر]] معتقدان به وحدت وجود ادعای [[اجماع]] کرده است.<ref>جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۵۴۳.</ref> |